منصوریان و دو راهی؛ وسوسه آبی یا فوتبال عاقلانه؟
با بازگشت علیرضا منصوریان به فوتبال، مهمترین سوال این است که آیا او انتخاب خوبی داشت و میتواند به مسیر پیشرفتِ قبل از استقلال برگردد یا راه سقوط و سراشیبی را ادامه میدهد؟
وبسایت نود: با بازگشت علیرضا منصوریان به فوتبال، مهمترین سوال این است که آیا او انتخاب خوبی داشت و میتواند به مسیر پیشرفتِ قبل از استقلال برگردد یا راه سقوط و سراشیبی را ادامه میدهد؟
ذوبآهن برای منصوریان انتخاب هوشمندانهای بود. این تیم در این فصل به اندازهای که خوب بود، نتیجه نگرفت و برای پیشرفت در نتایج تیم، نیاز به تحول بزرگ و عجیبی نیست. ضمن اینکه شرایط برای پیادهسازی سبکی از فوتبال که منصوریان بلد است در ذوبآهن مهیاست.
مدل فوتبال مبتنی بر دفاع و ضدحمله، در تیمی که زیر ذرهبین نیست و تماشاگر کمی دارد، بهتر جواب میدهد. از آنجایی که هواداران حوصله تماشای دفاع کردن تیمشان را ندارند، معمولا مربیها در تیمهای پرتماشاگر اجازه ارائه فوتبال ریاکتیو و واکنشی را پیدا نمیکنند و به اجبار باید حمله کردن و فوتبال تهاجمی را به تیمشان یاد بدهند. حتی اگر بلد نباشند! کاری که خود منصوریان هم در استقلال مجبور به انجامش بود.
علیرضا منصوریان تا آخرین روزی که هدایت استقلال را به عهده داشت، نتوانست وسوسه فوتبال مالکانه را از خودش دور کند. و از آنجایی که با حضور در ذوبآهن، دنبال تحقق آرزوهای بزرگتر و احتمالا بازگشت به نیمکت استقلال است، پس باید باز هم فوتبال مالکانه را تمرین کند.
اتفاقا ذوبآهنِ این فصل هم برای این مدل از فوتبال، انتخاب خوبی است. تیمی که کل این فصل را برای یادگیری فوتبال مالکانه تمرین کرد و امید نمازی هم در انتقال آن به بازیکنان تاحدودی موفق بود. ذوبآهن در این فصل بیشترین مالکیت توپ، بالاترین دقت پاس و دومین تعداد پاس را بین شانزده تیم لیگ داشت.
در قلب زمین این تیم هم قاسمحدادیفر و محسن مسلمانی حضور دارد که خود به خود، شکل بازیشان را به تیم تحمیل میکنند و از حالا به بعد مهندسان خلاق تیم علیمنصور هستند.
مهمترین مشکل ذوبآهنِ لیگ هجدهم در ارائه فوتبال کنشگرا این بود که بازیکنان نمیتوانستند ضدحملات را کنترل کنند. شاگردان نمازی تا زمانی که صاحب توپ بودند، فوتبال خوبی ارائه میکردند، بیشتر از همه تیمهای لیگ شوت میزدند و راحت در موقعیت گلزنی قرار میگرفتند.
ولی زمانی که توپ را از دست میدادند، متزلزل نشان میدادند. در این فصل فقط دو تیم قعرجدولی بیشتر از ذوبآهن کلینشیت کردند و ذوبیها در بین ۱۶ تیم لیگ هم کمترین کلینشیت را داشتند. اکثر گلهای خورده ذوبآهن هم روی ضدحملات بود.
مانند دو گل اولی که تراکتورسازی به این تیم زد، یا گل اول استقلال و پدیده به این تیم که روی ضدحمله به ثمر رسید. طبق آمار متریکا، ذوبآهن در این فصل به طور میانگین فقط ۴۰ درصد زمان مسابقه توپ را در اختیار ندارد، ولی در همین مدت هم حسابی آسیبپذیر و شکننده بود. منصوریان برای اینکه خودش و ذوبآهن را به اوج برساند، کافی است راهی برای کنترل ضدحملات به بازیکنانش یاد بدهد.
حالا منصوریان در دو راهی بزرگی قرار گرفته است. فوتبالی که حداقل در نفت تهران نشان داده بود پیادهسازی آن را به خوبی از بر است، میتواند در این ذوبآهن هم اجرا کند و شانس موفقیتاش نسبتا بالاست. ولی این راه، تجربهای که در تیمهای بزرگتر به دردش بخورد را برای او به همراه ندارد.
اگر هم راهی را برود که ذوبآهن از ابتدای فصل آن را تمرین کرده، انقدر مسیر پرریسک است که شاید نیمکت تیمهای بزرگتر را برای همیشه از او بگیرد. انتخاب اول منصوریان در ذوب آهن، مهمترین تصمیم برای آینده مربیگری او خواهد بود.
حسام محسنیان
ارسال نظر