با علیرضا جاویدنیا، مرد دوستداشتنیِ رادیو
علیرضا جاویدنیا میگوید فضای کار طنز باید شیرین و بهدوراز تلخی باشد و منوچهر نوذری یکی از کسانی بود که در کارش همیشه این شیرینی را داشت.
آقای جاویدنیا، چطور به هنر علاقهمند شدید و مسیر ورودتان به عرصه هنر چطور طی شد؟
من در یکی از محلات قدیم تهران به دنیا آمدم و در محلهای بزرگ شدم که آقای اکبر عبدی هم در همان محله بزرگ شده بود. دوران کودکی و محلهای که در آن بزرگشدهای خیلی اهمیت دارد. من از همان کودکی به هنر علاقهمند بودم و کار تقلید صدا میکردم. شاید اگر این کار را از سنین جوانی و یا میانسالی آغاز میکردم، علاقهمندی و جوشش هنر در من خیلی کوتاهمدت از بین میرفت؛ اما این کار را از کودکی شروع کردم و به همین خاطر است که هنوز هم به هنر گرایش دارم. در همان سن و سال کودکی، تقلید صدای شخصیتهای مختلف را خیلی انجام میدادم و این کار در خانواده من یکشور و شعف خاصی به وجود میآورد. البته من کار تقلید صدا را خیلی بااحتیاط انجام میدادم چون خانوادههای آن موقع خیلی حساس بودند و ممکن بود تقلید صدای بعضی از شخصیتها باعث ناراحتی خانواده شود.
اولین برنامه تلویزیونی که در آن مطرح شدید چه برنامهای بود؟
اولین بار در برنامه "میخک نقرهای" با مجریگری آقای فریدون فرخزاد مطرح شدم و آن برنامه یک سکوی پرتاب برای من بود. آقای سیروس الوند و یکی از خبرنگارهای عزیز آن زمان به نام زندهیاد مرتضی قمصری نقش مؤثری در معرفی کردن من به آقای فرخزاد داشتند. اولین تقلید صدایی که من جلوی آقای فرخزاد انجام دادم، تقلید صدای خود ایشان بود و همان تقلید صدا را که انجام دادم، آقای فرخزاد گفت تمام است، حتماً به برنامه من میآیی. منبعد از برنامه "میخک نقرهای " در برنامههای مختلف کار تقلید صدا انجام دادم. آن زمان فقط یک نفر به نام آقای عبدالکریم اصفهانی در کار تقلید صدا بود.
چه اتفاقی افتاد که کار تقلید صدا را رها کرده و وارد تلویزیون و رادیو شدید؟
حدوداً دو سال بهصورت مستمر کار تقلید صدا انجام دادم اما از جایی به بعد دیدم که دست زیاد شده و آدمهای مختلفی وارد این حوزه شدهاند. فکر کردم و دیدم که اگر قرار است همین کار را ادامه بدهم، باید وارد کاباره شوم ولی چون دوست نداشتم این اتفاق بیفتد، تقلید صدا را متوقف کردم. ۷-۸ ماه بعدازآن از سمت تلویزیون ملی کشور یک دعوتنامهای به دست من رسید که در آن نوشتهشده بود تلویزیون به دنبال جذب بک گروه نمایشی ۳۰-۴۰ نفرِ است. بهاینترتیب من وارد تلویزیون شدم و بعد از یک سال تمرین، کارم را در سال ۵۰ با برنامه "خارج از محدوده " به کارگردانی آقای حسن خیاطباشی آغاز کردم.
همکاریتان با آقای خیاطباشی چطور اتفاق افتاد و چه بازخوردهایی از حضور در برنامههای "خارج از محدوده" و "شبکه صفر " دریافت میکردید؟
آقای خیاطباشی پیش از برنامه "خارج از محدوده "، یک برنامه دیگر کار میکرد به نام "حرف تو حرف". یکی از بازیگرهای شاخص آن برنامه مرحوم رضا ژیان بود. من در اواخر آن برنامه با آقای خیاطباشی آشنا شدم و ایشان مرا به برنامه "خارج از محدوده " دعوت کرد. برنامه "خارج از محدوده " یک برنامه انتقادی بود که به مسائل سیاسی هم میپرداخت. به همین خاطر دائماً برای ما گرفتاری ایجاد میشد و مسئولان پخش به ما اخطار میدادند. آن برنامه در بین عموم مردم خیلی دیده میشد و مردم آن را بسیار دوست داشتند. خود آقای خیاطباشی در برنامه "خارج از محدوده " تیپ "مهندس بیلی " را بازی میکرد که بسیار پرطرفدار بود. البته آن تیپ را از برنامه "حرف تو حرف" درآورده بود و حتی در برنامه "شبکه صفر " هم آن را ادامه داد. در سالهای بعد از انقلاب آقای منوچهر نوذری در برنامه "صبح جمعه با شما " به من گفت یک مونولوگ از برنامه را با تیپ "مهندس بیلی" اجرا کن.
