نسخه ایرانی سیندرلا و فاگین، سوژه این روزهای کاربران شد
صداوسیما طبق روال همیشه و اصرار بر ادامه روندی که منتقدان جدی هم دارد سعی میکند کنداکتور خالی خود را با پخش مجدد سریالهایی از جمله افسانه جومونگ، یوسف پیامبر، دردسرهای عظیم، روزگار جوانی و... پر کند و در جدیدترین شاهکار خود به بازپخش سریال «آوای باران» روی آورده است تا بلکه بتواند دایره محدود مخاطبان خود را گسترده کند!
برترینها: صداوسیما طبق روال همیشه و اصرار بر ادامه روندی که منتقدان جدی هم دارد سعی میکند کنداکتور خالی خود را با پخش مجدد سریالهایی از جمله افسانه جومونگ، یوسف پیامبر، دردسرهای عظیم، روزگار جوانی و... پر کند و در جدیدترین شاهکار خود به بازپخش سریال «آوای باران» روی آورده است تا بلکه بتواند دایره محدود مخاطبان خود را گسترده کند!
به بهانه بازپخش «آوای باران» در مطلب زیر به حواشی پخش این سریال پرداختهایم که در ادامه میخوانید:
* چند روزی است شبکه آیفیلم، دوباره سریال آوای باران را روی آنتن برده است. «آوای باران» ساخته حسین سهیلیزاده با مضمون کودکان کار و تکدیگری این روزها از شبکه آیفیلم در حال بازپخش است.
* این مجموعه تلویزیونی داستان زندگی طاها ریاحی را که تاجر داروست، روایت میکند. بر اثر بروز اتفاقاتی زندگی طاها دگرگون میشود و سرنوشت عجیبی برای او و دخترش باران رقم میخورد. او مجبور به ترک کشور میشود.
* پس از سالها به ایران بازمیگردد و به دنبال دختر گمشدهاش میگردد و متوجه میشود که نادر و زیور خواهرزاده و همسر خواهرزادهاش نتوانستهاند از دخترش نگهداری کنند و باران به دلیل آزار و اذیتهای آنها از خانه فرار کرده و سرنوشتی نامعلوم دارد. جستوجوهای طاها ادامه مییابد تا اینکه...
* سهیلیزاده در این سریال از چند چهره جدید جوان استفاده کرد، یکی از آنها آزاده زارعی بود که نقش اول سریال را به او سپرد. او پیش از این در فیلم "آمین خواهیم گفت" سامان سالور بازی کرده بود.
* نقشهای اصلی دیگر این سریال را ثریا قاسمی (مادربزرگ)، حمیدرضا پگاه (طاها پدر باران)، سام درخشانی (نادر، خواهرزاده طاها)، الهام چرخنده (زیور)، مهران احمدی (شکیب)، نیلوفر پارسا (بیتا)، سپیده خداوردی(مرضیه خواهر مرتضی)، امیر دژاکام (مرتضی)، سیاوش خیرابی (فری)، مبینا سادات آتشی (کودکی باران) و مهران رنجبر(کیانوش) و علی یعقوبی (وکیل امیر حسین خرسند) بازی میکنند.
«آوای باران»؛ بینوایان با ویرایش ایرانی!
وب سایت بانی فیلم در نقد این سریال نوشته است:
* اقتباس از داستانهای مشهور برای تولید فیلم و سریال کاری مرسوم است، اما گاهی فراموش میشود این دسته از آثار چرا جهانی شدهاند. گویی فراموش میکنیم اگر ایدهای در یک اثر با اقبال همراه شده، در دل خود اجماعی از استانداردهای داستانی را نیز دارد. تقلید کورکورانه از نوشتههای نویسندههای بزرگ، گاهی یک اثر اجتماعی را به طنزی مبتنی بر هجویات تبدیل میکند. آثار اقتباسی مانند باقی آثار میتوانند در پیوستاری از فاخر-مبتذل قرار گیرند. طبیعتاً قضاوتِ این که سریال تلویزیونی «آوای باران» با دنبالهروی از ایدهی داستانی «الیور توئیست» دقیقاً در کدام نقطه از این پیوستار قرار گرفته، از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما با این حال شاید بتوان نکات انتقادی مشترک بسیاری داشت.
* این سریال تلویزیونی که در سال 1392 و همزمان با ریاست عزتالله ضرغامی در سازمان صداوسیما تولید شد، در امتداد آثار دیگر حسین سهیلیزاده از جمله «دلنوازان» و «فاصلهها» قرار میگیرد. هر دوی این سریالها حول محور ماجراهای عاشقانه سعی کردند به معضلات اجتماعی بپردازند.
