۱۲ فیلم شاخص ایرانی با محوریت مراسم عروسی
مطلبی درباره ۱۲ فیلم شاخص کارگردانهای مطرح که مراسم عروسی محور درام آنها بوده است؛ از بیضایی، کیمیایی و مهرجویی تا افخمی و فرهادی و حاتمیکیا. آنها عروسی را صرفاً به عنوان نماد یک اتفاق شاد ندیدهاند بلکه هدفهای ثانوی مد نظرشان بوده است.
روزنامه هفت صبح - احمد رنجبر و مرجان فاطمی: مطلبی درباره ۱۲ فیلم شاخص کارگردانهای مطرح که مراسم عروسی محور درام آنها بوده است؛ از بیضایی، کیمیایی و مهرجویی تا افخمی و فرهادی و حاتمیکیا. آنها عروسی را صرفاً به عنوان نماد یک اتفاق شاد ندیدهاند بلکه هدفهای ثانوی مد نظرشان بوده است.
امروز آغاز هفته ازدواج است. این مناسبت را بهانه قرار دادیم و سراغ ۱۲ فیلم شاخص سینمای ایران رفتیم که مراسم عروسی در آنها محور درام است؛ از «روز واقعه» شهرام اسدی تا «همه میدانند» اصغر فرهادی. حتما این مطلب را که خواندید، میگویید چرا جای فلان فیلم خالی است. طبعاً این ۱۲ فیلم انتخاب ما است و میشد فیلمهای دیگری را در گزارش گنجاند. توضیح دیگر اینکه در این ۱۲ فیلم عروسی نقش محوری در پیشبرد درام دارد و مراسم عروسی محل ثقل داستان است. وانگهی همه فیلمهای مورد اشاره آثار مهم سینمای ما هستند که کارگردانهای مطرح پشت آنها قرار دارند.
در گزارش پیش رو درباره فضای کلی هر کدام، استفاده دراماتیک از عروسی و جایگاه فیلم توضیح داده شده است. در ذیل «بوی پیراهن یوسف» میشد به دیگر فیلم ابراهیم حاتمیکیا یعنی «وصل نیکان» هم اشاره کرد. در این فیلم عروسی نمادین است و کارگردان به جریان زندگی در روزهایی که تهران به خاطر جنگ خالی شده بود، اشاره دارد. بهرام بیضایی علاوه بر «مسافران» در «وقتی همه خوابیم» به ازدواجهای سخیف در برخی فیلمها طعنه زده؛ جایی که فیلم به دست یک کارگردان تجاری میافتد و او قصه را با یک مراسم عروسی سرخوشانه به ابتذال میکشد! حتما سوال مشترک این است که چرا به «ازدواج به سبک ایرانی» اشاره نشده. فیلم حسن فتحی سرشار از آداب و سنت ازدواج و عروسی است، اما در تعریف این مطلب نمیگنجد.
خواستگاری (۱۳۶۸)
کارگردان: مهدی فخیمزاده
فضای کلی: داستان فیلم «خواستگاری» درباره پیرمردی به نام جواد جلالی (زندهیاد هادی اسلامی) است که با داشتن چندین فرزند و نوه به خاطر تشویق دوستان تصمیم میگیرد پس از ۳۰ سال که از فوت همسرش گذشته از نو ازدواج کند. او با پیرزنی (ثریا قاسمی) که همسن و سال خود اوست، آشنا میشود. آن دو به رغم مخالفت فرزندان و آشنایان پای سفره عقد مینشینند و زندگی تازهای را شروع میکنند.
استفاده دراماتیک از عروسی: عشق پیری همیشه سوژه جذابی برای فیلمهای سینمایی بوده. مهدی فخیمزاده، اما از دل یک قصه کمدی میخواست حرفهای دیگری هم بزند. اینکه پیرها هم دل دارند و میتوانند ازدواج مجدد داشته باشند و ... قصه «خواستگاری» در بستری کمدی روایت شده و به همین خاطر حرف فیلم رنگ شعار نگرفته است. برعکس، آنچه بر فضای فیلم بیش از همه سایه میاندازد، موقعیتهای کمدی است. عشق پیری و مخالفت فرزندان باعث ایجاد موقعیتهای کمدی زیادی در فیلم «خواستگاری» شده.
جایگاه فیلم در سینما: «خواستگاری» در زمان اکران مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. خسرو امیر صادقی سرمایهگذار فیلم روایت جالبی از ساخت آن دارد: روزی با مهدی فخیمزاده نشسته و گرم صحبت بودیم که صحبت از پیر شدن سوفیا لورن و وضعیت امروز او شد. بحث تا جایی پیش رفت که تبدیل به ایدهای برای ساخت فیلم «خواستگاری» شد. در واقع پیرمرد و پیرزنی که میخواهند باهم ازدواج کنند و با مخالفت فرزندانشان روبهرو میشوند.
عروس (۱۳۶۹)
کارگردان: بهروز افخمی
فضای کلی: فیلم داستان جوانی به نام حمید است که با تلاش موفق میشود با دختر مورد علاقه اش ازدواج کند. شب عروسی، در حالی که در راه سفر به ماه عسل هستند، تصادف میکنند و این حادثه باعث میشود تا رازهایی درباره گذشته حمید فاش شود.
استفادة دراماتیک از عروسی: فیلم تم کلیاش را از فضای روز جامعه گرفت؛ دورانی که هنوز شوق ازدواج در جوانها بالا بود! و از آن طرف برای عشقشان هر کاری میکردند. حمید (ابوالفضل پورعرب) جاهطلب بود و از تهدیدشهای پدر معشوق (نیکی کریمی) نمیترسید. در نهایت پولی که باید را از طریق غیرقانونی جور کرد و وصال حاصل شد. بخشهایی از قصه «عروس» در میان جشن و سرور و سرخوشی روایت شد. بعد از آن روی دیگر ماجرا را نمایش داد؛ زمانی که حمید از مهلکه تصادف میگریزد.
جایگاه فیلم در سینما: «عروس» از این جهت جزو فیلمهای مهم سینمای بعد از انقلاب محسوب میشود که بهروز افخمی توانست برای ساخت آن، از برخی خطوط قرمز عبور کند و تصویری واقعی از یک عروس را در سینمای بعد از انقلاب به نمایش بگذارد. مرتضی آوینی درباره این فیلم گفته است: «عروس فیلمی است استادانه و نمونهای از سینمایی مطلوب. اصل مطلب این است که افخمی سینما را همانطور که باید باشد دیده است نه بیشتر و نه کمتر.» ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی، هردو به واسطه بازی در این فیلم، شناخته شدند و به سینما راه پیدا کردند و تا سالها ستاره بودند.
مسافران (۱۳۷۰)
کارگردان: بهرام بیضایی
فضای کلی: «مسافران» هشتمین فیلم بلند بیضایی، داستان مسافرانی است که یک آینه قدیمی را برای یک مجلس عروسی حمل میکنند و عده زیادی در تهران، منتظر آنها هستند. مسافران در تصادف اتومبیل میمیرند. اما بزرگ خانواده، مرگ آنها را باور ندارد. اما در نهایت مسافران با آینه سر میرسند و عروسی برگزار میشود.
استفاده دراماتیک از عروسی: بهرام بیضایی در «مسافران» نگاهی استعاری به مرگ و زندگی دارد. او شب عروسی و آینهای را که در فرهنگ ما جایگاهی ثابت در مراسم عروسی دارد، نماد زندگی میبیند. شکنندگی آینه هم نماد مرگ است که با تصادف رقم میخورد. راه تأویل این فیلم همچنان باز است و به قول یک نویسنده «مسافران» حکایت دردآلود انسانهایی است که، چون هدف و انگیزه واقعی حیات را درک نکردهاند، به مقصد نمیرسند و، چون آدمهای فیلم، این حقیقت را درنیافتهاند و همه چیز را در زندگی دنیا خلاصه میکنند باید گفت، هرگز به مقصد نخواهند رسید، این مسافران. هرگز.
