هادی غفاری: با پدرسالاری سیاسی مخالفم
روزنامه شرق با هادی غفاری؛ نماینده مجلسهای اول و سوم و عضو شورای عالی اصلاحطلبان گفتگو کرده است.
روزنامه شرق با هادی غفاری؛ نماینده مجلسهای اول و سوم و عضو شورای عالی اصلاحطلبان گفتگو کرده است.
نقش مجمع روحانیون مبارز با حضور چهرههای مطرح از جمله آقای موسویخوئینیها در تصمیمهای اصلاحطلبان چیست؟ آیا حزب اتحاد ملت رأی مضاعفی در تصمیمگیریها دارد؟
ما با پدرسالاری سیاسی مخالف هستیم؛ حتی مجمع روحانیون هم نباید نقش پدرسالار را بازی كند و مانند همان حزبی كه نام بردید، یكی از احزاب شورای عالی است. آنها حق ندارند برای بقیه تعیین تكلیف كنند. حرف ما این است كه اصول اساسی احزابی كه خطمشی اصلاحطلبی را پذیرفتهاند، این است كه رایزنی كنند و با جلسات كارشناسانه و منطقی افراد، بیایند و ایدههای خود را بیان كنند و با رأیگیری تصمیمها گرفته شود. احزاب هم رأی مضاعف ندارند. بعضی از احزاب رأی خودساخته دارند، وقتی از یك حزب پنج نفر شركت میكردند، بعضیها همحزب نبودند كه با مصلحتاندیشی برادر عزیزمان آقای خاتمی و آقای عارف، در جلسات شركت کردند و این كار قطعا مهندسی آراست.
به نظر شما آقای خاتمی رهبر جریان اصلاحات است؟ بحثهای مطرحشده از سوی كارگزاران درباره عدم یا ضعف رهبری خاتمی از چه نظر است؟
نظر من این است كه در جریان اصلاحات ممكن است آقای خاتمی قابل احترام باشند و احزاب از او مشورت بگیرند و اخلاقا ایشان را بپذیرند، اما راهكار قانونی این نیست كه پدرسالاری حاكم باشد. این دیكتاتوری است؛ چه دیكتاتوری اصلاحطلبی باشد و چه دیكتاتوری اصولگرایی؛ باید به آرای عمومی اجازه دهیم مثل همین شورای هماهنگی.
ائتلاف سالهای 92 و 94 را كه عمدتا پیرو ایدههای آقای بهزاد نبوی و حزب کارگزاران است، چگونه میبینید؟ آیا این سیاست نتیجه داده و روحانی پاسخگوی مطالبات اصلاحطلبان بوده است؟
قطعا این ایده جواب نداده است و جواب هم نخواهد داد. اصلاحطلب نمیتواند كاندیدای غیراصلاحطلب داشته باشد. مردم از ما پشیمان نیستند. وقتی شما صد ندارید، به ۴۰ هم راضی میشوید؛ مشخص است عملكرد ۴۰ ضعیف است. دو راه وجود داشت؛ اول قهر با صندوق كه نظر بخشی از اصلاحطلبان بود که شورای محترم نگهبان جلوگیرانه برخورد كرد. نقد صریح من این بود كه یكی از نمایندگان مجلس قبل گفت چون قصد كاندیداتوری ندارم، با صراحت حرف میزنم. این حرف كاملا غیراخلاقی است؛ چرا انسان باید بترسد از حرفزدن؛ مگر ما انقلاب كردیم كه بترسیم؟ مگر مردم انقلاب كردند كه نمایندگان ترسو باشند؟ شما حرفهای مرحوم بهشتی و مطهری را نگاه كنید، حرفهای آنها مانیفست انقلاب است. خاطرم هست یك روحانی در تهران بود كه به امام بدوبیراه میگفت، من و آقای موسویاردبیلی به خدمت امام رفتیم و مطرح شد كه وقتی مسجد جزء اركان این نظام است و شخصی در آن به شما بد میگوید، با این آدم چه كار كنیم؟ امام فرمودند مردم پشت سرش نماز میخوانند؟ گفتیم بله میخوانند، فرمودند وقتی مردم كسی را قبول دارند، شما به چه حقی میخواهید دخالت كنید؟ امام تا این حد به مردم اعتماد داشت.
