آوینا_استیکی 2
adexo3

جشنواره قرعه کشی حساب های قرض الحسنه پس انداز

ثبت نام کنید
۳۲۶۵۸
۱۱ نظر
۵۱۷۸
۱۱ نظر
۵۱۷۸
پ

سامان گوران: مستعد سرطان حنجره هستم

بعد از درخشش در «خنده‌بازار» و هیاهوهای به‌وجود آمده در جریان پخش آن، دیگر چندان خبری از سامان گوران نبود. دیگر همه می‌دانستند كه او در سری جدید «خنده​بازار» حضور ندارد اما هیچ‌كس نمی‌دانست كه این بازیگر بااستعداد مشغول انجام چه كاری است.

سامان گوران: مستعد سرطان حنجره هستم


برترین ها: بعد از درخشش در «خنده‌بازار» و هیاهوهای به‌وجود آمده در جریان پخش آن، دیگر چندان خبری از سامان گوران نبود. دیگر همه می‌دانستند كه او در سری جدید «خنده​بازار» حضور ندارد اما هیچ‌كس نمی‌دانست كه این بازیگر بااستعداد مشغول انجام چه كاری است. تا اینكه چند وقت پیش، خبر حضور او در سریال «میلیاردر» به گوشمان رسید؛ اتفاقی كه بهانه خوبی بود تا به سراغ او برویم و پای صحبت‌هایش بنشینیم. گفت​و​گوی ما با سامان گوران در سفره‌خانه سنتی‌اش (تخت‌جمشید) كه به‌تازگی افتتاح كرده صورت گرفت؛ جایی كه او از تمام اتفاقاتی كه در این مدت افتاد، برایمان گفت.

سامان گوران: مستعد سرطان حنجره هستم

از این به بعد، جدی

چطور تصمیم گرفتی وارد یك كار جدی شوی؟

این كار جدی نیست!

یعنی طنز است؟

طنز هم نیست! داستان یك پسر نابغه‌ است كه وارد ماجراهایی می‌‌شود و سادگی او موقعیت‌های شیرینی را ایجاد می‌كند اما قول می‌دهم كه در آینده‌ای نزدیك یك كار جدی از من ببینید.

كارهای قبلی و كلا شیوه قبلی كه كار می‌كردی، چه اشكالی داشت كه حالا تغییر رویه دادی؟

اشكالی نداشت اما چون طنز آیتمی بود و هرچقدر هم تلاش می‌كردی درنهایت به همان اندازه طنز آیتمی دیده می‌شد، تصمیم گرفتم چند پله بالاتر بیایم.

البته خیلی از بازیگران خوب طنز مثل تو از طنزهای آیتمی شروع كردند.

آره دقیقا؛ كسانی مثل مهران مدیری، رضا عطاران، مهران غفوریان و درواقع بازیگرانی كه امروز كمدین لقب گرفتند از همین طنزهای آیتمی شروع كردند.

به نظر می‌رسد كسانی كه كار طنز می‌كنند بعد از مدتی به این نتیجه می‌رسند كه جدی گرفته نمی‌شوند و برای همین هم تغییر رویه می‌دهند.

نه، حداقل درباره من به این شكل نیست. من ذاتا آدم شوخی هستم و كلا عاشق لبخندم اما فكر می‌كنم آدم‌هایی مثل من هم كه نقش جدی هم بازی می‌كنند، می‌توانند در آن یك شیرینی خاص بگنجانند؛ مثلا رامبد جوان، دقت كنید حتی در نقش‌های كاملا جدی و موقعیت‌های تلخ هم شیرین بازی می‌كند اما با همه این احوال فكر می‌كنم من قابلیت این را دارم كه به منفورترین شخصیت یك كار هم تبدیل شوم و بتوانم آن نقش را باورپذیر از آب دربیاورم. همین امروز یك سكانس احساسی داشتیم كه فكر می‌كنم خیلی خوب توانستم از پس آن بربیایم.


شاید سرطان حنجره گرفتم

با تقلید از دیگران و ادای شخصیت‌های مشهور را درآوردن، به شهرت رسیدی و اتفاقا از نظر مالی هم برای تو...

صبر كنید... من ادا در نمی‌آورم!

پس چی؟

یك نوع تیپ‌سازی بود از افراد مشهور كه اسم بردن از آنها هم به نفع خودشان بود و هم مردم یادشان می‌كردند. ادا درآوردن نبود و واقعا در همه جای دنیا به این كار «تیپ‌سازی» می‌گویند. البته در ایران بعضی از این افراد از این تیپ‌سازی خوششان نمی‌آمد و بعضی‌ها هم آن را دوست داشتند.

چرا فكر می‌كنی بعضی از آنها از این تیپ‌سازی خوششان نمی‌آمد؟

واقعا نمی‌دانم اما یك چیزی را می‌توانم بگویم كه اگر این دوستان دوست‌داشتنی نبودند، من نه وقتم را، نه انرژی‌ام را، نه فكرم و نه حتی صدایم را خرج‌شان نمی‌كردم؛ مثلا عادل فردوسی‌پور به نظر من بعد از شبیه‌سازی من بیشتر دیده شد. همه در اجرای من عادل فردوسی‌پور را می‌دیدند اما درنهایت از سامان گوران تشكر می‌شد. بعضی‌ها دوست داشتند در دورترین مناطق مردم دقایقی با آنها ارتباط برقرار كنند و بعضی‌ها دوست نداشتند. من وقتی در قالب این عزیزان فرو می‌رفتم طول می‌كشید كه بتوانم برای آیتم بعدی فكر كنم، این اتفاق به نظر من خوشحال‌كننده بود. اگر این دوستان برای من دوست‌داشتنی نبودند من این كار را انجام نمی‌دادم. هنوز هم پیش می‌آید وقتی می‌خواهم دیالوگ بگویم آنقدر صدایم ضعیف می‌شود كه صدابردار كار می‌گوید سامان كمی محكم‌تر دیالوگ بگو؛ نمی‌داند به دلیل فشاری كه در این یك سال به حنجره‌ام آمده است صدایم را از دست داده‌ام. كسی چه می‌داند شاید هم مستعد سرطان حنجره باشم.


قرار نیست تا آخر عمر از خنده​بازاری​ها اجازه بگیرم

چه اتفاقی باعث شد كه از خنده​بازار جدا شوی؟ درست است كه به دلیل بی‌نظمی‌های تو این اتفاق افتاد؟

بی‌نظمی من بود! برای اینكه قرارداد من تمام شده بود؛ شما وقتی قراردادتان با جایی تمام می‌شود، دوباره برای آن كار وقت می‌گذاری؟ گرچه من ۲هفته بعد از اتمام قراردادم وقت گذاشتم. بعد از ۲ هفته طبیعی است كه نخواهم بدون ‌قرارداد كار كنم اما سروصداهایی به پا شد كه سامان رفته، فرار كرده، ما را معطل خودش كرده، گریمش را ول كرده و... چرا تا آن موقع آدم خوبی بودم، یكدفعه چطور شد كه رفتم؟ اصلا چه دلیلی وجود داشت كه بروم؟ مگر نه اینكه موفقیت ما تازه داشت شكل می‌گرفت، شاید به آن دلیل بود كه به لطف مردم، من كمی به چشم آمدم. مردم من را دعوت می‌كردند و می‌خواستند در برنامه‌هایشان حضور داشته باشم.

در قرارداد تو ذكر نشده بود تا زمانی كه در تلویزیون بازی می‌كنی، نباید در برنامه‌های دیگر حضور داشته باشی.

قرارداد من تمام شده بود. آقای پورمحمدی به من گفته بودند شما به این دلیل كه مخاطب داری، می‌توانی در مراسم‌هایشان شركت كنی اما با هماهنگی‌‌های من. من هم هماهنگی‌های لازم را انجام می‌دادم. ضمن اینكه وقتی قراردادم تمام شده است، آیا باید تا آخر عمرم از آنها اجازه بگیرم؟ خب هیچ‌كس دنبال تجدید قرارداد با من نبود. من نمی‌دانستم آیا كار دارم یا ندارم.


نگاه خنده​بازاری​ها به من عوض شده بود

فكر نمی‌كنی یكی از دلایل اختلاف تو با «خنده بازار» به دلیل احساسی بود كه تو پیدا كردی؟ خب تو احساس كردی از اعضای گروه بزرگ‌تر شده‌ای و آن گروه به لطف تو دیده می‌شود.

گروه خنده‌بازار وقتی برنامه چشم‌انداز را اجرا كرد، من با محمدرضا خسروی به یك برنامه زنده تلویزیونی رفتم. بعد از آن برنامه زنده ما به پروژه رفتیم؛ آن موقع اواسط فیلمبرداری‌مان بود یعنی به قسمت‌های پربیننده «خنده بازار» نرسیده بودیم. وقتی رسیدیم متوجه شدم نگاه‌ها به من و آقای خسروی كه در پروژه بعدی برنامه‌ریز گروه شدند عوض شده است نمی‌خواهم بگویم حس حسادت به وجود آمده بود اما نگاه‌ها تغییر كرده بود. حتی با برخورد بد شهاب عباسی مواجه شدم و بعد از اینكه چند روزی گذشت، یك تعطیلی پیش آمد تا برای مناسبت بعدی دوباره به تلویزیون برگردیم. مناسبت بعدی همزمان شد با تقدیر سازمان صداوسیما از برنامه «خنده بازار»، من گفتم به این برنامه نمی‌آیم. شما كه آنقدر از بی‌انضباطی من ناراضی هستید، پس در مراسم موفقیت‌تان خودتان باشید. خب من با تاخیر به این مراسم رسیدم، مراسم برگزار شده بود، صندلی دورتر از گروه خنده بازار برای من جا داشت. به محض اینكه رسیدم، آقای شب‌خیز در برنامه بی‌مقدمه گفت: آقای گوران ما را در این مدت خیلی اذیت كرد.


خنده​بازاری​ها چرا درباره من حرف می​زنید؟

هنوز بچه‌های «خنده بازار» راجع به تو صحبت می‌كنند. آن هم بعد از گذشت بیش از یك سال و خرده‌ای.

به هرحال «خنده‌بازار» شرایط خوبی برای من بود اما لازم نبود ۴روز بعد از اینكه آقای شریفی‌نیا به من پیشنهاد كار بدهد، راجع به من صبحت كنند آن هم بعد از مدتی طولانی كه بین ما ارتباطی برقرار نبود. خدا شاهد است در گذشته‌ها من هم آنها را آزرده می‌كردم یعنی اگر آنها چیزی می‌گفتند، من یك چیز دیگر می‌گفتم اما مدت‌هاست كه من راجع به آنها هیچ حرفی نزده‌ام. حتی وقتی از من سؤال می‌كنند كه چرا دیگر با گروه خنده بازار همكاری نمی‌كنی، حاشیه‌سازی نمی‌كنم و می‌گویم نمی‌توانستیم با هم همكاری‌مان را ادامه دهیم. چرا باید هنوز راجع به من صحبت كنند؟

نظرت این است که تو باعث شهرت بیشتر كسانی شدی كه ادایشان را در می‌آوردی؟

بله، وقتی من در این چند وقت فرزاد فرزین اجرا می‌كردم، خودش با اجرای من ارتباط برقرار می‌كرد و در آخرین كنسرتش از من خواست روی استیج بروم و با او بخوانم. یاس به خودم گفت تو وقتی می‌توانی برای مردم اجرا كنی آن هم برای جمعیت‌های بالای ۳-۲ هزار نفر این خیلی خوب است؛ من هم كمكت می‌كنم. وقتی كه با صدای یاس خواندم خیلی‌ها با نگرش خود یاس آشنا شدند. بله؛ بعضی‌ها اجرای من را دوست داشتند. من وقتی عید فطر امسال آهنگ‌های رضا صادقی را خواندم، آن هم جایی كه سال قبلش خودش آنجا حضور داشت مردم فرقی بین عید امسال و سال گذشته حس نكردند. خب به نظر شما این اتفاق خوبی نیست!


سامان گوران: مستعد سرطان حنجره هستم

من باعث شدم فردوسی پور دیگر قهوه​ای نپوشد

نمی‌خواهم از خنده بازار دفاع كنم اما اگر دقت كنی متوجه می‌شوی در آیتم‌های این گروه هیچ‌كس پررنگ‌تر از دیگری نیست و همه به یك اندازه نقش بازی می‌كنند و حتی در آیتم‌های همدیگر نقش سیاه‌لشكر را بازی می‌كنند من احساس می‌كنم هدف این گروه همین بود و تو سعی داشتی خودت را پررنگ‌‌تر از بقیه جلوه دهی و تكروی كنی.

من با «خنده بازار۲» كاری ندارم. برایشان آرزوی موفقیت می‌كنم و امیدوارم به مراحلی برسند كه كارشان ادامه پیدا كند اما در خنده بازار قبل نگاه مردم به من فرق داشت؛ چه باور كنید چه نكنید اینطور بود. مدتی بود كه هفته‌ای ۳،۲ جلسه فیلمبرداری داشتم اما بچه‌ها هرروز فیلمبرداری داشتند و آیتم ضبط می‌كردند. اما ‌آیتم‌هایی كه من بازی می‌كردم، هفته‌ای یك‌بار ضبط می‌شد اما دیده می‌شد به این دلیل كه به طور اتفاقی، ماجراهایی كه در برنامه ۹۰ پیش آمده بود را مردم دیده بودند. خب وقتی دوباره همان برنامه پخش می‌شد برای مردم جالب بود. خودم هم اگر چنین برنامه‌ای می‌دیدم خوشم می‌آمد. واقعا برنامه ما كمك كرد كه تلویزیونی‌ها متوجه شوند اگر گافی بدهند، آبرویشان از دست می‌رود و همین برنامه باعث شد بیشتر مراقب خودشان باشند و این اتفاق افتاد. اگر دقت كنید متوجه می‌شوید تیپ لباس پوشیدن عادل فردوسی‌پور عوض شده. خود او به من گفت تو باعث شدی دیگر رنگ قهوه‌ای نپوشم؛ زیرا چندسال بود كه عادل پی‌درپی كت قهوه‌ای می‌پوشید اما با اشاره من به آقای شب‌خیز كه گفتم یك كت قهو‌ه‌ای برایم بخرید كه فقط آن را بپوشم، آیا این یك اتفاق بدی است؟ ما همیشه دوست داریم عادل رنگ لباسی بپوشد كه ما ندیده باشیم؛ گرچه هنوز هم آبی را با قهوه‌ای ست می‌كند، نمی‌دانم چرا نمی‌رود طوسی و آبی را با هم بپوشد (می‌خندد)


با یک تلفن شانس کار با مهرجویی را از دست دادم

قضیه فیلم آقای مهرجویی چه بود؟ آیا گفته بودی اگر وقت كنم در كار آقای مهرجویی بازی می‌كنم؟

خیلی خوشحال بودم كه در كار آقای مهرجویی به من پیشنهاد نقش مكمل داده شده بود. وقتی از روز اول پیش‌تولید با من تماس گرفته شد، باورم نمی‌شد. زمانی که عكس‌هایم را فرستادم، آقای مهرجویی گفته بودند كه احتمالا عكس‌ها رتوش است. بگویید بیاید از نزدیك او را ببینم وقتی رفتم و با آقای مهرجویی دست دادم در كمتر از 4-3 دقیقه گفتند بروید تست‌های گریم را انجام داده و نقشش را به او بدهید.

به من گفتند تا روبه‌روی دوربین قرار نگرفتی موضوع را رسانه‌ای نكن. من هم قبول كردم. متاسفانه یك عادت بدی كه دارم، این است كه در هر شرایطی تلفنم را جواب می‌دهم. یك روز كه خواب بودم، موبایلم زنگ خورد و خانم خبرنگاری به من گفتند: آقای بهداد، مصطفی زمانی و طناز طباطبایی اعلام كردند در «نارنجی‌پوش» بازی می‌كنند؛ شما هم هستید. من فكر كردم اگر همه اعلام كرده‌اند چرا من نگویم؟ پس گفتم: بله. من نارنجی‌پوش شدم!

یكدفعه یاد صحبت تهیه‌كننده افتادم كه گفته بود تا روبه‌روی دوربین قرار نگرفتی اعلام نكن. آن وقت گفتم احتمالا 2 روز بعد مشخص می‌شود كه من هستم یا نیستم شاید من لیاقت اینكه با آقای مهرجویی كار كنم را ندارم اما از جلوی دوربین فیلم ایشان هم رد شوم باعث افتخار من است.

اما فردای آن روز رضا درمیشیان با من تماس گرفت كه تو چه كار كردی؛ از قول من تیتر زده شده بود، اگر وقت كنم با آقای مهرجویی كار می‌كنم! حامد بهداد به من تلفن زد و گفت واقعا تو این حرف را زده‌ای؟ گفتم من چرا باید چنین حرفی بزنم همان موقع حامد بهداد در دفاع از من یك مصاحبه كرد و... اما در نهایت این اتفاق نیافتاد.


سامان گوران: مستعد سرطان حنجره هستم

یک مهران مدیری در من وجود دارد

رضا عطاران به من گفته بود، سامان تو دیگر خودت نمی‌شوی. درست می‌گفت، اما الان علیرضا امینی این باور را به من قبولاند و من تلاش می‌كنم كه از این ماجرا فاصله بگیرم. با این حال در پلان اول مهران مدیری بودم. بچه‌های گروه به من گفتند، سامان همه چیز خوب بود و اما واقعا تو مهران بودی. فكر كنید این همه زحمت بكشی دیالوگ حفظ كنی، بعد خودت نباشی بلكه مهران مدیری باشی. اما هرچه پـروژه بیشـتر پیش می‌رود من از آن وابستگی نـوع صداهــا و حركت‌هـا جدا شده‌ام اما مهران مدیری در من هست، یعنی از قبل وجود داشته. نمی‌توان آنقدر به نوع صدا به نوع فكر و نگرش و نوع شروع نزدیك بود. من مهران مدیری را دوست دارم، همیشه آرزویم است كه با مهران مدیری كار كنم. این آرزوی من بوده آن زمانی كه مهران مدیری انقدر مشهور نشده بود هم همین آرزو را داشتم. دیده بودم كه كسی را صدا می‌زد مثلا میلاد سیگار من را بده. دوست داشتم جای آن میلاد باشم. فكر می‌كنم شبیه‌سازی من با مهران با هم‌تمرین‌ها و بعد بیش از حد اجراهای من فرق دارد. یك حس ماورایی من را به مهران نزدیك می‌كند. من هنوز با مهران مدیری زندگی می‌كنم و در من باقی خواهد ماند.

تحصیلاتت در رشته بازیگری بوده، زمانی كه بازیگری را شروع كردی هیچ وقت دغدغه سینما را داشتی؟

واقعا نه. تمام سـعی‌ام را می‌كردم كه به مهران مدیری برسم. شروع بازیگری من به دلیل رسیدن به مهران مدیری بود. این حسی كه از آن صحبت می‌كنم حس بسیار مقدسی است كه برایم ارزش دارد. شاید اگر مثل دیگران به سینما فكر می‌كردم اتفاقی برایم نمی‌افتاد اما فكر می‌كنم خودم و هدفم را كوچك نشان دادم ولی واقعی. در حال حاضر دارم به شرایطی نزدیك می‌شوم كه از لحاظ انضباطی به مهران مدیری برسم. فكر می‌كنم بعد از میلیاردر به شرایط بازی در سینما هم برسم.


سامان گوران: مستعد سرطان حنجره هستم

گفتند سامان را از پارک به تلویزیون آوردیم

دلیلی نداشت در یک مراسم زنده از من انتقاد کنند؛ مگر قرار نبود بعد از این مراسم تقدیر، ما همكاری‌مان را ادامه دهیم...

چرا باید از بی‌انضباطی من صحبت می‌شد درستش این بود كه این آدم‌ها خویشتن‌داری می‌كردند و می‌گفتند ما همه با هم رابطه خوبی داریم و قول می‌دهیم در برنامه بعدی بهتر باشیم. بهتر بود كه اختلافات را داخلی حل می‌كردیم. بعد كه میكروفن از بقیه گذشت و به من رسید، بغض گلویم را گرفت. گفتم چیزی نمی‌توانم بگویم فقط این را می‌گویم كه من تنها بودم. بعد از آن مراسم شروع كردند به گفتن حرف و حدیث‌هایی؛ مثل اینكه ما سامان را از پارك آوردیم و تا قبل از این در مراسم عروسی برنامه اجرا می‌كرده. من هم گفتم مگر نمی‌گویید سامان آنقدر بد است؟ پس دیگر نمی‌آیم و سعی می‌كنم به دلیل آزارهایم دیگر حضور نداشته باشم.

شستچی به روایت سامان

به محض اینكه با نقشم در میلیاردر آشنا شدم رفتم برای ضبط. یك مابه ازایی نزدیك‌از مرد هزارچهره مهران مدیری را در نقشم دیدم به خصوص آن قسمتی كه گریه می‌كرد و می‌گفت من را گرفت جو همه لوده بازی‌های مسعود شستچی به كنار، آن دردی كه برای همه حاضران در دادگاه گفت یك طرف دیگر. من سادگی نقشم را از همان سكانس برداشتم و فكر می‌كنم خیلی به من كمك كرده است. علیرضا امینی حتی كسانی كه قبل از من برای نقش من آمده بودند را هم به من معرفی كرد و من را با خصوصیات این آدم‌ها آشنا كرد مثلا احمد مهرا‌ن‌فر آن كار را شروع كرده بود ولی فضا طوری بود كه نتوانستند با هم همكاری كنند.