جایگاه فیلم در سینما: بهرام بیضایی بعدها گفته بود «مسافران» در پاسخ به «مادر» علی حاتمی ساخته شده و اصالت را به مرگ میدهد. از زمان نمایش فیلم تا سالها نقدهای متعددی بر فیلم نوشته شد. برخی منتقدان در وصفش نقدها نوشتند و برخی، چون فراستی آن را به «پلاستیک» تعبیر کرد. در جشنواره فجر قرار بوده همه جوایز اصلی به فیلم داده شود که طی یک مصلحت اندیشی به شش جایزه از جمله جایزه ویژه هیات داوران خلاصه میشود.
روز واقعه (۱۳۷۳)
کارگردان: شهرام اسدی
فضای کلی: «روز واقعه» درباره عبدالله، جوانی مسیحی (علیرضا شجاع نوری) است که تازه اسلام آورده و در آستانه جشن ازدواج خود با راحله دختر زید (لادن مستوفی)، ندایی غیبی میشنود که او را به یاری فرامی خواند. عبدالله به دنبال این ندا بیابان به بیابان و واحه به واحه تا کربلا میتازد و عصر عاشورا به آنجا میرسد تا «حقیقت را پاره پاره بر نیزه» بیابد.
استفاده دراماتیک از عروسی: بهرام بیضایی در مقام نویسنده فیلمنامه «روز واقعه»، عبدالله را در موقعیتی قرار داد که بهرهمند از لذایذ دنیوی است. او صاحب موقعیتی ویژه شده بود و با برتری از رقبا رضایت پدر راحله را به دست آورده بود. عبدالله، اما در میان هلهلههای عروسی، به لذت دنیا پشت پا میزند تا به لذت بزرگتر برسد. علاوه بر این معنا، تقابل شادیهای ابتدای فیلم و صحنه پایانی الگوی موفقی است که در فیلمسازی همیشه جواب داده. فیلم با شادی شروع میشود و با صحنههای تکاندهنده به پایان میرسد.
جایگاه فیلم در سینما: «روز واقعه» در سیزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر پنج سیمرغ بلورین از جمله جایزه بهترین فیلم را به دست آورد. مهمتر از این جایزه، جایگاهی است که فیلم پیش خاص و عام کسب کرده و همچنان یگانهترین اثر با موضوع عاشورا است. فیلم الگویی مناسب برای فیلمهای عاشورایی شده، اما هنوز نمونه موفقتری ساخته نشده است. حتی «رستاخیز» احمدرضا درویش به اندازه «روز واقعه» تاثیرگذار نیست.
بوی پیراهن یوسف (۱۳۷۴)
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
فضای کلی: فیلم داستان زندگی دایی غفور (علی نصیریان) است که پسرش یوسف مفقودالاثر شده. دلش گواهی میدهد، پسرش زنده است، اما دیگران میگویند یوسف شهید شده. غفور در روزهای انتظار با شیرین (نیکی کریمی) آشنا میشود که از اروپا آمده است و چشم انتظار برادر. «بوی پیراهن یوسف» داستان شوق انتظار است و لحظاتش پر از اضطراب.
استفاده دراماتیک از عروسی: «بوی پیراهن یوسف» با سکانس عروسی شروع میشود. دایی غفور برای اینکه زندگی نامزد پسرش بیهوده تباه نشود، او را به عقد پسری دیگر در میآورد. عروس راضی نیست، اما این عقد به شکل تلفنی انجام میشود و دایی، او را روانه خارج از کشور میکند. ابراهیم حاتمی کیا با الهام از واقعیتهای جامعه پس از جنگ، این سکانس را در ابتدای «بوی پیراهن یوسف» گنجاند. خیلیها شهید و اسیر شده بودند و نامزدهایشان بلاتکلیف. دایی غفور در پی خوشبختی نامزد پسرش است. سکانس عروسی این فیلم پر است از حس دلهره و غم. چهره عروس شاد نیست و دیگران خندههای تصنعی بر لب دارند.
