در زندگی فرزاد حسنی و آزاده نامداری
همیشه «کوله پشتی» را اینطوری شروع میکرد: «به نام خدایی که اگر حکم کند، همه محکومیم». در آغاز سال ۹۲ خدا برای فرزاد حسنی حکم را صادر کرد و حالا او یک تازه داماد است.
مجله زندگی ایده آل: همیشه «کوله پشتی» را اینطوری شروع میکرد: «به نام خدایی که اگر حکم کند، همه محکومیم». در آغاز سال ۹۲ خدا برای فرزاد حسنی حکم را صادر کرد و حالا او یک تازه داماد است. پسر خوش مشرب ما که ترانههای عاشقانه اش حالا آدرس گیرنده دارند، اگرچه بی پروایی زبان سرخش در اجراهای تلویزیونی، خیلی وقتها سر سبزش را بر باد میداد اما یکی از آن احساساتیهای حرفهای است. خواندن یکی، دو تا ترانه از او کافی است تا یاد بگیرید گول ظاهر تند و تیزش را نباید خورد.
اصلا کسی که نوشته: «چشمای تو چشمامو درگیر چراغی کرد/ هر نقطه این قصه با عشق تلاقی کرد...» یا « تو غزلترین نگاهی توی باغ بیترانه/ دارم از تو زنده میشم اتفاق عاشقانه/منو حلقه کن تو دستت منو از تنت بیاویز/ نذار از سکه بیفتم بابت این دل ناچیز...» مگر میتواند عاشق نباشد؟ فرزاد حسنی این بار نه با یک کل کل جانانه با چهره ای گل درشت روی آنتن، نه با خوشمزه بازی در یک برنامه رادیویی، نه با یک بازی دیدنی در یک سریال یا فیلم سینمایی و نه با ممنوع الکاریهای رسمی و غیر رسمی که با عیالوار شدن، سر زبانها افتاده است. سوی دیگر این قصه عاشقانه، آزاده نامداری است.
دختر تند و رک تلویزیون. کسی که با مرد ۳ زنه کل کل میکند، میز استودیو را در برنامه زنده بر میگرداند و لبخند از روی لبهایش پس نمیرود. قضاوت اینکه در خانه فرزاد و آزاده، چه کسی در حرف زدن به نفع دیگری کنار میرود، با شما. پاگشای دو تا مجری نازنین هم با ما. هر دوی بچهها، مثل همه تازه عروسها و تازه دامادها، حسابی سرشان شلوغ است و فعلا فرصتی برای گفتن از عشق و زندگی مشترک ندارند. با این حال ایده آل با نگاهی به حرفهای شخصی این ۲ نفر در گفت و گوهای مختلفشان که در رسانههای گوناگونی منتشر شده، یک پاگشای جمعوجور تدارک دیده است. گفت و گوی مفصل و اختصاصی با این زوج هم بماند برای وقتی که میخواستند شیرینی ما را بدهند!
رمزگشایی از اولين اختلاف یک زوج تلويزيوني
آزاده نامداري: دوست ندارم فرزاد بازيگر شود
فرزاد حسني: من عاشق بازيگري هستم
آزاده نامداري ميگويد: تصویرفردای زندگی من، مادری با 3دختر
آزاده نامداري جايي گفته است:«...من قصه مینویسم. دلم میخواهد داستانی بنویسم و بازیگر قصههای خودم باشم. قصههای من خیلی زنانه است. برای همین زن توی قصه خودم را خیلی خوب میشناسم و میتوانم جای او بازی کنم. زن بودن خوشحالی خیلی بزرگی است. حس من این است که اگر همه چیز سر جای خودش باشد و جامعه مرتب شود، زن بودن اتفاق لذتبخشی خواهد بود. اما ما زنها به کجا رسیدهایم؟ در فضایی قرار گرفته ایم که باید رفتار مردانه از خودمان بروز بدهیم. چیزهایی مثل صبوری کردن، ملایم و مهربان و رومانتیک بودن، رقابت نکردن، خوبی کردن و ... ویژگیهایی زنانه است که در طول زندگی مان، آهسته آهسته آنها را از دست داده ایم.
برای من این مسئله خیلی دردناک است و با تکتک سلولهایم دارم تلاش میکنم این زنانگیها را از دست ندهم. من کتابهای روانشناسی زیاد میخوانم. یونگ میگوید: «در هر مردی، زنی و در هر زنی، مردی وجود دارد. اما به نظر من جالبترین مردها، کسانی هستند که زن وجودشان خیلی کمرنگ است و برعکس...» همين براي مقدمه بقيه حرفهاي آزاده کافي است.
