شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (۵)
هفت صبح:
1) اوج تغییر در نسل امروز رو تازه سی، چهل سال دیگه میشه درک کرد؛ وقتی که یک مشت مادر بزرگ دماغ عملی میخوان از گذشته شون برای نوه هاشون قصه بگن.
2) آدما دو دسته اند:
اونایی که در جوابِ «پاشو بریم»
میگن کجا؟
و اونایی که میگن بریم.
3) استرسی که ما موقع باز کردن سایت دانشگاه واسه دیدن نمرمون داریم تروریست های القاعده برای عملیات انتحاری ندارن.
4) ما وقتی می خواهیم از کسی تعریف کنیم: عجب نقاشیه نکبت ... چه دست فرمونی داره توله سگ ... چقدر خوب می خونه بدمصب ... عجب گلی زد بی وجدان ... بی شرف خیلی کارش درسته ... دوستت دارم وحشتناک ...!
اما وقتی می خواهیم فحش بدیم: برو شازده ... چی می گی مهندس ... آخه آدم حسابی ... چطوری آی کیو؟ کجایی با مرام؟ باز گلواژه صادر فرمودی؟
۵) یه زمانی مرد ایده آل دخترای هم سن و سال من واکی بایاشی بود!
۶) تا چند سال پیش وقتی تو خیابون راه می رفتی اگه یه خانوم مسن می دیدی مجبور بودی ۱۵، ۲۰ تا کیسه میوه رو به رسم جوانمردی تا در خونش ببری. ولی دیروز یکیشون من رو جلو عابربانک خفت کرد ۴۰ تا قبض مال خودشون و در و همسایشون و فامیلاشون رو داده به من با یه کارت اعتباری، گفت پسرم خیر ببینی من سواد ندارم زحمت بکش اینارو پرداخت کن. ما هم که تو جوونمردی سری تو سرا داریم!
۷) این روزا آدم حوصله نمی کنه به خودش برسه اونوقت میگن آدم به آدم میرسه!
۸) یعنی جایزه هایی که مامانم برای WC رفتن به موقع خواهرزاده سه سالم در نظر می گیره، فدراسیون ورزشی برای صعود تیم ملی به المپیک و جام جهانی در نظر نمی گیرن.
۹) ما رفته بودیم واسه نمره ۱۱-۱۰ داشتیم چونه می زدیم یکی هم اومده بود می گفت استاد ۱۸ ما رو ۲۰ بده!
و ما سوت زنان از کادر خارج شدیم ... / و از کادر خارج شدیم ... / و از ...
10) روی شیشه دوغ نوشته:
دوغِ گازدارِ کربناته تزریقی گرما ندیده و همگن شده با طعم نعناع و بدون چربی ... آخه لامصب دوغه یا اورانیوم
۱۱) تقلید کار میمونه ... میمون جزو حیوونه!
مثلا اگه نمی گفتیم میمون جزو حیوونه فکر می کردن جزو حبوباته؟
12) مامانم تعریف می کرد او زمان که تازه تلویزیون اومده بود، کل فک و فامیل جمع می شدن برفک تلویزیون رو نگاه می کردن تا برنامه شروع بشه. بعدشم که شروع می شد مجریه می گفت سلااااااام، مامانم و فامیلاش: سلااااااام!
13) اگر هشت تا یخچال فریزر ساید بای ساید هم تو خونه باشه، بازم از نظر مادر 90 درصد قبض برق مال کامپیوتره.
14) پشه نشسته بود اومدم بزنمش فرار کرد، حتما قیافه من یادش مونده شب بیچاره م می کنه.
15) رئیس جمهور قبلی مصر اسمش مبارک بود. این یکی اسمش مرسی هستش. لابد اسمی بعدی خیلی ممنون. اسم بعدی چرا زحمت کشیدی؟ حالا زحمت کشیدی، چرا ویلا ندادی کنار دریا ندادی.
