دلهرهها و استرسهای یک خواننده برای مجاز شدن
روزهایی که فضای موسیقی مهآلود است، اولین کنسرت رسمی یک خواننده با سبکی متفاوت از اجراهای زندهای را که در سالهای اخیر، در برج میلاد برگزار میشود، میبینیم. آن هم کنسرتی که شایعه شد اگر حمایتهای دولتمردان کابینه حسن روحانی نبود به سرنوشت برخی از کنسرتهای خوانندگان تازه مجاز شده یا کنسرتهای خوانندگان بزرگ و کوچک در شهرستانها دچار میشد و مهر لغو بر پیشانیاش میخورد.
هفته نامه تجارت فردا: روزهایی که فضای موسیقی مهآلود است، اولین کنسرت رسمی یک خواننده با سبکی متفاوت از اجراهای زندهای را که در سالهای اخیر، در برج میلاد برگزار میشود، میبینیم. آن هم کنسرتی که شایعه شد اگر حمایتهای دولتمردان کابینه حسن روحانی نبود به سرنوشت برخی از کنسرتهای خوانندگان تازه مجاز شده یا کنسرتهای خوانندگان بزرگ و کوچک در شهرستانها دچار میشد و مهر لغو بر پیشانیاش میخورد.
به نظر میرسد موسیقی در کشورمان همچنان زیر سوال است به خاطر همین فعالیتهای رسمی و قانونی موسیقی اغلب با دلهره نسبت به انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت همراه میشود. به نظر شما چرا چنین وضعیتی بر بازار موسیقیمان حاکم است؟
نگاه غیرعلمی، احساسی و متناقض به مقوله هنر و بهویژه موسیقی دارای سابقهای طولانی در ضمیر فرهنگ عمومی ایران است از دوره شاه اسماعیل صفوی تاکنون بهطور اخص فرآیندی تصاعدی را پشت سر گذاشته تا به امروز رسیده است.
معلوم است که جسم و روح هر انسانی در اثر دلهره و فشار و استرس و غیره در حالتی که بهطور مداوم و چندساله باشد، دیر یا زود متلاشی خواهد شد. این موضوع در هر شغلی و هر انسانی و هر کشوری که باشید فرقی ندارد، بیشک تاثیر منفی دارد. اما مگر کیفیت کاری یا شرایط روحی و جسمی هنرمندان در ایران برای کسی هم مهم است که شما این سوال را مطرح میکنید؟
با توجه به تقاضای بالا در بازار موسیقی وجود محدودیتها چه آثار و تبعاتی میتواند به همراه داشته باشد؟ به هر شکل شاهدیم این محدودیتها باعث شده گاه خوانندگان و نوازندگانمان برای ارتباط مستقیم با مخاطبان به کنسرتهای خارج از کشور روی بیاورند یا به مهاجرت آنها یا تقویت بازار زیرزمینی منجر شود.
بله، دود وجود چنین فضایی نهایتاً به چشم فرهنگ و جوانان و اقتصاد کشور و مسوولان آینده خواهد رفت. هر چه فضای کار موسیقی بهصورت رسمی در بازار داخلی فراهمتر باشد، دارای جامعهای شادابتر و جوانانی راضیتر و امیدوارتر خواهیم بود و همچنین رویکرد و نیمنگاه جوانان و هنرمندان به مهاجرت یا فعالیت در خارج نیز کمرنگتر خواهد شد. از نظر حفظ منابع انسانی و ارزی و فرهنگی و افزایش رضایت عمومی بسیار برای ما مهم است. اما افسوس که در شرایط فعلی فعالیت رسمی و قانونی با پیچیدگیهای زیادی همراه شده است.
با این اوصاف یک خواننده چقدر هزینه از بعد اقتصادی میدهد تا فعالیت رسمی و قانونی خود را آغاز کند؟
اگر فضا همواره ثابت و قابل حدس بماند نهایتاً با افزایش رضایت عمومی و شادابی فرهنگی، امنیت سرمایهگذاری در هر زمینهای خودبهخود بالا خواهد رفت و این شامل حال سرمایهگذاران موسیقی هم خواهد شد.
