بررسی فیلم «آینه های روبرو» از دیدگاه علمی
داستان دختری که پسر بود!
«آدینه» دختری که دچار مشکل «فراجنسیتی» است (یعنی از نظر ظاهری مونث است ولی از نظر شخصیتی مذکر) به طور اتفاقی با «رعنا» که زنی ساده و خانهدار است و به دلیل مشکلات مالی همسرش مسافرکشی کند آشنا می شود...
مج له سیب سبز : «آینههای روبهرو» نخستین فیلم بلند «نگار آذربایجانی» است که ماه گذشته در برخی سینماهای کشور به نمایش درآمد. این فیلم داستان زندگی ۲ زن با نامهای «رعنا» و «آدینه» را به طور موازی دنبال میکند و تلاش دارد تا با نمایش موقعیت متفاوت این ۲ زن در قصه، بحرانها و آسیبهای ناشی از زندگی در جامعهای که کمترین شناخت را از یک اختلال جنسیتی دارد، به تصویر بکشد.
«آدینه» دختری که دچار مشکل «فراجنسیتی» است (یعنی فردی است که از نظر ظاهری مونث است ولی از نظر شخصیتی مذکر) به طور اتفاقی با «رعنا» که زنی ساده و خانهدار است و به دلیل مشکلات مالی همسرش مجبور است مخارج زندگیاش را با مسافرکشی تامین کند، آشنا میشود و به این ترتیب، آشنایی این ۲ فراز و فرودهای بسیاری را برای قصه فراهم میکند؛ موقعیتهایی که زوایای تاریک و تلخ شخصیت دوجنسی قصه، یعنی «آدینه» را به خوبی برای مخاطب به تصویر میکشد. فیلم «آینههای روبهرو» با تهیهکنندگی «فرشته طائرپور» و کارگردانی «نگار آذربایجانی» با سوژهای جسورانه است که با همکاری «دکتر حسین خطیبی» روانپزشک و پژوهشگر اجتماعی به عنوان مشاور فیلم نگاشته شده است. موضوع «ترنس»ها طبیعتا موضوعی حساس است و فیلمی درباره آنها ساختن به مراتب حساستر و دشوارتر. اینکه چرا فرشته طائرپور و نگار آذربایجانی سراغ این موضوع رفتهاند و اینکه فیلم تا چه حد توانسته این مشکل را به درستی به تصویر بکشد، موضوع این گفتگو با تهیهکننده، کارگردان و مشاور این فیلم است.
فرشته طائرپور، تهیهکننده و فیلمنامهنویس
وقتی به عنوان فیلمساز راجع به موضوعی اجتماعی فیلم میسازید الزاما به این معنا نیست که خودتان یا خانوادهتان به آن مسئله مبتلا بودهاید. واقعیت این است که برخی اتفاقات ممکن است به ذهن شما ورود پیدا کنند و سالها در خاطره و حافظه شما باقی بمانند و به نوعی ایجاد دغدغه کنند و در یک بزنگاه زمانی یا مکانی مناسب تبدیل به یک سوژه برای گفتن، نوشتن و یا ساختن فیلم شوند. درباره داستان زندگی «آدینه» شخصیت ترنس فیلم «آینههای روبهرو» هم همین اتفاق افتاد. این بخش از قصه بر اساس مشاهدات خانم آذربایجانی در دوران نوجوانی، در ذهن ایشان شکل گرفت و سالها به عنوان یک خاطره محفوظ مانده بود تا روزی که در خلال یک گفت و گو و کار کردن روی فیلمنامهای دیگر، به عنوان یک شخصیت ویژه و جذاب داستانی جان گرفت و به خوبی در دل قصه دیگری که من تعریف میکردم (قصه رعنا) نشست.
در طرح قصه من یک زن ساده و خانه نشین وجود داشت که به دلیل مشکلات همسر پنهانی مسافرکشی میکرد و زنان گوناگونی را در شهر جابه جا میکرد. ماجراهای فیلم من در جایی بحرانی میشد که یکی از مسافران که زنی حامله بود برای رعنا دردسر ساز میشد. با زنده شدن خاطره همسایه دوران نوجوانی خانم آذربایجانی، تصمیم گرفتیم شخصیت ترنس (آدینه) را به جای زن حامله در قصه قرار دهیم و این شد که قصه آینههای روبهرو شکل گرفت. به این ترتیب ما مشغول نوشتن فیلمنامه شدیم تا در فرصتی مناسب برای ساخت آن اقدام کنیم.