* داستان «آوای باران» داستان جدایی یک پدر و دختر است؛ پدری ثروتمند به نام طه ریاحی (با بازیگری حمیدرضا پگاه) که با جاسازی مواد مخدر در وسایلش، در کشور دیگر برایش پاپوش دوخته میشود و به زندان میافتد و دخترش باران (آزاده زارعی) که به دست نادر (سام درخشانی) سپرده میشود که از قضا قصد بالا کشیدن اموال پدر و دختر را دارد. در کشاکش نادر و همسرش (الهام چرخنده در نقش زیور) با باران، این دختر به دست یک باند تکدیگر میافتد و همانجا بزرگ میشود تا آنکه در بزرگسالیاش، پدر بازمیگردد و او را پیدا میکند. این جستوجو البته بهسادگی اتفاق نمیافتد چراکه نادر سعی میکند دختر خودش، بیتا (نیلوفر پارسا) را بهجای باران جا بزند تا طه متوجه خیانت نادر و خانوادهاش نشود. از طرفی پسر نادر (بهنام فرید با بازی سیاوش خیرابی) که فرد مثبتی است، عاشق باران است و در یافتن باران به طه کمک میکند.
* داستان دقیقاً با ابهامهایی کلیدی پیش میرود؛ گویی تولیدکنندگان سریال مخاطب را در سطحی از اهمیت برای روشن کردن ارتباط منطقی بین بعضی اتفاقات یا دانستن علت بعضی ماجراها ندانستهاند. از ابتدا تا انتهای داستان مشخص نمیشود دقیقاً چه کسی و به چه دلیلی برای طه ریاحی پاپوش دوخته است؛ حتی زمانی که او پس از بیست سال مثلاً عفو میخورد و آزاد میشود، باز هم معلوم نیست چرا و چطور عفو شده و بازگشته است. اما این مورد شاید سادهترین ابهام ماجرا در سلسله موارد پرداختهنشدهی قصه باشد.
* طه ریاحی که فردی ثروتمند و دارای جایگاه اجتماعی معرفی میشود، مطلقاً هیچ خانوادهای جز خواهرزادهاش ندارد که دخترش را به او بسپارد! در میان تمام بستگان و نزدیکان باران تنها میدانیم مادرش فوت شده که این هم لطفی از الطاف سازنده به مخاطب بوده است! در همین پازل معیوب، خانوادهی دیگری بهعنوان دوست خانوادگی نزدیک باران و طه معرفی میشود (که بازیگرانش از جمله امیر دژاکام و سپیده خداوردی با نسبت خواهر و برادری در سریال بودند) اما این خانواده بدون دلیل منطقی و روشن در تمام مدت بیست سال از باران بیخبر میمانند تا داستان در همان مسیری که تولیدکننده میخواسته پیش برود.
* سازندگان اثر در این گره خاص، تلاشهایی برای توجیهِ آن کردند؛ چراکه پس از بازگشت طه و دیدار با دوست صمیمی و خانوادهاش، دیالوگهایی از جانب دوستان در توضیح علت بیخبری آنها از باران بیان میشود که خوب است، اما یک مشکل کوچک دارد: اینکه اصلاً قانعکننده نیست! به عبارتی آن حد از صمیمیت، احساس مسئولیت و انسانیتی که از دوست طه و خانوادهاش بازنمایی میشود با چند دیالوگ سطحی که دست و پا میزند توجیهی برای نقص قصه بیابد، نمیتواند نسبت منطقی برقرار کند.
* اما همهی اینها را بگذاریم کنار برای بزرگترین غافلگیری این سریال: فرزندی که با یک خال جابهجا شد! ماجرا از این قرار است که نادر تنها با گذاشتن یک خال روی گونهی دخترش، او را بهجای باران به طه معرفی میکند و آب از آب تکان نمیخورد. چطور ممکن است یک پدر هیچ شناختی از دخترش بهجز یک خالِ روی گونه نداشته باشد؟! هیچ شباهت و نشانهای در او نیست مگر یک خال بر روی صورت. بعد اینکه چطور طه در طی بیست سال هیچ نوع ارتباطی با هیچ فردی بیرون از زندان نگرفته و عکس و شرح حالی از دخترش نداشته است؟ چه خوب بود اگر پدیدآورندگان قصه، فرق یک زندانی در زندان رسمی یک کشور را با اسیران دزدان دریایی مشخص میکردند!
