هوشمندانهترین حرکتی که ایرانیها روی پرده نقرهای انجام دادند
کاربری به نام فریدون در شبکه اجتماعی ایکس پرسش جالبی را مطرح کرده. او درباره هوشمندانهترین حرکتی که از یک فیلمساز ایرانی سراغ داریم پرسیده و کاربران نیز مواردی که به خاطر داشتند را کامنت کردهاند.
برترینها: کاربری به نام فریدون در شبکه اجتماعی ایکس پرسش جالبی را مطرح کرده. او درباره هوشمندانهترین حرکتی که از یک فیلمساز ایرانی سراغ داریم پرسیده و کاربران نیز مواردی که به خاطر داشتند را کامنت کردهاند. خب سینمای ایران هم انصافا کارگردانان بزرگی را تاریخ خود جای داده و مواردی که مقصود مطلب ماست نیز کم نیست. در ادامه چند مورد را مرور خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
جدایی نادر از سیمین / اصغر فرهادی
ستاره درخشان کارنامه اصغر فرهادی ددر ایران و جهان همین اثر است. کلودیا پوئیک، منتقد سینمایی روزنامه یو اس ای تودی معتقد است که جدایی یک فیلم ظریف، جهانشمول و در عین حال عمیقا صمیمی است: یک درام خانوادگی بینظیر که قدرت پیچیده یک فیلم هیجانانگیز درجه یک را در خود دارد. این منتقد آمریکایی معتقد است که طرح داستانی فیلم به طرز درخشانی چیده شده به طوری که هر لحظه که میگذرد تنگناهای اخلاقی تازهای را رو میکند و تحولات روحی تازهای را برملا میسازد و همهٔ اینها هم نهایتا به شکل هنرمندانهای به تار و پود فیلم گره میخورد تا آن را جذاب تر و پرهیجانتر کند.
هوشمندی کارگردان: تیتراژ آغازین جدایی نادر از سیمین که شناسنامههای مژده و مرتضی (هدیه تهرانی و حمید فرخنژاد) داخل دستگاه کپیاند. هدیه تهرانی و حمید فرخنژاد زوج سینمایی اصغر فرهادی در «چهارشنبهسوری» بودند.
کلوزآپ / عباس کیارستمی
کیارستمی را به یک تعبیر فیلمساز رئالیستی میانگارند، از این حیث که تصویرگر بیواسطه واقعیتهای داخل کادر دوربینش است. اما رئالیسم او، نه بر مبنای نمایش صرف واقعیت، بلکه بر اساس دعوت از مخاطب در مشارکت فهم و ایده و ماجرای اثر است. او مکالمه سبزیان و مخملباف را در ملتهبترین مقطع ماجرای فیلمش قطع میکند تا اولا با رعایت یک اصل اخلاقی مبنی بر عدم ورود به حریم شخصی دو انسان در موقعیتی خاص، فراگردی انسانی در اثر شکل دهد و ثانیا خیال مخاطب را برانگیزد که بین این دو قرار است چه حرفهایی ردوبدل شود و او را به شرکت در حدس و پیشبینی این تعلیق فراخواند.
بعدها این الگو به شکلی پختهتر در زیر درختان زیتون هنگام خلوت عاشق و معشوق تکرار شد. کلوزآپ نمای نزدیک، اثری سهل ممتنع است و ظاهری ساده و گزارشگونه از یک جعل و کلاهبرداری و سوءاستفاده از عواطف دارد که در عمقش، بحث هویتیابی در جامعهای هویتسوز مطرح میشود و فرم روایی و بصری متن هم از همین موتیف ریشه میگیرد و با درهمتنیدگی مفاهیم واقعیت و جعل و بازسازی و حقیقت، تأمل مخاطب را تا دههها جلب میکند.
هوشمندی کارگردان: چیزی که واقعا در لول جهانی از یه فیلمساز ایرانی هوشمندانه بود، کار کیارستمی تو فیلم کلوزآپ بود در محو کردن مرز واقعیت و داستان. این که از یک ماجرای واقعی با آدمهای واقعی آن ماجرا، یک فیلم داستانی بسازی به فرم شبهِ مستند. موضوع آن اتفاق واقعی چی بود؟ جعل هویت، یا جا زدن دروغ به جای واقعیت.
