درددلِ داغدارانِ آن ۱۹ثانیه که بوی مرگ میداد
خانواده قربانیان پرواز اوکراین از داغ ٧ ماههای میگویند که هنوز برایشان تازگی دارد.
روزنامه شهروند: انتشار اطلاعات جعبه سیاه خانوادههای داغدار را با ابهامات بیشتری مواجه کرده است بسیاری از خانوادهها با وجود اینکه شکایتی در محاکم قضائی مطرح نکردهاند، اما خواهان معرفی و برخورد با همه مسببان این حادثه هستند.
ثانیهها رهایشان نمیکند. مدام به این فکر میکنند که در آن ۱۹ثانیه چه بر عزیزانشان گذشته. تنها چند نفس با مرگ فاصله داشتند. هر نفس، اما مرگ را فریاد میزد. وحشت بیپایانی که هیچ کس ندید جز ۱۷۶ سرنشین پرواز مرگ. این افکار مثل خوره به جانشان افتاده. ١٩ ثانیه جهنمی بین دو شلیک موشک، داغ آنها را تازه کرده. درد و زجر بازماندگان پرواز ٧٥٢ بیشتر شده.
گزارش اطلاعات جعبه سیاه، خاطره تلخ سقوط را دوباره رونمایی کرد. انگار همین دیروز خبر سقوط هواپیما را شنیدهاند. حرفزدن از آن حادثه برایشان دوباره سخت شده. بغض امانشان نمیدهد، گریهمیکنند و صدای غمگینشان را غمگینتر میکند. میپرسند چطور این هواپیما مسافربری تشخیص داده نشد، چرا پس از شلیک اول متوجه اشتباهشان نشدند. حسرت میخورند از اینکه همه ١٧٦ سرنشین آن پرواز تا قبل از اصابت دومین موشک سالم بودند و برای هواپیما مشکلی پیش نیامده بود و تا آخرین لحظه هواپیما در مدار درست و شرایط پروازی نرمال بوده است.
آنها میگویند در همه این چند ماه منتظر بودند تا علت این حادثه برایشان روشن شود، اما حالا با صحبتهای مطرحشده از سوی مسئولان سازمان هواپیمایی کشور درباره اتفاقات رخداده برای بویینگ ٧٣٧ ابهامات بیشتری برایشان ایجاد شده است. پریشانند و پرسشهای فراوانی دارند که برای هیچکدامشان پاسخ روشنی وجود ندارد، همین هم اندوهشان را بیشتر کرده.
در حسرت روی عزیزان
خانوادههای قربانیان آن پرواز ساقطشده انگار تاریخ برایشان در هجدهم دی ماه ٩٨ متوقف شده. همان روزی که خبر مرگ همه سرنشینان آن هواپیما اعلام و همه جا پر شد از خبرها و تصاویر دلخراش آن حادثه. با اینکه بیش از هفت ماه از آن روز گذشته، اما برای آنها همه چیز تازه است. درست مثل عباس دانشمند و همسرش.
این زوج سالخورده در آن حادثه دختر، داماد و دو نوهشان را از دست دادند. این پدر و مادر داغدار هنوز نتوانستهاند نبود عزیزانشان را باور کنند. عباس پزشک است و متخصص بیهوشی اتاق عمل، خودش میگوید از آن روز به بعد کار کردن برایش سخت شده و بیشتر اوقات را در خانه میماند: «ما هنوز در همان شرایط بحرانی روزهای نخست هستیم. همسرم که هر روز چند ساعتی گریه میکند. من سعی میکنم او را آرام کنم، اما واقعیت این است که حال خودم از او بدتر است.»
مژگان دانشمند همراه پدرام موسوی با دو فرزندشان راهی کانادا بودند. آنها سالها پیش از این برای ادامه تحصیل به آنجا رفتند و بعد هم همانجا ماندگار شدند. حاصل زندگی آنها دو دختر به نامهای دریا و درینا بود. همه اعضای این خانواده چهار نفره در آن پرواز به آغوش مرگ رفتند و حالا چند قاب عکس تنها چیزی است که از آنها به جا مانده: «من هر روز با عکسشان صحبت میکنم، ولی دلم آرام نمیگیرد. حسرت دیدن روی آنها را دارم، حتی برای یک لحظه. وضع پدر و مادر پدرام از ما هم بدتر است. پدر دامادم آقای موسوی، متخصص گوش و حلق و بینی است.
