ستارهها چهقدر به ترانه فکر میکنند؟
وقتی مازیار فلاحی بعد از موفقیت آلبوم «قلب یخی» و تکآهنگهای موفق دیگر، نام آلبوم دومش را گذاشت «لعنت به من» خیلیها تعجب کردند.
* نفرین به تو [مازیار فلاحی]
وقتی مازیار فلاحی بعد از موفقیت آلبوم «قلب یخی» و تکآهنگهای موفق دیگر، نام آلبوم دومش را گذاشت «لعنت به من» خیلیها تعجب کردند؛ اسم خوبی برای یک آلبوم نبود. اساساً انتخاب عناوین منفی برای یک آلبوم حتی اگر در بطن ترانه، از صنایع ادبی استفاده شده باشد، مرسوم و البته پسندیده نیست. آلبوم دوم در مجموع آلبوم موفقی نبود. اجراهای مازیار فلاحی مونوتون بودند، ملودیها از دوران اوج فلاحی فاصله داشتند. تنظیمها هم چندان نکته جدید و متفاوتی نداشتند. از همانجا، ریزشها آغاز شد و موفقترین مرد کنسرتهای سال ۹۰ و پیش از «لعنت به من»، دیگر بیرقیب نبود. آلبوم «ماه هفتم» هم نتوانست موفقیت آلبوم قلب یخی برای مازیار فلاحی را تکرار کند. اما انگار مازیار فلاحی همچنان راه خودش را بیتوجه به این نقدها طی میکند.
به نظر من، تکآهنگ جدید هم چیزی به او اضافه نمی کند. فلاحی بعد از «لعنت به من» به «نفرین به تو» رسیده است. کسی هم نیست که به او بگوید داری با خودت چه میکنی پسر پراحساس موسیقی پاپ. وضعیت قطعه «نفرین به تو» دقیقاً مثل موقعیت امروز مازیار فلاحی عجیب و غریب است. فلاحی معشوقش را که نیست، نفرین میکند و بعد در جایی از ترانه میگوید: «من دوستت دارم با اینکه نامردی» و نهایتاً میخواند: «من موندم و هوایی که چشم به راهته». اینکه چرا هوا چشم به راه معشوق است را باید از ترانهسرای کار پرسید. ترانه در خیلی جاهای دیگر هم پیشپاافتاده و همراه با ضعف تألیف است. مثلاً مشخص نیست نقش «بخوای» در این مصرع چیست؟ «نیستی بخوای ببینی بیتو چی میکشم» یک عبارت هفت کلمهای چهار فعل دارد که در نوع خودش رکوردی است!
* همینه که هست [محمدعلیزاده]
در قطعه همینه که هست، تنظیم میلاد ترابی که عموماً ریتمهای خیلی خوبی دارد، دقیقاً مثل آلبوم «سورپرایز»، نجاتبخش کار بوده و یک کار ماشینی پرهیجان آفریده. یعنی اگر به اجرای تکراری علیزاده و متن ضعیف امیرخانی بیاعتنا باشیم، میتوان با ریتم این قطعه به هیجان آمد. اما ترانه مهرزاد امیرخانی پر است از اشکالهای وزنی و قافیهای و معنایی. وقتی شاعر به کسی که دوستش دارد میگوید «ثانیهای میشمارمت» منظورش دقیقاً چیست؟ یا وقتی میگوید: «عاشقی بیماریه/ از حالا گریه و زاریه» نقش از حالا در مفهوم بیت چیست؟ از همه بدتر جایی است که شاعر میگوید: «حال دلم عجیبه واسم/ حالم عجیب غریبه واسم» واقعاً بیت درخشانی است، نه؟
قطعه جدید علیزاده احتمالا هیت می شود اما این قطعه کمی بنیامینی است؛ همان نقدی که اوایل کار محمد علیزاده نسبت به اجرای او بیان می شد.
* مینا [محسن چاوشی و سینا سرلک]
یک کار متفاوت و پرهیجان از محسن چاوشی. تنظیمی متفاوت با صداهایی جدید و رها. اگر کمی از شلوغی تنظیم کم میشد یا مثلاً اگر در مرحله میکس، صدای بیس را کمتر میکردند، کار بسیار بهتر هم میشد. ترانه متفاوت و شورانگیز حتی به زبان کردی برای مخاطب فارسیزبان، جذاب است؛ اما چه میشد اگر این ترانه به فارسی خوانده میشد و مخاطبانش کاملاً با ترانه همراه میشدند. ترکیب دونفره کار، خوب از آب درآمده و تکنیک اجرا و صداسازی سینا سرلک درخشان است و صدای شارپ او کنتراست جالبی با صدای خشدار و خسته محسن چاوشی پیدا کرده است. او هم در گامهای بالا و هم پایین موفق است و تسلطش بر صدایش عالی است. همین که از همراهی با یک خواننده پاپ نترسیده و کار خودش را کرده، قابل تحسین است. پیشنهاد من اما برای عمومیتر شدن قطعه، اجرای آن به زبان فارسی است.
* رفت که رفت [رضا یزدانی]
بعد از یک آلبوم ناامیدکننده و تعداد زیادی تکآهنگ نه چندان موفق، قطعه «رفت که رفت» تا حدودی شنیدنی بود. سوژه ترانه و تصویرسازیها تکراریاند اما حس «رفت که رفت» خوب است. تنظیم محمد خرمینژاد هم برای «قطعهای برای رضا یزدانی» خوب و قابل قبول است. ملودیهای رضا یزدانی اما روی هر ترانهای نمینشیند و اساساً میل او به آهنگسازی در حالی که عموماً موفق نبوده، عجیب است. آهنگسازی رضا یزدانی گاهی صرفاً دکلمه نهچندان آهنگین ترانه است. این معضل، باز هم در کار جدید رضا یزدانی نمود دارد. آثار او با آن رضا یزدانی متفاوت سالهای گذشته خیلی فرق دارد و پرکاری، سایه نهچندان مطبوعش را بر سر آثار جدید او انداخته است. شعر هم درخشان نیست اما میتواند یادآور خاطرهای از شاعر و شنونده باشد. یک مصرع درخشان هم دارد: «مث برق اومد، مث باد رفت»
* آغوش صدا [فرمان فتحعلیان]
اگر از همه ریتمهای تکراری، تنظیمهای بدون خلاقیت و ملودیهای دمدستی موسیقی پاپ این روزها خسته شدهاید، پیشنهاد میکنم حتماً قطعه جدید فرمان فتحعلیان را بشنوید. هرچند وفاداری او به تنظیمهای دهه هفتادی کمی رنگ کهنگی به کار داده و صدای بیس در آن زیاد است، اما ملودی زیبا و عاشقانه کار، فضای آرامبخشی به شنونده هدیه میکند. اجرای خوب فتحعلیان با سازبندی کار، کاملاً همسان و متناسب است و ترکیب این دو پارامتر، معنای ترانه را به خوبی به مخاطب منتقل میکند؛ هرچند میکس و مسترینگ کار خوب نیست و صدابرداری صدای خواننده هم ضعیف است. ترجیعبند ترانه بسیار دلنشین است و با وجود اوورتورهای طولانی که در موسیقی امروز چندان باب نیست، تنوع کار باعث میشود شنونده از شنیدن چندباره کار خسته نشود. ولی شعر باز هم مشکل دارد. وقتی ترجیعبند با من شروع میشود، چرا با فعل اول شخص مفرد تمام نمیشود و شناسه «م» ندارد؟ «من از تکرار بیهوده، از این دلسردیِ حرفام/ از این حزن صدا بیزار، که دلتنگ نفسهاته»
* حس [حسین استیری]
