داستانک؛ میدونی من کی ام؟!
برترین ها: مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد:
«یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»
صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟»
کارمند تازه وارد گفت: «نه»
صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق.»
مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.»
مدیر اجرایی گفت: «نه»
کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت!
«یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»
صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟»
کارمند تازه وارد گفت: «نه»
صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق.»
مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.»
مدیر اجرایی گفت: «نه»
کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت!
پ
نظر کاربران
دمش گرم حالا میدونی کی این نظر را گذاشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حسن71
بچه ها بنظر شما این داستانک بیشتر بوی یه سوتی نمیده؟؟؟
طرف بعدی که فهمیده چه سوتی داده پرسیده منو میشناسی تا لااقل خیالش راحت شده زده گوشی رو گذاشته
پاسخ ها
برو ی خرده دیگه فکر کن.هنوز وقت داری
بو میده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اره راستی دقیقا 1سوتی گنده داره
وتلا من نفهميدم :
الان كارمنده زرنگ بوده يا مديره؟
پاسخ ها
با هوش جان این که واضح؟! کارمنده
توووووووووووووووو زرنگی اونا رو بیخیال
هه چه باحال بود عجب کارمندی
این داستان خیلی جالبه من دوسش دارم از جسارت وزیرکی کارمند خوشم میاد.......ولی تکراری و قدیمی بود
عالی بود:)
خیلی باحال بود
نسبت به داستانک های دیگه زیاد جالب نبود
خيلي خوب بود بهم نشست خوشم اومد واقيعا جذاب و جالب بود
پاسخ ها
مریم جون:بهم نشست.یعنی به دلت نشست؟حالا اگه چیزی بهت بیاد،چی میگی؟می گی بهم وایساد؟مزاح بود گلم ،به دل نگیری ها.دخمرمی....
هه خیلی باحال بود.همین که هول نکرده دمش گرم.باریک الابه زرنگیش که این فکر به ذهنش رسیده که چی بگه .
خب حالا اگه مدیره میشناختش چیکار میخواست بکنه؟!!!!!
این به نظر من باحالتره!!
عجب زرنگی بوده ها! من بودم از هولم خوذمو میشناسوندم و کلی هم معذرت خواهی میکردم!!!
باحال بود عجب مدیری