این بمبافکنها کابوس سازندههای آنها هستند!
با ۱۰ مورد از بدترین بمب افکن های نظامی تاریخ که با طراحی و عملکرد نامناسب خود از خدمت کنار گذاشته شدند آشنا شوید.
گجتنیوز نوشت: با ۱۰ مورد از بدترین بمب افکن های نظامی تاریخ که با طراحی و عملکرد نامناسب خود از خدمت کنار گذاشته شدند آشنا شوید.
ابرقدرتهای جهان زمانی بمبافکن را کلید حفظ نیروی هوایی استراتژیک میدانستند. بمبافکن ردهای از هواپیماهای نظامی محسوب میشود که با استفاده از انداختن انبوه بمب روی اهداف زمینی و دریایی ساخته شده است. این جنگافزارها از نخستین کاربردهای نظامی هواپیما بهشمار میروند و برای نخستین بار در خلال جنگ جهانی اول ساخته شدند.
در طول سالهای جنگ جهانی دوم، نیروهای هوایی ایالات متحده، بریتانیا، اتحاد جماهیر شوروی و ایتالیا از پیشتازان توسعه بمب افکن بودند. با این حال، تلاش آنها همیشه منجر به تولید تسلیحات نظامی مؤثر و موفق نمیشد و برخی از طراحیها اساساً بیفایده بودند.
اکثر کارشناسان نظامی اتفاق نظر دارند که B-۲ اسپیریت با ترکیبی از ویژگیهای منحصربهفرد که وحشت را به دل دشمنان تزریق میکند، در صدر لیست بهترین بمبافکنهای جهان قرار میگیرد. B-۲ که قادر به انجام ماموریتهای متعددی است، از یک سیستم رابط تسلیحات عمومی (GWIS) استفاده میکند. این قابلیت به بمبافکن اجازه میدهد ترکیبی از سلاحهای ایستاده و مهمات حمله مستقیم را تا حداکثر ۴۰ هزار پوند محموله حمل کند.
برد این هواپیما بیش از ۶ هزار مایل دریایی بدون سوخت است و میتواند تا حداکثر ارتفاع ۵۰ هزار پا در حالی که سلاحهای متعارف و هستهای حمل میکند به پرواز درآید. اما حتی برای بمبافکنهای خارقالعادهای همچون بی۲، گذر زمان دشمنی خطرناک محسوب میشود و در نهایت هواپیماهای مدرن جانشین مدلهای قدیمی میگردند.
در این میان بمبافکنهایی توسعه یافتهاند که زمان دشمن آنها محسوب نمیشود، بلکه عدم برخورداری از عملکرد و طراحی مناسب سبب کنار گذاشته شدن آنها شده است. در ادامه به معرفی و بررسی ۱۰ مورد از بدترین بمب افکن های نظامی تاریخ میپردازیم که به دلایل مختلفی از خدمت کنار گذاشته شدهاند.
1. توپولف تو-۲۲ – Tupolev Tu-22 (اتحاد جماهیر شوروی)
توپولف تو-۲۲ که در سال 1962 معرفی شد، به عنوان یک بمب افکن مافوق صوت میان برد از همان ابتدا ناامید کننده بود. این هواگرد نه تنها از سرعت و برد مناسب مورد نیاز نیروی هوایی بهرهای نبرده بود، بلکه با انبوهی از ایرادات طراحی و موتورهای توربوجت غیرقابل اعتماد VD-7M که منجر به چندین حادثه مرگبار شد، نام خود را به عنوان یکی از بدترین بمب افکن های نظامی تاریخ به ثبت رساند.
توپولف-۲۲ یکی از معدود بمبافکنهای شوروی است که در جنگها شرکت داشته. این بمبافکن به وسیله نیروی هوایی عراق، در طول جنگ ایران و عراق به کار گرفته شد. همچین نیروی هوایی لیبی علیه چاد و تانزانیا از آن استفاده کرد.
توپولف Tu-22 با بالهای جاروب بالا توسعه یافت. در حالی که این مفهوم طراحی میتواند در سرعتهای بالا بسیار موثر باشد، اما بال Tu-22 منجر به مدیریت ضعیف در سرعتهای مادون صوت شد و به دلیل بالا بردن هواگرد در سرعتهای آهستهتر، به یک باند طولانی برای برخاست نیاز داشت.
