چگونه مخِ دیگران را بزنیم و متقاعدشان کنیم؟
اگر تا به حال فروشندهای توانسته باشد شما را قانع کند که به کالایی نیاز دارید، یا برایتان پیش آمده باشد که کاری را خیلی غریزی انجام داده باشید یا انتخابهایی کرده باشید که کاملا از شخصیت شما دور باشند، پس میتوان گفت شما در این مواقع متقاعد شدهاید. حقیقت این است که افراد بسیاری از همین راه خرج زندگیشان را درمیآورند و روی ذهن دیگران تاثیر میگذارند.
اگر فیلم «تلقین» (Inception) را دیده باشید، احتمالا فکر میکنید که متقاعد کردن دیگران کار سختی است. اما اینگونه نیست. این کار به طرز خندهداری ساده است و خودداری از آن بسیار مشکل است. در ادامه به بعضی از راههای انجام آن میپردازیم.
توجه: ما ایمیلهای بسیاری دریافت کردهایم که چگونه در موقعیتهای مختلف دیگران را متقاعد کنیم. گرچه بعضی از این موقعیتها قانونی هستند، این مطلب به منظور آموزش تشخیص این روشها یا استفاده از آنها برای اهداف مثبت نوشته شده است. بنابراین آنها را برای مقاصد خودخواهانه یا شرارتبار در مورد دیگران به کار ببرید.
روانشناسی معکوس واقعا جواب میدهد
روانشناسی معکوس به یک کلیشهی بسیار بزرگ تبدیل شده است. فکر میکنم این مفهوم در سال ۱۹۹۵ و با اکران فیلم «جومانجی» (Jumanji) به اوج خود رسید. (اگر این فیلم را دیده و آن را به یاد داشته باشید، متوجه هستید که دربارهی چه حرف میزنم.) مسئله این است که بیشتر مردم روانشناسی معکوس را خیلی ساده میگیرند. برای نمونه، اگر بگویید: «برام مهم نیست که بری خودت رو از هواپیما پرت کنی پایین و جونت رو به خطر بندازی» تا آن فرد را قانع کنید که فکر چتربازی را از سرش بیرون کند، شما در واقع از روانشناسی معکوس استفاده نکردهاید. بلکه به شکلی منفعل و تهاجمی رفتار کردهاید. پس بیایید همه چیز را پشت سر بگذاریم و از اولِ اول شروع کنیم.
اگر میخواهید از وارونگی منطق به نفع خودتان استفاده کنید، باید زیرک باشید و نامحسوس عمل کنید. فرض کنیم شما میخواهید همسرتان ظرفها را بشوید، چون نوبت اوست. همیشه این راه وجود دارد که بگویید: «نمیخوای ظرفا رو بشوری؟ نوبت توئه.»
اما در این مثال فرض بر این است که همسر شما آدم تنبلی است و روش دوستانه روی او جواب نمیدهد. خب حالا چه کار میکنید؟ احتمالا چیزی مانند این:
«من جدیدا به این نتیجه رسیدم که دیگه دلم نمیخواد ظرف بشورم. میخوام از این به بعد ظرف یه بار مصرف بخرم. نظرت چیه؟ اگر میخوای یه کم پول بده تا چند تا هم برای تو بخرم.»
نتیجهی این روش این است که یک جایگزین مزخرف و به درد نخور به او پیشنهاد دادهاید، در حالی که هیچ مسئولیت یا سرزنشی هم متوجه او نشده است. در این صورت همسر شما به جای اینکه هیچ اتهامی شامل حالش شود، تنها کاری که باید بکند این است که به این گزینهی جایگزین فکر کند. اینگونه است که روانشناسی معکوس جواب میدهد. البته تا وقتی که از ته دلتان این را بگویید.
هرگز دربارهی ایدهتان حرف نزنید، بلکه دور آن بچرخید
اگر بدانید که کسی تمایلی به انجام کاری ندارد، راضی کردنش به اینکه بخواهد آن کار را انجام دهد، ممکن است دشوار باشد. پس باید کاری کنید که باور کند این فکر، از ابتدا فکر خودش بوده است. این یک دستورالعمل همگانی است، مخصوصا در مورد فروشندهها، اما گفتنش از انجام آن بسیار سادهتر است.
فرض کنید میخواهید دوستتان را قانع کنید که تغذیهی سالمتری داشته باشد. این هدف خوبی است، اما شما یک دشمن سرسخت دارید: او به غذاهای فستفود اعتیاد پیدا کرده است و باید حداقل روزی یک بار مرغ سوخاری بخورد.
به این منظور شما باید بسیار باهوش و بسیار محتاط باشید. در غیر این صورت لو میروید. مثلا هرگز نباید بگویید: «امروز توی روزنامه خوندم که هر سال ۱۰ میلیون بچه تو شهر «آرکانزاس» به خاطر خوردن مرغ سوخاری میمیرن» چون، خب تعارف که نداریم، این جمله چرتوپرت محض است و انگیزهی بسیار واضحی در گفتن آن است که هر بچهای آن را تشخیص میدهد.
اگر هدف مرغ و جوجه است، باید سعی کنید که تصویر بسیار زنندهای از آن بسازید. برای مثال، دفعهی بعدی که عطسه کردید، دربارهی اینکه آنفولانزای پرندگان دارد از پا درتان میآورد، جوک بسازید. هنگامی که با هم در رستوران هستید و میخواهید غذا سفارش دهید، به طور لفظی بگویید که تصمیم گرفتهاید هر چیزی به جز مرغ سوخاری سفارش دهید، زیرا به تازگی فهمیدهاید که رستورانها مرغ را چطوری فرآوری و آمادهی سِرو میکنند.
ارزان بفروشید
ارزان فروختن احتمالا یکی از سادهترین و موثرترین راهها برای این است که فکری را در سر کسی بیندازید. این کار یکی دیگر از نسخههای روانشناسی معکوس است، اما سطح تهاجمی بودن آن کمتر است. فرض کنید که میخواهید یک هارد کامپیوتر به کسی بفروشید. او میتواند بین هاردِ ۲۵۰ گیگابایتی، ۵۰۰ گیگابایتی و ۱ ترابایتی یکی را انتخاب کند. شما به عنوان فروشنده، دوست دارید بزرگترین هارد ممکن را بفروشید، چون گرانتر است و پول بیشتری گیرتان میآید.
مشتری: «میشه دربارهی این هاردِ ۲۵۰ گیگابایتی توضیح بدید؟ میخوام مطمئن باشم به درد من میخوره.»
شما: «کامپیوتر شما نوعش چیه؟ برای چه کاربردی میخواید؟»
مشتری: «من یه لپتاپ ویندوزی دارم که دو سال پیش خریدمش، میخوام عکسهام رو ذخیره کنم. الان حدود ۳۰ گیگابایت عکس دارم.»
شما: «خب… ۲۵۰ گیگابایت مطمئنا الان براتون کافیه، اگه فقط بخواید که عکس ذخیره کنید. مطمئنا تا وقتی که نخواید فایلهای بیشتری تو هاردتون بریزید، همین مقدار براتون بسه.»
این جملهی آخر، مشتری را به شک میاندازد. حتی میتوانید بگویید «فقط اگه میخواید برای چند سال بعد هم جای کافی برای ذخیره کردن فایلهاتون داشته باشید، به هارد بزرگتری نیاز دارید» اما با گفتن این جمله ممکن است پا را از حد مجاز فراتر بگذارید. نکته این است که اگر به نظر برسد شما خیر و صلاح مشتری را میخواهید، خیلی ساده میتوانید او را به این فکر بیندازید که قصد دارد بیشتر از شما خرید کند.
در پایان دوست دارم دوباره از فرصت استفاده کنم و به همه یادآوری کنم که فکری را در سر کسی انداختن و متقاعد کردن او، لزوما کار پسندیدهای نیست. بهتر است از اطلاعات این مقاله، برای تشخیص مواقعی استفاده کنید که کسی این کار را با خود شما میکند، نه به عنوان یک راهنما برای بازیچه قرار دادن دیگران در راستای مقاصد نامناسب.
نظر کاربران
سلام من میخام پدرم رو راضی کنم که بریم سفر اما نمیشه حالا باید چجوری برم رو مخش به من کمک کنید
پاسخ ها
بهش بگو منو اگر نبردی سفر یا بات حرف نمیرنم یا خود کشی میکنم الکی مثلا یا اصلا غذا نمیخورم
سلام من ایفون 7+ 128گیگ میخوام ولی بابتم راصی نمیشه بخره چیکار کنم تا قبل تموم شدن تابستون راصی بشه و برام بخره؟؟
پاسخ ها
خوبه نخریدی. الآن آیفون 11 اومده...
کاش یکی میومد به من کمک میکرد. من گربه پرشین میخوام . میخوام زودتر واسم بگیره تا تابستون تموم نشده. به نظرتون چ کنم
سلام .شوهرم راضي نميشه خونه بخريم فقط دوسداره بسازه اونم نزديک خونه مادرش نميدونم چطورنظرشوعوض کنم
سلام .شوهرم راضي نميشه خونه بخريم فقط دوسداره بسازه اونم نزديک خونه مادرش نميدونم چطورنظرشوعوض کنم
چه جوری مامانم رو دور دور بزنم
پاسخ ها
بحونه های درسی بگیر ومتقائدش کن تاپیش دوستانت بری
مامانم اصلا راضی نمیشه که پشت لبمو بگیرم الان مورد تمسخر همه دوستام قرار گرفتم و دارم اذیت میشم چطوری مامانمو قانع کنم که پشت لبمو بگیرم
پاسخ ها
بگیر تموم بشه بره دیگه کاری از دستش بر نمیاد من که گواهینامه ندارم هیچ کدوم از دوستام و هم سن هام ماشین دستشون نیست با بابام خیلی لج کردم ماشین بهم نداد یه شب رفتم بیرون ماشین رو دزدیدم شبم بر نگشتم خونه تو ماشین خوابیدم دیگه بعد از اون راضی شد به همین که بهش خبر بدم و خارج از شهر نرم و رعایت کنم
کسی بامن دوست میشه
ممنون از مقاله مفید تون
شلام،داداشا خواهرا ی کمکی بکنید عاشق شدم نمیدونم چطوری بش بگم،
میخوام بابامو راضی کنم پیج رقص بزنم ولی نمیزاره شما راهی دارید؟
سلام، ماشین جدید گرفتیم و جا برای ماشین قدیمی نداریم،ولی همسایه مون که فامیلمون هم میشه پارکینگ داره و خانم هم هست و ماشین نداره، چطوری مخشو بزنم؟ (گفتم خانم چون فکر کردم، روش زدن مخ خانما با آقایون فرق داره)
کسی راه حلی داره؟
پاسخ ها
سلام اسم منو که میدونی به خانمه بگو ما یک ماشین جدید خریدیم ولی ماشین قدیمی نداشتی و اگر هم داشتیم نمیدادیم چون الان ماشین ها ۶۰ ملیونن شاید هم بیشتر حتی یک آهن قرازه هم بهتر از اینه که ماشین نداشته باشیم
من تبلت جدید می خوام ولی نمیخرن برام. چطور مخشونو بزنم لطفا بگید بهم