شما علیرغم آنکه کارتان را با تئاتر آغاز کردید اما در تئاترهای زیادی حضور نداشتید. خودتان نخواستید حضورتان در عرصه تئاتر جدیتر شود؟
در همان سالها در چند تئاتر حضور پیدا کردم اما طبعاً حضورم دائمی نبود و تئاتر حرفهای را ادامه ندادم. به درد تئاترهای لالهزار هم نمیخوردم. تئاترهای لالهزار محل حضور خیلی از بازیگران نامی کشور بود و یک طیف خاصی در آن کار میکردند؛ منتها با شرایط سنی که من داشتم و تغییراتی که در آن حاصلشده بود، امکان حضورم در تئاتر لالهزار میسر نبود و تئاتر لالهزار خیلی به درد من نمیخورد. من یک جوان ۱۷-۱۸ ساله بودم که در تلویزیون کار میکردم و خانوادهام مدام به من میگفتند درست یادت نرود؛ بنابراین دیگر فرصت فکر کردن به تئاتر را نداشتم و روی کارم متمرکز بودم. بعد از انقلاب هم پس از ۵-۶ سال وقفه، در برنامه "صبح جمعه با شما " حضور پیدا کردم و اکثر وقتم را در استودیو آن برنامه میگذراندم.
چرا فعالیتتان در عرصه بازیگری هم خیلی پردوام نبود؟
در تلویزیون در چند اپیزود از سریالهای "کارآگاه پهلوی" و "محاکمه " بازی کردم و در سینما هم یک تجربه داشتم به نام "زخمی". آقای محمدحسین فرحبخش و آقای عبدالله علیخانی تهیهکننده فیلم سینمایی "زخمی " بودند و خود آقای فرحبخش آن را کارگردانی کرد. چند تلهفیلم همبازی کردم که متأسفانه آنها پول مرا خوردند. خلاصه من همین کارها را انجام دادم و والسلام. دیگر در عرصه بازیگری فعالیتی نکردم.
برنامه رادیویی "صبح جمعه با شما" یکزمانی در سطح کشور بسیار همهگیر بود و روزهای جمعه خیلیها را مجاب میکرد که پیچ رادیو خود را باز کنند. آن زمان چه اتفاقاتی در برنامه "صبح جمعه با شما " میافتاد که باعث میشد توده مردم از آن استقبال کنند؟
به نظرم علت اصلی آن، انتخاب کارشناسی شده سوژههای برنامه بود. یک گروه قوی سه نفرِ متشکل از آقایان نوذری، شیشهگران و توکل، فکرشان را رویهم میگذاشتند و آن برنامه را با حضور گویندگان بسیار خوب پیش میبردند. آقای شیشهگران هم تهیهکننده و سردبیر برنامه "صبح جمعه با شما " بود و هم مدیر گروه ورزش و تفریحات رادیو. آقای توکل هم در کنار ایشان تهیهکننده برنامه بود و بخشهای مربوط به شخصیت "آقای ملون " را هم ایشان مینوشت. آقایان نوذری، آذری، عرفانی، والی زاده، منانی و خانمها دیهیم و ناظریان هم در آن برنامه گویندگی میکردند که همه میدانند اینها جزو گویندههای برجسته کشور هستند.
برنامه "صبح جمعه با شما " بعد از دوران موفقی که در دهههای ۶۰ و ۷۰ داشت، دیگر خیلی نتوانست مخاطبان را مثل گذشته جذب کند. فکر میکنید دلیل افت این برنامه چه بود؟
عوامل زیادی دستبهدست هم داد تا این برنامه آن کیفیت قبل را نداشته باشد. فضای مجازی، شبکههای متعدد تلویزیونی، رادیویی و ماهوارهای و خیلی عوامل دیگر در این موضوع دخیل بود. مردم هم کمحوصلهتر شدهاند و همهچیز را خیلی سریع و سهلالوصول میخواهند. سوژههای امروز به نسبت سوژههای ۲۰-۳۰ سال پیش تغییر کرده و الآن در برنامههای رادیویی باید روی این سوژهها کارشناسی شود. برنامه "صبح جمعه با شما " چند سال متوقف شد و بعد بانام "جمعه ایرانی " ادامه کار داد. من چند سال در حد بضاعت خودم با برنامه "جمعه " ایرانی هم همکاری کردم و شاید حتی از بقیه دوستان بیشتر برای آن زحمت کشیدم اما ۲-۳ سال بعدازآن برنامه کنار کشیدم.
همکاریتان با برنامه "رادیو جمعه " چگونه اتفاق افتاد و چطور راضی شدید بعدازآن اتفاقاتی که در برنامه "جمعه ایرانی " افتاد، با یک برنامه رادیویی روز جمعه همکاری کنید؟
دوستان ما در رادیو ایران تماس گرفتند و از من دعوت کردند که مدیریت آن برنامه را به عهده بگیرم. من ۴-۵ بار بهانه آوردم که آن کار را انجام ندهم اما بار آخر بالأخره پذیرفتم و گفتم اگر اجازه بدهید ابتدا یک ماه با گروه جوانی که قرار است با من کار کنند، چند جلسه داشته باشم و بعد تصمیم بگیرم که با این گروه میشود کارکرد یا نه. آن جلسات برگزار شد و من دیدم گروه مستعدی است و میتواند کار کند. در این حین آقایان سمسارزاده، تبریزی، منفرد، محبی و چند نفر دیگر از باسابقههای رادیو هم به ما پیوستند و یک تلفیقی ایجاد شد از باتجربهها و هنرمندانی که آن ژانر کاری را کمتر تجربه کرده بودند. خوشبختانه الآن آن گروهی که کمتر این ژانر کاری را تجربه کرده بود، از تجربه این کار رضایت دارد و خودشان میگویند که در این کار به نسبت کارهای دیگرشان یک تغییر قابلتوجه احساس میکنند.
عمده فعالیت شما در رادیو به برنامههای طنز بازمیگردد، به نظر شما فضای کار طنز در رادیو باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
فضای کار طنز باید شیرین و بهدوراز تلخی باشد. آقای نوذری یکی از کسانی بود که در کارش همیشه این شیرینی را داشت. ایشان ممکن بود یکلحظه از کوره در برود اما این عصبانیت بهاندازه یک آیتم نمایشی بود و بعد دوباره برمیگشت به شوخی کردن. اینها درس قشنگی است که آقای نوذری به دیگران میداد. من سعی میکنم در کارم با همه دوستانه برخورد کنم تا آنها در کنار من احساس امنیت کنند. به همین گروه جوانی که در برنامه "رادیو جمعه " با من کار میکنند، همیشه تأکیددارم که همدیگر را دوست داشته باشند و دوستانشان را به موفقیت وادار کنند.
کیفیت کار جوانان امروز را در مقایسه باکیفیت کار جوانان دهههای گذشته چگونه ارزیابی میکنید؟
در میان جوانان نسل امروز هم آدمهای عمیقی وجود دارند که مطالعه و کنکاش میکنند و میدانند در مقابل مخاطب باید چطور رفتار کنند. کسی نمیتواند بگوید مهران مدیری یا رامبد جوان کارشان بیکیفیت است. چراکه اینها دارند در برنامه خودشان یک سری پیام میدهند که باید پیام برنامه آنها را گرفت و استفاده کرد. یک عده میخواهند جلوی کار آقای مدیری را بگیرند و مدام میگویند چرا فلان حرف را زدی؟ ایشان باکسی کاری ندارد و دارد پیام خودش را به مخاطب میدهد. مهران مدیری در کارش آدم باکیفیتی است اما اگر کسی بخواهد ادای مهران مدیری را دربیاورد، کارش عبث است. یک عده فقط به دنبال تصور هستند تا همه آنها را بشناسند. این آدمها بهمحض اینکه تصویرشان پخش میشود، نوع برخوردشان را تغییر میدهند و کلاً یکرویه دیگر را در پیش میگیرند. خیلیها هم کارشان کپی کردن است.