با وجود فشارها و محدودیتها بهویژه در زمینه برگزاری کنسرت از یکسو و نبود کپیرایت در ایران و انتشار غیرقانونی آلبومهای خوانندگان آیا سرمایهگذاری در عرصه موسیقی را میتوان در شرایط فعلی صنعت پربازده دانست؟
اتفاقاً با تمام این اتفاقات هنوز هم به نظر من حوزه تهیهکنندگی و سرمایهگذاری در موسیقی از جمله پربازدهترین مشاغل است. در کدام شغل رسمی شما میتوانید شبی 200 میلیون تومان سود کنید؟ تهیهکنندگان کنسرتها در سالنهای بزرگ تهران و در صورتی که با خوانندگان محبوب و مطرح، در هر سبکی، قرارداد داشته باشند، هر سانس کنسرت لااقل 100 میلیون تومان و در صورت دو سانس بودن کنسرت در یک شب، حداقل 200 میلیون تومان سود خالص به دست میآورند.
درآمد خوانندگان را هم لطفاً از خوانندگانی بپرسید که برای تجارت وارد بازار موسیقی شدهاند. چون من یک عمر مفت و مجانی با هزار درد ماندم و ساختم و خواندم و زیر بار پولداری به قیمت فروش خود و شخصیت و هنرم به دیگران نرفتم. این دسته از خوانندگان و گروهها که تعدادشان بیش از ۵۰ خواننده و گروه است و در تمامی سبکها هستند، لااقل ماهانه ۱۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان بستگی به میزان کنسرتها در داخل و خارج کشور، درآمد دارند.
شما بهتازگی باوجود مشکلاتی که وجود داشت پس از ۱۰ سال انتظار موفق شدید اولین کنسرت رسمی خودتان را برگزار کنید. کنسرتی که در محافل خبری اینگونه شایع شده است که با حمایت مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد و وزارت کشور برگزار شده است. آن هم در شرایطی که شاهدیم کنسرت برخی خوانندگان لغو میشود.
من تقریباً تا سال 1385 بیش از 80 کنسرت با اعضای گروههای گذشتهام اجرا کردهام، پس از سال 85 و تشکیل گروه سابقم «the ways»، قاعدتاً به سمت اجرای زنده نرفتم و از سال 90 آغاز به گرفتن مجوز برای آلبوم و کنسرت کردم.
علت این همه حمایت از برگزاری کنسرت شما در برج میلاد چه بود؟ آیا فکر میکنید برگزاری کنسرت رسمی با این نوع حمایتها میتواند زمینهساز تغییر در نوع نگرشها به فعالیت رسمی خوانندگان در بازار موسیقی باشد؟
دلیل حمایت نهادها و مراجع ذیصلاح با این حجم وسیع از برگزاری این کنسرت در برج میلاد به محتوای ارائهشده به مخاطبان برمیگردد. قاعدتاً جنس آثار و محتوای کار ما و کیفیت اجرایی ما با کنسرتهای پاپی که تا آن روز دیده میشد زمین تا آسمان متفاوت بود و همین امر هم دلیلی منطقی شد که لطف تمامی مسوولان شامل حال گروه ما شد، از مسوولان برج میلاد تا وزارت محترم کشور تا نیروی انتظامی و البته که طبق تعاریف قانونی بیش از هر کس نیز در این دو سه سال مسوولان وزارت ارشاد و نهادهای مرتبط با مجوزها، همه این عزیزان با زحمت و مشقت فراوان و گذاشتن اعتبار و آبرویشان و اعتماد به کار و اجرای ما و فرهنگ بالای هواداران در این میان، همت کردند تا دل مردم شاد شود و هواداران عزیز آن شب را غمگین و ناراضی به منزل نروند و خاطرهای نیک از اجرا در ذهنشان نقش بندد و این حس رضایت مردم عزیز که بالاخره پشتیبانی متصدیان امر از هنرمندان و مخاطبانشان را دیدند و خوشحالی هموطنانمان از به وجود آمدن این فضای اعتماد و تعامل را تا همین امروز نیز میتوان در فضای خبری و خصوصاً فضای مجازی به خوبی رویت کرد. بسیار خدا را شکر میکنم که همه ما در پیش چشم مردم روسفید بیرون آمدیم و اندکی هر کدام از ما به نوبه خودمان وسیلهای برای آرامش خاطر هواداران در آن شب شدیم.
