تبعیض بین فرزندان ممنوع!

پدر و مادرم همیشه من و برادرم تبعیض قائل میشن. ساده ترین شون این است که سر سفره غذا همش به او میگن که غذا بکشه ، زمانی که به خونه اونا می یاد براش مرغ، ماهی و نوشابه آماده می کنن ولی برای ما خورش قورمه سبزی می ذارن ... و هزاران تبعیض دیگر که اگه اونارو بشمارم ساعت ها طول می کشه ...

راست مي گه آقا محمد
مادر شوهر من هم خيلي بين پسرهاش فرق مي زاره
دلم مي خواد جمله حضرت محمد را براش بخوونم ولي مي دونم بي فايده اس
اميدوارم اون دنيا خدا خودش بهش حالي كنه

ما هم چند تا هم عروسیم همه ما خیلی مادر شوهرمونو دوسداریم و کلی براش خرید میکنیم ولی اون اصلا ما رو و خریدامونو کوچیک میکنه و نادیده میگره.فقط شب و روز ورد زبونش اسم یکی از عروساشه.فقط از اون رواضیه بخدا مهره مار داره.خدا لعنتش کنه حالم بهم میخوره از مادر شوهرم دوسدارم بمیره دیگه نبینمش و صداشو نشنوم.اگه خانواده ماها مهمان مادر شوهرم بشن بخدا نون ماست میزاره جلوشون.ولی اگه خانواده اون هم عروسم مهمانش بشن از چند روز قبلش برنامه ریزی میکنه بخاطر همین که بینمون فرق میزاره دوستش نداریم من که حاضرم بمیره ازش متنفرمممممممم.

مادر شوهر من هم همینطوریه وقتی من و شوهرم میرویم خونشون برای ما آب دوغ خیار درست میکنه ولی وقتی برادرشوهرم و زنش میروند خونشون خورشت فسنجان درست میکنه . از بس مادرشوهرم عوضی است .
من و شوهرم خیلی به مادرشوهرم کمک میکنیم و من همیشه دست پر به خانه شان میروم و تمام لباس های مادرشوهرم را من خریده ام . ولی برادرشوهرم و زنش خیلی خسیس هستند .
علت این رفتار های مادرشوهر اینه که بین فرزندانش فرق میگذارد و همیشه میگوید که پسر کوچکش را دوست دارد و چندین بار هم گفته .
من و شوهرم کیسه کیسه برنج برای مادرشوهرم میبریم .
ولی همیشه بهترین غذا مال برادرشوهرم و زنشه .
ما میرویم خونش برامون گوجه بادمجان میگذارد . ولی برای برادرشوهرم و زنش مرغ .
مادرشوهرم خودش هم میدونه پسر کوچیکش خسیسه و همیشه دست خالی به خانه اش میرود . این موضوع را به من هم گفته . و باز هم چون از کودکی پسر کوچیکه را بیشتر دوست داشته . بهترین غذا را جلوی اون میگذارد . بیچاره شوهر من

من برعکس همه ی شماهام فک کنم..خونواده پدرشوهرم خیلی خوبن و خیلی باانصافن همیشه دوس داشتم و دارم تو جمعشون باشم از بس با عدالت رفتارمیکنن بین بچه هاشون معنی زندگی رو وقتی فهمیدم ک ازدواج کردم الان چهارماهه ازدواج کردم ولی تو خونه بابای خودم معنی بد تبعیض رو فهمیدم زجرم دادن بچگیمو نوجونیمو جوونیمو ازم گرفتن هیچوقت نمیبخشمشون ب درگاه خدا همیشه دعا میکردم زود ازدواج کنم و راحت شم الانم شوهرم خیییلییی خوبه اونم متوجه رفتارا و تبعیضای خونوادم شد..دبیرستان ک بودم نصف بیشتر شبا با گریه می خوابیدم بچه ی درسخون و زرنگی بودم ولی رفتار پدرمادرم خیلی تاثیر گذاشت روم اصلا حس میکردم هیشکی آدم حسابم نمیکنه گوشه گیر و منزوی شدم هرجا میرفتن‌منو با خودشون نمیبردن افت تحصیلی پیدا کردم دانشگاه قبول شدم ولی رشته ی خوبی نبودمجبوری رفتم واسه فرار از خونه چهارسال کارشناسیم تموم شد نمیتونستم تو خونه بمونم همون سال ارشد قبول شدم و بازم فرار از خونه.تا اینکه خدا خواست و من ازدواج کردم با ی ادم خوب و عالی شوهرم پست و‌مقام خوبی داره ولی خونوادم ب اون بدبخت هم بها نمیدن همش بهمون تیکه میندازن..خسته شدم..روز ب روز دارم افسرده تر و منزوی تر میشم.نمیدونم چیکار کنم

مادرم همیشه بین من و برادرم فرق میگذاشت . و خواهر بزرگم هم همیشه حسود بود و منو اذیت میکرد.
شوهرم هم از بچگی کمبود محبت داشته کلا آدم همیشه عصبانی هست.
مادرشوهرم هم چون زود ازدواج کرده بود خیلی عقده ای هست و کلا از عروس بدش می آید ، و تا حالا چهار تا عروس طلاق داده است ، و من چون خیلی صبورم طاقت آورده ام.
برادرشوهرهایم خیلی بدجنس و حسود هستند و همیشه حرف ها و متلک های زشتی میگویند.
در کل الان این افراد بدترین آدم ها توی زندگی من هستند و خیلی منو اذیت میکنند.
همشون جادوگر هستند و خیلی هم دورو . همشون را سپردم به خدا که حقم را از آنها بگیرد . چوب خدا صدا ندارد .
الان واقعا خدا حق منو داره میگیره . میدونستم آه مظلوم بی جواب نمی ماند . دارم میبینم.

خدا همه پدر و مادر ها را به راه راست هدایت کند.
آمین

آنقدر پدر و مادرم بین دختر و پسر فرق گذاشته اند . که الان یک آدم افسرده هستم و هر چی پیش روانشناس میروم خوب نمیشم . روانشناس ها به خاطر بلاهایی که مادر و پدرم سرم آورده اند تعجب میکنند و نمیدانند چه بگویند.
آنقدر پدرم بد بود که با مرگ بسیار دردناکی مرد. آخر عمری فلج و لال شده بود .
مادرم آنقدر بدجنس بود که سخت ترین بیماری ها را گرفت و درد های زیادی در بیمارستان کشید .
خداوند خودش از همه چیز خبر داره و میدونم که چوب خدا صدا نداره . .

چرا اراکی ها آدم های بدی هستند ؟
اگر میشه یک اراکی جواب بده

خداوند پدر و مادرانی که بین فرزندانشان تبعیض قائل میشوند را در همین دنیا به سزای اعمالشان برساند.

مامانم تابحال برای من غذا درست نکرد اگه درست میکرد تهش ماکارونی آبکش خالی!بعدش زل میزد تو چشام میگفت کوفتت بشه،منم نمیخوردم.اگه خودم آشپزی میکردم اجازه نمیدادن از هیچ مواد غذایی استفاده کنم!بعضی مواقع ازگرسنگی کاغذ میخوردم!پانزده سال تو اتاقی بدون کولر و بخاری و تشک و پتو و بالشت رو گلیم کوچیک یا سنگ کف اتاق خوابیدم فقط زمانی پتو داشتم که پسرش نبود مال اونو یواشکی برمیداشتم الان بدلیل سوتغذیه صدها بیماری دارم اما چاقم!چربی نیست بدنم ورم شدید داره