16) آدم مورچه بالدار می بینه یاد پژو «آردی» می افته. اگه بالداری چرا مورچه ای. اگه مورچه ای چرا بالداری؟
17) مامانم اومده میگه سرویس بهداشتی رو الان جرم گیری کردم و برقش انداختم، ببینم یه نفر رفته دستشویی قلم پاشو می شکنم!
18) هم عاشقتم، هم ازت متنفرم، میانگین که بگیری می بینی برام مهم نیستی.
19) یادتونه هر معلمی که میومد می گفت شما بدترین کلاسی بودین که تا حالا داشتم؟
20) شمام هر وقت تو یه درس گند می زدین، تو خونه که نمرتون رو می پرسیدن جوابتون این بود که «همه کم شدن، بالاترین نمره 15 بود، اصلا استاده با همه لجه؟» بعدش از گفتنِ نمره تون طفره می رفتین؟ یا فقط من اینجوری ام؟!
21) هر چیز زمانی دارد/ نفسم که باشی/ دیر برسی/ من رفته ام
22) استاد سر کلاس یکی یکی اسم بچه ها رو می خوند، رسید به اسم «بارانه» از شاگردش پرسید حالا چرا اسمتو گذاشتن بارانه؟ دختر جواب داد آخه روز تولدم بارون میومده. یه اهل دلی از ته کلاس گفت حالا خوبه او روز آفتاب نبوده.
23) یک مرد مجرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه. میره 2012 PES بازی می کنه.
24) هفت میلیارد نفر روی کره زمین زندگی می کنن، اونوقت تو می خوای اجازه بدی یک نفر روزت رو خراب کنه؟ واقعا؟
25) گاهی اوقات مجبورید بپذیرید که برخی آدم ها فقط می توانند در قلبتان باقی بمانند و نه در زندگی تان.
26) خیلی دوست دارم یکی بهم بگه «قدر این روزاتونو بدونید» بعد بزنم پس گردنش و بگم دقیقا کد.م روزا؟ نشون بده با دست!
27) میگن آدمای خوشگل و خوش تیپ دوتا خصوصیت دارن:
۱- همه چی زود یادشون میره
دومیش چی بود؟
28) یادتونه مدرسه که می رفتیم هر وقت نوار چسب کم می آوردیم از جلد دفتر یا کتابمون می کندیم.
29) این روزها انگار آدم ها، به دست هم پیر می شوند، نه به پای هم.
30) یکی از تفریحات کودکی من این بود که با تلفن خونه زنگ بزنم خونمون ببینم اشغاله یا نه!
31) بعضی ها به صورت خیلی شیک و مجلسی «گاو» تشریف دارند ولی ما مثل مردم هندوستان براشون احترام قائلیم!
32) اون دزدی که تو ماشین لباسشویی قایم می شه و هر دفعه یه لنگه از جورابای منو می دزده، بدونه واگذارش کردم به خدا
33) آخرش نفهمیدیم اینجایی که هستیم تقدیرمونه یا تقصیرمون
34) خیلی از آدما دوس دارن برن یه جزیره دور افتاده که بکر و متفاوت باشه. بعضی آدما می تونن همون جزیره دور افتاده باشن.
35) اوج واکنش ملت به گرانی:
نفر اول: نون چه گرون شده ها!!!
نفر دوم: آقا چی گرون نشده؟!
پایان مکالمه
۳۶) گلابی کیلو ۱۱ تومن!
از این به بعد کسی بهتون گفت گلابی باید احساس غرور کنید.
37) پسرخاله: یه روز رفتم نونوایی، نونوا گفت هر کسی اومد بگو پشت سرت وانسه نون نمی رسه. منم هر کی اومد گفتم بیا جلوی من واسا پشت سرم نون نمی رسه.
38) چرا کل هواپیما رو از جنس جعبه سیاه نمی سازن که بعد همش سالم بمونه؟!
