خواستگاری مجید از آمنه در دادگاه!
سپس مجید به جایگاه آمد. وی که حال مساعدی نداشت و به سختی قادر به حرف زدن بود گفت: من از آمنه واقعاً ممنونم که رضایت داد و امیدوارم بتوانم کاری کنم که این اتفاق را جبران کند!
سپس مادر آمنه به جایگاه آمده و با بیان اینکه از تصمیم آمنه مبنی بر عفو متهم تا آخرین لحظه خبری نداشته است گفت: روز قصاص حتی سرم را هم به دست مجید وصل کرده و اسید را هم در سرنگ پر کرده و آماده اجرای حکم بودند که آمنه گفت قصاص نمیخواهد و با این کارش خود ما هم شوکه شدیم. در حال حاضر هم نمیدانم دخترم از دیه متهم هم گذشته یا فقط از قصاص وی صرفنظر کرده است.
سپس مجید به جایگاه آمد. وی که حال مساعدی نداشت و به سختی قادر به حرف زدن بود گفت: من از آمنه واقعاً ممنونم که رضایت داد و امیدوارم بتوانم کاری کنم که این اتفاق را جبران کند!
متهم در پاسخ به این سوال که آیا حاضر است با آمنه ازدواج کند افزود: او تنها عشق زندگی من است و اگر وی راضی باشد من هم موافقم.
در این هنگام مادر آمنه برآشفته شده و با ناراحتی گفت: من حاضر نیستم حتی جنازه دخترم را روی دوش این مرد بگذارم. من آمنه را تا وقتی زندهام پیش خودم نگه میدارم. دخترم قبل از اینکه صورتش توسط این مرد سوزانده شود خواستگارهای زیادی داشت اما به خاطر ادامه تحصیل آنها را جواب کرد، مجید پیش آنها عددی نبوده و نیست.
سپس دادگاه از مجید خواست به دفاع خود ادامه دهد. متهم در دفاع از خود گفت: من دیه آمنه را میدهم، پدرم خانهاش را فروخته و تا هفته بعد پولش را از خریدار میگیرد و دیه را میدهد. من هم از دادگاه میخواهم در مجازاتم تخفیف بدهد.
متهم در پاسخ به این سوال قاضی که چرا آنقدر آشفتهای پاسخ داد: من در زندان خیلی زجر کشیدم و الان هم اصلاً حالم خوب نیست و به سختی قادر به تکلم هستم.
قاضی عزیزمحمدی هم خطاب به متهم گفت تو با این کارت این دختر را بدبخت کردهای آیا قبول داری که مجید بعد از گفتن پشیمانم، سکوت کرد.
سپس وکیل مجید به جایگاه آمده و گفت: اقدام بزرگوارانه آمنه و گذشت وی از موکل من بازتاب خیلی خوبی در جامعه داشت و نشان داد جامعه از خطای مجید گذشته است. مجید بعد از گذشت آمنه آنقدر حالش بد شد که یک هفته در بیمارستان بستری شد. موکل من به شدت تحت فشار روحی و روانی است. او تبدیل به یک آدم کاملاً منزوی شده است. خودش هم میداند کاری غیرقابل جبران و حتی بدتر از قتل انجام داده است. پدر او یک خانه ۷۰ متری در جنوب شهر دارد که آن را برای دادن دیه زیر قیمت به فروش گذاشته است و خودش و مادر مجید در این سن و سال باید بروند و در خانه استیجاری بنشینند. من از قضات محترم میخواهم شرایط سخت خانواده مجید و سختیهایی که خانواده وی متحمل شدهاند را هم در نظر بگیرند.
در پایان دادگاه قضات شعبه ۷۱ با توجه به معلوم نبودن نوع رضایت و بعضی نواقص پرونده آن را به دادسرا ارجاع دادند.
منبع: جهان نیوز
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
نظر کاربران
نه درسته بما ربطی نداره آمنه بخشیده ولی من نبخشیدم چون یه دختر بدبخت کرده لیاقت امنه رو نداره
باور نکردنی است که یک نفر بتونه در یک پاراگراف به اندازه این جناب وکیل متهم مهملات و مغالطات سر هم کنه!!!جامعه کجا بخشیده؟ شما از طرف جامعه تصمیم میگیرید؟ مجید تحت فشاره خوب باشه.خیلی بیش از این ها باید تحت فشار باشه.یک هفته در بیمارستان بستری شد!!! زنده باد این عذاب وجدان!!!تبدیل شده به آدمی منزوی!!این از همه مسخره تر!!! خانه رو زیر قیمت به فروش گذاشتند! این هم از اون از خود گذشتگی هاست که انشاالله اجرشون با خدا که چنین بزرگوارانه از مبلغ خونه گذشتند...
حالا در مجازات این بنده خدای مظلوم بی آزار تخفیف بدید،شاید ما هم از این پس در خواستگاری به جای گل و شیرینی اسید و بنزین بردیم!!!
باز درود بر علی دایی که گفت:آمنه بخشید ، ولی جامعه نباید ببخشد.
اگر جامعه ببخشد اون وقت هیچ خواستگاری در دنیا باقی نمیمونه مگر اینکه بیاد روی صورت طرفش اسید بریزه!!! بی شرمی هم حدی داره!!!
من به عنوان یک عضو جامعه ایران نبخشیدم و هرگز نمی بخشم.میبینی من رو؟؟آقای وکیل؟
میخوام از آقای وکیل مدافع محترم بپرسم اگه دختر خودت هم بود همین صحبت های پوچ و بی معنی رو میکردی؟
کی گفته که جامعه بخشیده؟
مستعجر شدن پدر و مادر این آقای نامحترم سخت تره یا کور شدن و دفرمه شدن صورت یک دختر معصوم؟
من و اطرافیانم هم بعنوان شهروندان این جامعه نمی بخشیم.
من با نظر بهنام صد در صد موافقم تمام حرف های که منو منفجر کرد اقا بهنام گفت،این وکیل کجا دنیا امده؟عجب وقاحت هم حدی دارد!!!طفلک مجید که منزوی شده!!!!!!علی دایی حرف من و جامعه اطرافم را گفت.
واقعا قابل بخشش نیست، من هم نبخشیدم .حقشه هر بلایی سرش بیاد
من هم تمام حرف های بهنام رو قبول دارم حرف دل من رو گفتن
جامعه واسه بخشش آمنه ارزش گذاشت، مجیدو نبخشید، من میخوام بدونم کی از مجید پرسید که آیا حاضره با آمنه ازدواج کنه؟ این سؤال به مغز ناقص کی رسید؟
منم نمي بخشمش ولي اگه واقعا عاشقشه چطوره امنه راضي شه در ازاي بخشش با او ازدواج كنه و حق طلاقم با اون باشه اون وقت يارو دوروز نشده سر از تيمارستان در مياره عذاب وجدان خلاصش ميكنه اينم يه نظره؟؟؟؟؟
منم حرف اقا بهنام رو قبول دارم.
امنه هم نباید گذشت میکرد و باید مجیدو قصاص میکردن تا برای بقیه درس عبرت میشد همچین غلطایی نمیکردن
پررویی هم حدی داره. حالا آمنه قصاص رو بخشیده میخوان دیه رو هم ببخشه.معلومه از اون پدر و مادری که توی این چند سال یه معذرت خواهی هم از آمنه و خانواده اش نکردن یه همچین پسر روانی وارد جامعه بشه. لیاقت بدترین ها رو دارن.
آقاي وكيل با چه جرعتي به خود اجازه داده تا از طرف ديگران حرف بزنه
به نظر من خود قاضی نباید میبخشید که دست عبرتی برای همه بشه چون آمنه جوگیر شده بخشید . من اصلا فکر می کنم ی چیزِی بوده که بخشیده .
پسره از لحاظ روحی مشکل داشته مگه دختر قحط بود میرفت یکی دیگه میگرفت شاید نخواد ازدواج کنه اینا دیگه کین یعنی میشه یه دختر از پسری خوشش بیاد بعد اون نه بره صورتش نیست و نابود کنه