البته یك مشكل ما، ساختاری است؛ ما عادت كردهایم هر كسی را نمیپسندیم، متهم كنیم به انگلیسی و آمریكاییبودن؛ نه این خبرها نیست؛ ما فكرمان با شما نمیخواند، ما انقلابمان را دوست داریم، یك قران از پول این ملت را نخوردیم، اما این روش را قبول نداریم. شما بروید در دبیرستانها ببینید چند درصد نماز میخوانند؟ ما این را میخواستیم؟ ما برای این انقلاب كردیم؟ من توصیه میكنم اندر حكایت خودمداری ایرانیان كه اگر پول داشتم هزار نسخه میخریدم و به مردم میدادم. آنجا نشان میدهد كه مردم در آن جامعه خودگرا میشوند. ببینید سر چهارراهها همه خودشان را میبینند.
موضوع استعفای آقای عارف جنجالبرانگیز شده است. چرا این استعفا بعد از چهار ماه علنی شد؟ این یك پنهانكاری نبود؟ آیا بحث ریاستجمهوری آقای عارف مطرح است؟
خیر، جنجالی وجود ندارد. آقای عارف هم یك انسان انقلابی و وارسته است، مانند دیگران و مشخص بود این تشكیلات به این نقطه خواهد رسید. پنهانكاری هم انجام نشد. نیاز نبود اعلام شود و ما هم مایل نبودیم تشتت ایجاد شود. ما همچنان معتقدیم تنها راه نجات كشور از دریچه احزاب مقتدر میگذرد. درباره ریاستجمهوری ایشان هم تابهحال صحبتی نشده است. البته راجع به نزدیك به ۲۰ نفر بحث شده است كه من نمیخواهم آنها را علم كنم و تمایلی هم ندارم نامی از آنها ببرم. البته من گمان میكنم نامزد اصلاحطلبان ردصلاحیت خواهد شد.
یعنی اصلاحطلبان با كاندیدای تندی به صحنه خواهند آمد؟
تند برای چه، مگر من تندم؟ كسی كه دزدی و هیزی ندارد و دهانش بسته است، شورای نگهبان بد عمل میكند. این رفتارها به زیان ما تمام میشود. ما باید با دنیا تعامل كنیم. به خدا قسم تعامل با دنیا و حتی دشمن به معنای وادادگی به دشمن نیست. ما حرفمان را میزنیم و جدی هستیم. ما قبل از اینكه با دنیا موازنه داشته باشیم، باید در درون با خودمان موازنه داشته باشیم.
نامه اخیر آقای خوئینیها را چگونه میبینید؟
اینكه ما در گذشته خیلی كارها كردهایم كه امروز به ما نقد میكنند، این حق تمام مردم است؛ چون یك روزی آقای خوئینیها ریختند لانه جاسوسی را گرفتند. باید امروز در سرشان بزنیم؟ این منطق غلطی است. اگر یك بازیكن گل به خودی زد و بعد به نتیجه رسید كه اشتباه كرده است، باید چوب به سر او بزنیم؟ مگر پیغمبر اینگونه عمل میكرد؟ مگر كسانی كه یاران پیامبر شدند، از قبل از آسمان آمده بودند؟ خیلی از آنها بت هم میپرستیدند. این روش بسیار ناجوانمردانهای است كه به جای جوابدادن به افراد گذشته را مطرح كنیم. من كاری به متن نامه و شخص آقای خوئینیها ندارم. نباید از گذشته عقدهگشایی كنیم.
نظر کاربران
با عرض ادب چون که شما هادی غفاری هستید.
ایا اصلاح طلبها من من مبگنند
تو چی میکی ...