فراتر از آن، دماغه بلند و نوک تیز این بمب افکن که کیت ناوبری و حمله رادار را در خود جای داده بود، دید باند را دشوار میکرد. این هواپیما به تعداد ۳۱۱ فروند تولید شد و از آنجایی که برخلاف انتظار مقامات شوروی، فاقد بُرد بینقارهای بود، در دههی ۱۹۹۰ از رده خارج گردید.
یکی از مهمترین مشکلات این هواپیما داغ شدن پوسته آن در سرعت فراصوت بود که منجر به تاب برداشتن کنترل راد میشد و کنترل آن را دشوار میکرد. پوست بدنه هوا اغلب در طول پرواز مافوق صوت بیش از حد گرم میشد که بر ویژگیهای پرواز و سیستم کنترل تأثیر منفی میگذاشت. برخی از اولین مدلهای Tu-22 در اثر برخورد دم هنگام بلند شدن آسیب دیدند.
خلبانان Tu-22 به قدرت بدنی استثنایی نیاز داشتند و همیشه هر دو دست را روی یوغ کنترل نگه میداشتند تا کنترل را حفظ کنند. خلبانان اسکادرانهای توپولف-۲۲ از میان خلبانان تراز اول توپولف-۱۶ برگزیده میشدند. خلبانانی که از توپولف-۱۶ به توپولف-۲۲ تک خلبانه منتقل شدند، مجبور بودند یکتنه تمام وظایف یک خلبان را در یک اتاقک خلبان بسیار پیچیدهتر انجام دهند.
2. مسرشمیت امئی ۲۱۰ – Messerschmitt Me 210 (کشور سازنده: آلمان)
بمبافکن Messerschmitt Me 210 ممکن است بزرگترین پروژهی شکستخوردهی آلمان در جنگ جهانی دوم باشد. Luftwaffe این جنگنده/بمب افکن را تنها یک سال پس از معرفی به دلیل بیثباتی شدید، از دست دادن مکرر کنترل و توقف ناگهانی از خدمت خارج کرد. این هواگرد برای نخستین بار در ۲ سپتامبر ۱۹۳۹ میلادی مورد استفاده قرار گرفت و نخستین استفادهکننده آن نیروی هوایی آلمان نازی بوده است.
یک خدمه دو نفره با Me 210 پرواز کردند که طول آن 40 فوت، طول بالها 53.5 فوت و حداکثر وزن برخاست 21396 پوند بود. دو موتور پیستونی با مایع خنک شونده معکوس دایملر-بنز DB 605B V-12 هر کدام 1455 اسب بخار برای حداکثر سرعت 360 مایل در ساعت تولید کردند.
در حالی که اینها ویژگیهای چشمگیری بودند، اما این هواگرد در طول پرواز در سطح، به جلو و عقب منحرف میشد و هدفگیری دقیق اسلحه یا پرتاب مهمات را دشوار میکرد. مسرشمیت امئی ۲۱۰ در پیچها ناپایدار بود و مرکز ثقل آن خیلی دور از عقب هواپیما قرار داشت که باعث میشد دماغه با سرعت کمتری بالا بیاید.
در حین چرخش با سرعت آهسته، این مورد از بدترین بمب افکن های نظامی ساخته شده در تاریخ در معرض خطر توقف و سقوط در یک چرخش خطرناک قرار میگرفت. مسرشمیت تغییرات اساسی در دم هواپیما برای بهبود عملکرد انجام داد، اما بیثباتی رفع نشد و همچنان ادامه داشت و سازنده هواپیما مجبور به طراحی مجدد بدنه و بالها شد. چند مورد از مشکلات عملکرد ضعیف بهبود یافتند، اما عملکرد ضعیف کلی همچنان ادامه داشت. فقط ۳۵۷ فروند از بمبافکن مذکور در آلمان ساخته شد، قبل از اینکه لوفت وافه تولید آن را در سال ۱۹۴۴ متوقف کند.