جایگاه فیلم در سینما: یکی از فیلمهای ماندگار ابراهیم حاتمی کیا است و از آن به عنوان بهترین فیلم درباره آزادگان یاد میشود. «بوی پیراهن یوسف» همچنان طراوت دارد؛ چه قصه پر کشش آن، چه بازی علی نصیریان و چه موسیقی مجید انتظامی. فیلم هر سال در سالروز بازگشت آزادگان از تلویزیون پخش میشود، اما هنوز جذابیت دارد و این یعنی «بوی پیراهن یوسف» اثری بدون تاریخ مصرف است.
لیلا (۱۳۷۵)
کارگردان: داریوش مهرجویی
فضای کلی: داریوش مهرجویی در «لیلا» سراغ بحرانی شایع در جامعه ایرانی رفت: ناباروری زن. رضا (علی مصفا) و لیلا (لیلا حاتمی) برای بچهدار شدن انواع درمان را تجربه میکنند، اما نتیجهای به دست نمیآید. این زوج عاشقانه همدیگر را دوست دارند، اما مادر رضا خوشبختی را در به دنیا آمدن یک بچه میداند و لیلا را در منگنه میگذارد که رضا زنی دیگر بگیرد. این اتفاق رخ میدهد و حاصل ازدواج رضا با گیتی (شقایق فراهانی) یک بچه است.
استفاده دراماتیک از عروسی: صحنه ازدواج دوم رضا در حالی که لیلا نظارهگر است، جزو سکانسهایی است که مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد. این سکانس برخلاف ظاهرش، شور و شوقی را منتقل نمیکند بلکه بازتاب دهنده یک حس غمبار است. مهرجویی با این تمهید که البته تکنیکی سابقهدار است، در پی القای بیشتر حرف فیلمش بود.
جایگاه فیلم در سینما: فیلم همچنان طراوت دارد و شاهد مثال اینکه دو سال پیش در گروه هنر و تجربه اکران شد و مورد استقبال قرار گرفت. «لیلا» در جشنواره پانزدهم فجر دو جایزه به دست آورد: سیمرغ بازیگر نقش دوم (جمیله شیخی) و دیپلم افتخار نقش اول (لیلا حاتمی). خانم حاتمی بعد از آن فیلم تا حالا در سطح یک بازیگری میدرخشد. «لیلا» در سال ۷۶ عنوان بهترین فیلم منتقدان و نویسندگان سینمایی را از آن خود کرد و در جشن خانه سینما سه تندیس کارگردانی، فیلمنامه و صدا را به دست آورد.
شیدا (۱۳۷۷)
کارگردان: کمال تبریزی
فضای کلی: فرهاد (پارسا پیروزفر) بیناییاش را از دست داده و در بیمارستان صحرایی عاشق پرستارش، شیدا (لیلا حاتمی) میشود. پایان جنگ بین آنها فاصله میاندازد، ولی فرهاد برای پیدا کردن معشوق از پا نمینشیند. در نهایت فرهاد با سیما (کمند امیرسلیمانی) ازدواج میکند.
استفاده دراماتیک از عروسی: بعد از جنگ شیدا وارد کار لباس عروس میشود. او به همراه مادرش در یک مراسم عروسی شرکت میکند و آنجا است که شیدا با شنیدن نام داماد (فرهاد) بیاختیار خود را روی صندلی رها میکند. او یاد گذشتهای میافتد که در جنگ پرستار فرهاد بوده و بینشان رابطهای عاشقانه شکل گرفته است. از اینجا به بعد قصه اصلی شیدا روایت میشود. نویسنده و کارگردان برای تاثیرگذاری بیشتر، از تمهید فراق بهره بردند.
جایگاه فیلم در سینما: فیلم «شیدا» جزو معدود فیلمهایی است که عشق در خاکریز شکل میگیرد. رضا مقصودی فیلمنامهنویس و کمال تبریزی کارگردان، بعد از تجربه موفق «لیلی با من است» بار دیگر خط شکنی کردند و سراغ یک فیلم جنگی عشقی رفتند. «شیدا» در جشنواره هفدهم فجر قدر ندید، اما بعد از نزدیک به دو دهه، پیش مردم به عنوان یکی از آثار ممتاز سینمای دفاع مقدس محبوبیت دارد. «شیدا» نه تنها راوی روح لطیف بچههای جنگ است که مصائب جنگ و تلاش مشفقانه پرستاران و پزشکان را به تصویر میکشد.
عروس آتش (۱۳۷۸)
کارگردان: خسرو سینایی
فضای کلی: «عروس آتش» نقدی است بر سنتهای دست و پاگیر. فیلم داستان احلام (غزل صارمی) را روایت میکند که دلبسته همدانشگاهی خود (مهدی احمدی) است. سنتهای عشیرهای، اما اجازه این وصلت را نمیدهد و او به اجبار به ازدواج پسرعمویش (حمید فرخنژاد) در میآید. احلام در سکانس پایانی دست به خودکشی میزند.
استفاده دراماتیک از عروسی: اصل فیلم بر نقد یک سنت نادرست بنا شده؛ تا جایی که برخی سکانسها به مستند پهلو میزند. در فرهنگ داستانهای شفاهی و مکتوب ایرانی، همیشه عشق، فراق و وصال جایگاهی ویژه داشته و همچنان داستانهای منبعث از آن برای مخاطب جذاب است. خسرو سینایی در «عروس آتش» از همین خصلت بهخوبی بهره برد و استفادهای کامل از مشتقات عروسی کرد. شورش عروس و انتحار او در حجله، شوکی است که به مخاطب وارد شد و تاثیر فیلم را دو چندان کرد. حسن بزرگ فیلم این است که از تمام لحظات پیش و پس از جشن عروسی استفادهای دراماتیک در جهت حرف پایانی فیلم کرده است.
جایگاه فیلم در سینما: «عروس آتش» در جشنواره هفدهم فجر صاحب سه سیمرغ شد که مهمترین آن جایزه بهترین فیلم تماشاگران است. «عروس آتش» همچنان فیلمی محبوب است و غالب منتقدان و مخاطبان از آن بهنیکی یاد میکنند. این فیلم شهرت حمید فرخنژاد را هم به دنبال داشت و باعث شد او مسیرش را از کارگردانی به سمت بازیگری کج کند.
شام آخر (۱۳۸۰)
کارگردان: فریدون جیرانی
فضای کلی: «شام آخر» داستان دوئل عشقی یک مادر و دختر است. میهن مشرقی (کتایون ریاحی) استاد دانشکده معماری بعد از بیست و شش سال زندگی با شوهرش از او جدا میشود. این دو اختلاف فکری و رفتاری دارند و ستاره (هانیه توسلی) مادر را تشویق به جدایی میکند. بعد از جدایی به خانه قدیمی پدریاش میرود و با دختر و دایهاش آفاق (ثریا قاسمی) زندگی تازهای را آغاز میکند. ستاره تصمیم دارد با مانی معترف (محمدرضا گلزار) دانشجوی رشته معماری ازدواج کند، اما مانی عاشق مادر ستاره میشود!
استفاده دراماتیک از عروسی: ازدواج در «شام آخر» نقطه عطف یک اتفاق است؛ جایی که مخاطب همچنان امید دارد مادر ستاره به نفع دخترش کنار برود. او، اما مانی را رها نمیکند و وصلت شکل میگیرد. با این ازدواج بهانه برای یک قتل مهیا است. در ابتدای فیلم به ماجرای قتل اشاره شده و در پایان شاهد کشته شدن عروس و داماد توسط ستاره هستیم. فریدون جیرانی با روایت یک قصه نامتعارف، نمایش ازدواج و نیز یک قتل، هر آنچه مطلوب ذائقه مخاطب است را در «شام آخر» قرار داد.
جایگاه فیلم در سینما: ثریا قاسمی برای این فیلم از جشنواره بیستویکم فجر سیمرغ مکمل گرفت. از آن سو هانیه توسلی به سینما معرفی شد که به خوبی نقش ستاره مشرقی را به باور مخاطبان نشاند. دختری که بر سر معشوق با مادر دوئل میکند و او را به قتل میرساند. «شام آخر» فروش خوبی در گیشه داشت، اما منتقدان به آن روی خوش نشان ندادند.
محاکمه در خیابان (۱۳۸۸)
کارگردان: مسعود کیمیایی
قضای کلی: در روز عروسی امیر (پولاد کمیایی) با مرجان (شبنم درویش)، حبیب (حامد بهداد) یکی از دوستان امیر به او خبر میدهد که همسر عبد (شقایق فراهانی)، حرفهایی درباره رابطه مرجان و شوهرش (حمیدرضا افشار) میزند و ادعا میکند که از او بچهدار هم شده و آن را سقط کرده است. امیر به سراغ همسر عبد میرود و شماره تلفن عبد را میگیرد. امیر با مرجان برخورد تندی میکند، مرجان خود را بیگناه میداند و درنهایت این بیگناهی اثبات میشود.
استفاده دراماتیک از عروسی: «محاکمه در خیابان» یکی از فیلمهای متاخر مسعود کیمیایی است که باز هم از مشخصههایی، چون مردانگی، ناموسپرستی و شرافت بهره میبرد. او این بار قصهاش را از روز عروسی و یک شک شروع میکند. این کهن الگویی است که ظاهراً هنوز برای قصهپردازی کشش دارد؛ لااقل کیمیایی استفادهای که مدنظرش بود را کرد و تمام قصه «محاکمه در خیابان» را بر آن بنا نهاد.
جایگاه فیلم در سینما: مسعود کیمیایی «محاکمه در خیابان» را بر اساس طرحی از اصغر فرهادی ساخت. در طول فیلم تم شک و قضاوت که عنصر ثابت سینمای فرهادی است، به وضوح قابل رصد است. از آن سو فیلم از عناصر سینمایی کیمیایی (بارزترین آن مردانگی و ناموسپرستی) بهره میبرد. نتیجه فیلم به مذاق برخی خوش آمد و برخی آن را اثری دوباره در کارنامه کیمیایی لقب دادند. «محاکمه در خیابان» در گیشه هم فروش متوسطی داشت.
یه حبه قند (۱۳۸۹)
کارگردان: سیدرضا میرکریمی
فضای کلی: فیلم داستان پسند (نگار جواهریان) دختر کوچک است که قرار است عروسیاش برگزار شود. خواهران و دامادها از دور و نزدیک جمع شدهاند تا مقدمات جشن فراهم شود. دایی (سعید پورصمیمی)، اما دلش به این وصلت رضا نیست. او پسند را برای قاسم (امیرحسین آرمان) میخواهد.
استفاده دراماتیک از عروسی: «یه حبه قند» در فضایی سرخوشانه شروع میشود، در میان شادی و رقص. در آستانه جشن، اما دایی با یک حبه قند میمیرد و پلوی عروسی تبدیل به پلوی عزا میشود! «یه حبه قند» با ظرافت، همنشینی مرگ و زندگی را به نمایش میگذارد. دنبال یادآوری این نکته است که کسی از لحظه بعد خود خبر ندارد. فیلم بدون افتادن به دام شعار این مفهوم را یادآور میشود. در نیمه اول شادی و سرخوشی بر فضا حکمفرما است و در نیمه دوم صدای شیون و عزا به گوش میرسد. «یه حبه قند» همچنین شرحی است بر عاشق و معشوقهای جدا افتاده از هم. قاسم و پسند از بچگی دل در گرو هم داشتهاند، اما جبر زمانه سرنوشتی دیگر رقم زده است.