در عشق ترسوام
من یک خودخواهی دارم؛ برای من مهم نیست که یک نفر چقدر دوستم دارد. بلكه برای من مهم است که خودم چقدر کسی را دوست دارم. اصلا حاضر نیستم این امتیاز را به شخصي بدهم که کنارش باشم چون او من را دوست دارد و از اینکه با کسی است که دوستش دارد، لذت ببرد اما من نصف او لذت ببرم. اما کم کم تعریفم در زمینه عشق در حال عوض شدن است. من دارم میفهمم که واقعا میشود کسی را بیشتر از خودت دوست داشته باشی. به نظرم اصلا شعر و قصه هم نیست. متاسفانه این روزها با آدم هایی طرفیم که همگی از جایی به بعد و از سر تجربیات متعدد و تلخ، یاد گرفتند که همه عشقشان را یکجا خرج نکنند و در عاشقی بسیار بسیار محافظه کار شدند. من خیلی آدم ترسویی هستم برای اینکه به کسی بگویم دوستت دارم و همین باعث شده که این عشق در من ذخیره شود. من هیچ وقت شجاعت این را نداشتهام نفر اول باشم که به کسی میگویم دوستت دارم. من متاسفانه روابط عمومی خوبی ندارم.
ثبات را دوست ندارم
تکیه بر من، تکیه بر باد است. من حضور واقعی در زندگی هیچ کسی ندارم. وقتی زندگی خودم را با زندگی مثلا خواهرم مقایسه میکنم، میبینم که بله، من زندگی نرمالی ندارم و آدمهای کمی هستند که این مدل زندگی و شخصیت را درک کنند. درکل ثبات را دوست ندارم. هر چیزی را غیرمنتظره دوست دارم.
آدم رمانتیکی هستم
من آدمی هستم که 90 درصد زندگی ام خودم هستم و 10 درصد زندگی ام میتواند کس دیگری باشد. این چیزی است که برایم روشن است، اما آدم رمانتیکی هم هستم. هیچ وقت با کسی دعوا نمیکنم و هیچ وقت در زندگی ام داد نزده ام. در کنار اینها خودخواهی هایی هم مثل همه آدمها دارم. روی من به عنوان یک رفیق میشود حساب کرد تا وقتی که اذیت نشوم و به حال خودم باشم. حریم شخصی خودم و بقیه خیلی برایم مهم است. به حريم شخصي كسي وارد نميشوم و اين احترام را براي همه قائلم و معتقدم هيچ چيز يا هيچ كس نبايد باعث شود به هم تهمت بزنيم يا توهين كنيم.
نكته مهم
در خلوت بيشتر كتاب شعر ميخوانم. مثلا مثنوي معنوي را بارها خوانده ام. سهراب سپهري، حميد مصدق و فروغ فرخزاد، فاضل نظری و... را خيلي دوست دارم و يكي از كارهايي كه زياد انجامش ميدهم، خواندن شعر است. شعرها را هم سرسري نمي خوانم و با هر بيت آن سعي ميكنم ارتباط برقرار كنم به همين خاطر با افرادي كه اشعار را سرسری ميخوانند، خيلي ميانه خوبي ندارم. خودم ترانه نمیگویم بلكه بيشتر شعر ميگويم. من خيلي ترانه سراي خوبي نيستم. موسیقی را هم بيشتر به خاطر ترانههايش گوش ميكنم، چون كلام برايم بيشتر اهميت دارد. گاهي وقتها ملودي خوب نيست، اما شعر آنقدر زيباست كه دوست دارم آن را باز هم بشنوم.
اگر ۲۰ سالگی ازدواج میکردم...
شخصيت هديه تهراني در «كاغذ بي خط»به من اين حس را ميدهد که چقدر شبیه همیم. وقتي فيلم را ميديدم احساس ميكردم اگر مثلا من هم در ۲۰ سالگي ازدواج كرده بودم و مسير زندگيام عوض ميشد، قطعا در ۳۵ سالگي زني بودم كه مثل آتش زير خاكستر يكدفعه به خودش ميآيد و ميگويد سني از من گذشته و دوتا بچه دارم اما هنوز هيچ كاري براي خودم نكرده ام.
آنچه كه همه آدمها دوست دارند تجربه اش كنند اين است كه چيزي از خودشان به جا بگذارند. مثلا اگر 10 سال ديگر من، 37 ساله شوم و اين مصاحبه را بخوانم در حاليكه به هيچكدام از خواستههايم نرسيده باشم آن موقع ميتوانم بگويم من آدم بدبختي هستم.
فرزاد حسنی کسی است که...
فرزاد حسنی از مجرياني است كه چندين ژانر را تجربه كرده و در همه آنها موفق بوده است. فرزاد حسنی هم در اجراي تفسير قرآن، هم برنامه نوجوانان ، هم برنامه هاي سياسي و هم برنامههای تخصصي سينما كار كرده كه در همه آنها موفق بوده است. يك نظر كاملا شخصي در موردش دارم که ميدانم هیچ ارتباطي به من ندارد. اما من هيچوقت دوست نداشتم فرزاد حسني را يك بازيگر ببينم. شاید دارم با يك تعصب تلويزيوني در قالب یک مجري صحبت میکنم.
سه تا دختر دارم!
