۴۷۱۶۴۳
۱۶ نظر
۵۰۰۹
۱۶ نظر
۵۰۰۹
پ

دو بار طلاق زن از شوهر!

روزنامه ایراتن در گزارشی نوشت: زن سالخورده که ۲۰ سال پیش از شوهرش طلاق گرفته بود، درپی اتفاق جدیدی ناچار شد با مراجعه به دادگاه خانواده، دوباره طلاق بگیرد.

روزنامه ایراتن در گزارشی نوشت: زن سالخورده که ۲۰ سال پیش از شوهرش طلاق گرفته بود، درپی اتفاق جدیدی ناچار شد با مراجعه به دادگاه خانواده، دوباره طلاق بگیرد.
چشم‌های «منیژه» خوب نمی‌دید، با تاکسی به دادگاه خانواده آمده و با راننده قرار گذاشته بود برای برگرداندنش منتظربماند. پشت اتاق شعبه ۲۴۴ مجتمع قضایی صدر ایستاده بود و دائم این پا وآن پا می‌کرد. چند ماهی بود که پرونده‌اش را پیگیری می‌کرد.
در شناسنامه زن ۷۰ ساله اسم دو مرد دیده می‌شد که جلوی اسم هر دو نفرشان هم مهر طلاق خورده بود. ازدواج اول منیژه خانم به سال‌ها پیش بازمی گشت. سال‌های دور که با خانواده‌اش در شهری بسیار دور از تهران زندگی می‌کردند. طبق رسم و رسوم خانوادگی‌شان دخترها وقتی به سن ۱۵ سالگی می‌رسیدند عروس می‌شدند. شوهر اولش مرد مهربانی بود که سرش به کار و زن و دو فرزندشان گرم بود، ۵ سال با خوبی و خوشی زندگی کردند.
تا اینکه مرد جوان درجریان پرونده‌ای دستگیر ومحکوم به مرگ شد وکانون زندگی‌شان به یکباره ازهم پاشید. بنابراین پدر منیژه دنبال کارهای طلاق دخترش افتاد تا حق و حقوقی از دخترش ضایع نشود. بعد از طلاق هم به تهران آمدند و زندگی‌شان را ادامه دادند. بچه‌ها به درس و مشق اهمیت زیادی می‌دادند و همین موضوع باعث شد تا طی ۲۰ سال به فکر آینده بچه‌ها باشد و شوهر نکند. در عوض دختر و پسرش ازدواج‌های موفقی داشتند و برایش چند نوه به دنیا آوردند که سرش به آنها گرم باشد.
در سال‌های تنهایی‌اش یکی از آشنایان مردی را به او معرفی کرد که می‌گفت تاجر است و وضع مالی خوبی دارد. با آنکه مرد مورد نظر ۵ سالی از او کوچکتر بود، همه اعضای خانواده به این وصلت رضایت دادند و منیژه خانم برای بار دوم به عقد مردی درآمد که در همان سال‌های نخست زندگی را به کامش تلخ کرد. او نه تاجر بود و نه برای دومین بار تجدید فراش کرده بود. او مردی خلافکار با چند ازدواج و طلاق بود که تریاک می‌کشید و شغل درست و حسابی نداشت. حتی به بهانه‌های مختلف از منیژه پول می‌گرفت و چند وقت یکبار غیبش می‌زد. در روزهایی هم که در خانه بود با بچه‌ها و نوه‌ها سازش نداشت و به آنها توهین می‌کرد.
در سال سوم ازدواجشان دعوا و بحث دیگر همنشین دائمی خانه آنها شده بود. اما منیژه خانم می‌سوخت و می‌ساخت و البته دلش نمی‌خواست با طلاق گرفتن مایه سرافکندگی بچه‌ها و نوه‌هایش شود. با همه این مشکلات یک روز شوهرش رفت و دیگر برنگشت. دو سه سالی که گذشت راهی دادگاه خانواده شد و بعد از ماه‌ها دوندگی مدارک لازم را تهیه کرد و به طور غیابی طلاق گرفت.
از روزی که منیژه خانم طلاق گرفته بود تا روزی که به شعبه ۲۴۴ دادگاه خانواده مراجعه کرد، ۲۰ سالی گذشته بود. در این سال‌ها هیچ خبری از شوهرش نداشت، انگار آب شده و رفته بود توزمین. تا اینکه سه سال پیش پدرش درگذشت و ارث خوبی به او رسید که توانست یک آپارتمان بزرگ برای خودش بخرد. اما چند ماه بعد که تصمیم داشت برای دیدن دخترش از کشور خارج شود متوجه شد ممنوع الخروج شده است. وقتی پیگیری کرد باخبر شد شوهر سابقش بعد از ۱۷ سال آفتابی شده و با تنظیم پرونده واخواهی حکم طلاق غیابی را باطل کرده است.
از روزی که منیژه خانم ممنوع الخروج شد، چند بار شوهرش را دید که به زندگی با او علاقه نشان می‌دهد، اما وقتی به این مرد اطلاع داد که همه اموالش را به نام بچه‌ها منتقل کرده دیگر او را ندید. شوهر سابقش حتی شخصاً در دادگاه حاضر نشد و زن نگون بخت ناچار شد با ارائه مدارک و شواهد لازم در خصوص عسر و حرج دوباره حکم طلاق دریافت کند. در تمام روزهایی که پیگیر کار طلاقش بود، غصه می‌خورد و گاهی در خلوت خودش گریه می‌کرد، سرانجام آن همه گریه کردن به بافت‌های چشم و بینایی‌اش آسیب رساند.
وقتی که زن سالمند آرام آرام وارد شعبه ۲۴۴ شد، قاضی «بهروز مهاجر» مشغول بررسی پرونده‌اش بود. او رو به قاضی کرد و گفت:«آقای قاضی، حکم طلاقم برای بار دوم صادر شده، اما شوهرم مکان و محل مشخصی ندارد و به پیغام هایم برای رفتن به دفترخانه اهمیت نمی‌دهد. از شما خواهش می‌کنم راهی پیش پایم بگذارید تا از دست این مرد رها شوم»
قاضی تک تک ورق‌های دادخواست زن را مطالعه کرد و با توجه به مدارک موجود به منشی‌اش دستور داد نامه‌ای برای معرفی او آماده کنند تا برای ثبت طلاق اقدام شود.

