خواندنی ها با برترین ها (۷۸)
در این شماره از خواندنی ها با رمانی از امیل حبیبی نویسنده مشهور فلسطینی، زندگی نامه ی تازه ای از دکتر مصدق، گزیده ای از داستان های گلی ترقی و.. آشنا شوید.
وقایع غریب غیب شدن سعید ابونحس خوشبدبین
- امیل حبیبی
- ترجمه ی احسان موسوی خلخالی
- نشر نون
- چاپ اول:95
شخصیت اصلی رمان، سعید خوشبدبین بداقبال، قهرمانی کمیک یا در واقع ابله است که اسرار زندگی اش در اسرائیل را در قالب نامه ای به دوستی گمنام بازگو می کند. سعید ماجرایش را پس از آن که همراه موجودی فرازمینی جایی در فضا، در امن و امان مخفی شده تعریف می کند. این موجود فرازمینی سعید را که نوک تیرکی نشسته بود و نه راه پس داشته و نه پیش نجات می دهد. حالا سعید در امنیت سکونتگاه جدیدش برای اولین بار می تواند آزادانه حرف بزند و قصه اش را تعریف کند، قصه ای جان گداز از شکست و طغیان، مرگ و نوزایی، دهشت و دلیری، تجاوز و مقاومت، خیانت های فردی و وفای به عهدهای اجتماعی؛ خلاصه قصه ای درباره ی زندگی ای که همواره در معرض بحرانی تازه بوده است.
وضعیت تناقض آمیز فراز و نشیب های داستان را کلمه ی «خوشبدبین»، ترکیبی از خوش بین و بدبین، توضیح می دهد. حبیبی از طرفی می خواهد طنز را با تراژدی و سبک حماسی درآمیزد و از طرف دیگر اختلاف ها و تناقض های گوناگون این دو قطب کاملاً متضاد استعمار صیهونیستی و مقاومت فلسطینی، را آشکار کند.
تراژدی تنهایی
- کریستوفر دوبلگ
- ترجمه ی بهرنگ رجبی
- نشر چشمه
- چاپ اول: 95
در این زندگی نامه ی تازهی محمد مصدق، نخستوزیری که سرخوردگی از سرنگونیاش هنوز در جان اصلاحخواهان ایرانی باقی است، کریستوفر دو بِلِگ با استفاده از انبوهی منابع فارسی و فرنگی و همچنین اسنادی تازهیاب از زندگی شخصی و حرفهای او، شرحی مفصل و پُرجزئیات به دست میدهد از فراز و نشیب های یک عمر سیاست ورزی های مصدق در کسوت هایی مختلف، عمری که عمدهاش در مرکز بحرانها گذشت و هر گامش پا گذاشتن از آتشی به آتش دیگر بود.
تاریخ پژوه انگلیسی از کودکی مصدق شروع میکند و بعد رد روابط پیدا و پنهان جوانی او را میگیرد تا تأثیر طبقه و محیط و خانواده و آدمها را بر شکلگیری شخصیت سیاستمدار آینده نشان بدهد. در ادامه به سراغ مقاطع حساس و دشوار دوران مناصب حکومتی او میرود، و سِیر این زندگی سراسر کشمکش و مبارزه را تا فرجام تلخ خانهنشینی و مرگ مصدق پی میگیرد؛ از گذر اینها ضمناً روایتی هم به دست میدهد از آرایش قوای سیاسی، جنگ دیدگاههای مدعی و روشهای سیاستورزی در ایران آن سالها. دو بِلِگ کتابش را پنجاه و چند سالی بعدِ تابستان مصیبتبار ۱۳۳۲ نوشت و میکوشد درسهایی از آن روزها به یاد آنانی بیاورد که امروز سودای تغییر و بهبود دارند.
دوازده داستان
- گلی ترقی
- انتشارات نیلوفر
- چاپ اول: 95
روزي دوستي پرسيد كدام يك از داستان هايت را بيشتر از همه دوست داري. گفتم نميدانم. اما رفتم توي فكر. انتخاب سختي بود. تصميم گرفتم از خير جواب دادن به اين پرسش مزاحم بگذرم، اما پرسش مزاحم ولكنم نبود، توي سرم ميچرخيد و وسوسهام ميكرد. حالا خودم بودم كه ميخواستم بدانم: كدام يك؟ به هر داستان كه فكر ميكردم، داستان ديگري خودش را جلو ميانداخت و خودنمايي ميكرد. شخصيت ها دورم را گرفته بودند و به يادم ميآوردند كه بيش از ديگران مستحق تاييد و شناخت هستند. تعدادشان به تدريج زياد مي شد. به هم خبر داده بودند و همه شان ميخواستند در اين انتخاب شركت كنند.
حتي آقاي الف كه با صندلي چرخ دار آمده بود. آنقدر پير بود كه با خودم گفتم: «اي خدا، اين كه به زودي خواهد مرد،» همچنان منتظر خانم نبوت بود و با نگاهي شماتتبار به چشمانم خيره شده بود. از اينكه فراموشش كرده بودم، خجالت ميكشيدم به خودم گفتم «در اولين فرصت ميرم سراغش و اگه واقعا دلش خواست برگرده ايران، برش ميگردونم.» وقت انتخاب رسيده بود.
