۱۵۰۷۱۴۴
۱۲ نظر
۵۲۴۶
۱۲ نظر
۵۲۴۶
پ

دراماتیک‌ترین اتفاق ۱۴۰۴ تا این لحظه در بندرعباس رخ داد

اتفاق‌هایی در زندگی انسانی رخ می‌دهند که نه به سادگی در چارچوب قانون می‌گنجند، نه با معیارهای اخلاقی رایج قابل توصیف‌اند و نه حتی می‌توان آن‌ها را با منطق روزمره تحلیل کرد.

برترین‌ها: اتفاق‌هایی در زندگی انسانی رخ می‌دهند که نه به سادگی در چارچوب قانون می‌گنجند، نه با معیارهای اخلاقی رایج قابل توصیف‌اند و نه حتی می‌توان آن‌ها را با منطق روزمره تحلیل کرد. باید آن‌ها را در ردیف لحظات نادر و تکان‌دهنده‌ای قرار داد که بیش از آن‌که واقعی به نظر برسند، شبیه سکانسی از یک فیلم سینمایی هستند. ماجرایی که روز گذشته در بندرعباس رخ داد، بی‌تردید از همین جنس است.

 

سایتتتتتتتت

بنابر اعلام رئیس کل دادگستری استان هرمزگان، مردی که به قصاص محکوم شده بود، پس از سال‌ها در صف انتظار اجرای حکم، بالاخره پای چوبه دار رفت. حکم اجرا شد. چهارپایه از زیر پایش کشیده شد. جسم آویزان شد و نفس‌ها در سینه حبس. اما سی ثانیه بعد، همه‌چیز دگرگون شد. خانواده مقتول، درست در لحظه‌ای که دیگر کسی امیدی نداشت، فریاد زدند: "ما گذشتیم." جانِ گرفته‌شده، به زندگی بازگشت.

ایثار و ازخودگذشتگی‌ای که در این تصمیم نهفته بود، فقط حاصل یک احساس لحظه‌ای نبود. پشت آن چهار سال گفت‌وگو، وساطت و تلاش‌های بی‌وقفه و شاید ده‌ها شب بیداری قرار داشت. اما در نهایت، زندگی در همان لحظه‌ای بازگشت که همه منتظر مرگ بودند. صحنه‌ای که بیشتر از آن‌که رنگ واقعیت داشته باشد، آدم را یاد سینما می‌اندازد؛ نه از آن نوع که تنها برای سرگرمی ساخته شده باشند، بلکه از آن فیلم‌هایی که ته‌مانده‌ای از خود در ذهن تماشاگر باقی می‌گذارند.

در فیلم «بی‌بدن»، قربانی میان زمین و هوا معلق است، و تماشاگر بیش از آن‌که درگیر روند دادگاه یا جزئیات جرم باشد، درگیر نجات است؛ درگیرِ این که آیا هنوز فرصتی برای بخشش باقی مانده؟ اما آرمان (قاتل) غزاله علی‌رغم تلاش‌های بازپرس و پدرش برای اقرار واقعیت لب باز نمی‌کند. لحظاتی که با فریادهای پژمان جمشیدی ماندگار شده، لحظاتی که دلهره و اضطراب را به بیننده تزریق می‌کند، تصویری که مختصات اعدام را تا حد زیادی بازگو می‌کند.

bi-badan

اما شاید نزدیک‌ترن لحظه به واقعه بندرعباس را در «سام و نرگس» دیده باشیم؛ فیلمی که اگرچه تم اصلی‌اش عاشقانه است، اما تنش میان مرگ و زندگی، میان مجازات و دلسوزی، بر تمام صحنه‌ها سایه می‌اندازد. درست در لحظه‌ای که باید چارپایه رها شود، ناگهان پای بخشش به میان می‌آید تا ادامه دادن چرخه خشونت.به طرز دراماتیکی متوقف شد. 

حتی دیگر اثر ساخته ایرج قادری یعنی "می‌خواهم زنده بمانم" هم چنین شمایلی را بازسازی می‌کند. همانی که احتمالا در حافظه جمعی بسیاری از ایرانیان ثبت شده. همانی که فاصله مرگ و زندگی را بند صدم ثانیه‌ها می‌کند و در نهایت اما همه چیز ختم به خیر می‌شود.

اما آن‌چه روز گذشته در بندرعباس رخ داد، چیزی فراتر از درام سینمایی بود. این بار تماشاگر، مردم بودند. شخصیت اصلی، پدری یا مادری بود که فرزندش را از دست داده، اما ترجیح داد چرخه مرگ را با دست خود متوقف کند. و از همین‌جا، این واقعه رنگ دیگری به خود می‌گیرد. تماشاگر در سالن سینما همدلِ کاراکتر می‌شود، اما در مواجهه با یک رویداد واقعی، همدلی شکل عمیق‌تری به خود می‌گیرد. ما دیگر تنها شاهد یک صحنه نیستیم، بلکه درگیر یک انتخاب انسانی‌ایم که در دنیای واقعی رخ داده؛ با تمام پیچیدگی‌هایش، با تمام وزن تصمیمی که گرفته شد.