منیژه خانم تشکر کرد و خارج شد. نزدیک در خروجی روی نیمکت نشست تا راننده تاکسی برسد. در مدت انتظار، سال‌های گذشته زندگی‌اش را مثل یک فیلم در ذهنش مرور کرد. دلش برای نوه‌هایش تنگ شده بود. هر چند چشمانش خیلی خوب نمی‌دیدند، اما دوست داشت زودتر به دیدن آنها برود.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      احسنت عجب رومانی بود

    • بدون نام

      عجججب

    • ریحانه

      آدم که بدون تحقیق ازدواج نمی کنه !!!

    • بدون نام

      غصه منیژه رو باید بخوریم ؟؟؟؟؟درسته ؟

    • بدون نام

      دوستان عزیز و گرامی در این راستا مثالها و قانون خوبی وجود دارد اما متاسفانه شرکت های بزرگی وجود دارد که آدم دچار اشتباه میشود!! مثل شرکت دوست داشتن تلفنی، همسریابی، کیروکس پلوس، و طلاق و عقد غیابی، اینها باعث میشن که آدم مستقیم متوجه نشه اما این قوانین داخلی و خارجی باعث سردرگمی میشود!!

    • مولاوردی

      سرنوشت را نمیشه از سرنوشت.
      خدا به داد همه گرفتارا برسه

    • بدون نام

      چرا واقعا چرا نگفتید فقط اعدام

    • بدون نام

      منیژه جان فقط اعدام یادت نره جگر

    • بدون نام

      یعنی یه نفر بعد از هفده سال گم و گور شدن دوباره پیدا بشه و زنش و بخواد؟؟!!

    • ابی

      قسمت آخرشو نویسنده ذهن خوانی کرده؟ موقعی که منیژه منتظر تاکسی بوده رو میگم .
      بعد تاکسی که دم در منتظرش بود، چرا آخرش گفت منیژه منتظره که تاکسی بیاد؟

    • بدون نام

      بله مردان ایرانی بعضی هاشون بسیار رند وزرنگ تشریف دارن که آدم از تعجب کپ میکنه

    • بدون نام

      دوستان گرامی قوانین واقعآ در این راستا خوب کار میکنند این شرکت ها، مثل همسریابی تلفنی، و شرکت که هیچ نوع تعهد و کاغذی جلوی آن را نمیگیرد بایستی بازبینی شود تا مردم بیخودی باعث آسایش یکدیگر نشوند،

    • بدون نام

      این سایت هم دروغگو شده اخه مگه الکیه

    • زلزله

      بد شانسی اورد منیژه ولی بچه هاش روشن فکر بودند که اجازه دادند مامانه شوهر کنه.

    • سهیلا

      پس از قدیم الایام مردا عادت داشتن واسه پول و ثروت زنا نقشه بکشن.

    • بدون نام

      ای عزيزان خواننده شماها که لطف میکنید کامنت آقا یا خانم 21؛41را آرام آرام بخونید تا پی به عمق ماجرا ببرید

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج