طلاق به خاطر دستفروشی در مترو!
بازنشستگی مرد میانسال اول راه اختلافات او و همسرش بود و زن شیوه عجیبی برای فرار از مشكلات خانوادگی پیدا كرد و همراه دخترش در مترو شروع به دستفروشی كردند. وقتی پدر خانواده این موضوع را فهمید، با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق همسرش را مطرح كرد.
روزنامه جام جم: بازنشستگی مرد میانسال اول راه اختلافات او و همسرش بود و زن شیوه عجیبی برای فرار از مشكلات خانوادگی پیدا كرد و همراه دخترش در مترو شروع به دستفروشی كردند. وقتی پدر خانواده این موضوع را فهمید، با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق همسرش را مطرح كرد.
در صورت فریدون ۵۵ ساله اثری از تردید در تصمیمش برای طلاق همسرش دیده نمیشود. دو داور با خود آورده تا بتواند این تصمیم را در شعبه ۲۶۲ دادگاه خانواده تهران عملی كند.دادگاه رسیدگی به دادخواست فریدون شروع میشود و او بیمقدمه میرود سر اصل مطلب و خطاب به قاضی زكیپور میگوید: «۳۵ سال پیش زمانی كه با راضیه ازدواج كردم، صد هزار تومان مهریه او كردم كه حالا حاضرم آن را به نرخ روز پرداخت كنم.»
راضیه اما به این طلاق راضی نیست. این را میشد از صحبتهایی كه بیرون دادگاه با دخترش میكردند، فهمید. مضطرب بود و از دخترش میخواست سراغ اقوامشان كه بهعنوان داور آمدهاند برود و از آنها بخواهد پدرش را از طلاق منصرف كنند.
حالا با چهرهای گرفته روبهروی قاضی نشسته و میگوید: «دلم نمیخواهد زندگیام خراب شود و در این سن و سال طلاق آبرویم را ببرد.»
فریدون در ادامه حرف همسرش میگوید: «من و همسرم از همان روزهای اول ازدواجمان همیشه با هم جنگ و دعوا داشتیم. تا وقتی مادر خدابیامرزم زنده بود، راضیه با او مشكل داشت و هفتهای هفت روز هم با من به خاطر مشكلات مالی اختلاف داشت. من یك كارمند ساده بودم و حقوقم كفاف زندگیمان را میداد، اما راضیه زنی نبود كه با كم و كاست زندگی كنار بیاید. نیمی از این عمری را كه كنار هم زندگی كردیم قهر بودیم و گاهی سر و صدایمان اینقدر بالا میرفت كه كار به آبروریزی میكشید.»
اما زندگی از زمانی كه فریدون بازنشسته شد برای او و همسرش تلختر شد: «خانهنشین شدن من، جر و بحث و دعوا را بین من و راضیه بیشتر از قبل كرده بود. راضیه به من میگفت دوست ندارم در خانه بمانی و باید كاری برای خودت پیدا كنی. من هم برای اینكه از جو متشنج خانه دور باشم هر جایی را كه فكرش كنید برای كار میگشتم، اما با این سن و سال كار پیدا كردن راحت نبود.»
تا اینكه یك روز زن و شوهر میانسال به خاطر بحث پول باز هم دعوایشان شد: «آن روز راضیه گفت حالا كه تو هر روز در خانه میمانی من از خانه بیرون میروم. روز اول حدود ساعت ۸ صبح از خانه بیرون رفت و ساعت ۶ غروب برگشت. فكر میكردم به خانه خواهرهایش سر میزند و با خودم میگفتم بهتر از این است در خانه بماند و روی مغز من راه برود. برای همین هفته اول موضوع را جدی نگرفتم.»
اما كمكم فریدون به رفتار همسرش مشكوك شد: «راضیه در خانه با دخترم پچپچ میكرد. دیگر كاری به كار من نداشت و مشخص بود موضوعی ذهن او و دخترم را درگیر كردهاست. گاهی تلفنش زنگ میخورد و خیلی آهسته شروع به صحبت میكرد. حتی متوجه شدم قبل از ورود به خانه اول به انباری خانهمان میرود و چیزی در آنجا پنهان میكند. بالاخره یك روز مخفیانه دنبال او و دخترم راه افتادم. وارد ایستگاه مترو شدند و در خط كرج، یك كیف نهچندان بزرگ كه همراه داشتند باز كردند و شروع كردند به فروش لوازم آرایش.»