3. کانویر وایبی-۶۰ – Convair YB-60 (ایالات متحده)
بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی دوم، نیروی هوایی ایالات متحده درخواستهای پیشنهادی را به سازندگان هواپیماهای نظامی ارسال کرد مبنی براینکه یک بمب افکن نظامی استراتژیک جدید با موتورهای توربوجت بسازند تا سرعت بیشتری نسبت به ملخ معمولی داشته باشد. USAF در واقع یک بمب افکن سنگین میخواست که بتواند بمبهای اتمی را در فاصلهای طولانی از اقیانوسها حمل کند.
کانویر یک نسخه موتور جت از موتور پیستونی B-36 خود را پیشنهاد کرد که به سادگی با تعویض موتورها ایجاد شد. با این حال، هواپیما به تجهیزات بیشتری نیاز داشت، یعنی تقریباً نیاز بود یک سوم اجزا عوض شوند. در نتیجه کانویر وایبی-۶۰ به عنوان نمونه اولیه هواپیمای بمب افکن آمریکایی برای نیروی هوایی ایالات متحده وارد عرصه شد.
بمبافکن وایبی-۶۰ از 171 فوت طول و 50 فوت ارتفاع بهره میبرد. هشت موتور توربوجت پرت اند ویتنی XJ57-P-3 هر کدام 8700 پوند نیروی رانش برای این هواگرد تولید میکردند که به صورت جفت در زیر بالها نصب میشدند. آنها سرعتی معادل 435 مایل در ساعت در طول برد 2900 مایلی خود داشتند.
پنج خدمهی این هواگرد شامل خلبان، کمک خلبان، ناوبر، بمب افکن و توپچی میشد. این بمب افکن قادر بود محموله بمبی تا 72 هزار پوند را حمل کند. در ابتدا، این بمب افکن دارای عملکردی چشمگیر بود، اما در رقابت با بوئینگ B-52، از آن شکست خورد. محموله بزرگتر Convair منجر به حداکثر سرعتی شد که به طور قابل توجهی کمتر از B-52 بود. این باعث شد که نیروی هوایی برنامه آزمایشی YB-60 را در ژانویه 1953 لغو کند.
4. هاینکل هائی ۱۷۷ گرایف – Heinkel He 177 Greif (آلمان)
طراحی و ساخت Heinkel He 177 Greif با درخواست آدولف هیتلر برای توسعهی بمبافکنی با برد کافی به منظور حمله به لندن و کاروانهای متفقین در اقیانوس اطلس در روز یا شب آغاز شد. هیتلر تولید یک بمبافکن سنگین با حداکثر سرعت 335 مایل در ساعت، محموله 4400 پوندی در 1000 مایل یا محموله 2200 پوندی در 1800 مایل را خواستار بود.
علاوهبراین، تقاضادهنده میخواست هواپیما از یکپارچگی ساختاری برای انجام ماموریتهای غواصی ضد کشتی برخوردار باشد. در حالی که He 177 Greif در مرحله طراحی امیدوارکننده بود، اما در مراحل اولیه تولید به سرعت به یکی از دردسرسازترین هواپیماهای آلمانی در جنگ تبدیل شد.
نیروی محرکه هائی ۱۷۷ باید از چهار موتور هر یک با توان حدود ۱۲۰۰ اسب بخار یا دو موتور هر یک با توان حدود ۲۴۰۰ اسب بخار تأمین میشد. اما در آن زمان هیج موتوری نبود که ۲۴۰۰ اسب بخار توان داشته باشد. برای کاهش نیرو و بهبود تحرکپذیری، دو موتور دوتایی هر یک متشکل از دو موتور ۱۲ سیلندر در کنار هم در یک محفظه، در بالها قرار گرفتند. هر جفت یک ملخ را به خرچش درمیآورد و انگار هواگرد ظاهر دو موتوره داشت.
این سیستم پیچیده تحویل نیرو در هواپیما، چندین منبع گرمای بیش از حد و خطر آتشسوزی را ارائه میکرد. علاوهبراین، آزمایشات روی اولین نسخهی A-1 He 177 Greif نشان داد که بال به درستی طراحی نشده و شکست ساختاری تنها پس از 20 پرواز آغاز میشد. طراحی مجدد برای تقویت بالها باعث افزایش وزن و تاخیر در زمان تولید این مورد از بدترین بمب افکن های نظامی شد. علیرغم این مشکلات، هاینکل بیش از 1000 هواپیمای He177 Greif را قبل از توقف تولید در ژوئیه 1944 ساخت.
