۱۰۰ چهره سال به انتخاب فارن پالیسی
تاثیرگذارترین مردان و زنان جهان (۷)
صد چهره برتری که دو ماهنامه فارن پالیسی منتشر می کند بر اساس رای گیری از نظرات و آرای خوانندگان صورت می گیرد. این نشریه در شماره نوامبر – دسامبر ۲۰۱۲خود به معرفی این ۱۰۰ چهره پرداخته است و ما هم به معرفی این چهره ها می پردازیم.
هدف از تعیین این چهره ها هم مشخص کردن 100 فرد «اثرگذار» و «زنده ای» است که در رشته های مختلف و در سطح جهان فعالیت دارند. بر اساس محل تولد، تقریباً 40 درصد این چهره ها از ایالات متحده آمریکا و کانادا هستند؛ 25 درصد از اروپا، 22 درصد از خاورمیانه و شرق دور؛ کمتر از 5 درصد هم از سایر مناطق هستند؛ آمریکای لاتین با 4 درصد و استرالیا با 3 درصد.
همچنین کمتر از 8 درصد این فهرست را زنان تشکیل می دهند. تاکیر بر این نکته ضروری است که این انتخاب بر اساس نظرسنجی از خوانندگان صورت می گیرد و «زبان» و «ملیت» خوانندگان نقش مهمی در انتخاب چهره های مد نظر دارد و از آنجا که زبان اول یا دوم در بسیاری از نقاط دنیا انگلیسی است، بدیهی است که چهره های انگلیسی زبان نقش آشکارتری برای انتخاب شدن دارند.
تقریبا تمام رای دهندگان آفریقایی هم از کشور نیجریه هستند. امسال هم این نشریه در شماره نوامبر - دسامبر 2012خود به معرفی این 100 چهره پرداخته است و ما هم به معرفی این چهره ها می پردازیم.
تاثیرگذارترین مردان و زنان جهان (۱)
تاثیرگذارترین مردان و زنان جهان (2)
تاثیرگذارترین مردان و زنان جهان (3)
تاثیرگذارترین مردان و زنان جهان (4)
تاثیرگذارترین مردان و زنان جهان (5)
تاثیرگذارترین مردان و زنان جهان (6)
61- حسین حقانی و فرحناز اصفهانی
به سبب علاقه وافر به مملکت آشفته شان
مطابقات سابق پاکستانی / واشنگتن
حسین حقانی و فرحناز اصفهانی تلاش خود را صرف مبارزه با جریان خزنده رادیکالیزه شدن پاکستان نموده اند؛ اگرچه در نهایت آشکار شد که همه چیز علیه آنهاست. این زن و شوهر که اکنون در تبعید خودخواسته در ایالات متحده به سر می برند، دو تن از برجسته ترین چهره هایی بودند که در رابطه با گسترش نیروهای جهادی در مناطق قبایلی پاکستان و یافته شدن اسامه بن لادن در فاصله یک مایلی دانشگاه جنگ پاکستان با آمریکاییان به بحث پرداختند. حقانی پس از یک دوره دفاع از روابط اسلام آباد - واشنگتن که البته چندان دلخواه مردم پاکستان نیست، اکنون اندکاندک به فکر جدایی ژئوپلتیک افتاده است.
حقانی که پژوهشگر مسائل نظامی پاکستان است در ماه اوت عنوان کرد که: «اگر طی ۶۵ سال شما دلیل مشترک کافی برای ادامه زندگی پیدا نکرده اید و سه طلاق و چهار ازدواج مجدد را تجربه نموده اید، بهتر است رفاقت را در خارج از چارچوب خانوادگی جستجو کنید!»
در همین حال اصفهانی کوشیده است تا پاکستان را به سوی یک گفت و گوی صادقانه در مورد نیروهای شروری که در داخل این کشور قرار دارند سوق دهد. وی در سال جاری بیان کردکه مبارزه واقعی در پاکستان همانا بر سر «حذف سیستماتیک» همه کسانی است که در برابر فرماندهان ارتش که «یک دولت اسلام گرای جنگ سالار» به راه انداخته اند، به پا می خیزند وی زمانی که در مجلس پاکستان بود به فراست این مطلب را دریافت؛ جایی که او سردمدار الغای قوانین مربوط به مجازات توهین به مقدسات مذهبی شد. این پیشنهاد جنجال برانگیز موجب شد تا شماری از سیاستمداران برجسته لیبرال به دست اسلام گرایان به قتل برسند.
حقانی و اصفهانی هم بهای اظهارنظرهای خود را پرداختند: حقانی ناچار شد تا از مقام سفیر پاکستان در واشنگتن کناره بگیرد و در برابر دادگاه به اتهام تلاش برای جلب مساعدت آمریکایی ها برای دست زدن به کودتای نظامی پاسخ گوید.
اصفهانی نیز با این توجیه به ظاهر قانونی که وی دارای تابعیت مضاعف پاکستانی - آمریکایی است، کرسی خود را در مجلس از دست داد. این دو به جای آنکه خواستار اعمال محدودیت ایالات متحده بر کمک های اعطایی اش به پاکستان شوند، می کوشند تا پاکستانی ها را متقاعد سازند که نبرد حقیقی آنها با آتش زدن پرچم های ایالات متحده به سرانجام نمی رسد. اصفهانی اخیرا در توییتر خود نوشته است: «از متهم کردن دنیا دست بردارید ... به خودتان نگاه کنید!»
62- اِستر دوفلو
به سبب آزمایش بی وقفه فرضیات ما راجع به فقر
اقتصاددانان / کمبریج
استر دوفلو که از 29 سالگی به تدریس در انستیتوی تکنولوژی ماساچوست مشغول شده، جوایز معتبری در زمینه اقتصاد را از آن خود کرده و نویسنده مشترک یک اثر نوآورانه درباره فقر بوده است (کتاب Poor Economics در سال 2011)، تنها 40 سال دارد و با اینحال در میان نخبگان اقتصادی جهان کاملا جا افتاده است. جایگاه او به واسطه تلاش بی وقفه و سازنده اش جهت مطرح ساختن این پیشنهاد تازه تضمین می شود که ما باید ایده های امیدوارنه مان برای کمک به فقرا را در معرض تحلیل های واقع گرایانه قرار دهیم. دوفلو و همکارش (و البته شریک زندگی اش که امسال صاحب بچه نیز شده اند) یعنی «آبیجیت بَنرجی» در کتاب «اقتصاد فقیر»، بنیان گذاران و مدیران آزمایشگاه «اقدام برای فقر» عبداللطیف جمیل در انستیتوی تکنولوژی ماساچوست هستند؛ جایی که آنها این ایده رادیکال را دارند که از مردم فقیر واقعا بپرسند که آنها چگونه زندگی می کنند و برنامه های مختلفی که برای کمک به فقرا طراحی شده است را در معرض بررسی های عینی، علمی و تصادفی کنترل شده قرار دهند تا به این ترتیب تاثیرگذاری این برنامه ها افزایش یابد. به عنوان نمونه، امسال دو قلو و دو تن از همکارانش به ارائه بررسی خود درباره غلط بودن پندار رایج در مورد مزیت اجاق های آشپزی مدل غربی (اجاق های مدرن) پرداختند.
برخلاف نتایج آزمایش های پیشین، بر طبق بررسی چهارساله ای در یکی از ایالات هندوستان مشخص شد که هیچ مدرکی دال بر بهبود شرایط تنفسی یا مصرف سوخت در بین خانواده هایی که چنین اجاق هایی دریافت کرده اند وجود ندارد.
تیم دوفلو درباره آنچه که دلیل اصلی انجام پژوهش شان بود می نویسد: «تا حد بسیار زیادی، پژوهش حاضر بر ضرورت آزمایش فن آوری های زیست محیطی و بهداشتی در شرایط دنیای واقعی تاکید می کند.»
برخلاف این نتایج که نشان می دهند نیات خوب در عمل آنقدرها هم خوب از آب در نمی آیند اما دوفلو اصرار دارند که کار او را باید اقدامی شجاعانه تلقی کرد. او در مصاحبه اش در سال جاری با فایننشنال تایمز گفت: «این واقعیت که سیاست ها عموما از سر بی فکری به شکست می انجامند آزاردهنده است؛ ولی این امر کمتر مأیوس کننده است تا این فکر که توطئه ای بزرگ علیه مردم فقیر صورت می گیرد ... دشمن مورد علاقه تان را هر چه می خواهید صدا کنید: سرمایه داری، توطئه ... ما نگاه ساده تری به قضیه داریم: اگر شما به شکل جدی به مشکلاتتان فکر کنید، قادر به حل آنها خواهید بود.»
63- کیوشی کوروکاوا
به سبب شجاعت در بیان زیان های خرد جمعی به یک کشور خودمحور
پزشک / ژاپن
در 11 مارس 2011، موج های سونامی حاصل از بدترین زلزله ای که ژاپن تاکنون به خوددیده است، این کشور جزیره ای را در هم کوبید. قریب به 15872 تن کشته شدند؛ 129577 ساختمان فرو ریختند؛ سه راکتور در نیروگاه هسته ای فوکوشیما داییچی در شرق ژاپن دچار گداخت هسته مرکزی شدند؛ رادیواکتیو در هوا پراکنده شد و منطقه ای به شعاع 80 کیلومتر را آلوده ساخت.
در پی این حادثه، دولت ژاپن تهیه سه گزارش اصلی برای توضیح رخدادها را مد نظر قرار داد. گزنده ترین این گزارش ها به سرپرستی دکتر کیوشی کوروکاوا، پزشک و استاد بازنشسته تهیه شدکه زد و بندهای مخفیانه میان مامورین بازرسی دولت و شرکت برق توکیو را مورد حمله قرار داد و آن را زمینه ساز وقوع فاجعه دانست. در سیستم سیاسی غیرشفاف ژاپن گزارش کوروکاوا به مانند یک بمب صدا کرد.
پس از شش ماه تحقیق که شامل مصاحبه با بیش از هزار و صد تن نیز می شد، وی نه تنها نتیجه گرفت که فاجعه فوکوشیما حاصل اشتباه انسانی بوده، بلکه این امر اساسا برآمده از «اصول متصلب فرهنگ ژاپنی است: اطاعت کورکورانه ما، بی تفاوتی ما نسبت به پرسش از مقامات، شیفتگی ما به در قالب برنامه بودن، گروه باوری ما و محدودیت نگرش ما».
البته منتقدان باور دارند که کوروکاوا به اندازه کافی پیش نرفته است: در گزارش خبری از نام ها نیست و انتقاداتی که در متن انگلیسی گزارش وجود دارد در متن ژاپنی به چشم نمی خورد اما همین اقدام نادر در بالا بردن انگشت اتهام دقیقا همان چیزی بود که برای تلنگر زدن به سومین اقتصاد دنیا که دچار خودبینی خطرناکی شده بود، ضرورت داشت.
64- دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون
به سبب نشان دادن نقش سیاست دولت ها در ناکامی شان
اقتصاددان، عالم سیاسی / کمبریج، ماساچوست
یک سال پس از آنکه بهار عربی و بحران بدهی در اروپا موجب سرنگونی پی در پی سران دولت ها شد، چندان بی مناسبت نبود که دارون عجم اغلو، اقتصاددان انستیتوی تکنولوژی ماساچوست و جیمز رابینسون، متخصص علوم سیاسی در هاروارد، در اثری مستند و مبتنی بر یک بررسی تاریخی که دامنه آن به عصر نوسنگی هم می رسد، مدعی شوند که ناکامی حکومت ها نه حاصل مسائل فرهنگی، جغرافیایی یا فقدان نخبگان تکنوکرات بلکه بیشتر برآمده از «نهادهای مکنده» است؛ نهادهایی که در قالب آنها قدرت و ثروت در دستان گروه کوچکی از نخبگان متمرکز می شود. این دو در کتاب «چرا ملت ها ناکام می شوند» می نویسند: «کشورهای فقیر، فقیر هستند چون کسانی که قدرت تصمیم سازی دارند دست به تولید فقر می زنند ... آنها از سر اشتباه یا جهالت دست به این کار نمی زنند بلکه آگاهانه چنین می کنند.»