39) یه دسته هستن که عین کلاغ منتظرن تلفنت تموم بشه تا سریع بپرسن کی بود؟/ اینا قابل تحمل/ اما اون دسته ای که وسط مکالمه ات هی می پرسن کیه کیه رو باید حلق آویز کرد!
40) قصه ها واسه بیدار کردن آدما نوشته شدن اما ما واسه خوابیدن ازشون استفاده می کنیم.
نوشته های منبع دار
دادا هوتی: یکی از خوبی های تنها زندگی کردن این است که آشپز قابلی شدم. الان بلدم تن ماهی را با نان ساندویچی، نان بربری، نان لواش و نان تست درست کنم!
زن قد بلند: زمستون که تموم می شه آدم به آرزوهایی فکر می کنه که برآورده نشد. ۳۶۵ روز امیدی که بر باد رفت؛ و آدمیزاد باید آنقدر قوی باشه که آرزوهای جدید برای خودش دست و پا کنه، و از ته چاه های تاریک قطره های امید رو جمع کنه. زندگی به غیر از این چی می تونه باشه؟
سحر وندی: همه مون در مسیرهای تکراری روزانه مون عادت به دیدن خیلی ها داریم، در مکان های مشخص، چهره های مشخص، نه حرفی و کلامی، نه حتی سلامی و علیکی اما اگر یک روز یکیشون سر جای همیشگیشون نباشه، ناخودآگاه سر چرخونیم تا پیداش کنیم. «او» هم هر روز سر جای مشخصی بود، من هر روز از کنارش می گذشتم، بدون حرفی و کلامی، بدون سلامی و علیکی. امروز اما ندیدمش، یعنی دیدم ولی عکس هاش رو. روی حدود ۳۰ تا حجله با صدها متر پارچه سیاه، احساس کردم من هم عزادارم، عزادار یک چهره مشخص سر یک جای مشخص که متعلق به قسمتی از من، یعنی مسیر هر روزه منه.
هاله مودبیان: دنیا پر از مردان بی تربیت است با چشم های دندان دار که پیاده روهای طولانی تنها را به کامت تلخ کنند. آی پاد در گوش بهترین راه حل است وقتی لااقل فقط جنبیدن دهانشان را می بینی و در گوشت می شنوی: shut up, just shut up shut up
سپنتا قاسمخانی: امروز صبح متوجه شدم که تهران شهریست که اگر قرار باشد تو دیرتر به جایی برسی ... می شود خلوت ترین و کوچک ترین شهر دنیا!
غار نشین: به زور داشتن دستمو می کشیدن که برم وسطی بازی کنم، منم حس عروسی و رقص زورکی بهم دست داده بود و هی می گفتم «آخه بلد نیستم!»
غارنشین: یه نیشخند به معنی «خاک بر سرت که سر کلاسام نیومدی» زد و گفت «سوالا چطور بود؟» منم یه نیشخند به معنی «اومدن و نیومدن کلاست فرقی نداره» زدم و گفتم «تعجب کردم اینقد آسون بود.»
1) اوج تغییر در نسل امروز رو تازه سی، چهل سال دیگه میشه درک کرد؛ وقتی که یک مشت مادر بزرگ دماغ عملی میخوان از گذشته شون برای نوه هاشون قصه بگن.
2) آدما دو دسته اند:
اونایی که در جوابِ «پاشو بریم»
میگن کجا؟
و اونایی که میگن بریم.
3) استرسی که ما موقع باز کردن سایت دانشگاه واسه دیدن نمرمون داریم تروریست های القاعده برای عملیات انتحاری ندارن.
4) ما وقتی می خواهیم از کسی تعریف کنیم: عجب نقاشیه نکبت ... چه دست فرمونی داره توله سگ ... چقدر خوب می خونه بدمصب ... عجب گلی زد بی وجدان ... بی شرف خیلی کارش درسته ... دوستت دارم وحشتناک ...!
اما وقتی می خواهیم فحش بدیم: برو شازده ... چی می گی مهندس ... آخه آدم حسابی ... چطوری آی کیو؟ کجایی با مرام؟ باز گلواژه صادر فرمودی؟
۵) یه زمانی مرد ایده آل دخترای هم سن و سال من واکی بایاشی بود!
۶) تا چند سال پیش وقتی تو خیابون راه می رفتی اگه یه خانوم مسن می دیدی مجبور بودی ۱۵، ۲۰ تا کیسه میوه رو به رسم جوانمردی تا در خونش ببری. ولی دیروز یکیشون من رو جلو عابربانک خفت کرد ۴۰ تا قبض مال خودشون و در و همسایشون و فامیلاشون رو داده به من با یه کارت اعتباری، گفت پسرم خیر ببینی من سواد ندارم زحمت بکش اینارو پرداخت کن. ما هم که تو جوونمردی سری تو سرا داریم!
۷) این روزا آدم حوصله نمی کنه به خودش برسه اونوقت میگن آدم به آدم میرسه!
۸) یعنی جایزه هایی که مامانم برای WC رفتن به موقع خواهرزاده سه سالم در نظر می گیره، فدراسیون ورزشی برای صعود تیم ملی به المپیک و جام جهانی در نظر نمی گیرن.
۹) ما رفته بودیم واسه نمره ۱۱-۱۰ داشتیم چونه می زدیم یکی هم اومده بود می گفت استاد ۱۸ ما رو ۲۰ بده!
و ما سوت زنان از کادر خارج شدیم ... / و از کادر خارج شدیم ... / و از ...
10) روی شیشه دوغ نوشته:
دوغِ گازدارِ کربناته تزریقی گرما ندیده و همگن شده با طعم نعناع و بدون چربی ... آخه لامصب دوغه یا اورانیوم
۱۱) تقلید کار میمونه ... میمون جزو حیوونه!
مثلا اگه نمی گفتیم میمون جزو حیوونه فکر می کردن جزو حبوباته؟
12) مامانم تعریف می کرد او زمان که تازه تلویزیون اومده بود، کل فک و فامیل جمع می شدن برفک تلویزیون رو نگاه می کردن تا برنامه شروع بشه. بعدشم که شروع می شد مجریه می گفت سلااااااام، مامانم و فامیلاش: سلااااااام!
13) اگر هشت تا یخچال فریزر ساید بای ساید هم تو خونه باشه، بازم از نظر مادر 90 درصد قبض برق مال کامپیوتره.
14) پشه نشسته بود اومدم بزنمش فرار کرد، حتما قیافه من یادش مونده شب بیچاره م می کنه.
15) رئیس جمهور قبلی مصر اسمش مبارک بود. این یکی اسمش مرسی هستش. لابد اسمی بعدی خیلی ممنون. اسم بعدی چرا زحمت کشیدی؟ حالا زحمت کشیدی، چرا ویلا ندادی کنار دریا ندادی.
16) آدم مورچه بالدار می بینه یاد پژو «آردی» می افته. اگه بالداری چرا مورچه ای. اگه مورچه ای چرا بالداری؟
17) مامانم اومده میگه سرویس بهداشتی رو الان جرم گیری کردم و برقش انداختم، ببینم یه نفر رفته دستشویی قلم پاشو می شکنم!
18) هم عاشقتم، هم ازت متنفرم، میانگین که بگیری می بینی برام مهم نیستی.
19) یادتونه هر معلمی که میومد می گفت شما بدترین کلاسی بودین که تا حالا داشتم؟
20) شمام هر وقت تو یه درس گند می زدین، تو خونه که نمرتون رو می پرسیدن جوابتون این بود که «همه کم شدن، بالاترین نمره 15 بود، اصلا استاده با همه لجه؟» بعدش از گفتنِ نمره تون طفره می رفتین؟ یا فقط من اینجوری ام؟!
