«آناتول فرانس»، پادشاه نثر فرانسه
فرانسوا آناتول تيبو معروف به "آناتول فرانس" نويسنده ، شاعر و منتقد فرانسوي ۱۶ آوريل سال ۱۸۴۴ ميلادي در پاريس و در خانهاي در کنار رودخانه سن ، جايي که پدرش کتابفروشي داشت ،به دنيا آمد.
در سال ۱۸۶۸ ميلادي اولين اثر تحقيقي خود را درباره "آلفرد دو وينيي" Alfred de Vigny انتشار داد و سال بعد به عنوان مميز در مجموعههاي شعر جديد که به نام "پارناس معاصر" Parnasse Contemporain منتشر ميشد ، بکار پرداخت.
در سال۱۸۷۱ ميلادي در دومين جلد مجموعه ، دو شعر انتشار داد و درسال ۱۸۷۳ ميلادي"اشعار طلايي" Poemes dores را منتشر کرد که به "لوکنت دوليل" تقديم شده بود.اين اشعار توصيفي و موزون در سبک اشعار "پارناسي" بود که توجه شاعر را به فنون و صناعت شعر نشان ميداد ، چنانکه گاه لحن توصيفي در آن تاحد پرده نقاشي اساطيري پيش ميرفت و شوق "آناتول فرانس" را به افسانههاي کهن آشکار ميساخت.
" آناتول فرانس" درسال ۱۸۷۶ ميلادي ، نمايشنامه منظوم "عروسي هاي مردم کورنت" Les Noces corinthiennes را انتشار داد که نمايشنامهاي مربوط به عهد کهن بود و در سال۱۹۰۲ ميلادي در پاريس به روي صحنه آمد. موضوع نمايشنامه داستان سادهاي است که در شهر "کورنت" از شهرهاي يونان باستان در نخستين قرن هاي مسيحيت جريان يافته و بر مبناي جدال ميان طرفداران دين پيروز مسيح و مشرکان واقع شده است. عشق جواني مسيحي را به دختري از خانواده کافران نشان ميدهد که به ناکامي و مرگ دختر ميانجامد. اين نمايشنامه اگرچه فاقد تحرک نمايشي بود، به سبب شيوه نگارش زيبا و شاعرانه ، اثري ممتاز به شمار آمد.
در سال ۱۸۷۶ ميلادي "آناتول فرانس" در کتابخانه مجلس سنا به کار اشتغال يافت و سال بعد ازدواج کرد و صاحب دختري شد ، اما ازدواج او درسال ۱۸۹۳ ميلادي به جدايي انجاميد.
در اين دوره "آناتول فرانس" پياپي آثاري منتشر ميکرد که بيشتر آنها با اقبال عمومي همراه بود. از آن جمله است: داستان کوتاه "ژوکاست و گربه لاغر" Jocaste et le chat maigre ، رمان "جنايت سيلوستر بونار" Crime de Sylvestre Bomnard که او را به شهرت رساند.
قهرمان اين اثر که سبک خاص "آناتول فرانس" را در بردارد ، مردي با فرهنگ و عاشق کتاب است که ميان کتاب به سر ميبرد و زندگي را از خلال کتاب ميبيند.
داستان جنايت "سيلوستر بونار" موفقيت بسيار به دست آورد.
"اميال ژان سروين" Les Desirs de Jean Servien که از عشق آناتول فرانس به هنرپيشهاي الهام گرفته بود ، داراي قسمت هاي بسيار زيبايي است برمبناي تحليل دقيق رواني و اخلاقي.
از جمله آثار "آناتول فرانس" که خاطرات زندگي او را در بردارد ، کتاب "دوست من" Le Livre de mon ami است. نويسنده در وراي چهره قهرمان کتاب که "پيرنوزيير" Pierre Nozieres نام دارد ، چهره خود را پنهان کرده و بدين طريق توانسته است در نقل خاطرات شخصي ، تغييرات لطيف و دلپذيري بدهد و در ميان تصويرهاي دوران کودکي ، نکتههاي خاصي نيز از دوره بلوغ و پختگي خود بگنجاند و با شيوهاي دقيق و نکتهسنجي فراوان چهره بعضي از دوستان و خويشاوندان را از چشم کودکي پنج تا هفت ساله ترسيم و از نظر پير کوچک درباره مشاهدات خود قضاوت کند.
از آثار ديگري که برمبناي خاطرات شخصي "آناتول فرانس" قرار گرفته است، ميتوان به اين آثار اشاره نمود: "پيرنوزيير" Pierre Noziere ، "پير کوچک" Le Petit Pierre و "زندگي نوشکفته" La Vie en fleur ، که در همه آنها تخيلي دلنشين و مقامي بيش از واقعيت وجود دارد.
آناتول فرانس ازسال ۱۸۸۵ ميلادي منتقد ادبي روزنامه "تامپ" Temps گشت و مقالههاي انتقادي خود را که در اين روزنامه انتشار ميداد ، در پنج جلد به نام "زندگي ادبي" La literaire فراهم آورد و اولين جلد آن در سال ۱۸۸۸ ميلادي منتشر گشت.
رمان "زنبق سرخ" Le Lys rouge از زندگي مادام "آرمان دوکاياوه" Mme Arman deCaillavet که دوستيش با "آناتول فرانس" ازسال ۱۸۸۸ ميلادي آغاز شد ، الهام گرفته است و وقايع يکي از محافل ادبي پاريس را در اواخر قرن نوزدهم وصف ميکند.
"آناتول فرانس" اگرچه با شيوه نگارش رمان احساسي و تحليلي مأنوس نبود، با انتشار زنبق سرخ در رديف "آلفونس دوده" و "گي دي موپاسان" قرار گرفت ، اما دنباله اين نوع رماننويسي را به زودي رها کرد.
از نظر "آناتول فرانس" وجود هيچ چيز به خودش بسته نيست مثلاً ناداني از شرايط لازم عالم هستي است ، اگر همه چيز را ميدانستيم ، نميتوانستيم زندگي را حتي يک ساعت تحمل کنيم. احساسهايي که زندگي را براي ما شيرين يا لااقل قابل تحمل ميکند ، تنها زائيده دروغ و خيالات واهي است. اين موضوع که زندگي خوب يا بد است ، حرفي بيمعني است. بايد گفت که زندگي خوب و بد ، گوارا و ناگوار ، پرجاذبه و نفرتانگيز ، شيرين و تلخ و خلاصه همه چيز است و حال که آداب و رسوم وعادت هاي زندگي قرن به قرن تغيير مييابد ، پس عقل ايجاب ميکند که زندگي را آنچنانکه هست ، بپذيريم.
"آناتول فرانس" در سال ۱۸۹۶ ميلادي به عضويت آکادمي فرانسه درآمد. پس از آن "تاريخ معاصر" L'Histoire contemporaine را ميان سال هاي ۱۸۹۷ و ۱۹۰۱ ميلادي در چهار جلد انتشار داد و در آن از جامعه عصر خود با لحني تلخ انتقاد کرد.
اثر ديگر وي"جزيره پنگوئنها" L'lle des Pingouins چشمانداز استعاري و زنندهاي از تاريخ فرانسه است.
"آناتول فرانس" به تقليد افسانههاي قديم بروتاني ، داستان عجيب "کشيش سن مائل" Saint Mael را نقل ميکند که براي ارشاد اقوام کافر با وسيلهاي ابتدايي ازآب هاي اقيانوس ميگذرد و هرچند يکبار به جزيرهاي پا مينهد و پس از هدايت ساکنان آن به جزيره ديگر قدم ميگذارد تا گزارش به جزيره پنگوئنها ميرسد
"خدايان تشنهاند" Les Dieux ont soif از معروفترين آثار "آناتول فرانس" به شمار ميآيد.
تار و پود اين اثر از انقلاب فرانسه ساخته شده است که "آناتول فرانس" به خوبي آن را شناخته، از ديد خاص خود به آن نگريسته و بعضي از نظريههاي خود را درباره تاريخ و وضع بشر در آن گنجانده است.
از آثار مهم ديگر اين دوره "عصيان فرشتگان" La Revolte des Anges است ، کتابي اساطيري ، که "آناتول فرانس" در آن بار ديگر به طور عميقي نظر خويش را درباره مذهب و زندگي و عقل و هوش ارائه داده است.
ازديگر آثار سياسي و اجتماعي "آناتول فرانس" اين آثار است: "بر سنگ سفيد" Sur la Pierre blanche ، "نظريههاي اجتماعي" Opinions socials ،"به سوي زمانهاي بهتر" Vers les temps meilleurs .
آناتول فرانس نويسندهاي است با هوشي تيز و ذهني قاطع و ادراکي قوي و استعدادي عميق در طنزگويي، با فرهنگي شگفتانگيز و قلبي حساس در برابر بيعدالتيها.
"آناتول فرانس"،سلطان نثر خوانده شده است. درنثر او هرکلمه چون نگيني بر جاي خود نشسته است. هجوپردازي او در ميان گرمي شاعرانه و عشق به زيبايي کلام لطف خاص مييابد و طنزها و مخالفگوييها به وسيله عطوفت و دلسوزي براي عالم بشريت دلپذير ميگردد. "آناتول فرانس" در ۱۹۲۱ به دريافت جايزه ادبي نوبل نايل آمد.
پادشاه نثر فرانسه ۱۲ اکتبر سال ۱۹۲۴ ميلادي ديده از جهان فرو بست.
نظر کاربران
آناتول فرانس فوق العاده است
چرا در مورد کتاب با اهمیت باغ اپیکور از این نویسنده شهیر صحبتی نکردید؟!!!