عجم اوغلو و رابینسون ضمن پرداختن به یکی از پرسش های تاریخی جنجال برانگیز، اینکه «چرا برخی کشورها پیش رفتند و برخی دیگر درجا زدند»، فقر مکزیک در قیاس با همسایه اش ایالات متحده را به تفاوت نهادهایی که استعمارگران اسپانیایی و بریتانیایی در این سرزمین ها مستقر ساختند مربوط می دانند یا اینکه در تداوم رشد اقتصادی چین اقتدارگراتردید دارند. افزون بر این، آنها وبلاگی به راه انداخته اند تا نظریه خود را درباره همه چیز از بحران منطقه یورو تا سرکوب جنسی در کره شمالی به کار ببندند.
در همین راستا عجم اوغلو و رابینسون از مردم می خواهند تا بیشتر و بیشتر به ژئوپلتیک بیندیشند. توماس فریدمن در نیویورک تایمز با شیفتگی در این رابطه نوشت: «هر چه این کتاب («چرا ملت ها ناکام می شوند») را می خوانید، بیشتر درمی یابید که برای انجام چه ماموریت ناصوابی در افغانستان هستیم و اینکه چقدر نیاز داریم تا به طور کامل دست به بازنگری در استراتژی کمک های خارجی مان بزنیم.»
اما در این میان، جالب ترین چیز چراغ های هشداری است که نویسندگان در مورد بروز نابرابری فزاینده در آمریکا و رشد اقتصادی نا پایدار چین روشن کرده اند؛ علائم خطری که رهبران جهان باید به خوبی به آنها توجه کنند.
65- پل رومر
به سبب رویاپردازی های بزرگ در مورد بنیانگذاری نوین شهرها
اقتصاددان / نیویورک
در سال 2009 پل رومر بحث در مورد «شهرهای صاحب منشور» را آغاز کرد؛ ایده تازه او برای ترغیب کشورهای در حال توسعه به واگذاری بخشی از قلمرو خود به قدرت های خارجی به عنوان الگویی برای رشد اقتصادی؛ همانگونه که هنگ کنگ در داخل جهان سوم ساخته شد. این ایده اگرچه عموما با استقبال روبرو شد ولی غیرعملی به نظر می رسید. مناطق آزاد تجاری و ایجاد کارخانه های کم هزینه در سایر کشورها بحث دیگری هستند ولی آیا هیچ حکومتی به شکل خودخواسته اجازه می دهد که کشوری خارجی قانون خود را بر بخشی از قلمرو او حاکم سازد؟
این فکر چیزی شبیه به ملغمه ای از رویا پردازی های آینده نگرانه و مکتب قدیمی استعمارگری است. اگر حکومتی مثل ماداگاسکار هم واقعا به دنبال انجام این مهم رفته باشد، کمی بعد با کودتای نظامی سرنگون شده است. مورد دیگر هندوراس بوده است: رئیس جمهور «پرفیریو لوبو» که پس از کودتای سال ۲۰۰۹ بر سر کارآمد، نسبت به پیشنهاد رومر علاقه پیدا کرد. هندوراس در دو سال گذشته به طور وسیعی در مسیر تحقق رویای رومر گام برداشت و حتی قانون تاسیس منطقه ویژه دسارویو(۹) را گذراند که به این منطقه، در راستای جذب سرمایه گذاران خارجی، قوانین ویژه و حامی سرمایه اعطا می شد.
در یک سازماندهی عجیب و غریب جغرافیایی، سیستم قضایی موریس، کشور جزیره ای کوچکی در اقیانوس هند، در دادگاه استیناف منطقه ویژه دسارویو به کار گرفته شد اما هنوز آرزوهای بزرگ، به سادگی به دست نمی آیند. در پی اقدام دولت هندوراس در امضای یک قرارداد سرمایه گذاری بدون حضور هیأت مشاوران پروژه دسارویو، رومر در ماه سپتامبر از این هیأت استعفا داد.
در ماه اکتبر دادگاه عالی هندروس، حکم به فقدان مشروعیت «شهرهای خصوصی» داد. پیش از این تصمیم، رومر در مصاحبه با گاردین عنوان کرده بود: «من نمی فهمم منظور مردم از شهرهای خصوصی چیست اما اگر این به معنای شهرهایی فاقد نهادها یا حکومت تلقی شود، من از این تلقی که مغایر اساسی ترین ضروریات یک شهرنشینی موفق است هراس دارم.»
فارغ از اینکه هنگ کنگ هندوراس به واقعیت بپیوندد یا نه، رومر این افتخار را به دست آورد که نشان دهد حتی یک ایده باورنکردنی هم می تواند ما را به بازبینی نگرشمان در مورد یکی از فقیرترین نقاط دنیا وا دارد.
66- الکساندر مک گیلیوری
برای دفاع از آزادی بیان در عصر توییتر
وکیل ارشد توییتر / سان فرانسیسکو
در جریان انقلاب های عربی در سال گذشته، دنیا قدرت توییتر را در جهت دهی به احساسات مردم، بسیج مخالفان و به زعم عده ای سرنگونی دیکتاتورها به عینه دید. اگر چه قدرت هیچ وقت داده نمی شود اما شغل الکساندر مک گیلیوری دفاع از این کار است.
وی به عنوان وکیل ارشد توییتر در سراسر دنیا به چالش با حکومت ها می پردازد تا از حق کاربران توییتر برای اظهار نظر در هر کجا دفاع کند؛ کاری که کاربران با قریب به 140 کاراکتر انجام می دهند. درست در سال گذشته وکیل پرسابقه سیلیکون ولی که پیش تر نماینده گوگل در قضیه دفاع از حق مالکیت فکری در عصر جست و جوهای اینترنتی بود، به مقابله با اقدامات حکومت هند در بستن حساب های کاربری برخاست، با حکم یک دادگاه آمریکایی برای افشای اطلاعات مربوط به اعضای جنبش «وال استریت را اشغال کنید» مبارزه کرد و حتی یکی از همکاران توییتر را که به کارکنان شرکت کمک کرده بود تا انتقادات را از سایت شرکت حذف کنند، مؤاخذه کرد.
مک گیلیوری اصرار دارد که «شما نمی خواهید که منافع اقتصادی بر قضاوت در مورد محتویات (سایت) تأثیر بگذارد ... چرا که این رفتار به معنای عدم اعتماد به کاربران سرویس شماست.» اما این تنها یک قانون کلی مسأله دار است.
اوایل امسال توییتر سیاست جدیدی را مطرح کرد که به شرکت این امکان را می داد «پیام های کاربران را در یک کشور خاص جمع آوری کند در حالی که در سایر نقاط جهان امکان دسترسی به این پیام ها وجود دارد.» (حذف یک پیغام در توییتر پیش تر به معنای حذف آن از کل وب بود). منتقدان، این اقدام را نوعی سانسور می دانند ولی توییتر متعهد شده است که پیغام ها را صرفا در صورتی که درخواست حذف دریافت کندن یا پیام ها خلاف قانون باشندن حذف خواهد کرد؛ سیستمی که مک گیلیوری، از جمله معماران این طرح،از آن اینگونه دفاع می کند: «برای داشتن کاربران بیشتر در جاهای بیشتر».
شرکت در نیمه نخست سال ۲۰۱۲ از تمام درخواست های حذفی که از سوی شش دولت مطرح شده بود سرباز زد ولی در ماه اکتبر، در جریان ممنوعیت یک گروه نئونازی توسط دولت آلمان اجازه بلاک کردن در این کشور و همچنین حذف پیام های ضدیهودی در فرانسه را داد.
مک گیلیوری در پیغامی در توییتر عنوان کرد: «هرگز نخواه که پیام ها جمع آوری شوند؛ ولی باید ابزاری باشند که با دقت و به شکلی شفاف این کار را انجام دهند.»
سرویس توییتر چه بسا راهکاری برای خلأهای این سیاست جدید بیابد ولی در زمانی که شرکت های چند ملیتی از چپ و راست به کشورهایی همچون چین نقب می زنند، باقی ماندن مک گیلیوری بر سر اصل آزادی بیان، حیاتی است. وی در گفت و گو با نیویورک تایمز گفت: «هیچ کس دوست ندارد که از یک قلم برای شکار موش استفاده شود ... همه ما قلم هایی می خواهیم که برای نوشتن همه چیز به کار روند و این امر برای ما معتبر خواهد بود.»
67- روچیر شارما
به سبب تعدیل اصطلاح «بازارهای نوظهور»
مدیر شرکت مورگان استنلی / نیویورک
به زمین خوردن شرکت برادران لمان در سال 2008، اقتصاد جهانی را دچار نابسامانی ساخت. با گذشت چهار سال، ایالات متحده و اقتصادهای برتر اتحادیه اروپایی همچنان کج دار و مریز پیش می روند. در چنین فضایی، چین و هند عملا تنها نقاط روشن در عرصه رشد جهانی به نظر می رسند اما به باور روچیر شارما، عصر طلایی این کامرواها نیز به زودی به سر می رسد.
شارما که مسوول نگه داری از اوراق بهاداری است که ارزش آنها 25 میلیارد دلار تخمین زده می شود، در کتاب جدید خود با عنوان «Breakout Nations» به رد این باور رایج پرداخته است که بازارهای نوظهور در دهه گذشته، در دهه پیش رو نیز رشد جهانی را هدایت خواهند کرد. در حالی که عده ای بر آمدن میلیاردرها در هند مکزیک و روسیه را به عنوان نماد شکل گیری ثروتمندان جدید تعبیر می کنند، شارما این امر را عدم توازن خطرناک می داند.
سرمایه گذاران زیرک چه بسا به سراغ اقتصادهای امیدوارکننده تری، مثل لهستان «کسل کننده»، بروند نگرش هوشمندانه شارما در عرصه ژئواکونومی - در کنار اظهارنظرهایی همچون اینکه گرانی کوکتل در ریو چه بسا نشانه روییدن جوانه های سبز در دیترویت باشند یا بروز نقصان در چین، آنگونه که همه می هراسند به یک «رخداد فاجعه بار» بدل نخواهد شد و از همه مهمتر این جمله که «یک شتر مرده باز هم بزرگتر از یک اسب است.» - حاصل دو دهه مسافرت در سرتاسر جهان برای یافتن میدان مناسب برای سرمایه گذاری است. شارما می نویسد: «دهه آینده سرشار از نقاط روشن است ... اما شما نمی توانید با تماشای ملت هایی که در دهه گذشته بیشترین توجهات را به خود جلب کردند، این نقاط را پیدا کنید!»
68- چینوآ آچبه
به سبب وادار ساختن آفریقا به روبرو شدن با اهریمنانش
نویسنده / پراویدنس، رود آیلند
چینوآ آچبه، یکی از غول های ادبیات آفریقا در بیش از یک قرن اخیر، اکنون بیشتر به خاطر رمان «چیزها جدا جدا فرو می افتند» (1958) شهرت دارد. وی در این رمان از سنت های شفاهی بهره می گیرد تا داستان تغییر یک دهکده نیجریایی در اثر استعمار و مسیحیت تحمیلی اروپاییان را بازگوید. او همچنین به واسطه انتقادات سرزنش آمیزش از تصویری که نویسندگان اروپایی از آفریقا ترسیم کرده اند بسیار مشهور است؛ وی در پی ادبیاتی است که به خوبی فراتر از قالب «قلب تاریکی» آرمانی از جوزف کنراد نوشته شده به سال 1899 م.) برود تا واقعیت های آفریقا را عیان سازد و در این بین این خود آفریقاییان باشند که در مقام راوی قصه هایشان ظاهر می شوند. در پی همین هدف، امسال کتاب خاطرات آچبه با نام «روزگاری کشوری بود» انتشار یافت که به زندگی او در سال های 1967 تا 1970 در جریان جنگ بیافرا می پردازد.