* در کشاکش همهی ماجراها اما پسر نادر (فرید) موضوع مورد بحث دیگری است. فرید برخلاف پدر، مادر و خواهرش بسیار مثبت و اخلاقمدار است. چرا و چگونه؟ کسی نمیداند؛ گویی در چهل قسمتِ پنجاه دقیقهای فرصت کافی برای ایجاد دلالتها و پیشزمینههایی برای روشن شدن علت و زمینهی تفاوتِ 180درجهای فرید با خانوادهاش وجود نداشته است. در چند جای دیگر نیز آنقدر برای ساخت چهرهی قهرمانی از فرید در موقعیتهای مختلف تلاش میشود که مخاطب گیج میشود بالاخره شغل فرید چیست که هم مثل یک پلیس ظاهر میشود، هم کارآگاه و هم مددکار اجتماعی!
* از عشق فرید به باران هم نباید بگذریم. آخرین بار باران و فرید در کودکی همبازی یکدیگر بودند و حالا پس از بیست سال جدایی، فرید با داشتن عکسی از کودکی باران در دست، سناریوی عاشقانه اجرا میکند. عجیب و ترسناک است! در کل تمام این مصادیق پیرنگ روایی قصه را تحتالشعاع قرار داده و نظم ذهنی مخاطب را مختل میکند. از جایی به بعد مخاطبان خودکفا شده و باید سعی کنند بخشی از داستان را خود در ذهنشان بپردازند!
* در سریال تلویزیونی «آوای باران» تلاش شده تا شخصیتها خاکستری پردازش شوند، اما تلاشی مذبوحانه است. در یک نگاه کلی شخصیتها بهراحتی به دو دستهی سیاه و سفید قابل تفکیک هستند؛ بیننده بهندرت برای دستهبندی آنها دچار تردید میشود. در بعضی از شخصیتپردازیها آنقدر اغراق صورت گرفته که کاراکترها به موجوداتی ماورای ماده تبدیل میشوند؛ آن هم در سریالی تلویزیونی در ژانر اجتماعی با دغدغهی پرداختن به مسائل اجتماعی مردمی که درگیر این مسائل هستند. ما در این اثر یا با افرادی سروکار داریم که از فرط خوبی به قدیس میمانند، یا از فرط شیطانصفتی به سادهترین شکل قابل شناسایی و قضاوت هستند.
* در کنار این موارد البته باید به خوبی اثر در پرداختن به کودکان کار و اشاره کرد؛ در طول قصه حضور کودکان کار در پیشبردن داستان پررنگ است و سازنده فقط برای خودنمایی مسئلهی تکدیگری را لمس نکرده بلکه بهازای کودکانِ گرفتار باند تکدیگر، قصه ساخته و سعی کرده شخصیت برایشان خلق کند. این کودکان و اصل این مسئله فقط در ویترین این سریال قرار نگرفت و با مسیر قصه عجین و درهمآمیخته شد و نقش جدی در ساخت داستان داشت. تعدادی از افرادی که بهعنوان افراد درگیر در مسئلهی تکدیگری معرفی شدند، از یک حضور ساده فراتر رفتند و به ابعاد خانوادگی و شخصیتیشان نیز پرداخته شد. همچنین مهران احمدی در این سریال، بازی خاطرهسازی داشت تا جایی که مردم تا مدتها او را با نام «شکیب» که رییس باند تکدیگران سریال بود، به یاد میآوردند.
* در بررسی اثر باید به ژانر آن نیز توجه ویژه داشت؛ ژانر این سریال تلویزیونی اجتماعی، خانوادگی و درام است، اما شما بخوانید ژانر فلاکت! کژفهمی بعضی از تولیدکنندگان این اثر آنجاست که گویی تصور میکنند هرچه سیاهتر و رقتانگیزتر، درامتر و اجتماعیتر! خوانش تکبعدی بعضی سازندگان از درام اجتماعی باعث شده سریال بهجای طیف رنگی تنها در یک رنگ دیده شود: رنگ سیاه. از اساس اینکه تصور شود اگر ژانری را انتخاب کردیم باید آن را از وجود هر گونه اشاره به سایر ژانرها تهی کنیم و آنقدر در ژانر انتخابی اغراق کنیم که مخاطب تنها شاهد اشک و آه باشد و ذهن یک ملت اسیر اضطراب و حال بد شود، دیدگاه اشتباهی است.