نسل جدید هنرمندان به لحاظ اخلاقی و رفتاری چه تفاوتی با نسل گذشته دارند؟
در همه نسلها آدمهای متفاوتی وجود دارند. گرچه در حال حاضر یک ژستهای عجیبی در هنر به وجود آمده که زیبنده هنر نیست. الآن یک جوان ۳۲ ساله در مصاحبهاش میگوید که ۲۵ سال است دارد در این کار فعالیت میکند! یا قبلاً دیدم که یک دوست عزیزی میگفت من ۴۰ سال بعد از انقلاب فعال بودهام! درحالیکه کلاً ۳۹ سال است که انقلاب شده و ایشان یک سال همروی انقلاب میگذارد تا سابقه کارش را بالا ببرد. یک عده دیگر که پا را فراتر میگذارند و میگویند پیش از انقلاب هم کارکردهاند. به شکرانه پروردگار امثال من زنده هستند و میدانند که چه کسی پیش از انقلاب بوده و چه کسی نبوده. معتقدم که اگر این آدمها واقعیت قضیه را بگویند هیچچیزی از ارزش کارشان کم نمیشود. بههرحال وقتی یک نفر ادعای چند دهه فعالیت دارد، صحبتهایش سؤالبرانگیز است و مخاطب از او میپرسد چرا هیچ نشانهای از کاری که کرده نیست؟
خلاقیت در کار شما چقدر تأثیر دارد و خود شما چقدر سعی کردید یک هنرمند خلاق باشید؟
من همیشه سعی دارم در کلام و گفتارم تغییر ایجاد کنم و روی یک خط جلو نروم. البته گاهی این اجازه را به شما نمیدهند، مگر اینکه خودتان زرنگی کنید. به هر ترتیب، خلاقیت و نوآوری شما را روبهجلو میبرد. یک نمایشنامه رادیویی را ممکن است چندین نفر اجرا کنند و اجرای همه آنها متفاوت باشد. همینطور ممکن است که شما یک نمایشنامه را چندین بار اجرا کنید و هر اجرایتان متفاوت از آب درنیاید. اگر این اتفاقات بیفتد یعنی شما دارید در جا میزنید. من همیشه به همکاران جوانم توصیه میکنم که وقتی مطلبی که جلوی رویتان است را خواندید و تمام شد، هیچوقت از تمام شدنش خوشحال نشوید.
یکی از اتفاقاتی که طی سالهای اخیر در رادیو افتاده، حس خودمانی شدن بیشازحد گویندگان با مخاطبان است. گویا مجریهای ما لباس اجرای خودشان را کنار گذاشته و برای آنکه به مخاطبان نزدیک شوند، از ادبیات و ترکیباتی استفاده میکنند که خیلی زیبنده نیست. به نظرتان چرا این اتفاق در رادیو افتاده است؟
این هم یک تقلید کورکورانه است که شنونده هم سریعاً متوجه آن میشود. شنونده آن رفاقت را از کسی میپذیرد که سابقه رفیق شدن با مخاطبان را داشته باشد. یک نفر نمیتواند در همان شروع کارش سعی کند با یک شیوه بیان عجیبوغریب و استفاده از شوخیهایی که برازنده نیست، سعی به ایجاد رفاقت با مخاطب کند. یک گوینده رادیو نباید فکر کند که با هر ادبیاتی میتواند مخاطب را بخنداند. خنده به چه قیمتی؟ شما ذهن شنونده را آرام نگهدارید و بگذارید ذهنش خندان باشد. برنامههای رادیویی ساخته میشود که مخاطبان یک تبسمی روی لبشان بیاید و به روزمرگیشان فکر نکنند. اگر همین اتفاق هم بیفتد برای ما کافی خواهد بود.
تغییر مدیریتهای صداوسیما در سالهای اخیر چقدر روی کار شما تأثیر گذاشته است؟
مدیرهای حال حاضر رادیو از جنس رسانه هستند و این اتفاق خیلی خوبی است. خانم نسرین آبروانی معاون رئیس سازمان صداوسیما در امور صدا یک خانم بسیار مهربان، بامعرفت و قدرشناس است چون خود ایشان تهیهکننده، سردبیر، مدیر گروه و مدیر شبکه بوده و مدیری است که حرف ما را راحتتر متوجه میشود. آقای مهندس احمد پور مدیر رادیو ایران هم از جنس رسانه است و قبلاً تهیهکننده و سردبیر بوده. وجود این آدمها به رادیو کمک میکند اما اگر یک آدمی از ارگانها و نهادهای دیگر وارد رادیو شود، طول میکشد تا بخواهد با گوینده، نویسنده، صدابردار و... ارتباط برقرار کند و شاید اصلاً این ارتباط هیچوقت برقرار نشود. یکزمانی در سال ۷۲ برنامه "لبخند پیروزی و لبخند نوروزی " بعد از برنامه "کلاه قرمزی " دومین برنامه برتر تلویزیون شد. مدیران آن زمان بابت آن اتفاق یکدست نوازش هم به سر ما نکشیدند اما برای برنامههای معمولی جلسه میگذاشتند و در موردش بحثهای آنچنانی میکردند. امیدوارم دیگر این اتفاقات در سازمان صداوسیما نیفتد و مدیران سازمان قدر کارهای خوب را بدانند.
