نوآوریِ باز و انتخابات رياست جمهوری ایران
سيدکامران باقری- مشاور مديريت نوآوری در روزنامه شرق نوشت: اکنون که مدتی از انتخابات رياستجمهوری و اعلام نتايج آن گذشته و هيجانات و احساسات دوره انتخابات فروکش کرده، حیف است از نقش «نوآوریِ باز» در اين انتخابات و تعيين نتيجه آن گفته نشود.
سيدکامران باقری- مشاور مديريت نوآوری در روزنامه شرق نوشت: اکنون که مدتی از انتخابات رياستجمهوری و اعلام نتايج آن گذشته و هيجانات و احساسات دوره انتخابات فروکش کرده، حیف است از نقش «نوآوریِ باز» در اين انتخابات و تعيين نتيجه آن گفته نشود.
چنین فاصلهای، عامدانه به آن جهت است که اين تحليل در فضايي خارج از وابستگی یا دلبستگی به گرایشهای سياسی و انتخاباتی خوانده شود تا اهل سياست و اهالی نوآوری با حوصلهای بیشتر به نقش نوآوری در جامعه بينديشند.در روزهاي پس از انتخابات، صاحبنظران از زوايای مختلفِ تخصصی به تحليل نتيجه این رقابت ملی پرداختند. بسياری از استراتژی دقيق کانديدای پيروز و ارائهندادن برنامهای منسجم از سوی ديگر نامزدها گفتند.
برخی تيم رسانهایِ جريان سياسی منتخب و اثرگذاری جدی ایشان بر فضای افکار عمومی را ستودند و بر خطای رسانهای فاحش ديگر کاندیداها نقد داشتند. با وجود اين، وقتی از دريچه مديريت نوآوری به اين آوردگاه سياسی نگریسته شود، تصويری کاملا متفاوت و تعجببرانگيز به چشم میآید؛ برنده اين رقابت سياسی، وامدار قدرت «نوآوریِ باز» است.مروری ساده بر جهتگيریها و تبليغات کاندیداها در طول فرايند انتخابات اخير رياستجمهوری بهخوبی نشان میدهد گفتار و کردار آنان بوی تکرار میداد. از برنامههای نوآورانه خبری نبود که نبود؛ اگر هم سندی ارائه شد، از همان جنس حرفهایي بود که با عجله و دقیقه نودی کنار هم چيده شده بودند تا احتمالا هيچوقت رنگ اجرا به خود نگيرند.
جريان سياسی پيروز هم از اين قاعده مستثنا نبود؛ اما با وجود غفلت کاندیداهای ریاستجمهوری از نوآوری، سرنوشت انتخابات را نوآورانِ ايرانی رقم زدند. شايد شنیدن اين حرف تعجبآور باشد و مدعایی بزرگ فرض شود؛ اما بيشتر افراد و گروههای خلاقِ کشور بنا به ماهيت فعاليتشان تجربه تلخی از تحريمهای ظالمانه بيرونی و خودتحريمی فراگير و گزنده داخلی داشتهاند، به همين سبب، از ترس بازگشت به دوره تحریم و خودتحریمی، يکباره به بازيگرانی فعال و مدافعان يک جريان سياسی در عرصه انتخابات بدل شدند.
صدها هزار ایرانی، خلاقانه به میدان نوآوری آمدند و هرکدام نخودی به آش تولید و انتشار محتوای خلاقانه ریختند. هنوز واژهای از دهان کانديدای رقيب خارج نشده بود که سیل هزاران هزار تصوير، ویدئو و متن خلاقانه با قصد زيرسؤالبردن آن گفتهها در شبکههای اجتماعی منتشر و بازنشر میشد. هر حرکت و اشاره کلامی و غيرکلامی جريان پيروز، با انواع اقداماتِ خلاقانه تقويت و در لحظه بهصورت انبوه بازنشر میشد. سيل خلق و نشر این محتوای خلاقانه، در روزهای پایان مهلت تبلیغات به اندازهای بود که رکوردهای جديدی در حجم اينترنت مصرفی برای حضور فعال در شبکههای اجتماعی ثبت شد.نکته اينجاست که اين کارگاه هزاران هزار نفره نوآوری، فرمانده و استراتژی واحدی نداشت و نمیتوانست داشته باشد.