خلقوخوی او بعد از آن اتفاق به کلی تغییر کرد، پرخاشگر و عصبی شده. گاهی اوقات از فرط ناراحتی با صدای بلند فریاد میزند که چرا مانع بازگشت آنها به ایران نشده.» آمدن مژگان و همسرش به ایران داستان عجیبی دارد. آنطور که عباس میگوید آنها از آبانماه قصد داشتند برای تعطیلات ژانویه به ایران بیایند، اما هم او و هم پدر پدرام دلشان به آمدن آنها راضی نبود: «هیچ پدر و مادری نیست که از دیدن بچههایش خوشحال نشود، اما نمیدانم چطور شد که حس خوبی به آمدن آنها نداشتیم. حتی چندبار تلفنی به آنها گفتیم که برنامه سفرشان را به تابستان موکولکنند. اما انگار باید آن اتفاق میافتاد.»
عباس میگوید خیلی وقتها به آنها چند دقیقهای فکر میکند که به دختر و داماد و نوههایش در آن هواپیما چه گذشته است و حالا هم با انتشار اطلاعات جعبه سیاه هواپیما این افکار آزاردهنده جان تازهای گرفته است: «من آن لحظات و تکتک آن ثانیهها را هر روز با خودم مرور میکنم. عذاب میکشم و اشک میریزم» .
مژگان و پدرام به واسطه شغل پدرانشان با هم آشنا شدند. پدرام دانشجوی برق و مخابرات بود و مژگان هم مهندسی برق میخواند. بعد از مدتی هم هر دو برای ادامه تحصیل راهی کانادا شدند. مژگان تحصیلاتش را ادامه داد و درنهایت هم پس از اخذ مدرک دکتری در دانشگاه آلبرتا مشغول تدریس شد، پدرام هم در یک شرکت مخابراتی مشغول کار بود.
عباس چند هفته پس از تدفین آنها راهی کانادا شد تا اموالشان را تعیین تکلیف کند: «دخترم و همسرش همه داراییشان مشترک بود. نصف به نصف. مژگان وصیت کرده بود همه اموالش پس از مرگ به دختر خواهرش برسد. پدرام همه داراییاش را برای برادرزادهاش به ارث گذاشت. اسباب و وسایل خانه را هم را به یک بنیاد خیریه در کانادا واگذار کردم. همه این کارها چند هفتهای زمان برد و بعد هم به ایران بازگشتم.»
عباس درباره پیگیری پرونده این حادثه و خواستهاش میگوید: «هیچ چیزی برای من جای بچههایم را نمیگیرد. ما هیچ نیاز مالی نداریم. نه دیه خواستیم و نه خسارت. همان موقع هم گفتم که شکایت نمیکنم، چون به نظر من کار بیهودهای است، چون عزیزان من دیگر زنده نمیشوند. اما دوست دارم همه مسببان حادثه به شدیدترین شکل ممکن مجازات شوند» .
مادری با سوالهای بیجواب از مرگ فرزندش
اسم پدرام از دهانش نمیافتد، مدام اسم او را صدا میزند، در این چند روز وقتی فهمید پسرش با بقیه مسافران چند ثانیهای زنده بودند گریههایش بیشتر شده، کارش به جایی رسیده که چند نفر از زنهای فامیل از او مراقبت میکنند، مثل همان روزهای نخستی که خبر مرگ پدرام را برایش آوردند. اینها را یکی از نزدیکان پدرام جدیدی میگوید. پدرام یکی از مسافران آن پرواز بود. دانشجوی دکترای سازههای دریایی که کمتر از هشت ماه بود در دانشگاه ویندزور کانادا برای مقطع دکتری پذیرفته شده بود.