21) هر چیز زمانی دارد/ نفسم که باشی/ دیر برسی/ من رفته ام
22) استاد سر کلاس یکی یکی اسم بچه ها رو می خوند، رسید به اسم «بارانه» از شاگردش پرسید حالا چرا اسمتو گذاشتن بارانه؟ دختر جواب داد آخه روز تولدم بارون میومده. یه اهل دلی از ته کلاس گفت حالا خوبه او روز آفتاب نبوده.
23) یک مرد مجرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه. میره 2012 PES بازی می کنه.
24) هفت میلیارد نفر روی کره زمین زندگی می کنن، اونوقت تو می خوای اجازه بدی یک نفر روزت رو خراب کنه؟ واقعا؟
25) گاهی اوقات مجبورید بپذیرید که برخی آدم ها فقط می توانند در قلبتان باقی بمانند و نه در زندگی تان.
26) خیلی دوست دارم یکی بهم بگه «قدر این روزاتونو بدونید» بعد بزنم پس گردنش و بگم دقیقا کد.م روزا؟ نشون بده با دست!
27) میگن آدمای خوشگل و خوش تیپ دوتا خصوصیت دارن:
۱- همه چی زود یادشون میره
دومیش چی بود؟
28) یادتونه مدرسه که می رفتیم هر وقت نوار چسب کم می آوردیم از جلد دفتر یا کتابمون می کندیم.
29) این روزها انگار آدم ها، به دست هم پیر می شوند، نه به پای هم.
30) یکی از تفریحات کودکی من این بود که با تلفن خونه زنگ بزنم خونمون ببینم اشغاله یا نه!
31) بعضی ها به صورت خیلی شیک و مجلسی «گاو» تشریف دارند ولی ما مثل مردم هندوستان براشون احترام قائلیم!
32) اون دزدی که تو ماشین لباسشویی قایم می شه و هر دفعه یه لنگه از جورابای منو می دزده، بدونه واگذارش کردم به خدا
33) آخرش نفهمیدیم اینجایی که هستیم تقدیرمونه یا تقصیرمون
34) خیلی از آدما دوس دارن برن یه جزیره دور افتاده که بکر و متفاوت باشه. بعضی آدما می تونن همون جزیره دور افتاده باشن.
35) اوج واکنش ملت به گرانی:
نفر اول: نون چه گرون شده ها!!!
نفر دوم: آقا چی گرون نشده؟!
پایان مکالمه
۳۶) گلابی کیلو ۱۱ تومن!
از این به بعد کسی بهتون گفت گلابی باید احساس غرور کنید.
37) پسرخاله: یه روز رفتم نونوایی، نونوا گفت هر کسی اومد بگو پشت سرت وانسه نون نمی رسه. منم هر کی اومد گفتم بیا جلوی من واسا پشت سرم نون نمی رسه.
38) چرا کل هواپیما رو از جنس جعبه سیاه نمی سازن که بعد همش سالم بمونه؟!
39) یه دسته هستن که عین کلاغ منتظرن تلفنت تموم بشه تا سریع بپرسن کی بود؟/ اینا قابل تحمل/ اما اون دسته ای که وسط مکالمه ات هی می پرسن کیه کیه رو باید حلق آویز کرد!
40) قصه ها واسه بیدار کردن آدما نوشته شدن اما ما واسه خوابیدن ازشون استفاده می کنیم.
نوشته های منبع دار
دادا هوتی: یکی از خوبی های تنها زندگی کردن این است که آشپز قابلی شدم. الان بلدم تن ماهی را با نان ساندویچی، نان بربری، نان لواش و نان تست درست کنم!
زن قد بلند: زمستون که تموم می شه آدم به آرزوهایی فکر می کنه که برآورده نشد. ۳۶۵ روز امیدی که بر باد رفت؛ و آدمیزاد باید آنقدر قوی باشه که آرزوهای جدید برای خودش دست و پا کنه، و از ته چاه های تاریک قطره های امید رو جمع کنه. زندگی به غیر از این چی می تونه باشه؟
سحر وندی: همه مون در مسیرهای تکراری روزانه مون عادت به دیدن خیلی ها داریم، در مکان های مشخص، چهره های مشخص، نه حرفی و کلامی، نه حتی سلامی و علیکی اما اگر یک روز یکیشون سر جای همیشگیشون نباشه، ناخودآگاه سر چرخونیم تا پیداش کنیم. «او» هم هر روز سر جای مشخصی بود، من هر روز از کنارش می گذشتم، بدون حرفی و کلامی، بدون سلامی و علیکی. امروز اما ندیدمش، یعنی دیدم ولی عکس هاش رو. روی حدود ۳۰ تا حجله با صدها متر پارچه سیاه، احساس کردم من هم عزادارم، عزادار یک چهره مشخص سر یک جای مشخص که متعلق به قسمتی از من، یعنی مسیر هر روزه منه.
هاله مودبیان: دنیا پر از مردان بی تربیت است با چشم های دندان دار که پیاده روهای طولانی تنها را به کامت تلخ کنند. آی پاد در گوش بهترین راه حل است وقتی لااقل فقط جنبیدن دهانشان را می بینی و در گوشت می شنوی: shut up, just shut up shut up
سپنتا قاسمخانی: امروز صبح متوجه شدم که تهران شهریست که اگر قرار باشد تو دیرتر به جایی برسی ... می شود خلوت ترین و کوچک ترین شهر دنیا!
غار نشین: به زور داشتن دستمو می کشیدن که برم وسطی بازی کنم، منم حس عروسی و رقص زورکی بهم دست داده بود و هی می گفتم «آخه بلد نیستم!»
غارنشین: یه نیشخند به معنی «خاک بر سرت که سر کلاسام نیومدی» زد و گفت «سوالا چطور بود؟» منم یه نیشخند به معنی «اومدن و نیومدن کلاست فرقی نداره» زدم و گفتم «تعجب کردم اینقد آسون بود.»
پ
نظر کاربران
با تشکر از برترینها.تو شماره ی 15 یک مشکل وجود داره.خیلی ممنوه باید بشه خیلی ممنون
خیلی خیلی باحال بود .
البته من خیلی وقت توی .......... به قول اینا شبکه اجتماعی نرفتم نشنیده بودم گفتم خیلی خیلی باحال بود .
همشون جالب بودند.....فقط یه چندتایی واسه سری های قبل بودش....
مخصوصا نوشته های منبع دار....!
يه معما :
شايد واستون تكراري باشه شايد هم نباشه ،
روزي سه تا دوست با هم تصميم ميگيرند كه براي خريد توپ به مغازه برن طوري كه هزينه ي خريد بر سه تقسيم شه.
صاحب مغازه نبود و شاگردش بود ، چون از قيمت توپ با خبر نبود گفت ميشه سه هزار تومان.
دوست ها هركدوم هزار تومان دادند و توپ رو خريدند.
صاحب مغازه كه اومد و از موضوع باخبر شد ، به شاگردش گفت كه توپ دو هزار و پونصد تومان هست و پونصد تومان به شاگردش داد ، تا به آنها برگردونه.
شاگرد مغازه توي راه دويست تومان رو گذاشت توي جيبش و سيصد تومان باقي مانده رو به هركدوم نفري صد تومان پس داد.
پس هركدومشون نهصد تومان براي خريد توپ هزينه كرده بودند.
سه تا نهصد تومان ميشه دو هزار و هفتصد تومان ، با دويست توماني كه شاگرده برداشته ، ميشه دو هزار و نهصد تومان ، اما اينها سه هزار تومان براي خريد توپ داده بودند ! پس اون صد تومان چي شد؟؟؟!!!
پاسخ ها
هرچن خیلی قدیمیه ولی بزار برات بگم.
پسرا 2700 تومن دادن که 2500 بابت توپ و 200 بابت شاگرد شد یعنی باید 200 رو از 2700 کم کنی تا به 2500 برسی نه اینکه بخواهی بهش اضافه کنی که به 3000 برسی چون اون دوتا دیگه به هم ارتباطی ندارند
بله درسته آقا مهران.
پس توي اين قسمت معما فايده نداره ، مي خواستم امتحان كنم!!!
میشه اینطور هم حساب کرد:
2500 تومان دادند + نفری 100 تومان که برگردانده شد =2800 و با 200 تومان شاگرد میشه 3000 تومان
مساله نكته انحرافي داشت!؟
ممنون بيتا جان.
بله سارا ي گل.
یاد خواهرم بخیر، فکر کنم زمستون پارسال اینو واسم تعریف کرد، بعد جوابشو ازم پرسید. از اونجایی هم که من توی استدلال ریاضیات یه سری تو سرها دارم (البته قصدم تعریف از خود نیست ها) دو ساعت کامل داشتم واسش توضیح می دادم. بالاخره متوجه شد. fire flower جان دمت گرم، منو یاد خواهرم انداختم. خیلی دوسش دارم، حالا که رفته تازه می فهمم که چقدر جاش تو خونه خالیه. دوس دارم دوباره برگرده پیشم ... .
Helen جان با اخلاقی که داری من جای اون بودم برنمیگشتم پیشت
در اینجا ناشناس جان، منظورتو متوجه نمیشم. ممکنه توضیح بدی؟
در اینجا ناشناس، من که نگفتم به خاطر توضیحات من از پیشم رفته. اون ازدواج کرده و الانم سر خونه زندگیش و پیش شوهرشه، عزیزم.
بعدشم، مگه شما چقد منو میشناسی که اینو میگی؟
خیلی توپ بود
وااااای عاشفتم نویسنده جون ( ^ * ^ )
من فک میکردم فقط خودم از تو این کارتون همسر مناسبم رو دارم پیدا میکنم.
واکی بایاشی خیلی پولدار بودن از لحاظ مالی به هم نمیخوردیم من عاشق تارو میساکی شده بودم با اون موهای لخت قهوه ایش و اون باباش که تا ما عاشق این تارو شدیم گفت به خاطر شغل گندش باید برن یه شهر دیگه و این مرد زندگی ما رو از تو کارتن برد
پاسخ ها
آخی نازی
تو یه وبلاگی که اتفاقی پیداش کردم یه سری مثل ما سوتی هاشونو نوشته بودن اونجا یه دختره که اسمش یادم نیست نوشته بود:
اعتراف می کنم وقتی بچه بودم و فوتبالیست هارو میداد می رفتم لباس خوشگلام رو می پوشیدم و به خودم می رسیدم تا سوباسااینا عاشقم بشن.D:
ای جان، رها جون اومدی، خیلی خوشحالم که برگشتی. دلم واست یه ذره شده بود.
در ضمن این دختره هم خیلی سوژه بوده ها! خیلی خندیدم. مرسی عزیزم.
جالب بود مرسی
گزينه 20 رو شديدا هستم. با اين تفاوت كه نمره ام بالا هم ميشد ميگفتم: عجب امتحاني بود!!!!! همه تك شدن فقط نمره من بالا شد.
پاسخ ها
منم بدجور باهات موافقم سارا جان، برادرم هم همینطوره. اونقد واسه امتحان جغرافیای ایران و جهانش خر زد که من گفتم این دیگه 19/5 به پایین نمیشه. آخرشم وقتی کارنامشون دستش اومد همۀ نمراتش بالای 18 بود، این یکی رو شده بود 16. میگفت من تنها نمرۀ قبولی بچه های کلاسمون هستم. شاگرد اولمون 11 شده و پشت گوشی داره زار میزنه. گفتم نه بابا پسرا هم واسه نمره گریه می کنن ...