جایگاه فیلم در سینما: فیلم به محض اکران، تحسین همکاران سید رضا میرکریمی را به همراه داشت. منتقدان زیادی هم «یه حبه قند» را تحسین کردند. فیلم بارها و بارها از تلویزیون پخش شده و هنوز دارای جذابیت است. به زعم خیلیها «یه حبه قند» بهترین فیلم کارنامه میرکریمی محسوب میشود.
همه میدانند (۱۳۹۷)
کارگردان: اصغر فرهادی
فضای کلی: لورا (پنه لوپه کروز) که در آرژانتین و در شهر بوئنوس آیرس زندگی میکند همراه فرزندانش برای شرکت در یک جشن به شهری در نزدیکی مادرید که در آن بزرگ شده است برمیگردد. در این سفر که پیشبینی میشد به تجدید دیدار از اعضای خانواده خلاصه شود، رویدادهای غیرمنتظرهای رخ میدهد. در شب عروسی دختر گم میشود و همه درگیر این ماجرا هستند.
استفاده دراماتیک از عروسی: اصغر فرهادی یکی از تماشاییترین سکانسهای جشن عروسی را در «همه میدانند» به ثبت رسانده. فضای این سکانس بهقدری سرخوشانه است که مخاطب خیلی زود درگیرش میشود. کسانی که سینمای فرهادی را میشناسند، اما میدانند بعد از این سرخوشی خبری تلخ در راه است. همین اتفاق هم با گم شدن دختر رخ میدهد و بعد از آن قضاوتها شروع میشود. اصغر فرهادی که در آثارش آدمها را به چالش میکشد این بار هم چنین میکند و هر بار انگشت اتهام به سمت یک نفر میرود.
جایگاه فیلم در سینما: «همه میدانند» جزو فیلمهای موفق اصغر فرهادی است، اما منتقدان بر سر کیفیت آن اختلاف نظر دارند. با این حال آنچه مهم است اینکه فرهادی توانست فیلمی تمام خارجی بسازد و موفق به جذب تماشاگران بشود. این فیلم در جشنوارههای زیادی هم حضور داشت و جوایز متعددی به دست آورد. «همه میدانند» جایگاه اصغر فرهادی در خارج از کشور را بیش از پیش تثبیت کرده است.
نظر کاربران
مجله داره با این پستاش میترکونه
چیه آخه این مطلب؟
یه حبه قند
پاسخ ها
واقعا فیلم خوبی بود
قندون جهیزیه و بی پولی هم راجع به تازه عروس دامادهاست و خیلی جذاب و آموزنده و قشنگن
یادش بخیر بجز فیلم آخر زمانی که بقیه فیلمها ساخته می شدن هنوز خزر و کیش جزو ایران بودن
کارناوال مرگ به همشون می ارزه
پاسخ ها
آره موافقتم
کاناوال مرگ ژانرش جنایی معمایی روانشناسیه
چه ربطی به عروسی داره
طبق معمول لیلا حاتمی رو بزور چپوندند تو لیست
عروس فراری
شاخه گلی برای عروس
عروس خوش قدم کووووش
خیلی بچه بودم که فیلم لیلا رو دیدم و چقدر سرش غصه خوردم.
حالم از فیلم های اصغر فرهادی به هم میخوره
همش شک و خیانت و ...
تو جامعه به اندازه کافی امار طلاق بالا هست این فیلم ها هم باعث میشه بیشتر زن و شوهر ها به هم شک کنن و سوءظن داشته باشن
روز واقعه واقعا زیبا و جذاب و فوق العاده است که همیشه ارزش دیدن داره
کارناوال مرگ راجع به یه عروسی بود که ماشینا خیابون روبند اورده بودن و یه مرده زنش حامله بود انقد تو ترافیک موند زنش مرد