او هم مثل بسیاری از مسافران آن پرواز چندسال قبل برای ادامه تحصیل به این کشور رفته بود. اما درست یکسال قبل از این حادثه پدرش فوت کرد. پدرام بیستوهشت ساله برای حضور در مراسم سالگرد پدر مرحومش به ایران آمده بود و چند هفتهای در ایران ماند تا کنار مادر و خواهرش باشد، اما هیچکدام نمیدانستند این آخرین دیدار است: «پدرام عاشق درس و تحقیق بود. لیسانس عمران داشت. اما گرایش ارشد و دکترایش سازههای دریایی بود. تحقیقات زیادی روی پلهای متحرک دریایی انجام داده بود. استاد راهنمای رسالهاش بعد از این حادثه پیام تسلیتی برای خانوادهاش فرستاد، در آن نامه نوشته بود پدرام اگر چندسال دیگر فرصت داشت، با ایدههایش تحول بزرگی در صنعت و حملونقل دریایی ایجاد میکرد.»
آن طور که همکلاسیها و دوستان نزدیک پدرام میگویند، او قصد داشت پس از اتمام درسش به ایران بازگردد و به کارش در همین جا ادامه دهد. برنامههای زیادی برای آیندهاش داشت. حتی با چند نفر از همهدورههایش در دانشگاه خواجه نصیر صحبت کرده بود تا با تشکیل یک گروه سازههای دریایی طرح ساخت پل متحرک در بندر چابهار را عملیاتی کنند.
مادر پدرام بیش از هفت ماه است که روز و شب ندارد. از لحاظ روحی به شدت آسیب دیده است. از دست دادن شوهر و تنها پسرش آن هم در مدت یکسال حسابی او را به هم ریخته. روزها بیقرار است و شبها برای پسرش گریه میکند. از وقتی هم که خبر بازخوانی جعبه سیاه هواپیما را شنیده گریههایش بیشتر شده: «بعد از سقوط هواپیما، همه سعی کردیم مادر پدرام را از اخبار و حواشی آن حادثه دور نگهداریم. چون دکترها به ما گفتند اصلا شرایط روحی خوبی ندارد و باید به هر نحوی ذهن او را از این حادثه دور کنیم. شرایط او به قدری وخیم بود که احتمال آسیب جسمی و سکته هم وجود داشت. به همین دلیل هم مادر پدرام زیاد در جریان جزئیات این حادثه نبود. اما حالا با شنیدن این خبر حسابی به هم ریخته.»
مادر پدرام حالا مثل بسیاری از مادران و پدرهای داغدار سردرگم شده، توضیحاتی که تاکنون درباره این حادثه ارایه شده نتوانسته او را قانع کند. با این همه این خانواده هم پیگیر این پرونده نشده است: «مادر و خواهر پدرام شکایت نکردند. از طرف قوه قضائیه چندبار با آنها تماس گرفته شد، چند شخصیت نظامی هم برای تسلیت و سر سلامتی به خانه این مادر داغدار رفتند، اما او میگوید هیچکدام از کارها حتی مجازات مسببان این حادثه باعث نمیشود که پسرم زنده شود.»
همسری که هنوز هم چشم به راه است
خانواده نیکنام هم حال و روز خوشی ندارند. فرهاد از تعطیلاتسال نو میلادی استفاده کرد و برای دیدار اقوام و آشنایان به ایران آمد. این دندانپزشک چهلودو ساله، چندسال قبل همراه همسر و دو فرزندش به کانادا مهاجرت کرد و در شهر تورنتو ساکن شد. او از سالها قبل علاقه داشت در آن کشور طبابت کند. البته فرهاد ١٠سال در ایران فعالیت دندانپزشکی داشت. چند هفته قبل از سفرش به ایران در آزمون انطباق مدرکش پذیرفته شد و قرار بود پس از بازگشت به کانادا کارش را در مطب دندانپزشکی آغاز کند. اما سرنوشت تلخی که در انتظارش بود، مانع از این شد تا رویای چندین ساله فرهاد عملی شود.
همسر و دو دختر او در کشور کانادا زندگی میکنند و از آنجا پیگیر این پرونده هستند. یکی از دوستان نزدیک فرهاد که سالها با او رفاقت داشت، دراین باره میگوید: «همسر فرهاد افسردگی شدید دارد. هنوز منتظر است تا فرهاد از ایران به خانه بازگردد. با اینکه اقوام و آشنایان با او در تماس هستند، اما خب زندگی در کشور غریب آن هم در چنین شرایطی کار بسیار دشواری است.»
او درباره پیگیریهای این پرونده هم توضیح میدهد: «همسر فرهاد از همانجا ماجرا را دنبال میکند. در ایران هم اقوام فرهاد پیگیر هستند، اما صحبتهایی که تاکنون مطرح شده، اصلا قانعکننده نیست. شاید هم هیچ وقت معلوم نشود که چرا این هواپیما با آن همه مسافر هدف قرار گرفت یا اینکه مقصران اصلی اتفاق وحشتناک چه کسانی هستند. شلیک دو موشک با فاصله زمانی کوتاه به یک هواپیمایی که هنوز داشت ارتفاع میگرفت؛ موضوع واقعا عجیبی است که مرور جزئیات آن باعث ناراحتی و عذاب مضاعف میشود.»
نظر کاربران
خیلی خیلی دردناکه. ...
پاسخ ها
تمام مشکلات و مصیبتها ی مردم جهان
زیر سر سیاست مداران است.
تاسف کمترین واژه برای بیان همدلی با ایشان است.
از دست رفتن یک عزیز بسیار سخت است
خدا رحمتشون کنه
به هر حال اتفاقی هست که افتاده
امیدواریم که دیگه این اتفاق نیافته
و دیگه هیچ دولتی بدون برنامه و سرخود کاری انجام نده
اون شب که ممنوع و پرواز بودند
نباید این هواپیما میپریده
قوانین مناطق نظامی حساس شوخی بردار نیست
فوت این این هموطنها و حتی اون افراد خارجی درون هواپیما واقعا دردناک و غمنگیز هست
قلب آدم آتیش میگیره..
19ثانیه جیغ زدن و خدا خدا کردن همین،دیگه چکار میتونستن بکنن؟جعبه سیاه از داخل هواپیما که فیلم نگرفته .
چه راحت میگی جیغ زدن. اصلا وقتی به اون 19 ثانیه فکر میکنم اشک تو چشام جمع میشه. ...
آخی پس فکرش نکن،شما فکر این باش که کی 1400میرسه
بوی سوی استفاده میاد از این موضوع
خدا رحمتشون کنه و به خانوادشون صبر بده، ولی خوب داره بوی سوء استفاده میاد از این موضوع
ادم چی بگم روحشون شاد خدا به عزیزانشو صبر بده وحشتناک سخته ادم نمیتونه فکرشو هم بکنه بخدا
چندین سر و پای نازنین از سر دست
از مهر که پیوست و به کین که شکست؟
تلخه واقعا، خدا به بازماندگان گرامی صبر فراوان بده
خدا مسببین را لعنت کنه و به عزیزان داغدار صبر بده
پاسخ ها
اینا یه بار مردن تموم شد ما باید چی بگیم که هر روز تو این مملکت میمیریم زنده میشیم
خدا صبرشون بده
آقا اطلاعات اصلی بدین
اونا دیگه زنده نمیشن و این حرفا فقط داغ بازماندگانشون و تازه میکنه ....
ای کاش مسئولین مربوطه به حرفهای سردارحاجی زاده گوش می دادند ودرآن ساعت های حساس اجازه پرواز به هیچ هواپیمایی رونمیدادند
پاسخ ها
آره واقعا همینطوره
دروغ پشت دروغ ...
دقیقا
حرف زدن بلد نیستی حرف نزدن بلدی دیگه نه؟؟
این mahsa فک کنم کلا پول کامنت گذاشتن میگیره،جالبه همه کامنتاشم سریع تایید میشه هرچی باشه.
آخی شما فکر اونا رو نکن فکر این باش کی 1400میرسه ،کلی ملت رو بیچاره و بد بخت کردن،بفکر زنده ها باش مرده ها تموم شده رفته
شما که همش از اینا میگی چرا نمیگی روزی ۲۰۰نفر در اثر کرونا میمیرن یعنی خون اونا رنگین تر بود اونا پزشک بودن تحصیلکرده بودن اما شهدای سلامت تحصیلکرده نیستن یکم فکر کنین محض رضای خدا خدا این مغز و عقل و نداده آکبند ببرینش اون دنیا
پاسخ ها
خداوکیلی چه ربطی داشت؟؟؟
همه این رفتگان برای ما مردم عزیزن
این دوتا موضوع جدا هستن
چرا همه چیزو ب هم ربط میدین؟
چی میگی تووووو؟؟!
کاش گاهی سکوت میکردید...
واقعا چه ربطی داشت؟
همه اینها تلخ و دردناکه. مقایسه بی معنیه.
خطاب به سلمان:هزارو چهارصد برسه تمام مشکلات حل نشه مدیونی ایشالا تقاص پس بدی
سپرانسانی دریک کلام
زمانی که در فرودگاه سامانههای موشکی فعال بوده باید پروازهها را لقو میکردن اینا تماما بر میگرده رو مدیریت درست وبا تجربه
تموم شد چه بخواهید یا نه .این واقعیت است دیگه
پاسخ ها
هواپیمای ایران یه قر ریز رو آسمون لبنان داد اینهمه شکایت و اینا کردن حالا تموم شد؟
اصلا ۱۹ ثانیه نه ۱۹۰۰ ثانیه تقصیر خلبان بود.
فقط دولت كانادا
خدا یا خودت صبر بده به خانواده های این عزیزان....
خیلی سخته ...حتی نمی تونم بهش فکر کنم چطور این اتفاق افتاده ..ولی مسئولین راحت ازش گذشتن...
واقعا سخته و روحشون شاد. من هر وقت در موردش خبر میخونم یا بهش فکر میکنم چشمام پر اشک میشه. خانواده های عزیز بازمانده ما هم در کنار شما هستیم..
تلخ و درد آور
عزیزان ما هنوز داغدار عزیزان شما هستیم..واقعا سخته....
وقتی خلبان ویراژ بده همین میشه
پاسخ ها
خدا شفات بده.....
خیلی خیلی متاستفم
گنجشگکهای بی نام ونشون
باعث و بانی های اینکار عذاب وجدان ندارند؟؟ چند تا جوون که با هزار زحمت درس خوندن و با هزار امید به سمت زندگیشون میرفتن. دل هر کس به درد میاد و فشرده میشه
خدا رحمتشون کنه و به خانوادشون صبر بده، ولی خوب داره بوی سوء استفاده سیاسی میاد از این موضوع
برترین ها مجله زرد
هواپیمای اوکراینی باید در خاک خود اوکراین می رفت سقوط می کرد به شهرک هم آسیب وارد نمی شد.
لعنت به تمام کسانی که تو این جرم بزرگ دست داشتند از خدا میخواهم به بدترین شکل ممکن مجازاتشون کنه.
بر باعث بانیش ۱۰۰۰ بار لعنت
4هزارمیلیارتومن غزجیب مبارک مردم بایدبدن
هواپیمای مالزی هم با اون همه سرنشین و امکانات درجه یک، بعد از سالها، هنوز معلوم نیست کجا ست!!!
پاسخ ها
هواپیمای مالزی رو روسیه زد
چرا هواپیما سوخت کم زده بود که بنزینش تمام بشه.
خلبان با کمک خلبان با هم درگیری داشتن تو جعبه سیاه هم سرو صدای کابین ضبط شده بود.
من کارت سوخت داشتم میگفتید می دادم شما گفتید من ندادم.
این هواپیماهای اوکراینی مخصوصا خاک اوکراین برای هواپیماها خیلی خطرناکه.
اوکراین هم با این هواپیماهاش اینا تو خاک خودشون هم به هواپیمای مالزی رحم نکردن.
پاسخ ها
اون هواپیما رو روسیه زد منتها چون روسیه حق وتو داره و کشور قدرتمندیه مالزی حرات نکرد چیزی بگه ولی تو ماجرای این هواپیما چون ایران کشوری در تحریمه زبانها حتی زبان افغانستان که چند تا تبعه اش تو این پرواز بودن دراز شد و طلبکار شد
لابد مثل اون امریکایهایی که چند سال پیش یکمی اومدن تو ابهای ایران مدال طلا و درجه هم به سردار محترم دادند