تصویرم از آیندهام این است که 10 سال بعد من روانشناس شوم و يك تاک شوی خيلي خوب هم در تلويزيون داشته باشم. اگر روانشناس خوبي بشوم دلم ميخواهد سه تا كتاب هم بنويسم. در تصویرم حتما مادر شدن هم وجود دارد و سه تا هم بچه دارم. هر 3 دخترند به نامهاي گندم، خورشيد و ليلي! گاهي فكر ميكنم اگر بچه داشته باشم سخت ميتوانم از اين دنيا بروم. اگر پول زيادي داشته باشم نمي توانم بروم. پس این عدم تعلق برایم پررنگ میشود. از طرف ديگر، يك انرژي در من هست كه مرا وادار به كاركردن و ادامه زندگي ميكند.
فرزادحسني ميگويد: هميشه بيشتر از کوپنم حرف ميزدم
برخلاف فرزادحسني پرحرف در تلويزيون، راديو، فرزاد حسني در مواجهه با رسانهها چندان پرحرف نيست. هرچند اگر هم پرحرف باشي، وقتي ازدواج ميكني و خبر دامادي ات سر زبانهاست، كمحرف ميشوي. فرزاد تا حالا خيلي در مورد مسائل شخصياش حرف نزده. اگر مصاحبهاي بوده، بيشتر حرف كار بوده و اجرا و بازي. اما براي شاختن او شايد همين حرفهاي محدود هم كافي باشد. فرزاد حسني هيچوقت كيفيت را فداي كميت نميكند.
من با هیچ چیز خداحافظی نخواهم کرد. همیشه به دنیا و اتفاقهای اطرافم ولو تلخ سلام میکنم، در آغوش شان میگیرم، با آنها همنشین میشوم، حشر ونشر میکنم و آنها را میفهمم و سعی میکنم فاصله منطقی خودم را با اتفاقهای زندگی ام حفظ کنم. گاهی وقتها از یک چیزهایی فاصله بعیدی میگیرم و گاهی بسیار به آنها نزدیک میشوم. همیشه سعی کردهام اینگونه باشم. چیزی را حذف نمیکنم مگر چیزهای بد و زشت.
عشق دوران کودکی من
واقعا همین قدر مذهبی هستم که میبینید، تظاهری در کار من نیست. من بچه خانیآبادم و کوچه قندی. نزدیکی بستنی آقا رضا. از یک خانواده کاملا مذهبی. به خصوص مادرم که به شدت مذهبی بود. من در دل فرهنگ آن حوزه و آن دوران بزرگ شدم. به عنوان مثال بزرگترین عشق دوران کودکی من حضرتامام (ره) بود. من از همان بچگی عکسهای امام را جمع میکردم و موثرترین شیوه برای ساکت کردن من، اهدای عکس امام (ره) بود. الان هم آرشیو کامل عکسهای امام (ره) را دارم. وقتی در ۱۲-۱۱ سالگی شاگرد اول شدم، جایزهای که پدرم برایم خرید یک دوره کامل سیمای نور بود که به عکسهای امام اختصاص داشت. حتی یک بار یکی از اقوام، یک عبا برایم خرید تا من از کودکی بیشتر و بهتر بتوانم حرکات امام را انجام دهم. من با درسهای قرآن آقاي قرائتی بزرگ شدم. مسئله من دعای کمیل آیت الله دستغیب بود. مسئله نوجوانی من، شهادت آیت الله قدوسی بود، من با این چیزها بزرگ شدم.
دوبرابر هيچ چي!
در بچگی بازيگوش نبودم، اما حاضر جواب بودم، دنبال سوژه میگشتم تا به نوعی آن را به طنز ارتباط دهم. وقتی که دیدم چنین استعدادی دارم، سعی کردم آن را پرورش دهم. سر کلاس خیلی حرفمیزدم، یكروز معلم به من گفت: «حسنی! خیلیبیشتر از کوپنت حرف میزنی« و من در جواب بلافاصله گفتم:« خب برای اینکه ما از بازار آزاد هم خرید میکنیم«، یا مثلا یك روز معلم ورزش برای ما گفت که قرار است امکانات مدرسه دو برابرشود، من گفتم: «دو برابر هیچی چقدر میشود؟» ازاین کارها زیاد میکردم. میرفتم پشتباممدرسه و روی بچهها آب میریختم. وقتی مرا میگرفتند میگفتم من که کاری نکردهام، آبروشنایی است. خلاصه اینکه خیلی حاضرجوابم. من وقتی کسی میخواهد چیزی بگوید اواسط حرف، جواب را روی پیشانیاش میخوانم.
به چه جرمی، چه گناهی؟!
