ابعاد هولناک قتل خواننده لسآنجلسی در تهران
به تازگی قتل یک ثروتمند لسآنجلسی در تهران خبرساز شده است.
برترینها: به تازگی قتل یک ثروتمند لسآنجلسی در تهران خبرساز شده. مهرداد نیویورک که آرزو داشت ۲۰ فرزند داشته باشد تا اموال ۴هزار میلیارد تومانیاش به آنها برسد برای رسیدن به آرزویش راهی ایران شد اما در تهران قربانی نقشه هولناکی شد که سرایدارش با همدستی یک سردفتر کشیده بودند. خب طبیعتا چنین خبری با واکنشهای گسترده مواجه میشود ام در اینجا به سراغ دو تحلیل جامعهشناختی از ابعاد این ماجرای هولناک میرویم. با ما همراه باشید.
اینطوریست که روح کشته میشود
دامون قنبرزاده درباره این قتل هولناک مینویسد: ترسناک نیست؟ یک خوانندهی لسآنجلسی که ثروت هنگفتی داشت، به ایران سفر میکند تا به کارهایش برسد (میگویند میخواسته از طریق اجاره کردن رحم، فرزندانِ زیادی به دنیا بیاورد که مال و اموال بیحسابوکتابش به آنها برسد) اما گویا چند نفر، دستبهیکی میکنند تا خواننده را بکشند. آنها بعد از شکنجه کردن او، مجبورش میکنند اموالش را به نام آنها بزند و در نهایت هم او را میکشند و... باقی قضایا که دیگر ترجیح میدهم نگویم از بس که هولناک است. بیشک این پرونده ابعاد گستردهای دارد که ما نمیدانیم، اما چیزی که میدانیم - آن ایدهی مرکزی - «حرص پول» و «فقر» است.
آدمیزاد باید به کجا برسد که دست به چنین کار ترسناکی بزند؟ وقتی فقر، دندان تیز میکند، انسانها به سمتِ پول حریصتر میشوند. وقتی حریصتر میشوند دیگر انصاف و دلرحمی و حدواندازه، از دستشان خارج میشود. در واقع این روندیست که طی میشود تا از یک انسان معمولی، یک هیولای ترسناک بسازد که حتی به انسانی دیگر هم رحم نکند. فقر با آدمها چنین کاری میکند. حالا بعضیها که حدواندازه دستشان نیست، ثروتمندِ داستان را سربهنیست میکنند و بعضیهای دیگر، مانند ما فقیرفقرا، وقتی یک ثروتمند میبینیم که فاصلهاش با ما، یک سال نوریست، احتمالاً زیر لب حرص میخوریم و فکر میکنیم حق ما را خورده است!
وقتی گفتمان رسمی جامعهای با ارز و دلار و پول گره بخورد، نتیجهاش این میشود که شما وقتی از درِ خانه بیرون میروید، با عبور کردن از کنار هر دو نفری که مشغول صحبت با یکدیگر هستند، بیشک چیزی دربارهی «قیمت»، «طلبکاری و بدهکاری»، «گرانی»، «دلار»، «معامله» و ... خواهید شنید. لطفاً همین امروز این حرف من را امتحان کنید و خواهید دید که غلو نکردهام. در چنین جامعهایست که بساط انسانیت برچیده میشود. انسانها، درست مانند چاپلین در «جویندگان طلا» که به خاطر شدت گرسنگی، طرف مقابلش را به شکل مرغ میدید، طرف مقابلشان را به شکل اسکناس میبینند و اینطوریست که روح کشته میشود.
قتل این خوانندهی ثروتمند، تنها قتل یک انسان نیست، قتل انسانیت است. خالی شدن جامعه از گرماست...
آنکه احساس نابرابری میکند خشمگین است
رضا صائمی، روزنامهنگار نیز درباره این ماجرا نوشت: مهرداد نیویورکی( جعفر شریعتی) را نمیشناختم و درباره عقبه و جزییات پرونده او نمیدانم اما چنانکه گفتهاند به دلیل ثروث هنگفتی که داشت به قتل رسید؛ قتلی فجیع و کین توزانه. بر همین مبنا، انگیزه قتل او را به حسادت و حرص و طمع قاتلان نسبت دادهاند. عمق این حسد چنان بود که جسد او را سوزاندند. اگر آنچه روایت کردند را حقیقت فرض کنیم، به گمانم باید انگیزه و ریشههای این قتل را فراتر از دلایل فردی روانشناختی و اخلاقی در نظر گرفت و در یک تحلیل کلانتر در شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه جستجو کرد. افزایش شکاف طبقاتی و گسترش بیعدالتی و نابرابری، تنها به بسط فقر و تبعیض و فساد منجر نمیشود، بساط اخلاقی و انسانی زیستن را هم برمیچیند چنانکه امروز شاهد نوعی کینهتوزی و تنفر طبقاتی در جامعه هستیم که فرودستان نسبت به فرادستان پیدا کردهاند. انسانی زیستن، نه کنش فردی که امکانی اجتماعی است، حاصل توصیه اخلاقی نیست، محصول توسعه یافتگی اجتماعی است.
وقتی زیست-جهان آدمها در فاصلههای طبقاتی شکاف میخورد، همزیستی آنها ذیل کنشمندی اخلاقی ناممکن یا دست کم دشوار میشود. فقیر گمان میکند که ثروتمند حقش را خورده است و نسبت به او کینه به دل میگیرد که قربانی، قربانی میکند، به ویژه نسبت به نوکیسگان تازه به دوران رسیدهای که به میانبر رانت خواری، یک شبه پولدار شدهاند و حقیر بودنشان را با تحقیر فرودستان، تطهیر میکنند. مقصودم ماجرای مهرداد نیویورکی و قاتلانش نیستند، مسئله سازوکار فرودست سازی در جامعه ماست که در آن فربه شدن یکی با فروپاشی بسیاری دیگر ممکن میشود و نابرابری و بیعدالتی، بنیانهای اخلاقی زیستن را سست میکند. آنگاه هر سرمایهداری به سمبل نابرابری بدل شده که خود خوانش ناعادلانه دیگری است. فاصله طبقاتی که از حد بگذرد، عاطفه انسانی گسست برمیدارد و فاجعه از راه میرسد.
احساس نابرابری، گزندهتر از احساس فقر است. آنکه احساس فقر میکند، غمگین است اما آنکه احساس نابرابری میکند خشمگین. عصبیت زمانه ما حاصل احساس نابرابری و محصول بیعدالتی است نه احساس فقر. در جامعهای که مردم حس کنند دیگری حقش را خورده، آنگاه دیگری را نه همنوع و همکار و همسایه و هموطن که دشمن خود میبیند و کینه میورزد. نابرابری تنها شکاف طبقاتی ایجاد نمیکند، به کینهتوزی طبقاتی هم دامن میزند، کینهای که نه حاصل بیاخلاقی فردی که محصول ناعدالتی اجتماعی است. زمینههای آدمیت در زمین عدالت ممکن میشود.
نظر کاربران
به پولدار ساده دنبال خانواده خیلی ابله
پاسخ ها
باید آمریکا میموند یه فامیلی وکیلی میگرفت کاراشو بکنه
نحس بدبختی همه جا دنبال ایرانی ها هست چه ایران باشی چه خارج
چه کاری بود بیاد ایران
حالا پولش به بچه نمیداد میداد جوونای بیکار خیریه و حیوانات بی سرپرست بیمار
یه کارخونه میزد با شعب مختلف جوونا کار کنند
پاسخ ها
فروشگاههای خانه و کاشانه برای ایشون بوده
کلی بچه مناطق محروم داریم پولشو میداد به اونا
طفلک همش کانال شب خیز بود کاراش پخش میکرد
خواننده که نبود با پولداری خواننده شد
به نظر ادم خوب ساده ای میامد دنبال بچه بوده اما بچه دوست داشت چرا زودتر بچه دار نشد بعد آمارش سرایدار املاکی همه میدونستن اصلا سرایدار املاکی قابل اعتماد نیستند
پاسخ ها
سرایدار املاکی نمایشگاهی سالن زیباییا بخصوص ناخن کارا اصلا قابل اعتماد نیستن پر از سو اخلاق و معاشرتن
مجازات قصاص اون املاکی بدون بخشش
چرا به خواننده ی ایرانی میگین لس آنجلسی ؟؟؟
ایران که فرزندآوری افزایش جمعیت میخواد به دولت وصل میشد کلی بچه هست مردم پول کار ندارند ازدواج کنند بچه بیارن
چهار هزار میلیارد کلی املاک معلوم نیست دست کی بی افته الان
بعد مرگش پولشو نخورن بدن خانواده بچه های واقعا فقیر یا پانسیون بسازن برای بی خانمان ها
پاسخ ها
فعلا درایران سه تا خانم که دوتاشون دوقلو ازش باردارن درلیست انتظار ثروتش هستندجمعاد۵تا بچه والبته خود خانما
دیگه شور همه چیز رو در آوردید ! شاید کسی نخواد پول به فقرا بده ، هر کسی رو توی قبر خودش میزارن ! دولت مال مردم رو نخوره ، کسی فقیر نمی مونه ! کسی وظیفه نداره پول به فقرا بده
حالا اون خانمایی که رحم اجاره دادن نونشون توروغنه وبچه ها وارث این بنده خدا میشن عجب روزگاریه
اینجا گودبای پارتی جعفر بود
ابذال جامعه
با این عقل ناقصش چجوری اینهمه پول داشته؟ از کجا اینهمه ملک و املاک داشته؟
اشد مجازات برای دختر سرایدار و سردفتر
این باعث میشود کسی از خارج هوس آمدن به ایران و سرمایه گذاری در مملکت نکند....
خدا رحمتش کند قصه دردناکی است....
بنده خدا چه روزگاری شده ادم فکر می کنه خواب می بینه یا رمان می خونه
حق مردم را نخورده ثروتش را از امریکا به ایران اورده چون ایران را دوست داشته
لقبشه. چون اینجا نبوده. به تازگی برای برنامه هایی که داشت برگشته بود ایران
آقا اشتباه نکن هی نگید فقر فقر این فقر نبوده حسادت بوده
پاسخ ها
بله درست میگید. آدم خدا و پیغمبر حالیش باشه این کارها رو نمیکنه، میخواد فقیر میخواد پولدار
چقدر دلم سوخت براش.
چقدر دردناک و ناراحت کننده و چقدر وحشتناک
واقعا چطور ادم ها تا این حد بی رحم میتونن باشن؟
بنظرم فقر توجیه جنایت نیست، فقر ممکنه باعث دلمردگی و یاس و بداخلاقی و بزهکاری بشه ،
سلام متاسفانه اینگونه جنایات فقط از فقیر ویا ثرو تمند سر نمیزند زیرا عوامل دگری مثل حرص وطمع وزیاده خو اهی و... علت اصلی اینگونه جنایاتند وکارشناس محترم به خطا روی فقر تا کید کردند
جالبه تا آمریکا بود خط و خشی بهش نخورد بدبخت تا پا گذاشت ایران و بین مثلا هموطنان و همزبانان ش به این وضعیت دچار شد... اندکی تفکر
همچین میگین حتی جسد او را سوزانده اند انگار چیز تازه اس بیا همین جا اخبار حوادث رو بخون مورد سوزاندن جسد در ماه میخونی
امنیت نیست ایران
البته که املاکی و مدیر برنامه و ... فقیر نبوده اند قاعدتا. اینا از طمع هست و حرص .
اون سر دفتر فقیر نبود. قاتل بود
بسیاری هستن چیزی ندارن اما دلشون دریاست وبلعکس
خوب باعث و بانی فقر تو جامعه ما کیه .حق مردم ما بخدا این نیست با این همه منابع خدادادی فقیر باشن
اینکه ایران دیگه اون ایران قدیم نیست هرچه جلوتر میریم از نظر اخلاقی وفرهنگی و معنویت بدتر مییشه شکی درش نیست ولی این مورد کلا میتونه تو هر کشوری رخ بده این نشان دهنده بعد حیوانی ادم هست که اگه خوی پست اون غالب باشه چه کارها که نمیکنه
قضاوت نکنیم شاید به اونا هم داده
نه فقر نیست یه جور عقده اس
بنده خدا..... الان کلاه برداری توایران زیادشده خیلی هم زیاد شده
دقت کردین آمار جرم و جنایت بی سابقه داره بالا میره؟؟
شکاف طبقاتی
برای وطنم،الفاتحه
حالا ثروتش به کی میرسه سر اون بچه ها چی میاد؟
آفرین با شما موافقم احسنت
احسنت دورود به شرفت کاملا درست گفتی
ای داد و بیداد...خیلی دلم سوخت..خدا رحمتش کنه..چه لحظات سختی رو گذرونده موقع مرگ.
واقعا چقدر آدمهای پست پیدا میشن که یکی رو اینطوری میکشند و سلاخی میکنند.
خدایاازدروغ وقحطی وجنگ به خودت پناه میاریم.
ی ایرانی از آمریکا میره مکزیک بخاطر ساعتش کشته میشه یکیم از آمریکا میاد وطنش بخاطر اموال فراوونش سوزونده میشه
👍
نتیجه اینکه ایرانیا همه جا بدبختی دنبالشونه
یکبار تو شبکه شب خیز از ایران آمدنش واین که چه جوری گیر یکسری آدم به نام ... افتاده بود وبا چه مصیبتی نجات یافت رفت تعریف میکرد تعجبم ازاین که چرا دوباره آمد. اینجا دیگه دست کمی ازجزیره آدم خوارا نداره .
چه کاری بود پولاشو میدزدیدن میرفتن یه جایی گمو گور میشدن میرفتن خارج کشور
سناریوی قدیمی وتکراری وباز ،،،،،،
آخر و عاقبت ثروت ومال اندوزی اینه،وای چه سرنوشتی. پناه میبرم به خدا از شر فتنه های آخر الزمان...
خدایا من از ترس آینده خود و تاریکی وصف جامعه ام می ترسم . خدایا تو چنین نخواستی ...