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که خشونت، تلافی و مجازات هنوز در کانون بسیاری از واکنش‌هاست. اما گاهی یک لحظه، یک تصمیم و یک «بله» یا «نه» می‌تواند همه‌چیز را تغییر دهد. آن‌چه در بندرعباس اتفاق افتاد، فقط نجات جان یک نفر نبود. مهر حقانیت دوباره‌ای بود بر این‌که در میانه تمام خشونت‌ها و زخم‌ها، هنوز کسانی هستند که می‌توانند راهی دیگر را انتخاب کنند. راهی که نه آسان است و نه بی‌هزینه، اما شاید تنها راهی است که جهان را جای بهتری می‌کند.

واکنش‌ها در شبکه‌های اجتماعی هم، پر از حیرت و ستایش بود.

هوشنگ نوشته بود: تو هرمزگان یه قاتل رو اعدام  کردن که ۳۰ ثانیه بعد از اجرای حکم وقتی در حال خفه شدن بود خانواده مقتول رضایت دادن و آوردنش پایین! هیچکس دیگه مثل این قدر زندگی رو نمی‌دونه.

رها نوشت: «چه کسی می‌گوید معجزه‌ها فقط در داستان‌ها اتفاق می‌افتند؟ این یک معجزه واقعی بود.

حمید: سی ثانیه کافی بود تا جان یک انسان دوباره به او بازگردد. اما آن سی ثانیه، شاید سنگین‌ترین لحظه‌های عمر اولیای دم بود.

هانیه پرسیده بود: آیا می‌شود این بخشش را یاد گرفت؟ یا فقط باید به آن رسید؟

و سایه: من اگر جای او خانواده بودم، نمی‌توانستم. همین ناتوانی‌ام از بخشش، باعث میشه براشون احترام زیادی قائل باشم.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • هیچ

    این دیگه چه مسخره بازیه ؟!! هیچ میدونین به لحاظ جسمی چه بلایی سر اون آدم میاد جدای از مشکلات روحی و روانی. احتمالا اولیای دم با این کار خواستن انتقام سختتر بگیرن

  • مهرزاد

    وقتی کسی رو از گردن آویزون میکنن به احتمال قوی قطع نخاع میشه و فلج میشه

  • بهرام

    خدا بخواد هیچ طوری نمیشه 👏👏👏👏👏❤❤❤❤😭😭😭😭

  • بیتا

    این لطف نبوده اون فرد تا مدتها با این کابوس دست و پنجه نرم میکنه اگه میخواین رضایت بدین قبل از چوبه ی دار رضایت بدین

  • ایرانی

    این دیگه بخشش حساب نمیشه،یارو میمرد هم فرقی نمیکرد چون تا دم مرگ رفته.پس قصاص شده

  • جانم برای ایران

    خداوند حفظ کنه این خانواده محترم بخشنده رو

  • مانا

    خیلی خانواده خوبی بودن که بخشیدن. اما بنظرم اینجوری بیشتر تنبیه شده این قاتل تا پایان عمر ازش یک آدم درست و حسابی درنمیاد

  • پری

    ان شالله خدا برای این خانواده محترم در این دنیا بهترین ها رو سهم دل پاکشون کنه

  • محمد

    هیچ کدام از شماها جای خانواده مقتول نیستید که الان زیرپتو دارید نظرمیدید!! نگارنده این مطلب هم از خشونت حرف زده که قصاص حق خانواده مقتول هست گرچه بخشش به شرط سالم زندگی کردن بهتره

  • ناشناس

    بله حق با شماست اما گر نگهدارمن است آنکه من میدانم شیشه رابغل سنگ نگه میدارد

  • علی رحمتی

    این بدبخت قشنگ طعم مردن و جان کندن رو با سخت ترین زجر چشیده و واقعا کار اشتباهی بوده که بگذارند 30 ثانیه بالای دار دست و پا بزنه.با مرده متحرک هیچ فرقی نداره.
    تا آخر عمرش همش باید کابوس طناب دار و اعدام باشه.

  • امیر

    نمیشه که هرکس یه عزیز شو از دست بده بعدا بیاد بخشش کنه،حالاقتل غیرعمدی باشه عمدی تو کار نباشه داستانش جداست.والابخشش سارق اراذل اوباش اصلا کار درستی نیست.تازه اگه کسی یه اراذل وببخشه ،به دیگران ظلم میکنه.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج