شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (۱۴)
اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.
1- این دستماله که مامان داره باهاش پنجره رو تمیز می کنه چقدر شبیه شلوار منه!
2- هر دفعه که سوار مترو می شم می فهمم که چرا وقتی بچه بودیم صندلی بازی می کردیم.
3- دیشب توی پارک بودم. یه پسر بچه حدود 10 ساله داشت با سرعت 100 تا می دوید سمت دستشویی، باباش هم پشت سرش می دوید. یهو زد پس گردن پسره گفت بذار من برم پسر، تورو می گن بچه س!
اصن پدر به این دلسوزی ندیده بودم.
۴- ملت می رن آتلیه عکس می گیرن نیم کیلو فتوشاپ رو صورتشون خالی می کنن
بعد وقتی می ری از نزدیک می بینی شون قصر رویاهات تبدیل می شه به یه همکف 40 متری!
5- واقعا شانس آوردیم همه بیماری ها رو خارجی ها کشف می کنن و اسم خودشونو می ذارن روش.
وگرنه مثلا به جای پارکینسون باید می گفتیم مرض کامبیز یا درد آقا مهران و برادران!
۶- من هر وقت می دوئم که به اتوبوس برسم ولی نمی رسم همینطور به دویدن ادامه میدم که فکر نکنن ضایع شدم. یه بار سه ایستگاه دویدم!
۷- شاید برای شما هم اتفاق بیفته ...
ما دیشب تو پرایدمون پسته خوردیم
8- داداشم داشت چیپس می خورد یهو گفت اوه اوه چقدر تنده فلفلیه؟ بعد روی چیپسو نیگا کرد گفت نه نوشته کچاپ! بعد با خیال راحت شروع به چیپس خوردن کرد و به این ترتیب چیپس دیگه تند نبود!
فِک کنم یه مشکل سخت افزاری داره داداشم
۹- شعار جدید خواستگاری این روزها:
یک دستگاه پراید آوردیم، دخترتونو بردیم
10- دوتا دختر یکی خیلی زیبا ویکی خیلی زشت می رن تو یه شرکت واسه مصاحبه که اونجا یکی شون استخدام بشه.
مدیر شرکت یه نگاه بهشون می ندازه و می گه ظاهر اصلا برای من مهم نیست مهم فرهنگ و علم شماست.
از زیبا می پرسه که جمعیت ایران چند نفره؟ می گه هفتاد میلیون. مدیر میگه آفرین درست جواب دادی.
رو می کنه به زشته می پرسه خوب این هفتاد میلیون رو یکی یکی نام ببر!
۱۱- دماغمو عمل کردم، آوردنم خونه. بابام هی میاد تو اتاقم می گه حیف نبود اون گرز دزد ترسون منو دادی رفت؟!
۱۲- بَ رَ بَ بَ
همون برو بابای خودمونه!
اینو در پاره ای از مواقع با دهنی کج، واسه تضعیف روحیه طرف به کار می برن
۱۳- جاتون خالی یه شب رفتم یه کبابی، تابلو بزرگ زده بود:
«100 درصد گوسفندی»
بعد از خوردن کباب فهمیدم منظورش به من بوده که ۱۰۰ درصد گوسفند بودم که رفتم اونجا!
۱۴- ما به یکی گفتیم خدا به زمین گرم بِزَنتت، نام برده الان روی شن های سواحل آنتالیا داره آفتاب می گیره.
فک کنم سوتفاهم شده
15- فامیلمون زنگ زده می گه می خوام برنامه ورد و پاورپوینت رو نصب کنم، کدوم دکمه رو بزنم؟
16- اگه پنج تا دونه پاستیل داشته باشم و دوستم دوتاش رو برداره
من می مونم و یه دوست مرده و پنج تا دونه پاستیل
۱۷- یارو چند متر دورتر از قبری داشت گریه می کرد
ازش می پرسن چرا نزدیکتر نمیری؟
میگه آخه مرحوم از فامیل های دورمون بوده!
۱۸- شروع رسمی ترم در سایت دانشگاه: ۱۵ بهمن
حضور دانشجویان سر کلاس ها: 10 اسفند
تعطیلی قبل از عید: ۱۵ اسفند
شروع کلاس ها بعد از عید: 1 اردیبهشت
پایان کلاس ها: ۲۰ اردیبهشت
سر جمع 25 روز
19- دوستم تعریف می کرد رفته بوده خواستگاری. توی صحبت دو نفره، دختره بهش گفته: راستش من قصد ازدواج ندارم
دوستم هم گفته: منم اومده بودم خونه تون میوه بخورم برم!
۲۰- با دختر خاله ام رفتیم پیتزافروشی اومده یه پیزا سفارش بده
صندوق دار می پرسه پیتزاتون چند قسمت بشه؟ 6 یا 12 قسمت؟
دختر خاله ام می گه وای نه من ۱۲ تا نمی تونم بخورم همون شش قسمتش کنید!
۲۱- خدایا ما که نمی تونستیم ماشین ۲۰ میلیونی سوار شیم
مرسی از اینکه ماشین مارو کردی 20 میلیون!
22- یه بارم رفتم مغازه سیگار بخرم
همون اول گفت بَه، سلام، شما پسر فلانی ای؟
گفتم آره، سس مایونز خوب چی داری؟
23- یکی از سوالایی که وقتی ازم پرسیده می شه سعی می کنم نشنوم و صحنه رو با آرامش ترک کنم اینه: آب کتری جوش اومده؟
لامصب عواقب بعدی ناجوری داره! قوری رو باید بشوری، چای رو دم کنی، صبر کنی رنگ بده، یه سینی چایی بریزی، اووه اصلا مسیر زندگی آدم عوض می شه
۲۴- علاقه ای که از روی عکس پروفایل به یه نفر پیدا می کنید مثل انتظار غذا بر اساس عکس روی منوی رستورانه
۲۵- یکی از فانتزی هام اینه که برم سر کلاس هندسه
بگم این درسا بسه
کاشکی این زنگ بخوره دل به دلدار برسه!
بعد استاد حذفم کنه.
26- هیچ صدایی مثل صدای «پخ پخ پخ» نِی، توی پاکت آبمیوه ناامیدکننده نیست
27- با این گرونی چند وقته دیگه باید موقع آدامس خریدن به فروشنده بگیم آقا ریلکس باز داری یه دونه بدی؟
28- می گن آرامش یعنی هر وقت قهر کنی مطمئن باشی کسی جات رو نمی گیره
ما که تا یه عشوه اومدیم طرف عروسی کرد!
۲۹- لامصب انقد که سرعت زیاده می ترسم مودم بترکه اینترنت بپاشه تو صورتم!
نظر کاربران
"هیچ صدایی مثل صدای «پخ پخ پخ» نِی، توی پاکت آبمیوه ناامیدکننده نیست"
کاش از شیر آب خونه آبمیوه میومد
عالی بود
بیستمی واقعاً بیست بود !
ایول
واااای 6 و 22 عاااالی بودن دیدم که میگماااا
ب اندازه موهای سرم شماره 6 رو تجربه کردم.....DDDD:
قشنگ بود مرسي.
شماره 15 و 29
-
بد نبود
=============
پاسخ ها
افاده ایییی/ینی چی بد نبود عالی بود
خيلي باحال بود. ممنون مجله جوني!