در میان تکآهنگهایی که طی یک ماه گذشته دانلود کردهام، یک قطعه خیلی کارکردگرایانه ساخته و منتشر شده است؛ قطعه «حس» با صدای حسین استیری که پس از یک دوره سکوت نسبتاً طولانی دوباره به عرصه بازگشته، یک قطعه ماشینی فوقالعاده است که حس خوبی به شنونده میدهد. تنظیم خلوت و مدرن کار، فضای خوبی به کار داده اما طعم ناصر زینعلی در ملودی کار مشهود است و شباهت زیادی میان فضای این قطعه و قطعه «دارم عاشق میشم» با صدای خود زینعلی -که آن هم قطعه ماشینی خوبی بود و البته به مدد کلیپ، شنیده شد- وجود دارد. صدای استیری در اجرای پارت اول، شاید کمی ریورب میخواهد اما اجرای او کاملاً با فضای کار متناسب است. ترانه این قطعه هم با وجود نداشتن بندهای قوی، کاملاً در فضای کار است و خوشآواست. ترکیباتی مثل «شدیم مال هم/ ما به هم حس پیدا کردیم» یا «زیر نور ماه، یه نگاه/ توی آسمون سیاه» یا «ته کوچهها، ما دوتا/ بیصدا، بیهوا» روی ریتم قطعه، بسیار خوب از آب درآمده است.
* چشمای مست [سینا شعبانخانی]
سینا شعبانخانی با صدای خوبش کمی بیش از حد ما را متوقع کرده بود؛ ترانه «یار جونی» با وجود عنوان بد و نامتجانس بودن بخشهای مختلف ترانه و همچنین تقلید از نحوه اجرای احسان خواجهامیری در بعضی قسمتها، لحظات درخشان و البته تنظیم بسیار خوبی داشت. او ملودیسازِ خوبی هم هست اما ترانههایش بسیار مشکل دارند؛ هم از لحاظ مفهومی و هم از لحاظ ادبی. در تکآهنگ «چشمای مست» که ملودی متفاوتی هم دارد، شعبانخانی که خودش یکی از دو ترانهسرای کار است، میگوید: «چشمات حرفایی داره که همه دنیا غیر از من میدونن» همینطور از دنیای حرفهای معشوق هم که دقیقاً همین وضعیت را دارد، صحبت میکند اما کمی جلوتر میخواند: «وقتی میبینمت آروم میگیرم». میبینید که تناسب معنایی درستی میان این بخشهای ترانه نیست.
در بخش دیگری از ترانه هم «میمیرن» و «میگیرم» به عنوان قافیه استفاده شده که اشکال دارد. ترجیعبند قطعه هم نامتناسب است: «چشمای مست تو آروم جونمه/ اگه نباشی، خونهمون ویرونمه» ارتباط چشمان معشوق و خانه عاشق که ویرانهاش شده، برای من که روشن نیست. شاید چشمان معشوق میتوانست نور خانه خواننده باشد اما ویرانه شدن خانه او ارتباطی با چشمان مست معشوق ندارد. شعبانخانی در تکآهنگ «چشمای مست» خیلی بهتر از قبل خوانده و از احسان خواجهامیری فاصله گرفته اما در لحظاتی شبیه محمد علیزاده میخواند. البته مطمئنم که او به زودی هویت مستقل صدایی خود را خواهد یافت.
نظر کاربران
اهنگ مینا [محسن چاوشی و سینا سرلک] شنيدني است.
با عرض سلام و خسته نباشید
چیزی که خیلی توجه منو نسبت به آهنگ چشمای مست سینا شعبانخانی جلب کرده
شباهت موسیقی آهنگ از دقیقه ی دوم به بعده که شبیه یه آهنگ خاطره دار هست که اصلا اسمشو به یاد ندارم و از شما خواستارم علاوه بر تحقیق در این مورد اسم اون آهنگ رو هم پیدا کنین
با تشکر از تمامی زحمت کشان سایت برترین ها