چه کسی پای زامبیها را به تئاتر شهر باز کرد؟
حضور شبانه دستفروشان در اطراف بنای فاخر تئاترشهر، سؤال برانگیز است. پرسوجو از کسبه محل، اطلاعات دقیقی به ما نداد، جز اینکه مطمئن شویم غیرممکن است یک فرد عادی بتواند دقیقا مقابل نمای اصلی مهمترین بنای هنری کشور، جگرکی، کبابی یا لبوفروشی بساط کند.
روزنامه اطلاعات: حضور شبانه دستفروشان در اطراف بنای فاخر تئاترشهر، سؤال برانگیز است. پرسوجو از کسبه محل، اطلاعات دقیقی به ما نداد، جز اینکه مطمئن شویم غیرممکن است یک فرد عادی بتواند دقیقا مقابل نمای اصلی مهمترین بنای هنری کشور، جگرکی، کبابی یا لبوفروشی بساط کند.
حضور شبانه دستفروشان در اطراف بنای فاخر تئاترشهر، سؤال برانگیز است. پرسوجو از کسبه محل، اطلاعات دقیقی به ما نداد، جز اینکه مطمئن شویم غیرممکن است یک فرد عادی بتواند دقیقا مقابل نمای اصلی مهمترین بنای هنری کشور، جگرکی، کبابی یا لبوفروشی بساط کند، آن هم با یخچال بزرگ و تجهیزات روشنایی!
بنای فاخر و ارزشمند تئاترشهر، سالهاست در معرض انواع تخریب و تحدید قرار دارد، چرا؟ کسی دقیقا دلیل آن را نمیداند. این شرایط طی دههها توسط شهرداریهای دورههای مختلف تهران به وجود آمده؛ یعنی همان نهادی که باید مدال افتخار میزبانی از این بنا را به گردن خود بیاویزد، بیوقفه سعی در تحدید آن داشته است.
داستان شرایط اطراف بنای تئاترشهر، قصهای طولانی است؛ حضور دستفروشان در اوایل انقلاب، برچیدن حصار، تصاحب و تخریب پارکینگ و حالا حصارکشی با ورقهای حلبی! اما موضوع فقط این نیست، حالا حضور شبانه دستفروشان با یخچال و تجهیزات روشنایی سؤالبرانگیز شده است.
پرسوجو از کسبه محل، اطلاعات دقیقی به ما نداد، به جز اینکه مطمئن شویم غیرممکن است یک فرد عادی بتواند دقیقا مقابل نمای اصلی مهمترین بنای هنری کشور، جگرکی، کبابی یا لبوفروشی بساط کند، آن هم با یخچال بزرگ و پرژوکتورهایی که نور را برای مشتریان تأمین میکند!
شرایط تأسفبار است
آشفتگی اطراف تئاترشهر، باورنکردنی است. افشین هاشمی، کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگر سینما و تئاتر در این باره میگوید: شرایط فعلی بسیار تأسفبار است. در زمانهای مختلف، افرادی بهعمد و با توجیهات خیرخواهانه، فضای اطراف تئاترشهر را ناامن کردهاند، به طوری که فضا به سمت محدودیت و تخریب فرهنگ رفته است.
این چهره کریه ساختهشده برای تئاترشهر، لکه ننگی به شمار میآید که از طرف افرادی بیعلاقه و حتی دشمن فرهنگ ایجاد شده است. مدیران فعلی باید به جد کوشش کنند تا خرابیها به سرعت رفع شود و تئاترشهر نمادی باشد از دوباره ساختن آنچه در این مدت تخریب شده است.
وی میافزاید: در گذشته، پارک دانشجو حصار داشت که در زمان شهرداری آقای کرباسچی حذف شد تا مجموعه تئاترشهر در دسترس عموم قرار گیرد. بعدها به بهانه ساخت مکانی فرهنگی و مذهبی، پارکینگ این مجموعه تخریب شد و محدودیتهای بیشتری برای اهالی تئاتر به وجود آمد. سال گذشته هم با ساخت حصار حلبیِ بدترکیب، شرایط را برای بروز بیشتر آسیبهای اجتماعی مهیا کردند.
هاشمی، راهِ جلوگیری از ورود افراد ناباب را اینگونه توضیح میدهد: به نظرم راه حل مؤثر برای جلوگیری از ورود افراد نامناسب، ایجاد اتفاقات فرهنگی در این محل است که میتواند خود به خود فضای آنجا را تغییر دهد.
این بازیگر در پایان گفتگوی خود تأکید میکند: در همه شهرهای کوچک و بزرگ دنیا، وقتی محلهای مرکز بروز آسیبهای اجتماعی میشود، از هنرمندان و معماران میخواهند با حضور و برگزاری برنامه در آنجا عاملی شوند تا از این آسیبها بکاهند، اما در تهران عکس این اتفاق افتاده و ما یکی از شاخصترین محلهای فرهنگی را به حضور بساطگستران و افراد ناباب اختصاص دادهایم!
تاریخ حصار
ساختمان تئاترشهر پیش از انقلاب، حصار نداشت. محمد بهرامی، سرپرست خانه تئاتر ایران در این باره میگوید: پیش از انقلاب، محیط پارک به این شکل آلودگیهای اجتماعی نداشت، برای همین فضای اطراف تئاترشهر را برای آشنایی مردم با تئاتر باز گذاشته بودند، اما بعد از انقلاب به دلایلی از جمله افزایش جمعیت و شرایط جامعه، مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد، دور محدوده تئاترشهر و فضای پارکینگ که متعلق به مجموعه بود، حصار کشید و تابلوی مرکز هنرهای نمایشی بر در ورودی آن نصب شد.
وی میافزاید: در دوره آقای کرباسچی، برنامهای برای حذف نرده پارکها اجرا شد، اما تئاترشهر جزو پارک نبود و شهرداری متوجه این موضوع نشد. در واقع تمام مشکلات به این دلیل است که شهرداری، زمین تئاترشهر را از آن خود میداند، در حالی که چنین نیست و زمین مجموعه در دولت وقت واگذار شده و جزو املاک شهرداری نیست.
در واقع در دوره آقای کرباسچی، بدون اجازه و هماهنگی با ارشاد و مرکز هنرهای نمایشی، حصارها را جمع کردند که اولین نتیجهاش، تجمع معتادان متجاهر و روشن کردن آتش دور ساختمان بود که هنوز آثار آن وجود دارد.
از همه بدتر، آتشسوزی درب چوبی بنا بود که قابل جبران نیست. این در دست ساز بوده و حتی سرامیکهای روی آن هنر دست و تکرار نشدنی است، چرا که سازنده آن سرامیکها فوت کرده و امکان بازسازی آن وجود ندارد.
تخریب پارکینگ
ابتدای دهه هشتاد، شهرداری با حمله شبانه به پارکینگ تئاترشهر، شروع به گودبرداری کرد. محمد بهرامی با یادآوری این موضوع توضیح میدهد: زمانی که آقای احمدینژاد شهردار بود، باز هم بدون هماهنگی با وزارت ارشاد و مرکز هنرهای نمایشی، پارکینگ مجموعه تصاحب شد و گودبرداری بسیار بزرگی صورت گرفت؛ بهطوری که به پی ساختمان تئاترشهر آسیب وارد شد و دیوار تالار قشقایی ترک برداشت.
در آن دوره من یادداشتی نوشتم، نقشهها و اسناد را منتشر کردم که نشان میداد این محل متعلق به شهرداری نیست و ربطی به این نهاد ندارد. دفتر حقوقی وزارت ارشاد هم پیگیری کرد، ولی متأسفانه به جایی نرسید.
وی میافزاید: وقتی اسناد را در دوره شهردار بعدی ارائه دادیم، گفتند چون برای این محل خطبه ساخت مسجد خوانده شده، امکان تغییر برنامه وجود ندارد! بنایی ساختند که طی این سالها هیچ وقت به بهرهبرداری نرسید، نه به عنوان مسجد و نه به عنوان مرکز فرهنگی. سالها بعد، شهرداری پیشنهاد داد که این مرکز برای اجرای نمایشهای آیینی مثل تعزیه به مجموعه تئاترشهر افزوده شود که آن هم به نتیجهای نرسید. در این فاصله، حسین خسروجردی، طراح سرشناس گرافیک، حصاری متناسب با مجموعه طراحی کرد و موافقت سازمان میراث را هم گرفت، ولی آن هم با وجود همه تلاشهایی که انجام گرفت معلق ماند.
حلبیهای آبی رنگ
چندسالی است که دورتادور ساختمان تئاترشهر، حصاری از جنس حلبی کشیده شده، داستان چیست؟ محمد بهرامی پاسخ میدهد: در دولت قبل، طرحی را آوردند و کلنگ زدند که دورتادور مجموعه، محصور شود. طرحی که دادند به نظرم خیلی ضعیفتر از طرح خسروجردی بود، با این حال شروع به کار کردند و قبل از هر چیز دور مجموعه حصار کشیدند که زشتتر از قبل شد.
وی میافزاید: ظاهرا شهرداری و شورای شهر، هیچ ارادهای برای انجام این پروژه ندارند، اصلا برایشان مهم نیست این ساختمان در سطح جهانی، شناخته شده است و در این سالها که جشنواره فجر برگزار میشود، گروههای مختلفی از کشورهای مختلف در آن اجرا داشتهاند.
دستفروشان مشکوک
شهرداری پس از کش و قوسهای فراوان، دستفروشان پیادهروی خیابان ولیعصر را سازماندهی کرد، با این حال شبها دورتادور بنای تئاتر شهر، به ویژه در ضلع خیابان انقلاب، دستفروشان با هیأتی باورنکردنی حاضر میشوند، جگرکی، کبابی، بلالفروش، لبوفروش و بسیاری دیگر. طبیعتا امکان استفاده از چنین فضای عمومی بزرگی به صورت کاملا علنی و عیان، بدون هماهنگی با مسئولان شهری ممکن نیست.
بهرامی، سرپرست خانه تئاتر در این باره توضیح میدهد: بعید میدانم خانوادهای بخواهد شبانه در چهارراه ولیعصر شام بخورد، هم به لحاظ بهداشتی صورت مناسبی ندارد و هم جای پارک خودرو و رفت و آمد امن در آن اطراف نیست. اینکه چرا در آن وقت شب، دستفروشان حضور دارند، جای سؤال دارد و امری عادی به نظر نمیرسد.
وی میافزاید: معتادان متجاهر، دگرباشان یا آسیبدیدگان اجتماعی زیادی، دور و اطراف این بنا را تسخیر کردهاند و شهرداری و مسئولان امر نهتنها برای متفرق کردنشان کاری نکردهاند، بلکه ظاهرا به فکر عیش و نوش آنها هم هستند!
در همهجای دنیا شهرداران، وظیفه ایجاد و مراقبت از فضاهای فرهنگی را بر عهده دارند اما در سالهای اخیر به نظر میآید شهرداری تهران، با فرهنگ و هنر سر جنگ دارد، دلیلش را نمیدانیم. در این سالها فضاهای فرهنگی و تاریخی، محدود و اجازه تخریب بناهای تاریخی داده شده که از جمله آنها میتوان به تخریب کامل «حمام سرپولک»، شاهکار معماری قجری اشاره کرد. این اتفاقات، باورکردنی نیست.
بهرامی تأکید میکند: شهردار باید فردی فرهنگی بوده و مطالعات شهرنشینی، معماری و مردمشناسی داشته باشد. باید مردم را بشناسد و بداند نیازشان چیست و بر مبنای نیاز آنها کار کند، نه بر اساس دیدگاه خودش. اقدامات شهردار فعلی در این مدت کاملا غیرفرهنگی بوده و به نظرم حتی آییننامه و دستورالعملهایی که مسئولیت و وظایف شهرداری را مطرح میکند، نخوانده است. متأسفانه شورای شهر هم طبق دل شهردار پیش میرود و من از آقای مهندس چمران تعجب میکنم که نیازهای مردم را نمیبیند.
وی در پایان گفتگوی خود تأکید میکند: به نظرم لازم است آقای دکتر صالحی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد از طراحان و معماران بخواهد طرحی درست و متناسب با کارکرد مجموعه تئاترشهر ارائه بدهند. بعد از تأیید طرح، آن را به تصویب برسانند و امضای روسای دو قوه دیگر را هم بگیرند که هیچ شهرداری نتواند به خود اجازه دخالت در این محدوده را بدهد.
نظر کاربران
به دستور زاکانی، به هدف ویرانی نماد فرهنگی تهران. قسم می خورم.
واقعا ب این توضیحات خیلی بد ووحشناک وووووو
تو زاکانی