فریدون كه از عصبانیت صدایش میلرزید در ادامه گفت: «من نمیدانم تا حالا چند نفر از آشنایان، زن و بچه من را در حال دستفروشی در مترو دیدهاند. من یك عمر با آبرو كار كردم و حالا به خاطر یك قران و دوشاهی توقع نداشتم اینطور با آبروی من بازی كنند.»
حرفهای فریدون كه به اینجا میرسد، راضیه با صدایی بغضآلود میگوید: «هیچ آشنا و فامیلی در خط كرج تردد ندارد. من فقط برای اینكه كمك خرج خانه باشم و هر روز در خانه با فریدون دعوایمان نشود، این كار را كردم. فكر میكردم به آرامش خانوادهام كمك میشود. بعد هم از همسرم معذرتخواهی كردم، اما او از خر شیطان پیاده نمیشود.»
زن میانسال نفس عمیقی میكشد تا اشكش سرازیر نشود: «شوهرم درست میگوید كه ما هرگز با هم تفاهم نداشتیم. دعوا و اختلاف ما تمامی نداشت، اما این جدایی ممكن است سرنوشت بچههای ما را هم تحتتاثیر قرار دهد.»
فریدون با كلافگی در موهایش دست میبرد و نفساش را با فوت محكمی بیرون میدهد: «اگر راضیه به فكر سرنوشت بچهها بود، دخترم را برای دستفروشی نمیبرد.»
راضیه از پنجره به آسمان خیره میشود و اشكهایش سرازیر میشود. فریدون بلند میشود و برگههای صورتجلسه را امضا میكند و بیرون میرود.
با دادخواست مرد میانسال و اعلام نظر دو نفر از بستگان او بهعنوان داور، قاضی بهزودی رای خود را در مورد پرونده آنها صادر خواهد كرد.
نظر کاربران
اینجا قاصی نباید اشتباه کنه مثل اون دختری که شمال دست پدرش سر بریده شدهقاصی اونارو به روانشناس بفریستت تا مشکلشون هل شود اگر حکمی جدایشون صادر ی فاجعه است ووو
پاسخ ها
کاربر جناب قهرمانی. کاملا حرف شما درسته احسنت درود بر شما
عزیزم ؛ غلط املایی زیاد داری.
فری نکن اینکارو
پاسخ ها
دمت گرم
چه آدمای بی منطقی داریم. خب مردک می رفتی بیرون کار پیدا می کردی. کجا حقوق بازنشستگی یه نفر می تونه کفاف زندگی سه نفر رو بده. با اون اخلاق گندت. بعد می گن مهریتونو کم در نظر بگیرید. خانم طفلک تو این سن و سال با مهریه ۱۰۰ هزار تومن چیکار می تونه بکنه؟ برای آدم بیشعور و نفهم دقیقا باید مهریه، سکه به تعداد سال تولد تعیین کرد
پاسخ ها
جوش نیار کرونا میگیری. روز اول کور بود نمیدید شوهرش کارمنده همینقد حقوقشه؟بعدشم اینهمه کارمند داریم آیا زنهاشون مث این همش دنبال دعوا بخاطر مسائل مالی هستن؟زن اگه زن زندگی باشه باید توی چادر هم با شوهرش زندگی کنه
اخلاق آقا بد بوده این کنار بی پولی یعنی فاجعه. فقط
خانمای قدیمی که مجبور بودن تا یه سنی ازدواج کنن
اینجور تحفه ها روتحمل می کردن. خدا نصیب نکنه
فعلا تو مواظب باش کرونا نگیری ۹.۲۴
خانم محترم مهریه پولی با نرخ روز حساب میشه نا صد هزار تومن درست خبر رو بخون یا در مورد قانون یکم اطلاعات کسب کن
داور؟
مگه فوتباله؟
الان آبروی خونوادتو حفظ کردی؟
کوتاه بیا مرد .