نگار آذربایجانی، فیلمنامهنویس وکارگردان
البته داستان زندگی فردی که من از دوران نوجوانی میشناختم با آنچه مخاطب در فیلم درباره «آدینه» دختری که فراجنسیتی است میبیند، متفاوت بود. اما او علاوه بر دگرجنسگونه بودن، یك شباهت دیگر هم با آدینه داشت و آن مهربانی و انسانیت اوبود. او آدم خوبی بود كه در تقابل با آدمهای اطرافش كه آنها هم از دید من خوب بودند، به شدت دچار مشكل بود و عدم پذیرفته شدنش از سوی اجتماع اطراف، او را به ناچار به سمت تنهایی و انزوا سوق می داد. به شدت تنها و منزوی بود. در واقع این طور به نظر می آمد كه اطرافیان او بلد نبودند با فردی که به این اختلال جنسی مبتلاست چگونه رفتار کنند. چون آموزشهای لازم در این زمینه را ندیده بودند و اطلاعات درست و كافی هم در این مورد نداشتند. به هر حال خاطره او و مشكلاتش در ذهن من ماند و مابقی ماجرا هم بر اساس مطالعات و کسب تجربه و تحصیلاتم بهدست آمد.
در این مدت فیلمهای زیادی درباره ترنسسکشوالها که در سراسر جهان ساخته شده دیدم و به این مسئله پی بردم که معضلات و مشکلات ترنسسکشوالها یک مسئله جهانی است. و فقط مربوط به جامعه و فرهنگ ما نمیشود. در روند تحقیقات برایم مشخص شد که اگر چه ما به لحاظ فرهنگی تفاوتهایی با کشورهای اروپایی و غربی داریم با وجود این مشکلات و معضلات جامعه ترنسها در این جوامع نیز مشابه مشکلات این گروه در ایران است. و همین مسئله موجب شد تا سوژه ترنسها برای من جذابتر و حساستر شود و تمایل من برای آنكه روزی فیلمی در این مورد بسازم، بیشتر شود.
فرشته طائرپور
زمانی که متوجه شدیم انتخاب شخصیت ترنس که تصمیم به تغییر جنسیت دارد جذابتر است، هنوز تحقیقات میدانی و کتابخانهای را در این زمینه شروع نکرده بودیم. در ابتدای راه کمی تردید داشتیم و خانم آذربایجانی نگرانیهایی داشت که آیااصلا میشود در سینمای ایران روی چنین شخصیتهایی کار کرد و من هم در وهله اول فکر نمیکردم که شخصیت ترنس «آدینه» آنقدر در فیلمنامه پررنگ شود و به عنوان شخصیت اول یا یکی از ۲ شخصیت اول در قصه جای گیرد. اما مدت زیادی نگذشت که قلاب سوژه ترنسسکشوالیسم به ما بند شد و در پرداخت ماجراها و حاشیههای فیلمنامه جای خود را پیدا کرد و حتی لزوم جدی گرفتن مقوله تحقیق را ایجاب کرد.
بخش عمده تحقیقات برعهده خانم آذربایجانی بود و ایشان در یک ترکیب خوب از تحقیقات و خلاقیت به پرداخت شخصیت آدینه مشغول شدند. به مرور با پیش رفتن پروژه به این نتیجه رسیدیم که این شخصیت علاوه بر گیرایی، ابعاد اجتماعی، عاطفی و حقوقی قابل اعتنایی دارد. ابعادی که خود ما هم با آن آشنا نبودیم و به مرور متوجه اهمیت و چگونگی آن میشدیم. هر چه جلو میرفتیم بیشتر احساس میکردیم که در کنار روایت یک قصه سینمایی، یک رسالت اجتماعی را هم داریم به دوش میکشیم. آینههای روبرو داشت به موضوعی میپرداخت که میتوانست یک تحول فرهنگی در جامعه ایجاد کند و در نوع نگاه مردم عادی به افراد ترنس تغییراتی به وجود بیاورد.