کیمیا / احمدرضا درویش
خسرو شکیبایی و بیتا فرهی دو بازیگر اصلی این فیلم هستند. این دو بازیگر تاکنون در چندین فیلم سینمایی از جمله «هامون» ساخته ۱۳۶۸، «بانو» ساخته ۱۳۷۰ و «زندگی» ساخته ۱۳۷۶ با یکدیگر همبازی شدهاند و زوج سینمایی موفقی را تشکیل دادهاند. یکی از نکات قوت فیلم بازی خوب این دو بازیگر در کنار یکدیگر است که به شناخت درستی از بازی هم رسیدهاند. درویش، یک فیلم با محتوایی انسانی ساخته است و به دور از فضای جنگ و قهرمانسازی توانسته درامی را از زندگی یک رزمنده خلق کند. این فیلم نقدهای مثبت و منفی بسیاری را داشته است و قطعاً جزو بهترین آثار سینمای دفاع مقدس به حساب میآید.
هوشمندی کارگردان: احمدرضا درویش در «کیمیا» وسیلهای را به کار گرفته که یادآور ماجرای «تفنگ چخوف» است؛ توجّه به آن وسیله است که تیتراژ پایانی را معنادار میکند. آن وسیله، پیکانی است که رضا از دوستش قرض گرفته و با آن به مشهد آمدهاست. اگر پیکان نبود، در تیتراژ پایانی و پس از دیالوگ رضا خطاب به شکوه (وداعی نیست، این آغاز سلام است) و هدیهٔ رضا به کیمیا (قطار) ما نمیتوانستیم پی ببریم که مسافر قطار کیمیایی است که دیگر کودک نیست و قطارش هم اسباببازی نیست. چون رضا با پیکان برگشت.
میکس / داریوش مهرجویی
میکس روایت فیلمسازی در جایی است که فیلم ساختن در آنجا چیزی شبیه دیدن رؤیاست. هرچند در ابتدا اشاره شد موقعیتی که مهرجویی در میکس تصویر کرده است، وجود خارجی ندارد اما فرایندی که خسرو و گروهش طی میکنند، چیزی نیست که هیچ بخشی از آن در عالم واقع رخ نداده باشد. مهرجویی حائلی میان عالم واقع و عالم خیال در میکس ایجاد میکند تا تماشاگرش بتواند میان خیال و واقعیت فاصله بگذارد. این فاصلهگذاری آنجا بیشتر خودش را نشان میدهد که ما به عنوان تماشاگر میکس ساختهی مهرجویی مطمئن هستیم که فیلم خسرو وجود خارجی ندارد اما تلاش خستگیناپذیر شکیبایی را شاهدیم. انگار همهی آدمهای فیلم از عالم خیال یکییکی بیرون آمدهاند تا برای مهرجویی فیلمی را بازی کنند که در عالم واقع وجود ندارد. میکس را میتوان یکی از مصداقهای درخشان «سینما ناسینما» در سینمای ایران در نظر گرفت.
هوشمندی کارگردان: سکانس پایانی «میکس» داریوش مهرجویی؛ روز نمایش فیلم قرار میشود نمایش حلقههای آماده فیلم شروع شود تا باقی پردهها برسد، اما وقفههای بین رسیدن پردهها به سینما حوصله تماشاگران را سر برده و تعدادی از آنها از شدت کلافگی روی سن سالن نمایش کمدی مسخرهای را اجرا میکنند. بینندگان فیلم از نزدیک با مشکلات ساخت فیلم بهخصوص مراحل صداگذاری آنالوگ آشنا میشوند و در ضمن چند نفر از صداگذاران و صدابرداران نام آشنای سینما در ابن فیلم حضور دارند.
شطرنج باد / محمدرضا اصلانی
فیلم شطرنج باد اثر مغفول مانده و کمتر مورد توجه قرار گرفته محمدرضا اصلانی را از نظر تاثیرگذاری و اهمیت در تاریخ سینمای ایران، میتوان و باید در کنار آثاری همچون شازده احتجاب، ساخته بهمن فرمان آرا و طلسم داریوش فرهنگ و البته پرده آخر واروژ کریم مسیحی قرار داد. فیلم شطرنج باد که محصول سال ۱۳۵۵ خورشیدی است در همان سال تولید و اکرانش از سوی مخاطبان و حتی منتقدان بایکوت شد و به دلیل روایت نه چندان متعارف و درهم پیچیدهاش، نقدهای منفی بسیاری را باعث شد. حقیقتا فیلم از نظر کیفیت اجرای بازیگران و کارگردانی و مجموع ویژگیهای بصری در حد آثار شاخص سینمای جهان ظاهر شده است. کافی است به بازی به اندازه و مسلط و آگاهانه زنده یاد «فخری خوروش» در فیلم دقت کنیم تا ظرایف و ریزهکاریهای اجرایی او در نقش یک شازده خانوم علیل اما فعال در داستان را کشف کرده و از آن لذت ببریم.
هوشمندی کارگردان از دیدگاه کاربران: پایانبندی شطرنج باد؛ وقتی شهره آغداشلو از خانه قجری خارج میشه، دوربین بالا میآد و نمای باز تهران مدرن رو میبینیم.
ارسال نظر