5. داگلاس TBD ویرانگر – Douglas TBD Devastator (ایالات متحده)
هواگرد TBD در ابتدا یکی از امیدوارکنندهترین بمبافکنهای اژدر نیروی دریایی ایالات متحده در نظر گرفته میشد که داگلاس آن را در سال 1937 تحویل داد. با این حال، زمانی که ایالات متحده با بمباران پرل هاربر در 17 دسامبر وارد جنگ جهانی دوم شد، این هواپیما یک مدل قدیمی محسوب میشد. این بمبافکن کند بود و از قابلیتهای دفاعی مورد نیاز برای مبارزه با بمبافکنهای ژاپنی و ضد هوایی در کشتیهای ژاپنی برخودار نبود.
خدمهی سه نفرهی این هواپیما شامل یک خلبان، ناوبر و تفنگچی بود. بمبافکن برای هدفگیری بمبها در موقعیت مستعد مستقر میشد و هدف را از طریق پنجره پشت موتور مشاهده میکرد. طول هواپیما به ۳۵ فوت میرسید و بالهایی که برای جمع کردن ناو به سمت بالا جمع شده بودند ۵۰ فوت طول داشتند. نیروی مورد نیاز این مورد از بدترین بمب افکن های نظامی توسط یک موتور ۱۴ سیلندر دو ردیفه پیستون شعاعی با قدرت ۹۰۰ اسب بخار تامین میشد.
زمانی که محمولهی این هواگرد که شامل یک اژدر 1200 پوندی یا 900 نانومتری بود با یک بمب سبکتر معمولاً 1000 پوندی بارگیری میشد، TBD Devastator به حداکثر سرعت 206 مایل در ساعت دست مییافت و از برد 450 نانومتری بهره میبرد. سلاحهای آن شامل یک اسلحه ثابت و یک تفنگ کالیبر قابل انعطاف بود.
این بمب افکن نه تنها بسیار کند بود، بلکه برای انداختن یک اژدر باید با سرعت کاهش یافته 115 مایل در ساعت پرواز میکرد. سابقه رزمی TBD Devastator نیز ناامیدکننده بود. آخرین ماموریت جنگی برای این بمب افکن نبرد میدوی در سال 1942 بود که طی آن 41 فروند TBD وارد عمل شدند، اما تنها چهار فروند بازگشتند.
6. کانویر بی-۵۸ هاسلر – Convair B-58 Hustler (ایالات متحده)
کانویر بی-۵۸ هاسلر که در ۱۵ مارس ۱۹۶۰ معرفی شد و تنها یک دهه بعد بازنشسته گردید، با قابلیتهای خود همچون بال دلتا، موتورهای غول پیکر و عملکرد قابل توجه، نوید تأثیر قابل توجهی بر اثربخشی بمبافکنها میداد. این هواگرد نخستین جت بمبافکن جهان بود که توانست به سرعت بالای ۲ ماخ دست یابد. این هواپیما توسط شرکت کانویر (اکنون جنرال داینامیکس) جهت ماموریت در نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا طراحی شد.
این هواپیما دارای چهار موتور توربوجت با پسسوز نصب شده روی بالها بود که اولین مورد برای یک هواپیمای مافوق صوت بهشمار میرفت. B-58 میتوانست به برد 3500 نانومتر در ارتفاع بالا برسد و مجهز به یک غلاف سوخت خط مرکزی بزرگ بود که یک سلاح هستهای را پوشش میداد. این هواپیما دارای سه خدمه در اتاقکهای جداگانه بود که هر اتاقک به ترتیب از جلو به عقب به خلبان، افسر تسلیحات نظامی و مهندس پرواز تعلق داشت.
این هواپیما فاقد جایگاه بمب بود، اما میتوانست چهار سلاح هستهای یا متعارف را حمل کند. این شاهکار مهندسی سریعتر از جنگندههای شوروی در آن دوره بود و چندین رکورد سرعت داشت. با این حال، ظهور موشکهای زمین به هوا (SAM) در اواخر دهه 1950 (سیستم S-25 SAM شوروی اندکی پس از سیستم نایک آژاکس آمریکایی توسعه یافت) بی-58 را مجبور کرد تا مشخصات ماموریتی اصلاح شده را اتخاذ کند که شامل پرواز در ارتفاع برای جلوگیری از شناسایی توسط دشمن میشد.
ماموریتهای جدید مدل اصلاح شده باعث افزایش مصرف سوخت و تاثیر منفی بر برد بمبافکن شد. فراتر از آن، همانطور که در بسیاری از هواپیماهای اولیه بال دلتا رایج به حساب میآمد، پرواز B-58 Hustler دشوار بود. این هواپیما از بسیاری از سیستمهای تخصصی و کنترلهای پیچیده استفاده میکرد که منجر به برخاستن، فرود، توقف و ویژگیهای چرخشی غیرمتعارف میشد که مدیریت آن حتی برای خلبانان باتجربه نیز سخت بود.
بی-58 به عنوان یکی از بدترین بمب افکن های نظامی ساخته شده در تاریخ هزینههای گزافی برای تعمیر و نگهداری داشت و تعداد تصادفات زیادی را تجربه کرد. نیروی هوایی در طول خدمت کوتاه 10 ساله 116 فروند B-58 خریداری کرد که از این تعداد 26 فروند بر اثر تصادف نابود شدند.
7. کالینین کا۷ – Kalinin K-7 (کشور سازنده: روسیه)
کالینین کا۷ که طی جنگ جهانی اول و توسط طراح هواپیمای شوروی کنستانتین کالینین طراحی شد، یکی از بزرگترین هواپیماهای عصر خود بهحساب میآمد. اولین پرواز رسمی این هواگرد در ۱۱ اوت ۱۹۳۳ انجام شد. این هواپیما ظاهری نامعمول داشت و برای دو منظور جابهجایی مسافر و بمبافکن طراحی شده بود.
این هواپیمای آزمایشی عظیم دارای بالهای بزرگی به طول 196 فوت بود که لبههای جلویی آن بیش از 7 فوت ضخامت داشت. طراحی بال پرنده شامل شش موتور متصل به بالها و موتور هفتم نصب شده در پشت بال میشد. K-7 به غلافهای ارابه فرود زیر بال مجهز شده بود که از برجکهای مسلسل بهره میبرد. داخل بالها، کی-7 چندین اتاق خواب برای 64 مسافر، یک سالن، یک رستوران کوچک و 16 اتاق خواب مبله داشت.
اگرچه این بمب افکن لوکسترین شکل سفر هوایی را در اوایل دهه ۱۹۳۰ نشان میداد، اما در عین حال بهعنوان یک بمب افکن سنگین و هواپیمای ترابری نیرو در مسافتهای طولانی طراحی شد. این هواپیمای عظیم دارای ظرفیت حمل ۹.۶ تن سلاح بود و اندازه و ظرفیت سوخت آن را برای رسیدن به نقاط دورافتاده روسیه بدون نیاز به سوختگیری ایدهآل میکرد.
این هواپیما از نظر ساختاری با استفاده از کروم مولیبدن، فولاد سبک وزن با نسبت مقاومت به وزن مطلوب، به جای آلومینیوم سنتی یا چوب پوشیده شده با پارچه، بسیار بادوام بود. در ساخت آن از آلیاژ KhMA بهره برده شده بود و طراحی اولیه بر پایه شش موتورملخی انجام شد. هرچند این تعداد در نهایت به هشت موتور افزایش یافت. این هواپیما یکی از بزرگترین هواگردهایی بود که تا پیش از دوره جتها طراحی و ساخته میشد.
با این حال، سرنوشت این پرندهی غول پیکر نابودی بود و نتوانست نام خود را به عنوان هواگردی تاثیرگذار در تاریخ ثبت کند. کی۷ پس از اینکه در سال ۱۹۳۳ هفت پرواز آزمایشی انجام داد، در حین پرواز در ۲۱ نوامبر، نقص ساختاری در آن باعث شد سقوط کند و ۱۴ خدمه آن کشته شوند. اگرچه نیروی هوایی شوروی برای ساخت دو نمونه اولیه دیگر برنامهریزی کرده بود، اما این پروژه پس از فاجعهای که رخ داد لغو شد.