نگار آذربایجانی
شاید یکی از دلایلی که موجب شده کمتر کسی به موضوع ترنسها و مشکلات آنها بپردازد، چگونگی پرداختن به این موضوع است. موضوعی که نه به لحاظ قانونی بلکه به لحاظ فرهنگ و عرف جامعه در گروه خطقرمزها و تابوها جای میگیرد. از نظر من سختترین قسمت آینههای روبهرو نوشتن فیلمنامهاش برای من بود. ما باید دنبال راهی میگشتیم تا با مخاطب ارتباط برقرار کنیم. مخاطبی که میدانستیم که درباره این سوژه با پیشداوری و حتی بدبینی به سینما میآید یا به طور کلی نسبت به موضوع ترنسها بیاطلاع است.
دست کم برایمان مشخص بود که تعداد مخاطبانی که با دید مثبت برای تماشای آینههای روبهرو میآیند، اندک است. به همین دلیل به دنبال راههایی بودیم که بتوانیم مخاطب را در طول نمایش فیلم در سالن نگهداریم و او را با فیلم همراه کنیم و مهمتر از این موضوع برایمان خیلی اهمیت داشت که بتوانیم در دیدگاه مخاطب نسبت به ترنسها و افرادی که به این اختلال مبتلا هستند تغییر ایجاد کنیم و در عین حال زیبایی فیلم و دراماتیک بودن آن را نیز حفظ کنیم.
نگار آذربایجانی
بخشی از تحقیقات ما در روند نوشتن فیلمنامه، تحقیقات میدانی بود که در آن مرحله با گروهی از دختران و پسران ترنس گفت و گو و معاشرت کردیم تا بتوانیم از نزدیک با آنها و مشکلاتشان آشنا شویم. اکثریت قریب به اتفاق آنها، از قضاوت غلط خانواده و جامعه نسبت به خودشان گلهمند بودند و احساس بیپناهی و تنهایی داشتند و بزرگترین مشکلشان عدم پذیرش از سوی خانوادههایشان بود که نمیتوانستند شرایط جسمی و روحی آنها را درک کنند. و تصور میکنند که بچهشان دچار توهم شده و مشکلش یک مسئله واقعی نیست!. در فیلم هم بارها توسط پدر آدینه که نقش آن را «همایون ارشادی» بازی میکند به این موضوع اشاره میشود که رفتارهای «آدینه» سراسر توهم است. خیلی از افراد ترنسی که با آنها گفتوگو کردیم یا بعد از تماشای فیلم با ما تماس میگیرند و پیام میگذارند، میگویند دقیقا مشکلات آدینه که در فیلم مطرح شده مشکل آنها در جامعه است و هیچ درکی از سوی جامعه برای پذیرش یک فرد ترنس که خودش تاثیری بر آنچه که هست نداشته، وجود ندارد.
یکی از عجیب ترین سوژههایی که در تحقیقاتم با او ملاقات داشتم زنی بود که عمل تغییر جنسیت را انجام داده بود و در حال حاضر به عنوان یک مرد که مهندس است و امروز زندگی موفقی دارد مشغول به زندگی بود. او برای انجام عمل تغییر جنسیت با خانوادهاش مشکلات زیادی داشت و با مخالفت شدید مادرش که از قضا یک روانشناس هم بود رو به رو شده بود. او عمل را انجام داده بود اما ارتباطش به طور کلی با پدر و مادر و خانوادهاش قطع شده بود، زیرا مادرش تصور میکرد دخترش را از دست داده و او فرد جدیدی است که خانواده نمیتواند پذیرای او باشد.
نگار آذربایجانی
اینکه ما پیکان تقصیر را به سمت خانواده به ویژه پدر و مادرها بگیریم درست نیست. چیزی که من درک کردم این بود که موقعیت پدر و مادرها در شرایطی که متوجه میشوند فرزند آنها ابتلا به اختلال ترنسسکشوال است بسیار دشوار است. این موقعیت سختی است که مادری یا پدری متوجه میشود که فرزند دختری یا پسریاش میخواهد جنسیت خود را تغییر بدهد.
اگرچه معتقدم که والدین باید از فرزندانی که در این موقعیت قرار دارند، حمایت کنند و زورگویی یا انکار مسئله راهحل نیست و نخواهد بود. اما در عین حال باید مراقب باشیم که خانوادههایی که دچار این وضعیت هستند را با بیرحمی قضاوت نکنیم و قبول کنیم که آنها هم برای هضم و بعد کنار آمدن و پذیرفتن این مسئله، نیاز به زمان و آگاهی دارند که باید از راههای گوناگون به آنها داده شود.
دکتر حسین خطیبی، روانپزشک و مشاور فیلم
ترانس سکشوالیسم یک اختلال است و جزو اختلالات هویت جنسی طبقهبندی میشود. وقتی کسی به این نوع از اختلال مبتلاست از سنی که آگاهی پیدا میکند نسبت به این اختلال به یک اجبار بیمارگونه دچار میشود که از جنس خودش نباشد و به جنس دیگری تعلق دارد و بهمرور از وضعیتی که دارد انزجاز پیدا میکند، یعنی اگر پسر است از اینکه لباس پسرانه بپوشد انزجار پیدا میکند و اگر دختر است از اینکه مثل دخترها لباس بپوشد و رفتارهای دخترانه داشته باشد، گریزان است. اولین چیزی که در این افراد بروز میکند این است که رفتار آنها شبیه رفتارهای کلاسیک جنس مخالف میشود. این رفتار البته در کشورهای مختلف به دلیل تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی فرق میکند. اما در ایران یک جور است و در کشورهای اسکاندیناوی طور دیگر است و خلاصه در اقلیمهای مختلف با یکدیگر تفاوت میکند.
این افراد در طول زندگی هم وقتی به مرحله زندگی اجتماعی که در مدرسه است، میرسند مشکلاتشان بیشتر نمایان میشود. آنها در ابتدا میخواهند بازیهای جنس مخالف را انجام دهند و حتی لباسهای جنس مخالف را بپوشند که این مسئله در جمع همسالانشان مشکلات زیادی را برایشان به وجود میآورد. بهخصوص در کشورهای اسلامی که پوشش خانمها با مردها بسیار متفاوت است و حجاب وجود دارد و رعایت این پوشش برای ترنسها بسیار دشوار و مشکل است تا حدی که برخی اوقات مجبور میشوند تحصیلاتشان را بهدلیل این موضوع ترک کنند و گاهی این بحرانها به حدی زیاد میشود که آنها تصمیم به خودکشی میگیرند.
دکتر حسین خطیبی
همانطور که در فیلم «آینههای روبهرو» نیز اشاره شده فرد مبتلا به ترنس سکشوال در طول زندگی چند مرحله را پشت سر میگذارد؛ که اولین مرحله آن لحظه آگاهی است. او از لحظهای متوجه شرایط ویژهاش میشود که میفهمد به این جنسیت تعلق ندارد. دگرباشیجنسی عمیقترین نوع دگرباشی است، زیرا اولین هویتی که در بشر اتفاق میافتد، هویت جنسی است.
قبل از آنکه یک نفر نام داشته باشد، هویت جنسی او مشخص است؛ یعنی برچسب دختر یا پسر بودن به او میزنند. پس اگر کسی بخواهد علیه این برچسب صحبت کند یا رفتار کند یعنی به صورت ریشهای دچار بحران و اختلال شده است. مرحله بعد از آگاهی، مرحلهای است که فرد میخواهد با این شرایط کنار بیایید و در مرحله بعد از آن تصمیم میگیرد که جنسیت خود را تغییر دهد و البته بعد از این مرحله، پله دیگری وجود دارد که مرحله بعد از عمل و تغییر جنسیت است، زیرا زندگی بعد از عمل نیز بحرانهایی دارد چون این افراد نمیتوانند بچهدار شوند و حتی پیش از آن برای انتخاب همسرشان نیز مشکلاتی دارند.
دکتر خطیبی
کسی که دچار اختلال جنسی ترنسسکشوال است چالشهای ذهنی متعددی دارد از طرفی خانواده و اطرافیان او نیز بحرانهای زیادی را پیشرو دارند. وقتی فرد بزرگ میشود و تصمیم میگیرد عمل تغییر جنسیت بدهد با وجود آنکه در کشور اسلامی ما فتوای شرعی درباره این عمل وجود دارد و برای آن وام در نظر گرفته میشود، باز هم شاهد دلنگرانیها و بحرانهایی هستیم که در خانواده افراد ترنس به وجود می آید.
