جشن تاریخی تیرگان در یزد
فرهنگ کهن ایرانی پُر است از جشنها و آیینهایی که مردمان آن به مناسبتهای گوناگون و در فصلهای مختلف سال برگزار میکردهاند. یکی از این آیینها که البته کمکم به فراموشی سپرده شده، «جشن تیرگان» است. جشن تیرگان به همراه نوروز، مهرگان و سده از جمله مهمترین جشنهای ایرانیان باستان است که با شکوه خاصی برگزار میشده است.
ایسنا: فرهنگ کهن ایرانی پُر است از جشنها و آیینهایی که مردمان آن به مناسبتهای گوناگون و در فصلهای مختلف سال برگزار میکردهاند. یکی از این آیینها که البته کمکم به فراموشی سپرده شده، «جشن تیرگان» است. جشن تیرگان به همراه نوروز، مهرگان و سده از جمله مهمترین جشنهای ایرانیان باستان است که با شکوه خاصی برگزار میشده است.
در برگزاری جشن تیرگان، آیینهایخاصی اجرا میشود که از جمله آن میتوان به آبپاشی، فال کوزه و دستبند تیر و باد اشاره کرد. آب در جشن تیرگان اهمیت زیادی دارد و به همین دلیل، این جشن معمولا در کنار رودخانه و چشمه برپا میشود. یکی از رسوم این جشن، رسم آب پاشیدن روی همدیگر است تا گرمای هوای تیر به در شود. یکی دیگر از آیینهای جشن تیرگان مانند بسیاری از جشنهای ایرانی، فال کوزه یا «چکُ دولَه» است. در این سنت، روز قبل از جشن تیرگان، به دختری کوزه سفالی سبزرنگ و دهان گشادی میدهند که «دوله» نام دارد.
او این ظرف را از آب پاکیزه پُر میکند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه آن میاندازد. آنگاه دوله را نزد همه کسانی میبرد که آرزویی در دل دارند و میخواهند در مراسم چک دولَه شرکت کنند. آنها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند اینها در آب دوله میاندازند. سپس دختر، دوله را به زیر درختی همیشهسبز مانند سرو میبرد و در آنجا میگذارد.
در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه کسانی که در دوله جسمی انداختهاند و نیت و آرزویی داشتهاند، در جایی گرد هم میآیند و دوشیزه، دوله را از زیر درخت به میان جمع میآورد. در این فالگیری، بیشتر بانوان شرکت میکنند و سالخوردگان با صدایی بلند بهنوبت شعرهایی میخوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دوله میبرد و یکی از اجسام را بیرون میآورد؛ به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه میشود که شعر خوانده شده مربوط به نیت، خواسته و آرزوی او بوده است.
در آغاز جشن، بعد از خوردن شیرینی، بندی به نام «تیر و باد» که از هفت ریسمان به هفت رنگ متفاوت بافته شده به دست میبندند. ۹ روز بعد این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشتبام به باد میسپارند تا آرزوها و خواستههایشان را به عنوان پیامرسان به همراه ببرد.
نظر کاربران
من چند سالی هست که تو یزد زندگی میکنم و از نزدیک با هموطنان زردشتی ارتباط داشتم . واقعا انسان های نجیب و خوبی هستند .