* در مجموع سریال تلویزیونی «آوای باران»، سریالی تکخطی با کاراکترهای غیرپیچیده و پایانبندیِ کلیشهای و از پیش مشخص است؛ اثر در طول قصه به جای گرهافکنی و گرهگشاییهای منطقی، از تعلیقهای مصنوعی برای کشدادن ماجرا استفاده میکند در واقع سهیلیزاده بهخوبی توانست با تولید یک اثر پر از نقص و ابهام حول تعلیقهای هجران و جذابیتهای عاشقانه، توجه اندک بینندههای سریالهای تلویزیونی را جلب کند!
واکنش کاربران شبکههای به بازپخش سریال «آوای باران»:
* کاربری به نام صالح نوشت: برای شکنجهی روح خود میتونید از بازپخش سریال آوای باران کمک بگیرید!
* مهین دیگر فعال مجازی میگوید: درحالیکه همتون جدیدترین سریال های دنیا رو بدون زیرنویس میبینین، من و مامانم شبا میشینیم آوای باران و با دقت بیشتری میبینیم. هه ما مثل هم نیستیم!
* محمد اما با کنایه درباره بازپخش این سریال نوشت: این غصهای که مادربزرگم برای باران توی سریال آوای باران میخوره برای بچه های خودش نخورد!
* میلاد هم با بازپخش «آوای باران» اینگونه شوخی کرد: سلامت روانمو با پخش دوباره سریال آوای باران به طور کامل از دست دادم!
* اکانت توئیتری «پزشک وظیفه» هم نوشت: واقعا برنامه های صداوسیما جذاب شدن! شبکه تماشا جومونگ میزاره ،Ifilm هم اوای باران! کاشکی لااقل خانه به دوش و متهم گریخت و تاجر پوسان هم پخش کنه!
* هلیا هم با کنایه درباره بازپخش این سریال گفت: مادرش میگه چرا داری سریال میبینی مگه امتحان اجتماعی نداری؟ میگه مامان اینام همش درسه آوای باران اجتماعیه و جومونگ جغرافیاست فقط قیافه مامانش:))
نظر کاربران
یکی از مزخرف ترین سریالهای زرد تلویزیون بود که سال ۹۲ پخش کردن الانم بعد از ده سال دوباره دارن پخشش میکنن فقط باعث شهرت آزاده زارعی و نیلوفر پارسا شد جز این هیچ خاصیت دیگه ای نداشت
اتفاقا بیننده زیادی داشت این سریال چقدر از روی عقده این مقاله نوشته شده تماما منفی
پاسخ ها
دقیقا
همش از روی عقده و حسادته
آوای باران هم بشدت سریال جذاب وخوش ساختیه
یه سری ضعفها داره ولی از سریالهای جدید خیلی بهتر و جالبتره
تحلیلهای برخی سایتها مثل بدترینها تحلیل نیست بلکه سیاسیبازی هست. اگر فیلمی به مراتب بدتر از آوای باران از جای دیگری پخش بشه نه تنها اون رو بد نمیدونند بلکه آب فراوانی هم از لب و لوچشون آویزون میشه.
الان شما دارید اتیش میگیرید که یک سریال مورد پسند مردم است والا از خیلی از سریال هایی که ترکیه ای است وبراش غش میکنید بهتر است مثلا اونا خیلی داستان پخته وحسابی دارد 😆😆😆😅😅😅
پاسخ ها
از سریالهای ترکیه ای که بهتره ولی کلا خوب نبود
نمدونم چرا هر چی بلاست سر باران نازل میشه درست همان لحظه که میخواد به هدفش برسه همزمان شکیب یا نو چه هاش سر میرسن دیکه ادم رد میده ها
وای اتفاقا من و دخترم ۱۵ سالشه خیلی این سریالو دوست داشتیم و از اول نگاش کردیم البته من اولین بار بود میدیدمش سالهای قبل ندیده بودم.به نظر من قشنگ بود و کشش هم داشت برا مخاطب .عالی بود
خخ سیندرلا با این قیافه
شکیب لعنتی برگشت چجوری اینارو نگاه میکنید .