وقتی فردی تصمیم میگیرد عمل کند باید مراحل قانونی و مختلفی را پشتسر بگذارد و خانوادهاش را نیز به لحاظ روحی آماده کند و در عین حال ترس خود را از عمل و دنیایی که بعد از عمل وجود دارد، کنترل کند. او از خود میپرسد آیا بعد از عمل که جنس دیگری پیدا میکنم خانواده و جامعه مرا میپذیرد! آیا بعدها کسی پیدا میشود که زن من شود، زن کسی که امروز مرد است و در گذشته زن بوده است. این از جمله چالشهای بسیار جدی برای افراد ترنس است که دوگانگیها و فشارهای روانی زیادی را قبل و بعد از عمل بعد تجربه میکنند.
دکتر خطیبی
خانواده افراد ترنس بحرانهای عاطفی زیادی را پشت سر میگذارند. برای آنها بسیار سخت است که تا امروز پسر کاکلزری یا دختر دردانهای كه داشتند، در عرض مدت کوتاهی متوجه میشوند که دیگر او را ندارند و جنسیت او دستخوش تغییر قرار گرفته است. این وضعیت موجب میشود تا خانوادهها دچار خشم، ترس و غم شوند. از آینده ترس داشته باشند و شرایطی را که در آن قرار دارند باور نکنند. آنها تصور میکنند با انجام عمل جراحی فرزندشان را از دست میدهند.
همانطور که در فیلم «آینههای روبهرو» مشاهده میکنید پدر «آدینه» به شدت غمگین است. جاهایی خشن میشود و عصبانیتش را به نمایش میگذارد و حالات و رفتارهایی دارد که نشان دهنده نگرانی و اضطراب اوست كه برای آینده دخترش است و از طرفی او دلنگران آبروی خانوادگی است و نمیداند با انجام این عمل بعد از این چه نگاهی متوجه او و خانوادهاش است. او خیلی زیر فشار است چون هیچ راهکاری برای مقابله با بچهاش ندارد، چون چارهای ندارد و راه دیگری بلد نیست.
دکتر خطیبی
یکی از مهمترین موضوعاتی که نباید بهسادگی از کنار آن گذشت وجود بحرانهای بعد از تغییر جنسیت برای فرد و خانواده است، زیرا اجتماع و خانواده خیلی سخت میتوانند فرد را بعد از تغییر جنسیت بپذیرند. حتی اگر آنها به روی خودشان نیاورند که فردی قبلا دختر بوده و حالا پسر شده یا برعکس، حس کنجکاوی، ترحم، دلسوزی و برخی اوقات تمسخر موجب آزار فردی میشود که جراحی را پشت سر گذاشته است. این فشار روانی هم از سوی خانواده و هم جامعه وجود دارد.
همگی ما بلدیم با معلولین چگونه رفتار کنیم اما آموزش ندیدیم که با این افراد چگونه هم صحبت شویم و در جامعه کنار آنها زندگی کنیم. ما باید بدانیم اگر در خانواده ما چنین فرزندی متولد شد با او چگونه برخورد کنیم. باید بدانیم اگر در همسایگی ما یک فرد ترنس زندگی میکند چگونه با او برخورد کنیم و چه واکنشهایی نشان دهیم.
فرشته طائرپور
یکی از باورهای رایج در مورد افراد ترنس این است که بسیاری از مردم آنها را منحرف میدانند. هنوز مرز بین ترنسها و افرادی که دارای گرایشهای جنسی به همجنسان خود هستند برای مردم عادی در جامعه ما روشن نیست. این بدترین و جدیترین سوءتفاهمی است که افراد ترنس از آن آزار میبینند. مردم باید بتوانند تشخیص دهند که میان همجنسبازها و افراد ترنس تفاوتهای عمدهای وجود دارد. یک فرد همجنس باز در سالهای پس از بلوغ دارد به یک تمایل غیر متعارف جنسی جواب میدهد در حالیکه ترنسها با نوعی از اختلال جنسی متولد میشوند و هیچ حق انتخابی در این زمینه ندارند. بنابراین خانوادهها و جامعه باید آگاهی بیشتری در این زمینه کسب کنند و بر رفتار خود با این گروه که در اکثر موارد انسانهایی مهربان، باهوش و حساس هستند تجدید نظر کنند. امیدواریم با اکران این فیلم بتوانیم بخشی از این آگاهی را در جامعه ایجاد کنیم و نگاه و قضاوت و رفتارشان را نسبت به افراد ترنس تغییر دهیم.