كدام يك؟ انتخاب يك داستان محال بود. «بهترين» وجود نداشت. تمام داستانها به چشم من تاروپود سرنوشتي همگاني بودند. سرنوشت همه ما. يازده داستان را كنار گذاشته بودم كه شنيدم كسي از دور داد ميكشد: «صبر كنين ما هم برسيم.» خانمناز و خانمگرگه بودند كه با چمدانهاي طنابپيچ و بقچههاي رنگين از شهرستان رسيده بودند با مشت و سقلمه راه خودشان را باز كردند و جلوتر از همه ايستادند. با انتخاب داستان «خانمها» ۱۲ داستان تكميل شد و ۱۲ عدد كاملي بود.
سوی دیگر
- آلفرد کویین
- ترجمه ی علی اصغر حداد
- نشر ماهی
- چاپ اول: 95
آلفرد كوبين تصويرگر اتريشي و نماينده برجسته سمبوليسم و اكسپرسيونيسم، در اين تنها رمان خود، دنيايي فانتزي ـ ذهني را از بطن دنياي عيني استخراج ميكند و به آن شكل ميدهد. راوي خيالي داستان، كه او نيز طراح است، رويدادهاي هولناكي را از اقامت ۳ سالهاش در «سرزمين رويا» با دقتي موشكافانه روايت ميكند. جايي كه در آن خورشيد و ماه و ستاره هرگز ديده نميشود، آسماني تيره و خاكستري بر آن سنگيني ميكند و ساكنانش در عين سود جستن از نيروي تخيل قوي، ذهني آشفته و مشوش دارند. «سرزمين رويا» در مبارزه دو نيروي اصلي هستي، شوق مرگ و شور زندگي، سرانجام به نابودي كشيده ميشود.
هنر همچون درمان
- آلن دوباتن، جان آرمسترانگ
- ترجمه ی مهرناز مصباح
- نشر چشمه
- چاپ اول: 95
دنیای مدرن هنر را خیلی مهم میداند- چیزی نزدیک بهمعنای زندگی. شاهد این احترام و توجه را میتوان خیلی جاها دید: افتتاحیهی موزههای جدید، هدایت منابع چشمگیر دولتی بهسمت تولید و نمایش هنر، تمایل حامیان هنر به افزایش دسترسی به آثار (بهویژه برای کودکان و گروههای اقلیت)، قدر و منزلت نظریهی هنر آکادمیک و قیمتگذاریهای هنگفت بازار هنر.
با وجود همه ی این ها، مواجهه ما با هنر ممکن است همیشه بهآن خوبی که باید نباشد. شاید موزهها و نمایشگاه های بسیار معتبر را با حالی بیتفاوت و یا حتی گیج و گم ترک کنیم و احساس بیکفایتی به ما دست دهد و شگفتزده با خودمان بگوییم چرا آن تجربه ی تحول که منتظرش بودیم برایمان رخ نداد. طبیعی است که خودمان را سرزنش کنیم و فکر کنیم مشکل از نداشتن دانش کافی یا بی بهره بودن از ظرفیت احساسی لازم است.
این کتاب چنین استدلال میکند که مشکل٬ عمدتا در شخص نیست، در شیوه ای است که نهادهای هنری به هنر فکر کرده، آن را میفروشند یا ارائه میکنند. از آغاز قرن بیستم رابطهی ما با هنر تضعیف شده است چون عمیقاً و بهشکل نهادینه شدهای از پاسخ به سوالِ «هدف هنر چیست» اکراه داریم. این سوالی است که کاملاً غیرمنصفانه، عجولانه، نامشروع و کمی گستاخانه بهنظر میرسد.
عبارت «هنر برای هنر» بهطور خاص این فکر را رد میکند که هنر میتواند برای هر چیز خاصی باشد و درنتیجه، منزلت بالای هنر را مرموز و آسیبپذیر باقی میگذارد. با وجود ارجوقربی که هنر دارد، اهمیتش اغلب بهجای آنکه توضیح داده شود بدیهی انگاشته میشود. ارزشش به عقل سلیم واگذار میشود و این همانقدر که برای متولیان هنر، برای بینندگانش هم جای تأسف دارد. از کجا معلوم که نشود هدف هنر را با واژههای ساده تعریف و دربارهاش بحث کرد؟ هنر میتواند یک ابزار باشد و ما نیازمند آنایم که با وضوح بیشتر بر این مسأله تأکید کنیم که چه نوع ابزاری است و چه حسنی میتواند برای ما داشته باشد.
«مجله اینترنتی برترین ها» از تمامی ناشران، نویسندگان، مترجمان، منتقدان و علاقه مندان به حوزه نشر و کتاب دعوت می نماید مطالب خود را در حوزه معرفی و یا نقد و بررسی کتاب به آدرس زیر ارسال نمایند:
Bartarinha.editorial@gmail.com
همچنین برای ارتباط و هماهنگی های لازم می توانید با شماره ۲۳۰۵۱۴۹۲ تماس بگیرید. منتظر پیشنهادات و انتقادات سازنده شما عزیزان می باشیم.
نظر کاربران
تشکر