در خانه ما موسیقی نبود، تا مدت ها. اولین کاست موسیقی که به خانه ما راه یافت، «نهانخانه دل» با صدای «بیژن بیژنی» بود و بعدش هم «شور عشق» افتخاری. اولین ترانهای که شنیدم در خانه داییام بود. از یک خواننده پاپ قدیمی. هنوز هم شعر وآهنگش را حفظ هستم: «به چه جرمی، چه گناهی، تو مرا سوزوندی...» حس موسیقیایی و میل به ترانه، نه با کاستهای موسیقی پاپ که با نوارهای قصه بارور شد که آن سالها بزرگترین تفریح کودکان بود. نوار قصههای شرکت 48 داستان یا بیتا. تمام کودکی من با صدای این نوارها پر شده است. علیمردان خان، جن پینه دوز، گربههای اشرافی، سیندرلا، سندباد، پینوکیو. من به آوازهایشان گوش میدادم و با آنها بزرگ شدم البته آنها کارهای درخشانی بود. هنوز هم بسیاری از آوازها را حفظ هستم.
عشق من بازيگري
فرزاد: من عاشق بازیگري در مجموعههای تلویزیونی هستم. اگر 2 پیشنهاد هم زمان داشته باشم که یکی از طرف بهترین کارگردان سینمایی و دیگری از طرف بهترین کارگردان تلویزیونی مطرح شده باشد، شک نکن که پیشنهادسریال را میپذیرم. بازیگر تلویزیونی بودن را به بازیگر سینمایی بودن ترجیح میدهم. ولی قطعا این به این معنا نیست که مدیوم سینما را نشناخته یا رعایت نکنم.
عشق من، زبان عربی
من یک روزنامه خوان حرفه ای بودم. تا پایان دبیرستان روزی 4 تا 5 ساعت روزنامه و مجله میخواندم. همه چیز از اطلاعات هفتگی و پاورقی هایش بگیر تا نشریات طنز هفتگی. فکاهیون، طنز و کاریکاتور، دورههای قدیمی مجله بهلول، من حتی مجله صف را هم میخریدم. (مجله ارگان ارتش!) در ضمن عاشق گل آقا بودم و از شماره یک آرشیوش را دارم. در تابستانها وقتی هم سن و سالهای من کلاس انگلیسی میرفتند، من کلاس عربی میرفتم. جامع المقدمات را هم کامل خوانده ام. همین طور کتابی به نام زبان قرآن که مرجع تدریس قرآن در دانشگاه هاست. به عربی همیشه عشق ورزیده ام. زبان عجیبی است و به غایت حساس. یک فتحه و ضمه اشتباه، یک عدم رعایت حروف قمری و شمسی، کل جمله را عوض میکند. من ارتباط حسی بسیار خوبی با عربی دارم و واقعا معتقدم اگر این ارتباط حسی را بااین زبان برقرار کنی، احتمال اشتباهت در تلفظ به صفر میرسد.
همساده با طیاره پرید!
من دلبستگی عمیق به ادبیات محاورهای قدیمی تهران دارم. پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ من، تهرانیهای اصیل بودند. خانهای که در خانی آباد داشتیم، از آن مدل خانههای قدیمی و تیپیک تهران بود. با حوضی در وسط و راه پلههای دور حیاط و دالان و زیرپله و ... . یکی از همسادههای ما (فرزاد تاکید دارد بگوید همساده!) پیرزنی بود به نام خجه خانم، خدیجه خانم نه، خجه خانم. در یک اتاق دیگر پیرزنی دیگر بود به نام زهرا خانم که کارش آبکشی بود! در این فضا، گوش من پر شد از آوا و کلمات قدیمی تهرانی. یکی از دوستان منتقد به من ایراد میگرفت که چرا در برنامهام میگویم طیاره. این توي یاد من مانده که مادربزرگم میگفت طیاره پرید! من دیگر نمیتوانم خودم را راضی کنم بگویم هواپیما. این طیاره است! مثلا تهرانیها به جای هنوز میگویند هنو (بدون ز) یا میگویند سیفید (سفید) زیرزیمین ( زیرزمین) سیب زیمینی (سیب زمینی). من به جای دوازده (با فتح دال) دوست دارم بگویم دوازده (با ضم دال). این لهجه قدیمی تهران است. کسی به من زنگ زد و گفت این شنفتن را از کجا آوردی؟ یعنی چی؟ این خانم نمیدانست که خود حافظ، شنفتن را با گفتن هم قافیه کرده است. اما استفاده از این کلمات و این نوع گویش دوستان را عصبانی میکند. اما من تاکید دارم که از این زبان استفاده کنم.
من و گریگوری پک
هرقدر بیشتر فیلم دیده ام، من را بیشتر مومن کرده که جای خودم باشم. چون میبینم اگر گریکوری پک که بسیار هم دوستش دارم اینقدر موفق است، به این دلیل است که خود خودش است. اگر جک نیکلسون اینقدر موفق است، چون خود خود خودش است. هرقدر آدم بیشتر خودش باشد، مطمئنا بیشتر موفق خواهد شد. اینکه یک نفر را آینه تقلیدی خودت قرار بدهی و بخواهی مانند او باشی، باعث میشود خیلی از چیزهایی که مزه و رنگ و بوی توست پنهان بماند و قابلیت بروز پیدا نکند و تبدیل شوی به یک برداشت دست چندم از یک آدم اورجینال و جذاب.