در جریان این جنگ که برای بیافرا بیش از یک میلیون نفر تلفات در پی داشت، آچبه به عنوان نماینده بین المللی حکومت تجزیه طلب بیافرا فعالیت می کرد و چندین بار نیز به سختی از حملات نیروهای نیجریه جان به در برد. این کتاب به طرح این موضوع می پردازد که جنگ بیافرا به عنوان نخستین جنگ داخلی در آفریقا که توجه رسانه های آبین المللی را به خود جلب کرد. منادی درگیری های آینده در آفریقا، از روآندا و کنگو گرفته تا سیرالئون بود که همگی ریشه در مرزبندی های مصنوعی عصر استعمار داشتند.
این مسأله در پی وجود منابع طبیعی و عدم توانایی جامعه بین المللی در متوقف کردن خونریزی ها تشدید می شد. آچبه که امروز استاد مطالعات آفریقایی در دانشگاه براون است می نویسد: «نیجریه روزگاری کشور امیدهای بزرگ و پیشرفت بودف ملتی با منابع غنی که در اختیارش قرار داشت اما جنگ بیافرا مسیر نیجریه را عوض می کند. از نظر من این یک تجربه مصیبت بار بود که تاریخ آفریقا را تغییر داد.»
69- ماجون
به سبب رؤیای آسمان آبی بر فراز چین و تلاش در این راستا
فعال محیط زیست / چین
در رودهای چین لجن روان است؛ هوا طعم چسب و سریشم می دهد؛ تخم مرغ های مصنوعی و خوک های آکنده از هورمون های رشد و سرخ شده در روغن حاصل از پساب های فرآوری شده هر روزه در منوی غذاها در سرتاسر چین وجود دارند. در ایالات متحده پرسیدن از اینکه «چرا آسمان آبی است؟» به معنای چیزی است که از شدت آشکار بودن نیازی به توجیه ندارد. اما در چین، سرزمین شماری از آلوده ترین شهرهای جهان، چنین پرسشی اساسا خود جای پرسش دارد.
ما جون، مشهورترین فعال چینی نه تنها دولت را مسوول پاسخگویی دانست بلکه نخست بر سر این مطلب رفت که به راستی چرا چین در چنین وضعیت آلودگی بدی به سر می برد. روش او: مصرانه و به دقت شواهد مربوط به شرکت هایی که در این رابطه بد عمل می کردند را گرد آورد تا این شرکت ها از روی شرمندگی به طریق صواب سوق یابند. ما جون، روزنامه نگاری که به فعال محیط زیست بدل گشت و در پکن انستیتوی امور عمومی و زیست محیطی را بنیان نهاد، معیارهای علمی را به کار گرفت تا تخلفات شرکت ها را افشا کند (بیش از 90 هزار مورد تا اکنون)؛ از یک کارخانه کوچک قطران زغال گرفته که به شکل نامناسبی زباله های خطرناکش را نگه داری می کرد تا عرضه کننده های سیب که کارگران را با مواد سمی که در صفحات لمسی استفاده می شود آلوده می کردند؛ و در کنار همه اینها، ادارات استانی نیز رعایت قوانین زیست محیطی را در سرتاسر چین مورد غفلت قرار می دهند.
اکنون شماری از شرکت های چند ملیتی به هنگام کار کردن با شرکت های چینی با ما جون به مشورت می نشینند با مستند کردن تخلفات زیست محیطی که برای مدت طولانی کاملا آشکار بودند، ولی هیچگاه به گونه ای گردآوری نشدند تا افکار عمومی به سادگی آنها را دریابند، ما جون داده های آماری را در اختیار شهروندان چینی قرار دارد تا به این ترتیب حزب کمونیست وادار شود به وظیفه خود عمل کند. ما جون پیام خود را با تصاویر شفافی از رودخانه های سیاه چین و افق های قهوه ای مایل به خاکستری عرضه می کند.
ما جون در یکی از مقالات اخیر خود با عنوان «رؤیای آسمان های آبی» از انتظار روزی می گوید که «بیمارستان ها از بچه هایی پر نباشند که از بیماری های تنفسی رنج می کشند ... زمانی که نیازی نیست که دیگر زیاد در مورد انتخاب نوع ماسک ضد ریزگردها فکر کنی، چرا که دیگر بچه ها می توانند از مدرسه تا خانه بدون تنفس دوده و دود پیاده روی کنند.»
شاید ما جون ناچار باشد برای دیدن چنین روزی انتظاری بس طولانی بکشد ولی مسلما این به خاطر کمی تلاش های او نخواهد بود.
70- اوگنیا چیریکووا
به سبب رودست زدن به ولادیمیر پوتین
فعال محیط زیست / روسیه
دامان اوگنیاچیریکووا تا سال 2007 از سیاست به دور بود تا اینکه در این زمان چشمش به رنگ های قرمزی افتاد که بر درختان جنگل خیمکی در حومه مسکو زده شده بود؛ محلی که او از پیاده روی در کنار خانواده اش در آنجا لذت می برد. وی هنگامی که دریافت بخش گسترده ای از جنگل به خاطر ساخت یک بزرگراه نابود شده است. دست به کاری زد که در فرهنگ سیاسی روسیه تقریبا غیرقابل تصور است: او دست به سازماندهی زد. چیریکووا، یک تاجر زن موفق که صاحب شرکت مهندسی بود، به زودی به یک فعال تاثیرگذار، معترض سازماندهنده و بلاگری که برای حفظ جنگل ها می کوشد بدل شد. زمانی که هزاران نفر به خاطر او دست به راهپیمایی زدند و افراد صاحبنامی همچون بونو از گروه موسیقی U2 در حمایت از وی سخن گفتند، دولت روسیه عقب نشستند.
چیریکووا چندین بار بازداشت شد و حتی یک بار مقامات او را تهدید کردند که فرزندانش را از او خواهند گرفت. اعتراضات خیمکی نخستین نشانه میزان رو به افزایش نارضایتی در روسیه بود که در راهپیمایی های گسترده ای که پیش و پس از انتخاب مجدد ولادیمیر پوتین به ریاست جمهوری صورت گرفت. کاملا عیان شد. چیریکووا که به سازماندهی اعتراضات کمک کرد و اخیرا نیز در انتخابات محلی با حزب روسیه متحد به مبارزه برخاست (اگرچه وی انتخابات را واگذار کرد ولی بحث تخلف انتخاباتی نیز مطرح شد)، گشانده راه بود. در دوران پوتین چهره های اپوزیسیون دولت عموما از میان روشنفکران، سیاستمداران سابق یا الیگارش ها بودند. به واسطه چیریکووا، که مبارزه خود را از یک دفتر کوچک در همسایگی مغازه های میوه فروشی هدایت می کند، بود که فعالان روس چهره ملموس تر یافتند: یک زن معمولی با حس فوق العاده مبارزه برای حفظ خانه اش.
نظر کاربران
بابا اینا هرکی رو پیدا کردن گذاشتن تو لیست.
نه محمد جون تو بي خبري هدف اينه كه الان ورژن 7 اين تاثير گذارترين مردان جهان البته از ديدگاه مجله است كه يك ايراني توش نميبيني حالا چه خوب چه بد با اين كار به صورت غير محسوس حس خود كم بيني تو منه عوام كه بيس چاري تو اين سايتم به وجود مياد كه مجله اين كار رو داره ميكنه.
محض اطلاع مجله ميگم كل دنيا پلن ميريزن با يه سخنرانيه يكي از كوچكترين مقامات ما پلن رو عوض ميكنن.ايرانيها تاثير گذار ترين مردم و همين طور مقامات رو بر روي دنيا دارن.بيشتر فيلم ها روي تفكرات ايرانيها فكوس شده شايد...