متنفرم از شکیب . شکیبی که بیچارم کرد من عمه ای دارم که کاش نداشتم دقیقا خوده شکیبه ینی انگار داستان شکیب رو از رو اون ساختن. شکیب دخترش که لجن زدن به منو زندگیم(ساده اتفاق)
برترینها نظرم بذار دیگه خیلی قشنگ بود من و دخترم دوشت داشتیم
من فیلم باران رو می بینم. کاملا مجذوب بازی بسیار زیبای تک تک بازیگرانش شدم. قطعا اکه فیلم نامه خوب نباشه بازیگر آنقدر نمی تونن خوب روی نقش سوار بشه و اونو اجرا کنه. مکالمات و دیالوگ ها هم خیلی خوبن. انتخاب بازیگر خوبه و نمایش برخی واقعیت های زشت و کثیف جامعه که عموما از روبرو شدن باهاش فراری هستیم در فیلمی که بتونه مخاطب رو تا آخر نگه داره خیلی خوبه. این انتقادهایی هم که مطرح کردید من در تمامی فیلم ها و قصه ها می بینم . یعنی هیچقصه و فیلمی نیست که تهش جایی نباشه نویسنده به زور قافیه جور کرده باشه!!!! تو همه فیلم ها من هر چی نگاه می کنم دلیل طول کشیدن ماجرا اینه که کاراکترها کارهای خلاف عقل می کنند و روند فیلم کش دار می شه. بخاطر همین هم بهش می گیم درام!! مثلا مثل آدم به یک مشاور رجوع نمیکنند یا مثلا موارد رویه پلیس اطلاع نمی دن!! و به جای اقدامات اصولی فقط هیجان مدار رفتار می کنند. این خاصیت همه فیلم هاست نه فقط این!! به نظر من این نقد کاملا مقرضانه است!!! و دقیقا نقدی که باران داره به خودش وارده! نقدش اینه که فیلم باران تک خطی و سیاه هست خود نقد هم کاملا تک خطی و سیاه نمایی است!!! دست از تلاش برای ضایع کردن تلویزیون بردارید .
اولا سریال های جدید برای شبکه های یک و دو و سه هست.
شبکه آی فیلم بابد سریال های پخش شده رو پخش کنه دیگه جدیدا بیننده ندارن دلیل نمیشه سریال های موفق گذشته بازپخش نشه.
خیلی هم سریال خوبیه و هرشب تماشا میکنم.
وای خیلی خیلی سریال آوای باران قشنگ من دق میکنم تا دوباره شب بشه و سریال و نگاه کنم
شبکه آی فیلم همیشه سریالهای. گذشته رو پخش میکنه اتفافا ما خیلی دوست داریم و همه خانواده عاشق این شبکه هستیم چون ما رو به خاطرات گذشته میبره
شما بهتره برای تخریب چیز دیگه ای پیدا کنید ... ها
واقعا تلوزیون دار ه این فیلما را نشان میده.😀😀😀🤮🤮آنوقت شما هم نگاه میکند.وای خدا چند بار تکرار .مسئولین تلوزیون خسته نباشن چقدر خرج میکنن و فیلم میخرن بخاطر مردم دستش درد...دلم سوخت برای هموطنان که از بیچارگی فیلم چند بار تکرار را نگاه میکنند . بخدا گناه دارند. سر گرمی ندارند 😔
پاسخ ها
چرا دلت میسوزه؟ دلت برای خودت بسوزه که میشینی سریالهای ترکیه ای که سرتا سر توش خیانت زن به شوهرش هستو با هزینه ی اسراییلی ها برای امثال شماها ساخته میشه رو ببین بیخودم دلت برای ما نسوزه
عرفان جان درسته شبکه مال تکرار فیلمه اما نه دیگه چندین بار میتونن فیلمهایی که از شبکه دیگه پخش شده تکرارش بزارن واگر فیلم غیره تکراری بیاره کفر نمیشه و مردم بدبخت ما که سر گرمی ندارند نگاه کنند
پاسخ ها
مگه ما اومدیم تو این دنیا که همش سریال ببینیم مردم ایرانو با همین حرفا بدبخت کردن آوای باران هم حداقل از سریالهای ماهواره خالی بندیش کمتره
گاف بزرگش این بود که دایی طاها با شناسنامه باران ریاحی رفتن محضر همه اموالشو به اسم بیتا زد وگر نه که با شناسنامه بیتا توتونچی میرفت دست بیتا جلوی طاها رو میشد ولی در طول سریال طاها میگفت نادر و زیور با کلک منو بردن محضر همه چیو به اسم دخترشون زدن . مورد دیگه اینکه اصلا شناسنامه باران مهر فوت شده خورده بوده چون نادر اول سریال رفت پزشک قانونی و جنازه یه دخترو بهش نشون دادن و بردن خاکش کردن ..
پاسخ ها
شاید شناسنامه رو رو نکردن وبدون شناسنامه خاکش کردن