با مادربزرگم به سینما میرفتم
در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ من به دلیل بافت خانوادگی مذهبی که داشتم خیلی اجازه رفتن به سینما را نداشتم و البته اکثر خانوادهها آن روزها به خاطر ذهنیتی که ازسینمای قبل از انقلاب داشتند و فیلم فارسیهایی که اصلا مناسب خانواده و به خصوص بچهها نبود همین طور بودند، بنابراین اول باید توسط بزرگترها فیلم چک میشد بعد ما میدیدیم البته نه این که فکر کنید همیشه با پدرم به سینما میرفتم، من معمولا با مادربزرگم به سینما میرفتم و فقط تا به حال 2 فیلم را با پدرم در سینما دیدم یکی «کیمیا» و دیگری «کلاه قرمزی و پسرخاله» دهه ۷۰ بود. حتی فیلمهای خودم را هم ایشان به تنهایی به سینما میرفتند و میدیدند. فیلم «موبیدیک»، «میمون جنگجو» و «مادر» زنده یاد علی حاتمی جزو اولین و به یادماندنیترین فیلمهایی بود که من در سینما دیدم.
وقتی ترانه میگویم...
هر وقت بعد از یک اجرای خوب به خانه میآیم دست به قلم میگیرم وشعر یا ترانه خوبی میگویم. وقتی از یک گپ خوب با یک خواننده بیرون میآیم، بعدش یک مرتبه یک شعر خوب به ذهنم میآید. وقتی یک بازی خوب انجام میدهم، میل بیشتری برای دیدن فیلم دارم و وقتی فیلم خوب میبینم احساس میکنم حالا یک برنامه لازم است که با اجرایم امکان تحلیل فیلم را فراهم کنم. همه اینها به هم راه دارند.
ماجرای من و قورمه سبزی
من هم مثل همه مردهای ایرانی قورمه سبزی دوست دارم. ولی اصلا این طوری نیست که کلهام بوی قورمهسبزی بدهد. اما مثل اینکه این طوری به نظر میآید به هر حال بهتر از این است که از کله آدم بوی گچ وآهک به مشام برسد یا اینکه درون کله ام فضایی باشد برای آزمایش هایی که در خلاء انجام میشود.
نكته مهم
من در زندگی ام یک کابوس میبینم که هنوز هم ادامه دارد البته هیچ ربطی هم به عذاب وجدان ندارد. خیلی وقتها در خواب کابوس میبینم که یکی از امتحانهای دوره دانشگاهم باقی مانده ومن فراموش کردهام بگذرانمش و به همین دلیل نمیتوانم مدرکم را بگیرم این کابوس من است و هنوز در این سن وسال با آن از خواب میپرم. تنها کابوس زندگی من همین است و ماهی یکی، دو بار سراغم میآید. من عاشق دوران دانشجویی هستم حاضرم هرچه دارم ( که البته زیاد هم نیست ) بدهم وباز گردم به سال ۷۴ و دانشجو شوم. من هم مثل همه آدمهای معمولی رفتم دانشگاه ودرس خواندم ولی در زندگی عادی ودر خانه برای خودم کلاس دانشگاه دارم. ادبیات کهن میخوانم و زبان عربی را دنبال میکنم. کتابهای تاریخی وسینمایی مطالعه میکنم. یک عالم فیلم میبینم وبا دوستانم هم کلی گپ میزنم.
نظر کاربران
اين حسني خيلي من من ميكنه
پاسخ ها
اولا من من نمیکنه دوما اگر من من داشته باشه خب با این همه کمالات و دلبری من من هم داره دیگه
اشکالی داره آدم از صفات خوب خودش تعریف کنه بهتر از یه عده هست که هیچی ندارند و الکی من من مکنند در صورتی که نیم من هم نیستند
بدم میاد از جفتشون
پاسخ ها
از فرزاد حسنی عزیز بدت میاد مجبور نیستی بیای براش نطر بداری کج سلیقه
خیلی ماههه فرزاد حسنی متاسفم خیلی کج سلیقه ای
ولی درباره اون دختر موافقم شدید منم متنفرم ازش
رویا چرا فکر میکنی اون نظری که تو داری درسته؟و همه باید همون نظرو داشته باشن؟!!!
موافقم منم بشدت از جفتشون متنفرم
هردو از خودراضی
آقا حمید فرزاد حسنی عزیز از خود راضی نیست به خدا
اعتماد به نفس بالایی داره خودشو دوست داره و قبول داره این کجاش از خود راضی بودنو
یکی از رموز موفقیت اینه که اول خودتو قبول داشته باشی خواستیدکتاب معرفی کنم خدمتتون یه خورده مطالعه تون ببرید بالا
من در زندگی ام یک کابوس میبینم که هنوز هم ادامه دارد البته هیچ ربطی هم به عذاب وجدان ندارد. خیلی وقتها در خواب کابوس میبینم که یکی از امتحانهای دوره دانشگاهم باقی مانده ومن فراموش کردهام بگذرانمش و به همین دلیل نمیتوانم مدرکم را بگیرم این کابوس من است و هنوز در این سن وسال با آن از خواب میپرم. تنها کابوس زندگی من همین است و ماهی یکی، دو بار سراغم میآید.
