همه تهرانی ها با این خیابان خاطره دارند
«پیتر دلاواله» سیاح ایتالیایی قرنها پیش در تعریف تهران چه خوش گفته است: «اگر استانبول شهر سروهاست، تهران را باید شهر چنارها خواند.» چنارهای خیابان ولیعصر که تا امروز کم و بیش پابرجاست مصداق بارز جمله دلاواله؛ شهر چنارهاست.
همشهری آنلاین نوشت: فقط طولانیترین خیابان و گذرگاه تهران نیست، بلکه میراث ملی و راستهای است که فرهنگ، تاریخ و هویت پایتخت را پیوند داده و کمتر تهرانی است که در آن خاطره نداشته باشد.
تمام شهرهای ایران تهران را به خیابان ولیعصر(عج) میشناسند و کمتر تهرانی را میتوان دید که از این خیابان خاطره نداشته باشد. به تئاترها موزهها و پارکهایش نرفته و در کوچههای با صفایش قدم نزده باشد. با این همه نمیتوان منکر این موضوع شد که طولانیترین خیابان خاورمیانه که جنوب و شمال تهران و مناطق یک، ۳، ۶ و ۱۱ را به هم متصل کرده، مظهری از دوگانگی سنت و مدرنیته و طبقات اجتماعی متفاوتی را نیز در خود جای داده است.
«پیتر دلاواله» سیاح ایتالیایی قرنها پیش در تعریف تهران چه خوش گفته است: «اگر استانبول شهر سروهاست، تهران را باید شهر چنارها خواند.» چنارهای خیابان ولیعصر که تا امروز کم و بیش پابرجاست مصداق بارز جمله دلاواله؛ شهر چنارهاست.
تولد خیابان ولیعصر (عج)
در نقشه نجمالدوله دو محله به نامهای امیریه و منیریه دیده میشود که سالها بعد هسته اصلی خیابان ولیعصر (عج) را تشکیل میدهند. با روی کار آمدن پهلوی ساخت جاده مخصوص به نام پهلوی در سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۲ آغاز شد. رضاشاه قصبهای با نام سعدآباد را که در شمال تجریش واقع شده بود از دختر ناصرالدین شاه خرید و کاخ تابستانی خودرا در آن بنا کرد. البته کاخ مرمر؛ کاخ زمستانیاش همچنان در خیابان سپه باقی ماند و از آن جایی که رضاشاه برای رفتن به شمال تهران باید از مسیرهای پر از پستی و بلندی عبور میکرد، تصمیم گرفت این دو کاخ را از طریق جادهای به نام پهلوی به هم پیوند دهد.
«عبدالله مستوفی» در کتاب خاطراتش درباره ساختن جاده پهلوی در سال ۱۳۰۶ مینویسد: «روزی رضاشاه تصمیم می گیرد که کاخ تابستانی اش را در سعدآباد یک جوری به کاخ زمستانی اش کاخ مرمر وصل کند. مهندس فردوسی از مهندسان شهرداری که خیابانهای بسیاری را در تهران ساخته بود، را برای این کار انتخاب میکند. رضاشاه مهندس را سعدآباد آورده و گفته این جا را سنگ بگذار، مهندس هم گذاشت. پایینتر رفتند باز گفت یک سنگ بگذار، گذاشت. همین طور میرفتند تا به قنات باغ فردوس رسیدند. آن جا دیگر شاه گفت «حالا همین را بگیر وبرو تا تهران».
جادهای مخصوص شاه و درباریان
در آغاز این جاده ۱۸ کیلومتری برای عمومی قابل استفاه نبود و فقط شاه و درباریان یا اعضای سفارت میتوانستند از آن عبور کنند، و سایران برای رفتن به شمال شهر باید از جاده قصران عبور میکردند. البته بعد از اشغال تهران توسط متفقین این جاده در اختیار عموم قرار گرفت. رضاشاه برای آن که این خیابان طولانی را از سایر خیابانها متمایز کند از کفیل بلدیه درخواست کرد ۲ طرف خیابان را با درخت چنار تزیین کند. بوذرجمهور با هر زحمت و جان کندنی بود، ۱۱ هزار اصله درخت چنار را که کمتر از ۱۰ سال داشتند، در دو طرف خیابان کاشت و با حفر دو حلقه چاه در محمودیه آنها را سیراب کرد. چنارهای خیابان ولیعصر(عج) از زیباترین ویژگیهای این خیابان زیبا به شمار میرود.
ارسال نظر