خداییش خیلی جالبه ها، پسره شاگر اول کلاسشون بود پشت گوشی با برادرم صحبت می کرد صدای هق هقش میومد گفتم این دیگه از دخترا هم بدتره. :)))))))
آخي نازي تا حالا نشنيده بودم كه 1پسر واسه نمره كمش گريه كنه. حالا جالب تر از همه اينكه نمرهمون تكم مي شد مي گفتيم: اين بالا ترين نمره تك كلاسه! آخه چاخان تا چه اندازه!
آره، نمرهمون اگه تک هم می بود، (که نبود) میگفتیم این بالاترین نمرۀ کلاسه. خیلی خالی می بستیم ها! یاد دوران مدرسه بخیر.
22) استاد سر کلاس یکی یکی اسم بچه ها رو می خوند، رسید به اسم «بارانه» از شاگردش پرسید حالا چرا اسمتو گذاشتن بارانه؟ دختر جواب داد آخه روز تولدم بارون میومده. یه اهل دلی از ته کلاس گفت حالا خوبه او روز آفتاب نبوده aliiiiiiii bod
پاسخ ها
اگه اون روز آفتابی بود چی می شد! :)))
خیلی خنده دار میشد نه؟
are Helen jon kheyli
fire flower aziz fekr konam javab in mishe:
وقتی قیمت ساعت 2500تومان باشه در حقیقت سهم هر نفر میشه 833 تومان که100 تومن بهشون پس داده،که میشه 9333 تومن که ضرب در 3 بشه میشه 28000 تومن 2000تومنم که دست شاگرد مونده نکته اش اینه که 9000تومن رو با توجه به قیمت ساعت 30000تومنی عنوان کرده نه ساعت 25000تومنی
پاسخ ها
andrya جان جواب رو آقا مهران گفتند.
راستي انگار حواست خيلي پرت بود گلم اون توپ بود نه ساعت!:)
ممنون كه بهش فكر كردي.
vay mazerat mikham dashtam sari tip mikardam,, mesle inke ye sefr ziad gozashtam...
fire flower aziz,, are mesle inke yekam havasam part bude,, vali in test bargerefte az teste hooshe age eshtebah nakonam Dr.HESABI hast,, tuie teste eishun saat kharide shode bude,, manam havasam nabud bar asase un javab dadam...
پاسخ ها
من بي اطلاعم خانمي.
ممنون كه به منبعش اشاره كردي.
اوج واکنش ملت به گرانی:
نفر اول: نون چه گرون شده ها!!!
نفر دوم: آقا چی گرون نشده؟!
پایان مکالمه
عالی بود عین واقعیت
پاسخ ها
کدوم یکی از اینا غیر واقعی بود؟؟؟؟؟
س-باتشکر-من به حل مسله andryaکلی خندیدم این از همه باحالتر بود
23 , 28 رو هستم. یادمه اول سال که کتابامو جلد می کردم چند تا چسب اضافی اولش می زدم که اگه وسط سال لازمم شد ازش استفاده کنم. 23 هم کاملا درسته. من هر وقت دلم می گیره می شینم pes بازی می کنم. صداشو قطع می کنم یه آهنگ دل هم میزارم. خییییییلی حال میده
تو قسمت نوشته های منبع دار با نوشته ی سحر وندی خیلی حال کردم ، ی پیرزنی بود ک همیشه مینشست جلوی در خونش و من همیشه تو مسیرم میدیدمش،ولی اون روز ک رو در بسته خونش اعلامیشو دیدم تا چند روز اعصبم مغشوش بود...
خیلی خیلی عالی بود.....
خیلی با حال بود کلی حال کردم از بعضی هشون هم درس گرفتم ایول
Kheyli maskhare bood hamashoon:(
خیلی عالی هستن....ممنون:)
الي بود خيلي وقت بود اينقدر نخنديده بودم