در جلسه پرسش و پاسخ فیلم در اصفهان یکی از مخاطبان که ترنس بود، به قول خودش برای اولینبار با شهامت و اعتماد بهنفس در جمع حاضرین ایستاد و در حضور جمع با معرفی خودش بهعنوان یک ترنس درباره «آینههای روبهرو» و تاثیرات آن بر خود و خانوادهاش صحبت کرد. او طی ۴ روز، ۴ بار «آینههای روبهرو» را دیده بود و گریستهبود و در آخرین بار خانوادهاش را نیز به تماشای آن برده بود. خانواده تحصیل کردهای که به رغم تعلق به جامعه پزشکی، هنوز با جراحی فرزندشان برای تغییر جنسیت کنار نیامده بودند.
نظر کاربران
ی چیز واسم سواله ...
اینکه موهات بیرون باشه بی حجابی اما دخترو کچل میکننو بدون هیچ روسری ما می بینیم اونوقت بی حجاب نیست؟
پاسخ ها
زیبایی مو به بلند بودنشه . موی کچل کجاش زیباست.
لطفا وارد جزئیات نشوید کلیات درنظر بگیرید.توجه مینمایی؟
حجاب برای پوشاندن زیبایی هاست
بعضی مردا با دیدن موی بلند یا حتی کوتاه زنها تحریک میشن
کچل بودن زیبایی نیست
سوال بود حالا چرا منفی دادین نمیدونم.مرسی جوابمو گرفتم.
مگه این زنه من فکر کردم مرده بجای خانمه داره بازی میکنه!!!
اگه زن باشه که خوب معلومه که بی حجابی کامله و اشکال داره...
ای کاش من جای اون دختری که شخصیت پسرونه داره تو این فیلم بازی میکردم واد میترکوندم
کاش به جای رفتن به جزئیات (قابل توجه ایرانیان). به کسایی که این مشکل رو در جامعه دارند فکر کنیم! مسئله مو نیست . ما در جامعه ای زندگی میکنیم که بیشترین آمار تغییر جنسیت رو داره.
دستشون درد نکنه که این فیلمو ساختن اما اگر همجنسگرا هارو جزء انحراف جنسی ها میدونین واقعا متاسفم...
حق با عقاب سفید
سلام خوش حالم ميشم كه در جامعه ما روزى دركمون انقدر پيشرفت كنه كه بشه به جنس سوم ادم ها هم احترام گذاشت اگر كسى رو ديديم كه جسم و روحش يكى نيست اون رو به تمسخر نكشيم يا با صورتى ديگه به اون خيره بشيم تا انها احساس خستگى نكنند و به انها اعتماد به نفس و خوش رفتارى كنيم نه اونها رو از اين دنيايى كه همس بن بست بترسونيم و انرژى -بديم به اميد اون روزى كه همه با هم مهربان باشيم و به هم ديگه نخنديم و بلكه در غم هاى دور و برمون شريك باشيم و انهارو تسكين بديم الهى
سلام ببخشید میشه داستانی بزارید که یک فرد موجب تغییر جامه ویا جامعه باعث تغییر او شده است؟ خواهش برای فردا نیازدارم اگه نبرم...................
پاسخ ها
منم برای فردا این مرضوع رو می خواهم
مطالب بالا خیلی به دردم خورو د ممنون
کاش بجای اینکه توجه کنیم ب موهاش ب این توجه کنیم ک این گونه ادمها در میان من زندگی میکنن و حق زندگی کردن دارن و هیچ کس حق مسخره کردن یاتحقیر کردن نداره حتی اما خمینی هم فتوا دادن ک میتونن این گونه افراد تغییر جنسیت بدن کاش مردم ایران ب این درک برسن ک حق مسخر کردن هیچ کسی رو ندارن
ب امیدد پروانه شدن همشون
سلام..
واقعیت اینه که خیلیا دارن درد میکشن تو جنس مخالفشون ولی درکی نیس