درست همینو منم تو خواب می بینم . ماجرایی هست برای خودش. علتش چیه خدا می دونه؟
همش فکر میکردم من اینطوریم. بازم یکی مثل من پیدا شد.
پاسخ ها
خيلي جالبه . باور كنيد منم دقيقا همينطور . خواب ميبينم ترم آخرم و كلي امتحان دارم پشت سر هم و هيچي هم بلد نيستم . مهلت حذف و اضافه هم تموم شده
چیز غیر عادی نیست
خیلی از افراد این مساله رو دارند
خیلیا
یه نوع اضطرابه که سراغ دانش آموزان و دانشجویان میاد و توی دختران خیلی بالاتر از پسرا ست
اصلاً نگران نباش چون همه رو قبول میشی
زندگی خصوصی مردم چه ربطی به شما داره آخه.بزور دارین بین این دوتا اختلاف میندازین.بزارین مردم زندگیشونو کنن خب.
پاسخ ها
موافقم
منم موافقم چرا باید در زندگی شخصی مردم دخالت کنیم زشته بخدا یک کم کوتاه بیایید
هردوشون لوسن ومامانی وسرتخ
پاسخ ها
فرزاد حسنی عزیز یه آدم جسور خودساخته است
ولی اون یکی تا دلت بخواد لوسه انقدری که دل آدمو میزنه
قیل و قال الکی
مجله این کار احمقانه چی بوده تو انجام دادی؟؟ آزاده نامداری همینطوریش خانمـــــــــومه و با حجاب...چرا اینطوری واسش با فتوشاپ حجاب گذاشتی؟؟؟ مسخره ای...
آخی استاد فرزاد حسنی عزیز
حیف شما واقعا حیف شما
پاسخ ها
حسود
آخه بنده ی خدا به چی این خانم باید حسادت کنم چه چیز خاصی داره بخوام حسادت کنم
خودم خداروشکر هیچ کمبودی ندارم آخه اگر این چیز خاصی داشت که دلم نمیسوخت برای فرزاد حسنی عزیز
کاربر جون هر جور دوست داری فک کن خوش باش سطحی نگر بدسلیقه
رویا تو عادت داری توهین کنی همش؟
کاربر جون تو عادت داری همیشه تریپی بردای که بهت نمیاد
به خدا مربی اخلاق بهت نمیاد
توهین اونم من !!!!
من خیلی متشخصم خیلی مونده منو بشناسی
میشه واقع بین باشی حقیقت به پای توهین نذاری
واااای رویا چقدر باهات موافقم چرا واقعا اینکارو کرد
استاد..............!!! چی می گی
خداوکیلی خییییییییییییییییییلی بهم میان خوشبخت بشن الهی :)
آزاده ساخته شده واسه فرزاد
فرزادم ساخته شده واسه آزاده :)
پاسخ ها
تو خیلی هنر داری برو فک کن ببین کی برای خودت ساخته شده
لیاقت فرزاد حسنی عزیز از این لوس حراف خیلی بیشتر بود ارزش ایشون انقدر پایین نیار
رویا خانوم از نظراتت معلومه که خیلی فرزاد رو دوست داشتیا
اما بیخیالش شو دیگه
رفت قاطی مرغا !
رویا خیلی رو مخی این قدر فرزاد فرزاد نکن.دیگه زن گرفت پرید!!!!
کاربر مسئول مخ شما من نیستم که
نخون کامنتای منو
راستی نطرات شما هم خیلی تو ذوقه نگفتم دلت نشکنه :)))))
ازدواج هنوز نکرده هاهاها
هیچی هنوز رسمی نشده بازم هاهاها
بیچاره رویا خانم ......
در نا امیدی بسی امید است رویا .
چه مشکلی هست! یه مردی که ازدواج کرده می تونه یکی دیگه رو صیغه کنه ، خیالت راحت...
فردین خان از شما بعید است که این نظر را بدهید
بیچاره فرزاد و آزاده چی میکشن از دس این دخترای عاشق
فرزاد حسنی عقد کرده تو چطور خبر نداری ؟
دیگه حسنی ازدواج کرده عقد رسمی
خودتو ناراحت نکن انقدرم ضایع بازی در نیار
دلم سوخت واست:(
بی تو جناب فریدن نظر خودشو گفته چی کارش داری خوب گفت
ببین کاربر من کاری به حرف توندارم دلت واسه خودت بسوزه خودت بیشتر نیاز داری
در ضمن منبع موثق دارم ایشون هنوز عقد نکرند خودشون گفتند ما هنوز مراسمی نگرفتیم
شما بیشترداری میسوزی چون کاسه ی داغ تر از آش شدی این وسط
بد جوری بوش میاد
برو اطلاعاتتو قوی کن بعد حرف بزن من خودم از تو بیشتر در جریان زندگی ایشون هستم
من دنیال ازدواج با ایشون نبودم و نیستم تو خودتو نکش بابا
آدمایی مث شما چه میدونند دوست داشتن واقعی چیه
جناب مسعود شما فردین خان هستید لطفا در کار بقیه دخالت نکن حتما چیزی هست که من این را نوشتم پس شما کار نداشته باش
اقای حسنی هنوز عقد نکردن
بی تو ، چیکار به این آقا مسعود داری .