در کنسرت شما با وجود اقبال زیاد مخاطبان و اینکه جای تعجب داشت کنسرت اول یک خواننده تازهوارد به بازار موسیقی این تعداد مخاطب جذب کند، آنچه بیش از همه به چشم خورد وجود فضای نگرانی و دلهره بود. آیا قبل از شروع مشکلاتی پیش آمده بود یا سابقه بقیه کنسرتها شما را نگران کرده بود؟
قبل از اینکه به این پرسش پاسخ دهم بگذارید این توضیح را بدهم. یادمان نرود که در هر جای دنیا، یک گروه هنری یا یک هنرمندی که عاشق مملکتش و مردمش باشد و اهل نظر و اندیشه و علم و فلسفه باشد، وظیفه دارد با هزاران دغدغه و مشکل چه از نظر مالی و چه دیگر مسائل از بدو تشکیل بجنگد تا بتواند در بازار هوادار جذب کرده و نهایتاً خود را بهصورت یک بسته هنری آبرومند تقدیم هوادارانش کند، یعنی این جنگیدن سالیان سال با دردسرهای ریز و درشت و ساختن و تحمل مشکلات و غیره وظیفه یک هنرمند یا گروهی است که ادعای مردمی بودن و خدمتگزاری به آنان را دارد و اگر از ته دل و بدون ریا و ژست روشنفکری به نوبه خود طبق وظیفه ملیاش به قصد ارائه خدمات فرهنگی و هنری و فکری به مخاطبانش کار میکند باید بداند که وضع همین است و کار بزرگ و خدمت بزرگ، بدون چشمداشت و ریا، نیازمند مردان و زنان بزرگ و باسواد و میهندوست است و اگر خالص باشد، منتی به خاطر تحمل سالها فشارهای کشنده، بر جامعهاش یا دولتهای مستقر در دوره حیات هنریاش نباید بگذارد، چون کلاً وظیفهاش تلاش برای بهبود و ارتقای کشورش است و اگر مشکلی در عرصه عمومی یا دولتی نیز میبیند باید بداند که وظیفهاش تلاش و تعامل و صبر و همفکری با کارشناسان و مسوولان امر برای رفع آن مشکل باید باشد نه همچون بسیاری از روشنفکرنماهای بیسواد، سیاه و سفید مطلق دیدن را پیشه کنند و تنها کارشان تخطئه و غر زدن و ژست گرفتن و کاهلی و نهایتاً هیچ کاری نکردن و به این و آن فحش دادن شود.
با این حال شما حتی از شرکتکنندگان درخواست کردید که مراقب شما باشند تا این کنسرت به پایان برسد. حتی به نظر رسید صحبتهای طولانی شما با مخاطبان که در کنسرتهای دیگر خوانندگان سابقه ندارد به همین استرسها و دلهرهها برمیگشت؟
در این راستا من و گروهم دستتنها نمیتوانیم بدون کمک هواداران مراقبت از محصول باارزش فرهنگیمان در شب اجرا را تمام و کمال عهدهدار شویم و همچون همیشه بیکمک مخاطبان عزیز از پس هیچ مشکلی نمیتوانیم برآییم. از اینرو طلب کمک از هواداران و لطف ایشان منجر به برگزاری آن اجرای باشکوه و پرشور و هیجان و همزمان فاخر و موقر شد.
ارسال نظر