8. فری بتل – Fairey Battle (بریتانیا)
فری بتل یک هواگرد از نوع بمبافکن سبک ساخت شرکت Fairey Aviation است که نخستین پروازش را در ۱۰ مارس ۱۹۳۶ میلادی انجام داد و در سال ژوئن ۱۹۳۷ میلادی رسماً معرفی گردید. این بمب افکن سبک بریتانیایی سه سرنشین و تک موتوره، توسط Marcel Lobelle طراحی شد و کاربر اصلی آن نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا بود.
در سال 1939، این بمب افکن منسوخ شد، اما به دلیل نداشتن هواپیمای جایگزین مناسب، RAF مجبور شد این هواپیمای قدیمی را تا سالهای اولیه جنگ جهانی دوم در خدمت نگه دارد. بیش از 2000 هواپیما از سال 1936 تا 1941 تولید شد، از جمله هواپیماهایی که برای استفاده در کانادا، بلژیک، آفریقای جنوبی و ترکیه ساخته شدند.
فری بتل با موتور Rolls-Royce Merlin I با قدرت 1030 اسب بخار، دارای سرعت کروز 211 مایل در ساعت و حداکثر سرعت 258 مایل در ساعت بود. سقف سرویس این هواپیما 25 هزار فوت بود. ظرفیت بمب 1000 پوندی معمولاً بین چهار بمب 250 پوندی در فضای بال داخلی با گزینه اضافه کردن بمبهای 500 پوندی در زیر بالها تقسیم میشد.
این هواپیما یک خدمه سه نفره داشت: خلبان، ناظر/ هدفگیر بمب و اپراتور رادیویی/تفنگانداز هوایی. این هواپیما دارای یک مسلسل ثابت 303 براونینگ بود که در بال سمت راست برای خلبان و یک مسلسل 0.303 Vickers K در کابین عقب برای توپچی نصب شده بود. موقعیت هدفگیری بمب در پایین هواپیما با رؤیت از طریق پانل هدفگیری باز در پشت خروجی رادیاتور انجام میشد.
این هواگرد که در عملیاتهای اولیه در جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفت، در طول یکی از جنگها به امتیاز کسب اولین پیروزی هوایی یک هواپیمای RAF در درگیری دست یافت.اما نبردهای نیروی حمله هوایی پیشرفته متحمل خسارات زیادی شدند که اغلب بیش از 50 درصد از پروازهای هواپیما در هر مأموریت بود.
سرعت کم و فقدان تسلیحات دفاعی پیشرفته، نبرد این مورد از بدترین بمب افکن های نظامی تاریخ را برای عملیات بدون اسکورت در نور روز نامناسب کرد. این مدلها آسیبپذیری خود را در می ۱۹۴۰ نشان دادند، زمانی که بیش از نیمی از ۱۱۸ هواپیمای درگیر در یک دوره کوتاه چهار روزه گم شدند.
در پایان سال 1940، این هواپیما از خدمات خط مقدم کنار گذاشته شد و به واحدهای آموزشی خارج از کشور منتقل شد. حضور در میدان نبرد به عنوان هواپیمایی که در دوران پیش از جنگ امیدوارکننده بود، ثابت کرد که این یکی از ناامیدکنندهترین هواپیماها در خدمات RAF است. در 23 سپتامبر 1940، Fairey Battle مدل K9480 در یک پرواز آموزشی به یک خانه سقوط کرد و خلبان لهستانی و پنج غیرنظامی از یک خانواده در هاکنال، ناتینگهامشر کشته شدند.
9. هندلی پیج هیفورد – Handley Page Heyford (بریتانیا)
هندلی پیج هیفورد یک هواپیمای بمب افکن دو موتوره بود که توسط سازنده هواپیمای بریتانیایی هندلی پیج طراحی و تولید شد. البته بیشتر طراحی این بمبافکن را میتوان به کار جورج ولکرت، طراح اصلی هندلی پیج نسبت داد.
برخلاف هواپیماهای قبلی این شرکت، هیفورد به جای چوب از ساختار فلزی بهره میبرد و دارای یک طراحی غیرمتعارف بود که در آن بدنه به جای بال پایینی به بال فوقانی متصل میشد و به هواپیما روی زمین جهتگیری متفاوتی میداد.