در ضمن من فقط به رویا خانم دلداری دادم.
حرف بدی هم نزدم.
باشه اقا فردین هرجور دوست داری رفتار کن منم اصلا باهات کاری ندارم خداحافظ
چرا عقد کردن خودم از یکی از دوستانم که تو صدا و سیما هستند این مطلب رو شنیدم
آقا fardin خیلی ممنوووونم ,
من نمیدونم استاد فرزاد حسنی عزیز ازدواج کنه و یا عقد چی به شما میرسته انقدر پافشاری دارید میکنید
هنوز عقد نکرده ایشالا که هیچ وقت نمیکنه
ایشالا خوشبخت شن.از پس زبون همدیگه برمیان احتمالا
پاسخ ها
عمرا به زبون فرزاد حسنی عزیز برسه
این فقط بلده تند تند حرف بزنه و نا مفهوم همین هنر ور داره فقط
انشالله به پای هم پیرشوند هرچند بعید به نظر میاد
برایشان آرزوی موفقیت می کنم.
با ارزوی خوشبختی برای همه جوان های ایران
حدا وکیلی من هم مثل فرزاد حسنی این کابوس رو دارم تصلا هم نمیدونم چرا ؟
3تا دختر؟؟؟؟؟ أأأأأأخخخ. كي ميره اين همه راه
من تو كابوس با فرزاد حسني مشتركم. منم دقيقاً اين خوابو ميبينم. كسي ميدونه تعبير يا دليلش چيه؟
احسنت به این انتخاب هم به حسنی هم به همسر خوب و ووو تنها جائی که نباید عجله کرد همین ازدواج است یک انتخاب نهائی لازمه اش دقت است شما هردو خوب انجام دادید برایتان ارزوی خوشبختی میکنم
اقای حسنی گل تو بچه محل مائی مسجد قندی محل نماز خواندن پدران ما بوده این حس رک بودن و بزعم برخی گستاخی لازمه بچه های ان منطقه است شاه منت تختی را میکشیر اما ان راد مرد ایت الله طالقا نی را انتخاب میکرد تو هم همانجا رشد کرده ای وهمان خو وصفت را داری ما دوستت داریم ومیخواهیم خود خود خو دت باشی وبمانی همیشه شجاع و برقرار باشی
برای این دو عزیز آرزوی خوشبختی دارم.
فرزاد حسنی تو بهترینی دوست داریم
هر کی میگه لوسی از حسودیشه
پاسخ ها
DIGE EZDEVAJ KARDE
HA HA HA
بذار یه چند صباحی بگذره .اونوقت جوجه ها رو آخر پاییز میشمارن.دو تا ادم لوس من که چشم آب نمیخوره...
پاسخ ها
فرزاد حسنی عزیز لو س نیست اتفاقا خیلی هم در حرفه ش اجراش جدیه مث اینکه اجرای سال گذشته عید ایشونوندیدی
مجری لوس ندیدی تو تی وی ریختند یه مشت گرو گوری که به فرزاد میگی لوس
متاسفم واسه ی همه ی اونایی که اینقدر کوتاه فکرنند اصلا کسی از شما نظر خواست که به خودتون اجازه میدید که با این لحن ازاون دو عزیز انتقاد کنید هرچی هستن وهر کی هستن به خودشون مربوط می شه ما جوانها همه چی رو در سیرت می بینیم ولی باید برعکس این قضیه رو ببینیم چون زیبایی به درد نمی خوره بلکه باید سیرت زیبایی داشته باشیم که هردوشون این پوئن رو دارنند گلهای همیشه شاد ان شااله خوشبخت بشید در زیر سایه ی ایزد دانا
پاسخ ها
کوته فکر شمایی که جای فرزاد حسنی داری نطر میدی
اصلا شاید عشقش کشید بیاد نطراتو بخونه دوست داشته باشه بدونه نطر هواداراشو به شما چه
به شما هم تریپه اخلاق نمیاد اصلا
آره رویا جان به هیچ کس تریپ اخلاق نمیاد فقط به شما خیلی میاد!!! از ادبیات و الفاظ قشنگت مشخصه
شقایق جون به من که قطعا میاد
شک نکن ولی ادعایی ندارم
ولی برای یه عده این لباس اخلاق واسشون زیادی بزرگه تو تنشون زار میزنه بهشون نمیاد
من اگر تریپ هر کار ی بردارم نمره یک میشم
جوری که بخوای شاگردم شی
آره جونم این جوریاست
آزاده خیلی خودخواه هستی شاید فرزاد دلش پسر بخواد!با اینهمه خودخواهی امیدوارم به مشکلی برنخوری!!!