ماهيت نوآوری، از اساس دستوری و سلسلهمراتبی نيست. کسی بابت نوشتن تحليل، طراحی گرافیک، خلق کاریکاتور، ساخت ویدئو، تولید جوک، عکسگرفتن و بازنشر اين حجم از محتوای خلاقانه، نمیتواند کارفرما باشد. پرداخت مالی در اين وسعت و حجم گسترده، ناممکن و نشدنی است.افراد خلاق، دنبالکننده و هواخواه بسیار دارند و پيامهای نوآورانه آنها برش و دامنه نفوذ بالايي دارد.
آنها نيک میدانند چگونه با قلم، برس، دوربین و ديگر ابزارهای خود اثری نوآورانه بيافرينند و تحسين هواخواهان خود را برانگيزند. صد البته، شبکههای مجازی هم به رسانه قدرتمند اين نوآوران تبديل شده و برد پيامشان را صد چندان کرده است. هر ايرانی از هر جای جهان با اندکی چاشنی خلاقيت، میتوانست سهمی در اين موج محتوای نو بازی کند؛ اما اين سيل نوآوریهای پراکنده و مستقل با يک جهتگيری مشخص سياسی، نمونه جالبی از «نوآوری باز» و کاربرد آن در فضای سياسی است. پدیدهای که بیشک نقشی تعيينکننده در انتخابات ١٣٩٦ داشت.نوآوری باز پارادايمی است که نخستينبار در سال ٢٠٠٣ مطرح شد. نوآوری باز به زبان ساده يعنی شرکتها و سازمانها ديگر نمیتوانند و نباید در حوزه نوآوری فقط به دانش و توانمندی نيروهای تحت استخدام خود بسنده کنند، بلکه بايد دانش و توانمندی مفيد برای سازمان را در هر جای دنيا که باشد شناسايي کنند و به خدمت بگيرند.
البته شناسايي و بهخدمتگرفتن منابع نوآوری برونسازمانی، کار سادهای نيست؛ اما شرايط جديد جهانی در حوزه اقتصادی، گزينه ديگری پیشِرویمان نگذاشته است. مفهوم نوآوری باز برای فضای اقتصادی و بنگاههای تجاری مطرح شده؛ اما همان الگو بهخوبی در فضای سياسی هم مشهود است.اين خيل عظيم نوآوران ايرانی که نتيجه انتخابات اخير رياستجمهوری را رقم زدند، زين پس هر جای جهان پهناور که باشند، در انتخابات آتی نقشی مهمتر بازی میکنند. به همين روی، فضای رقابتهای سياسی کشور تغيير کرده و ديگر به عقب باز نخواهد گشت.از اين پس کاندیدایي موفق است که بتواند اکوسيستم مناسبی برای فعاليت خیل انبوه و پراکنده نوآوران هموطن فراهم آورد تا به نفع او دست به آفرینش بزنند.
اکنون این پرسش مطرح میشود که بازيگران عرصه سياست چگونه میتوانند فعاليت پراکنده اين خيل نوآوران را در ابعاد ملی همسو کنند. اگرچه اين پرسش، پاسخ ساده و کوتاهی ندارد، اما بايد توجه کنيم که بهترين راه جذب و همراهی اين لشکر بزرگ نوآوران، ارائه چشماندازی جذاب و نوآورانه در آينده است. در فضايي که عمده نخبگان سياسی، گرفتار روزمرگی گذشتهگرا هستند، سياستمدار هوشمند آينده کسی است که بتواند با نوآوری و رؤياپردازی آيندهنگرانه و تعهد عملی به ساخت آيندهای زيبا و خواستنی برای مردم ايران بزرگ، خود را متمايز و دل و فکر این گروه خلاق را مسحور کند. استراتژی گذشتهگرا و ترساندن مردم از رقيب، در بلندمدت نمیتواند نوآوران ايرانی را با کسی همراه نگاه دارد.
پ
ارسال نظر