پس از بازنگری در طراحی، یک نمونه اولیه به نام Handley Page HP.38 تولید شد که اولین پرواز خود را در 12 ژوئن 1930 انجام داد و مدت کوتاهی پس از آن آزمایشات خدماتی را آغاز کرد. در نوامبر 1933، اولین هیفورد وارد خدمت شد و در ابتدا توسط اسکادران شماره 99 در RAF Upper Heyford پرواز کرد.
اولین هواپیمای هیفورد مجهز به دو موتور 12 سیلندر پیستونی رولز رویس 575 اسب بخار Kestrel IIIS بود که قدرت کافی برای رسیدن به حداکثر سرعت 142 مایل در ساعت را فراهم میکرد. این هواپیمای دوباله حداکثر با سقف 21 هزار فوت کار میکرد.
قبل از پایان سال ۱۹۳۶، فرماندهی بمب افکن در مجموع ۹ اسکادران عملیاتی مجهز به هیفورد داشت. با وجود تشکیل بخش قابل توجهی از ناوگان در اواسط دهه ۱۹۳۰، هیفورد عمر نسبتاً کوتاهی داشت، زیرا به سرعت توسط نسل جدیدی از بمب افکنها مانند آرمسترانگ ویتورث ویتلی و ویکرز ولینگتون، تحت شعاع قرار گرفت و جایگزینی آن در طول سال ۱۹۳۷ آغاز شد.
هیفورد رسماً در جولای ۱۹۳۹ منسوخ اعلام شد، تقریباً دو ماه قبل از شروع جنگ جهانی دوم. با این وجود، این نسخه همچنان در عملیاتهای فرعی مورد استفاده قرار میگرفت و تا دهه ۱۹۴۰ به عنوان یدککش گلایدر، هواپیمای آزمایشی و آموزشی استفاده میشد.
10. بلکبرن بوثا – Blackburn Botha (بریتانیا)
هنگامی که RAF برای اولین بار بمب افکن شناسایی بلک برن B-26 Botha را در 28 دسامبر 1938 آزمایش کرد، این هواپیما عملکرد ضعیفی از خود نشان داد. نتایج گویای این بودند که هواپیما فاقد ثبات، دارای کنترل ضعیف و سرعت توقف بالاست. چندین مشکل دیگر از جمله دود اگزوز که به داخل کابین میریخت نیز دردسرساز بودند.
دو موتور 880 اسب بخاری بریستول پرسیوس ایکس (930 اسب بخار Perseus XA در هواپیماهای بعدی) قدرت لازم را برای هواپیما فراهم میکردند و حداکثر سرعت 220 مایل در ساعت در 15 هزار فوت و برد 1270 مایل را به هواپیما میدادند. تسلیحات Botha شامل یک مسلسل Vickers با شلیک به جلو، دو تفنگ Lewis MkIII در عقب، یک اژدر 18 اینچی یا 2 هزار پوند بمب بود.
زمانی که بوثا با ۴ خدمه شامل خلبان، اپراتور بیسیم، ناوبر و توپچی کاملاً مملو از تسلیحات بود، از کمبود نیرو رنج میبرد. اگرچه ۵۸۰ فروند از این بمب افکن از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۴ ساخته شد، اما عملکرد ضعیف هواپیما به این معنی بود که در طول جنگ تنها با یک اسکادران خدمات عملیاتی کامل را ارائه میکرد.
این مورد از بدترین بمب افکن های جهان در سال 1940 تنها به مدت 6 ماه در دریای شمال به گشتزنیهای شناسایی پرداخت تا زمانی که از خدمت بیرون کشیده شد. Botha هرگز به عنوان یک بمب افکن اژدر که برای آن طراحی شده بود وارد خدمت نشد. متعاقباً تعداد 478 هواپیما به مؤسسات آموزشی برای پشتیبانی از رزمایشهای شناسایی، ناوبری، بمباران و توپخانه اختصاص داده شد، در حالی که چندین هواپیما بهعنوان یدککشهای هدف مورد استفاده قرار گرفتند. زمانی که بوثا بازنشسته شد، 169 واحد درگیر تصادفات باورنکردنی بودند.
ارسال نظر