خانم نامداري خوب سن خودش را پايين مي آورد فكر كن توي مصاحبه بديش 23 ساله بشه . خانم نامداري شما 10 سال ديگه 39 يا 40 ساله هستي .
فکر کنم هستی تا اخر نشسته اون بالا رو خونده که از ته دل اومده رمان واسه ما نوشته .
خسته نباشی هستی جان...
اون قسمتی که به کابوس اشاره کرده مربوط به مصاحبه ی ایشون در اسفنده ماه هست
دعا میکنم هیچ وقت کابوس به سراغ تون نیاد هرچی کابوس هرچط خدایی نا کرده ناراحتی دارید به من کابوس های من به غم های من اضافه شه
ولی شما همیشه سالم و شاد باشی فرزاد حسنی عزیز
عاغا چرا حلقه ندان؟
رویا خانم عجب پشتکاری داریا..
ای بااخلاق ..
ای عاشق..
ای یک رو ..
ای ..
دوستان میتونن اضاف کنن =))
پاسخ ها
الان از ایشون تعریف کردی؟
از کجا میدونی به رو هست؟
نکنه میشناسیش؟
حسنی چرااااااااااااااا چراااااااااااااا
آزاده جون ایشالله خوشبخت بشی
فرزاد جون توام همینطور
هر جفتتون عشقین
میخوام باور کنم تا آخر عمر کنارت سال ها تحویل میشه
پاسخ ها
فرزاد خودتو حیف کردی رفت
چقده بهم میان ماشالله کور بشه چشم بخیل
شنیدم همدیگرو خیلی دوست دارن به زودی هم ازدواج میکنن
ازاده که ماهه
پاسخ ها
آخه یه جوری بنویس که سوتی نداده باشی
شنیدن کی بود مانند دیدن
اتفاقا منم برعکس اینو شنیدم
واسه یکی جوش بزن که ارزش داشته باشه
ماهههههه!!!!! جوک گفتی خخخخخخخ
بیچاره ماه اگر بفهم انقدر راحت داره خرج میشه
خدا در و تخته رو خوب بهم جور کرد. هر دو تا پرحرف ولی زندگی بحثش فرق می کنه. هم کفو بودن یعنی همین. هر دو تا مجری، هر دو تا پرحرف، هر دو تا ... دعا کنید که مثل خیلی از این اهل هنرها، هنرشون طلاق زودرس نباشه و بتونن باهم زندگی کنن.
واقعا همتون بی کارین. چه موضوع مهمی هست که انقدر با هم کل کل میکنین
من که متوجه حرفهای این آزاده نمیشم تند تند حرف میزنه گازشو میگیره یه کله میره جلو
فرزاد امیدوارم تو متوجه بشی خدا بهت رحم کنه :(
این آزاده نامد اری از روز اولی که اومد توی اجراهاش دقیقا از فرزاد حسنی تقلید میکرد. زیاد به دل نمیشینه. نمیدونم چرا؟ حسنی هم که یه نمه از خود متشکره. حالا این دوتا با هم ازدواج کردن چه شودددددددددددد؟
خوب هرکی برا خودش یه نظری داره موضوع مهمی نیست ک بخاطرش ب کسی توهین بشه ولی خداییش آدمایی مثل رویا خیلی نچسپن یا خیلی بیکارن یا خیلی مشکل دار
پاسخ ها
خیلیم خوبه حسود
خوبه به هم میان خوشبخت بشن.فرزاد حسنی تو کارش حرفه ایه ولی آزاده کم تجربه است امیدوارم به همدیگه کمک کنن .
gandom ham shod esm?
مجله حجالت نمیکشی نظرا رو سانسور میکنی؟
لطفا از رو ظاهر ادما قضاوت نکنید. آزاده بر خلاف پرحرفی که شماها میگین دختر باخدا و خیر و مهربونیه. آقای حسنی هم خانمی و با خدابودن دوست ما رو دید و انتخابشون کرد
ازاده اونقدر مهربون و قانع و دل نازکه که گاهی بهش حسودیم میشه
فکر اینکه بعدا با این نظراتتون باید از دوستمون حلالیت بطلبین باشید
دوست داشتن با هم عروسی کنن به شما چه
1livan abeghand bara roya biarin
Majale elahi ashahid shi chera sansur mikoni????????age rast migi nesfe kal kalaye maskhareie roya ro sansur kon ......jorat dari?????
خوبه دیگه پول روی پول خوشبختی روی خوشبختی مثل ما بدبخت و گداگودوله به هم نیافتادن که تنمون میلرزه سرماه و قبضای کوفنی واقعا اینا زیدگی میکنن نه ما
خیلی بی ادبید بعضیاتون مخصوصا رویا خانم. اصلا به شما چه که بهم میان یا نه. این حرفا همه در روز قیامت علیه تون به کار گرفته میشه ،چون حرفاتون واقعا زشت و زننده است و به درد کسی هم نمی خوره فقط روح پلیدتون رو آروم میکنه
اه چقد رویا رو مخه
خودشو کشت