کارگردانانی که مشکلات دختران را دوست دارند!
اگرچه در هر جامعهای از جمله جامعه ایران میتواند خشونتهای فردی علیه دختران رخ دهد که موضوعی غمانگیز و تأسفآور است، اما حجم بدبختیهای دختر ایرانی در سینمای ایران آنقدر بالاست که گویا هیچ دختری از داشتن خانواده شادمان نیست و فکر فرار از خانواده در ذهن اغلب دختران فیلمهای ایرانی دیده میشود.
روزنامه جوان: اگرچه در هر جامعهای از جمله جامعه ایران میتواند خشونتهای فردی علیه دختران رخ دهد که موضوعی غمانگیز و تأسفآور است، اما حجم بدبختیهای دختر ایرانی در سینمای ایران آنقدر بالاست که گویا هیچ دختری از داشتن خانواده شادمان نیست و فکر فرار از خانواده در ذهن اغلب دختران فیلمهای ایرانی دیده میشود.
دهه ۷۰؛ زمانی برای فرار دختران از خانه
بخش عمدهای از فیلمهای اجتماعی دهه ۷۰ به مسئله دختران و مشکلات اجتماعی آنها پرداخته است. کمی پیش از دهه ملتهب ۷۰، تهمینه میلانی فیلم «بچههای طلاق» را میسازد که موضوع آن دختری است که درگیر طلاق والدینش میشود.
رخدادهای سال ۷۶ به بعد باعث شد تا رویکرد سینما در پرداختن به مسائل اجتماعی بیشتر به سمت پررنگ کردن نقاط سیاه پیش برود. نمایش دختران عاصی و فراری از خانه در این دهه شروع و در دهه ۸۰ به مدلی کلی در پرداختن به جایگاه دختر در خانواده تبدیل شد. در این سالها رسول صدرعاملی با ساخت فیلم «دختری با کفشهای کتانی» دختر فراریای را نشان میدهد که در جامعه خیلیها به دنبال سوءاستفاده از وی هستند. دو سال بعد از اکران این فیلم، صدرعاملی دوباره سراغ مشکلات دختران رفت و این بار «من، ترانه ۱۵ سال دارم» را ساخت. در این فیلم دختری که پدرش در زندان گرفتار است از پسری که وی را صیغه کرده باردار میشود.
رخشان بنیاعتماد که تقریباً اکثر قهرمانان فیلمهایش را زنان رنجکشیده تشکیل میدهد، در «زیر پوست شهر» به پدیده خشونت خانگی علیه دخترها میپردازد و باز هم دست روی مسئله دختر فراری میگذارد. در همان دوره «نیمه پنهان» تهمینه میلانی ساخته شده و در آن به فعالیت سیاسی دختران پرداخته میشود. «عشق طاهر» محمدعلی نجفی نیز به موضوع دختری که به دنبال هویت خود میگردد، پرداخت. حمید نعمتالله در فیلم «بوتیک» که جزو آثار تحسین شده دهه ۸۰ است، موضوع دختر فراری و گرفتاری با مواد مخدر را نشان داد. قاسم جعفری نیز که با ساخت سریال «خط قرمز» در تلویزیون به شهرت رسید با کارگردانی فیلمی به نام «دختران» به مسئله بلوغ در دختران جوان و شرایطی که یک دختر در این دوران با آن مواجه میشود، پرداخت.
کارگردانانی که مشکلات دختران را دوست دارند!
رخشان بنیاعتماد، تهمینه میلانی و رسول صدرعاملی که در دهه ۷۰ به موضوع دختران پرداخته بودند در سالهای بعد هم باز سراغ فیلمهایی رفتند که در آن دختران درگیر خانوادههای از هم گسیخته بودند. صدرعاملی در فیلمهای «دیشب باباتو دیدم آیدا»، «هر شب تنهایی» و «سال دوم دانشکده من» باز هم دختران را در مرکز توجه قرار داد، به خصوص در دو فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا» و «سال دوم دانشکده من» که قهرمان اصلی دختری است که درگیر مشکلات جدی با خانواده است.
رضا میرکریمی نیز در فیلم «زیر نور ماه» به پدیده دختر فراری و زن خیابانی پرداخت. میرکریمی در فیلمهای بعدیاش نیز به حضور دختران در خانوادهها پرداخت. وی در فیلم «قصر شیرین» نیز مردی را به تصویر کشید که تلاش میکند از دختر و پسرش فرار و زندگی تازهای را آغاز کند، اما میرکریمی در «دختر» بیشترین توجه را در مورد رابطه دختر و پدرش به نمایش میگذارد. این فیلم که البته تلاش شده پایان خوشی برای آن ایجاد شود، رابطه شکننده پدری سنتی و دختری را که دوست دارد بهروز و شاد باشد به نمایش میگذارد. از دیگر کارگردانانی که مسئله رفتار دختران و پدرانشان را در فیلمهایشان دنبال کردهاند، بهنام بهزادی است.
این کارگردان در فیلم «قاعده تصادف» به رابطه دختری جوان و پدری مذهبی که گویا مسئولیت دولتی دارد میپردازد و از شکاف میان نسلی میگوید. دختر به هیچ وجه با افکار و عقاید پدر همراه نیست و ترجیح میدهد با گروهی از دختران و پسران اوقات خود را بگذراند. بهزادی در فیلم «میترسم» که سال گذشته در جشنواره فجر حضور داشت نیز کاراکتر پدر را با بازی امیر جعفری بار دیگر در نقش «بد من» داستان به نمایش گذاشت که دختر نوجوانش متوجه فساد اخلاقی وی میشود و رابطه آنها برای همیشه به هم میخورد.
مسعود کیمیایی در فیلم «قاتل اهلی» پدری را نشان میدهد که جزو مسئولان نظام و با عقاید دخترش به شدت مخالف است. این پدر از هر فرصتی برای سنگاندازی در راه آینده دختر جوان خود فروگذار نیست.
کارگردانان زیادی در سالهای اخیر به مسئله رابطه دختران و پدران پرداختهاند. «خانه پدری» ساخته کیانوش عیاری، روایتی از قتل ناموسی دختر به دست پدر را به نمایش میگذارد. «خانه دختر» که فیلمنامهاش را پرویز شهبازی نوشته، دیگر فیلمی است که به رابطه پدر و دختر میپردازد. این فیلم به خاطر القای رابطه غیراخلاقی میان پدر و دخترش مدتی را در توقیف بود. پرویز شهبازی، با فیلم «دربند» به مشکلات دختران جوان شهرستانی که از خانواده دور هستند و دختران تهرانی که از خانوادههایشان بریدهاند، پرداخت. این فیلمساز در «مالاریا» سراغ موضوع کهنه فرار دختر شهرستانی از خانه پرداخته است. «طلا» سومین فیلمی است که شهبازی با موضوع رابطه بد یک دختر با خانواده ساخته و اکنون در سینما آنلاین در حال نمایش است، گویا فیلمسازی شهبازی قرار است همیشه حول محور دختران فراری از خانه بگردد.
محمدحسین مهدویان در اولین فیلم اجتماعیاش به نام «لاتاری» به پدیده قاچاق دختران به دوبی و نقش پدر خانواده در این زمینه پرداخته است. در این فیلم نیز پدر نقش منفی دارد و پسری که دوست آن دختر است، قهرمان فیلم است.
تعداد فیلمهایی که در آن دختران در محور فیلم قرار دارند کم نیست و شاید در این گزارش کوتاه فرصت پرداخت به بسیاری از فیلمها فراهم نشد، اما همین تعداد نشان میدهد که سینمای اجتماعی در نمایش روابط درون خانوادههای ایرانی و به خصوص رابطه پدر با دختر به سیاهترین اشکال ممکن فکر میکند و تقریباً پیدا کردن دختری که از زندگی خود و رابطهاش با پدر و مادرش راضی است، سخت است، این در حالی است که سینما میتوانست مسئولیتشناسانه عمل کرده و پدران خوب را نیز در سینما بازی دهد.
نظر کاربران
از روی حقیقت این ها رو ساختن نه این که دوست داشته باشن فقط یک هشدارمیتونه باشه
دختری تو ایران کم پیدا میشه ک واقعا خوش حال باشه . همیشه ی جنگ اعصاب تو خونه با مامان باباش داره
ب قول مامانم هزار بار گفتم تو دختری فرق داری انقد خودتو با داداشت مقایسه نکن :)
پاسخ ها
حالا خوبه همین مادران، در زمان جوانی خودشون از این تبعیضها رنج کشیدن، عجیبه همین مادرا پسر دوستن و تفاوت زیادی بین دختر و پسرشون میذارن