ای خدا کاش هیچ وقت در این مملکت کلمه ای به اسم آبرو وجود نداشت
در تمام دنیا زن و مرد دارن کار می کنن
اینجا هم خانمه دوست داشت کار کنه مگه خلاف کرده
پاسخ ها
شما چرا فقط قضیه کار کردن خانمه در نظر میگیرین؟طرف داره میگه ۳۵ساله بخاطر مسائل مالی، زنش باش دعوا میکنه همه اینا بعنوان یه بغض جمع شده حالا ترکیده
مرد بیچاره
خوب داره کار میکنه! تازه باید افتخار کنی بجای اینکه صبح تا شب غیبت کنه یه کار مفید انجام میده
پاسخ ها
بی اجازه و مشورت با شوهرش فقط برای فرار از خونه
آخه ب این میگن زن ؟
کار داریم تا کار
همه ی این حرفا بهانه س مرده خسته شده بوده زنه هم جورش کرده بهانه رو
خب لابد نیازهاشون و برآورده نمیکردی که مجبور به دستفروشی شدن حالا به خودت فشار نیاوردن خودشون رفتن دستفروشی تو اعتراض داری شعور هم خوب چیزیه
کارکردن عیب نیست درچنین شرایطی مردبایددنبال کار میرفت تازنش دست به چنین کاری نزند این زن باارزش است وبرای رفاه بهتر کار میکند درحال حاضر خیلی از مردم دست فروشی میکنند ومشگلی هم ندارند نمیشود که هردو در خانه بمانند و مرتبط دوا کنند منطقی فکر کنید
پاسخ ها
آفرین
حالا خوبه اینم مثل بقیه نزده بکشتش..بازم جای شکرش باقیه راضیه خانم
زن پول پرست
پاسخ ها
چرا اینهمه سال خیاطی یا قالیبافی نکرده توی خونه؟
خوب کرد.
ابرو مثل اب میماند اگر زمین ریخت دیگر جمع نمیشود.معنی غیرت از منظر دید همه فرق دارد. اقا فریدون کوتاه نیا ای مرد با شرف و ابرودار
پاسخ ها
موافقم با شما آقا بهنام
بی آبرویی اینه آدم دستشو جلوی کسی دراز کنه دست فروشی بیابرویی نیست این بنده خدا میخواسته کمک خرجت باشه این عوض تشکرت طلبکارم شدی
پاسخ ها
مسئله دست فروشی نیست که خوب باشه یا بد
مسئله اخلاق و رفتار و خودسری های یک زن ناسازگاره که زندگی چندین و چند ساله را ب مرز طلاق کشونده
اون زن زن زندگی نبود یعنی اصلا دوس نداشت شوهرشو ببینه .دلم به حال مرده سوخت واقعا .
پاسخ ها
منم دلم آتیش گرفت برای مرد بیچاره
زن زندگی نیست
مرد بیچاره عمرش با این زن تباه شده
کاش زودتر طلاقش می داد
حتی فامیلا هم می دونستن جریان چیه که طرف مرد را گرفتن
مرده مقصره نه خدا میشناسه نه مرگ را زنه کار خلافی نکرده حالاهم با اینکه گناهی نکرده عذرخواهی کرده مرده ابروریزی میکنه وخجالت هم نمیکشه وجاش توجهنمه
کاربربدون نام9/00 صدهزار35سال پیش رو ب نرخ روز حساب میکنن مثلا 35،سال پیش طلا گرمی چندبوده الان چنده رو نرخ بازار
خوب اعصابش خورد میشه حالامگه چی شده کارخلاف شرع که نکرده
55 سال سنی نیست که یه مرد صبح تا شب بمونه خونه و به بهانه باز نشست شدن تن به تن پروری بده
پدر من الان 78 سالشه و امسال به زور وادارش کردیم که دیگه نره سر کار ولی راضی نیست و میگه سخته براش صبح تا شب تو خونه باشه
مرد به این میگن
این اقا هیچوقت نخواسته قبول کنه نتونسته مخارج خانوادش کم میاورده و خانواده تو مضیقه ان حالا که بچه ها بزرگ شدن خودش بازنشسته شده و تورم هم بالا رفته مشکل قدیمی خانواده خودشو اساسی نشون داده اقاهه که فکر اساسی نمیکنه باز خدا پدر خانم خانه رو بیامرزه که شیرزنه و برای رفاه خانواده منجمله همین اقای پرفیس و افاده ایثار کرده؛ این زن شیر زنه؛ افرین .
چون شوهر میخواد طلاقش بده باید تمام حق و حقوق این چند سال رو که باهاش زندگی کرده بده حتی نیمی از اموالش رو به اضافه مهریه .