در صحبتهایتان بسیار از آقای منوچهر نوذری یادکردید. شما از جوانی در کنار آقای نوذری بودید و پلهپله در کنار ایشان رشد کردید و بالا آمدید. در تمام سالهایی که با آقای نوذری فعالیت کردید، چه ویژگیهایی از ایشان روی شما تأثیر گذاشت؟
یکی از ویژگیهای مرحوم نوذری این بود که ایشان خیلی مردمی رفتار میکرد و با مردم شوخطبع بود. یک عده در شوخیها اضافه روی میکردند و این موضوع باعث ناراحتی آقای نوذری میشد و ایشان واکنش نشان میداد. این اتفاق ممکن است در خیابان برای من هم بیفتد اما من واکنشی نشان نمیدهم ولی آقای نوذری نمیتوانست سکوت کند و بهیکباره صدایش درمیآمد؛ اما در کل ایشان آدم بسیار مهربان، باگذشت و شوخ طبیعی بود. در کارش جدیت داشت و من از این ویژگی ایشان خیلی آموختم. فکر میکنم من بیشتر از سایر همکارهایم سعی کردم از آقای نوذری بیاموزم. به اندوختههای خودم اکتفا نکردم و از حضور در کنار آقای نوذری بهره زیادی بردم. من به همراه آقای نوذری اولین برنامه "راه شب " را در سال ۷۰ اجرا کردم. آن کار اولین تجربه گویندگی من بود. تا پیش از آن در نمایشنامهها بازیگری میکردم اما از آن زمان قرار بود گوینده ثابت برنامه "راه شب " شوم.
آقای جاویدنیا شما در طی این سالهایی که در رادیو به اجرای برنامه پرداختید تیپهای مختلفی را کارکردید. کدامیک از تیپهایی که تا به امروز کارکردهاید را بیشتر از همه دوست دارید؟
تیپهای مختلفی بازی کردهام. فقط در برنامه "صبح جمعه با شما " ۱۰-۱۲ تیپ مختلف را اجرا میکردم اما فکر میکنم تیپ "خان خان " را از همه بیشتر دوست دارم. یک نمایش رادیویی با آقای عباس محبی بازی کردم که کاراکترهای آن دو پیرمرد بهاصطلاح خالیبند بودند و من کاراکتر "خان خان " را بازی میکردم. به نظرم مردم از آن تیپ خیلی استقبال کردند.
همکاران شما همیشه در مورد گویندگی و دوبله و بهطورکلی کار در رادیو میگویند که این کار به لحاظ اقتصادی درآمد آنچنانی به همراه ندارد و درآمد این کار بسیار پایینتر از درآمد کارهای هنری دیگر است. بااینوجود آیا از کار کردن در رادیو و کارنامه هنریتان در این عرصه رضایت دارید؟
برای این کار تمام انرژیام را گذاشتهام و هیچی عایدم نشده است اما عدهای فقط در حد یک سلامعلیک و خوشوبش وارد این کار میشوند و به همهچیز میرسند. با تمام سابقهای که در این عرصه دارم، هیچوقت کسی به من نگفته تو کجایی وزندگیات چطور میگذرد؟ از کجا میآوری و به کجا میبری؟ بااینحال همیشه سعی کرده ام که آبروی سازمان صداوسیما حفظ شود. ممکن است از کار هنری، پول، سرمایه و خانه نداشته باشم ولی فکر میکنم این کار در سرنوشت من نوشتهشده و باید تمام مشقتهای این مسیر را بپذیرم.
این روزها مشغول چه فعالیتهایی هستید؟
اگر همهچیز به امید خدا درست پیش برود، همچنان در برنامه "رادیو جمعه " در خدمت دوستان و رادیو ایران خواهم بود. برنامه "راه شب " هم همچنان با اجرای من شنبهشبها روی آنتن میرود. این برنامه ۲۶ سال است که بیوقفه دارد اجرا میشود و من در تمام این سالها در این برنامه حضور پیداکردهام. ۸-۹ سال آن را با آقای نوذری اجرا کردم و بعد هم چند سال به ترتیب با خانمها شمسی فضلاللهی و فاطمه نیرومند اجرای این برنامه را پیش بردم. الآن هم ۵-۶ سال است که بهتنهایی در برنامه راه شب گویندگی میکنم. خوشحالم از اینکه بچههای کاربلدی در کنار من بوده و هستند و خوشحالم که اگر فردا روزی نبودم، حداقل یک اسمی از من خواهند بود. این برای من یک افتخار است و من هم واقعاً همه آنها را دوست دارم. فعلاً در رادیو مشغولم و با تلویزیون کار زیادی ندارم.
ارسال نظر