از شوهرخاله مرحوم تا علی دایی

این استعداد شبیه‌سازی را چطور به دست آوردی؟ خدادادی بود یا از راه تمرین. اولین بار ادای چه كسی را درآوردی؟

اولین‌بار ادای مرحوم شوهرخاله‌ام را درآوردم. شوهرخاله‌ام یك پایش می‌لنگید و یك پایش نمی‌لنگید صدای خسته‌ای هم داشت، یعنی صدایش از ته حنجره درمی‌آمد. آن موقع 4ساله بودم كه ادای شوهرخاله‌ام را درمی‌آوردم. بعد از اولین اجرایم هم سر خاك آن مرحوم رفتم و گفتم عمو حسین تو باعث شدی كه من این استعداد را در خودم ببینم. خب، تمام دوران كودكی من در خانه خاله و شوهرخاله‌ام گذشت آنها بچه‌دار نمی‌شدند و از اینكه من كنارشان بودم لذت می‌بردند. وقتی از كسی تقلید كنی كه مردم نمی‌شناسند می‌شود ادا، اما وقتی از كسی تقلید می‌كنی كه برای خودش اسطوره‌ای است باید گفت كه تیپ‌سازی یا شبیه‌سازی نباید گفت سامان ادایش را در‌آورد.

این استعداد شبیه‌سازی را من در تئاترهایی كه با سیدجواد هاشمی كار كردم یافتم. در یكی از تئاترها نقش یك بچه‌گدا را بازی می‌كردم كه از امام علی(ع) كاسه شیر می‌گرفت. از همان موقع در اجراهایمان به سختی آب و غذا از گلویم پایین می‌رفت. وقتی كه من برای شبیه‌سازی كاراكتر آقای دایی می‌رفتم در تمرین پرسپولیس حاضر می‌شدم همیشه در قالب شخصیت‌هایی فرو می‌رفتم كه می‌خواستم به آنها بپردازم. باید بگویم تمرین و استعداد را با هم داشتم اما لطف خدا با من بوده است و امیدوارم این لطف را برای شاد كردن مردم به كار ببرم.

یک سامان تازه، قول می​دهم

و حرف آخرت؟

حرف آخرم این است كه قول می‌دهم سامان تازه‌ای باشم. از كسانی كه در این چند وقت به من كمك و با ایده‌هایشان راهنمایی‌ام كردند تشكر می‌كنم و قول می‌دهم جواب اعتماد عمورضا (شریفی‌نیا) و علیرضا امینی عزیز را بدهم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتی ۹/۵ ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • bahram

      خیلی بی مزه ای و از خود راضی . . .

    • مینا72

      تو عکس آخری چقد زشت نشسته

    • ناشناس

      هنرمندان پیش کسوت اینقدر از خود تعریف نمیکنند که این میکنه

    • سحر

      بهتر بود عکاس محترم ژستهای بهتری برای عکاسی به ایشون پیشنهاد میکردند.

    • سمي

      نگاه كن تو عكس آخر چجوري خودشو لوس كرده
      نكنه فكر كرده دختر بچس؟

    • آیهان

      این که کارش لوده بازیه ...یاروتوهم زده هنرمنده....

    • صحرا

      akhe shomaha az honar chi midonid ke az 1 honarmand irad migirid?be nazare man ke karesh ali o mahshare va adami mese shomaha nemitone jolosho begire

    • خردادي

      عمو رضا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    • لیلا

      بی انصافیه اگه به هنر آقای گوران بی احترامی بشه.هرکی کارای ایشونو دوست نداره میتونه نبینه اصراری نیست...من که خیلی کاراشو دوست دارم.بازیش تو میلیاردر هم خیلی عالی بود وهر کسی نمی تونست به این زیبایی این نقشو دربیاره

    • علی

      این آقا سامان تو سوم راهنمایی همکلاس من بود مدرسه شهید محمدی منطقه 5 . اون موقع هم ادای معلم زبانمونو خیلی عالی درمیوورد از اینکه میبینم موفق شده خوشحالم.

    • مائده

      هر کی هر چی میخواد بگه مهم اینه سامان مونو عشق است . مهم اونایین ک طرفدارتن دوست دارن . از کارات لذت میبرن . دمت گرررم ک با کارات حال طرفداراتو خوب میکنی

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج