بهترین فیلم های اقتباسی ایرانی از داستان های ادبی
فیلم هایی در تاریخ سینمای ایران هستند که اقتباس از داستان های بزرگ ادبی محسوب می شوند. در مطلب پیش رو، اسامی آن فیلم ها و داستان هایی که از آن ها اقتباس صورت گرفته را می خوانید.
سارا (داریوش مهرجویی)
سارا فیلم مشهور و محبوب داریوش مهرجویی، با اقتباس از نمایشنامه «خانه عروسک» هنریک ایبسن ساخته شد. معضلات خانوادگی نمایشنامه ایبسن بسیار خوب در «سارا» نمود پیدا کرده بود. مهرجویی به نام شخصیت های کتاب هم وفادار بود. «سارا» مهرجویی جایگزین «نورا» در کتاب ایبسن شد. گشتاسب جای کروگستاد نمایشنامه ایبسن را گرفت. حسام برای درمان بیماری اش مجبور است به خارج از کشور سفر کند.
سارا همسر او مخارج سفر او را تامین می کند، اما می گوید که این پول را از محل ارثیه پدرش به دست آورده است. حسام بهبود می یابد گشتاسب مردی که به سارا کمک مالی کرده است متهم به جعل اسنادی شده که سارا امضای پدرش را در آن ها جعل کرده بوده. وقتی حسام پی به واقعیت امر می برد، در جریان یک نزاع لفظی می گوید که او را لایق زندگی و معاشرت با خود و فرزندانش نمی داند. سارا آزرده از بیرحمی شوهرش در قبال رنجی که خاطرش متحمل شده ناگزیر خانه را ترک می کند. نیکی کریمی، امین تارخ، خسرو شکیبایی بازیگران این فیلم هستند.
جنایت (محمدعلی سجادی)
جنایت فیلم محمدعلی سجادی از داستان «جنایت و مکافات» فئودور داستایوفسکی الهام گرفته است. داستانی که در ادبیات جهان به اندازه کافی شهره است و جزئیات و شخصیت های ریز و درشت آن ممکن است هر کارگردانی را برای به تصویر کشیدن آن به وسوسه بیندازد. فیلم جنایی هیجان انگیز است و این مشخصه فیلم های سجادی است. شخصیت های ایرانی شده داستان جنایت سجادی بیشتر درگیر همین رویه و ژانر قصه شده اند تا این که به داستان غنی و جامع داستایوفسکی برسند.
تردید (واروژ کریم مسیحی)
تردید از آن فیلم هایی است که سال ها مراحل تولیدش طول کشید، در میان کار متوقف شد و دوباره از سر گرفته شد. واروژ کریم مسیحی برای ساخت دومین اثرش سراغ اقتباس از «هملت» شکسپیر رفت. فیلمنامه «تردید» روایتگر داستان پسری به نام سیاوش است که پس از مرگ پدرش، عموی او اختیار ثروت خانوادگی را به دست می گیرد.
سیاوش عاشق دخترعمه اش مهتاب است. پس از گذشت مدت کوتاهی از مرگ پدر، او از ازدواج قریب الوقوع عمو با مادرش باخبر می شود. سیاوش طی ماجراهایی می فهمد که پدرش کشته شده است. در فیلم اشاره هایی به شخصیت شاهزاده دانمارکی می شود و نمایشی ساختگی هم با بازی بهرام رادان و ترانه علیدوستی شکل می گیرد. نام فیلم کریم مسیحی با نگاهی به درون مایه هملت انتخاب شده است و در انتها هم با یک غافل گیری پایانی متفاوت از هملت شکسپیر را می بینیم.
پری (داریوش مهرجویی)
در روزگاری که کمتر مخاطبی با دی جی سلینجر آشنا بود. داریوش مهرجویی با اتکا به داستان خوب «فرانی و زویی» فیلم پری را ساخت. فیلم درباره دختری جوان است که درگیر مسائل و دغدغه ها و سوالات فلسفی خود است و جای یکه پری عارف خراسانی را می بیند فیلم قوت می گیرد. در قصه «فرانی و زویی» سالینجر یک دهقان روس برای فرانی شک یک عارف را می گیرد. فیلم به متن کتاب وفادار است و تغییرات کمی در اقتباس شکل گرفته است که شاید مهرجویی از زهر تلخی داستان تا حدی کاسته است.
سوپراستار (تهمینه میلانی)
پس از آتش بس تهمینه میلانی با انتخاب داستانی از هرمان هسه بار دیگر دفاع از حقوق بشر و بالاخص زنان را به تصویر کشید. سوپراستار فیلمی است درباره بازگیری به نام کوروش زند که خودش را به آب و آتش می زند تا از مزاحمت های طرفدارانش فرار کند. اما موفق نیست و در نهایت مثل همه فیلم های میلانی زنان پیروز میدان جنگ می شوند.
کوروش زند به واسطه موفقیت و شهرت، به آدمی مغرور و خوش گذران و غرق در فساد تبدیل شده است. سر صحنه فیلم برداری یکی از فیلم هایش دختر نوجوانی سعی می کند خودش را به او نزدیک کند و کوروش دخترک را که خودش را رها عظیمی معرفی می کند، به خانه اش می برد. رها ادعا می کند که دختر کوروش از نخستین زن زندگی او- مهناز- است؛ زمانی که او در شانزده سالگی به مهناز آشناشده بود. میلانی «سوپراستار» را براساس داستان «آگوستوس» هرمان هسه نوشته است.
جیب بر خیابان جنوبی (سیاوش اسعدی)
سیاوش اسعدی برای دومین فیلمش داستان «شعله افتخار» دوایت تیلر را انتخاب کرد. اسعدی که در فیلم قبلی اش هم نشان داده بود که به فیلم های خیابانی و اجتماعی علاقه دارد در این فیلم هم نگاه پررنگی به این معضلات دارد. اسعدی پس از نگارش فیلمنامه، اثر ساخته شده ساموئل فولر به نام «جیب بر خیابان جنوبی» را دید که از قصه «شعله افتخار» دوایت تیلر اقتباس شده بود. در این فیلم مصطفی زمانی و نورا هاشمی دو بازیگر اصلی فیلم هستند.
بیگانه (بهرام توکلی)
اتوبوسی به نام هوس، نمایشنامه ای است که بارها از آن فیلم های بسیاری اقتباس و ساخته شده است. نمونه تازه اش فیلم وودی آلن به نام یاسمین غمگین با بازی ماندگار کیت بلانشت و نمونه کلاسیک و دیدنی آن فیلم الیا کازان. بهرام توکلی هم این نمایشنامه را انتخاب کرد تا فیلم بیگانه را کارگردانی کند.
فیلم با شکلی ایرانی و نگاهی به آن نمایشنامه درباره نسرین (پانته آ بهرام) معلم نقاشی یک آموزشگاه آزاد است که به بهانه دیدار با خواهر ناتنی اش (مهناز افشار) به خانه او می رود، اما آن جا برای چند روزی ماندگار می شود و شوهر خواهرش (امیر جعفری) با ورود نسرین به خانه آن ها می خواهد ارث پدری زنش را از او بگیرد. در یکی از شب ها دوست امیر (هومن برق نورد) با نسرین آشنا می شود.
نسرین رابطه عاشقانه ای با دوست امیر برقرار می کند و داوود (دوست امیر) دلباخته او می شود. در این میان امیر که نسبت به رفتار خواهرزنش مشکوک شده در مورد او تحقیق کرده و پی به حقایق می برد. او متوجه می شود که او زنی غیراخلاقی است و به دلیل عامل خودکشی جوانی در آموزشگاه نقاشی، متواری شده است.
خواهران غریب (کیومرث پوراحمد)
بعد از فیلم دو نیمه سیب کیانوش عیاری، که از داستان «خواهران غریب» اریش کستنر ساخته شده بود، کیومرث پوراحمد فیلم خواهران غریب را کارگردانی کرد و فیلم با توسل به موزیک سعی در ارائه تصویری شاد کرد. فیلم پوراحمد داستان دو خواهر کودک بود که با پدر آهنگ ساز و مادربزرگشان زندگی می کردند. در نهایت هم مادرشان به زندگی آن ها بر می گشت. تصویر دو مرحوم هنرمند، پرویندخت یزدانیان و خسرو شکیبایی در این فیلم هم دیدنی و هم خاطره انگیز است.
اینجا بدون من (بهرام توکلی)
اینجا بدون من فیلم محبوب و مشهور بهرام توکلی از نمایشنامه «باغ وحش شیشه ای» تنسی ویلیامز اقتباس شده بود.
دست گذاشتن روی این نمایشنامه به اندازه کافی می تواند بار مثبتی برای یک اثر هنری باشد. توکلی هم با مهارت و تجربه توانست این فیلم را در شکلی ایرانیزه شده کارگردانی کند و داستان را باب میل مخاطب عام و خاص پیش ببرد.
فیلم داستان خانواده ای ست متشکل از مادر (فاطمه معتمد آریا) و دو فرزندش، احسان (صابر ابر) و یلدا (نگار جواهریان) که در آرزوی دستیابی به رویاهای خود هستند و امیدوارانه تحولی را انتظار می کشند. یلدا معلول است و تمام دغدغه مادر تامین آینده اوست. ورود رضا دوست احساس با بازی (پارسا پیروزفر) به فیلم و عشق یلدای معلول به او زندگی آنان را تغییر می دهد.
اشباح (داریوش مهرجویی)
مهرجویی شاید معدود کارگردانی باشد که برای ساخت فیلم هایش دست روی آثار ادبی یا نمایشی گذاشته است. او برای فیلم اشباح نمایشنامه ای به همین نام از هنریک ایبسن را در دست گرفت. قصه فیلم درباره تیمسار سلیمانی و همسرش است در روابط خود به بن بست می رسند، تلاش های وکیل خانواده برای بهبود اوضاع زندگی آن ها بی نتیجه می ماند. سال ها بعد گناهان تیمسار گریبان مازیار (پسر جوانش) را می گیرد و مسیر عشق و زندگی او را دشوار می سازد.
تیمسار سلیمانی به خدمتکار خانه اش ملیکا شریفی نیا تجاوز می کند واو را حامله می کند. فیلم در زمان پخش در جشنواره و بعد از آن در اکران نه تنها مورد اقبال قرار نگرفت بلکه انتقادهایی سخت و تیز را در بر داشت. چون کارگردان نه تنها نتوانسته بود به نمایشنامه وفادار باشد و ارزش آن را حفظ کند بلکه فیلمش را به ضعیف ترین شکل روانه بازار فیلم کرده بود.
پله آخر (علی مصفا)
«پله آخر» اقتباسی آزاد از داستان «مردگان» از مجموعه «دوبیلینی ها» به نویسندگی جیمز جویس است. علی مصفا با اقتباس از این اثر ادبی به نوعی به جنگ سینماگران اروپایی رفته و اثری سینمایی را تولید کرده و روایت پسامدزنی دارد.
«پله آخر» روایتی خطی ندارد با خاطره گویی شکل گرفته است.
این نوع روایت به فیلم ساز اجازه می دهد تا داستانش را بدون توجه به زمان رخداد آن ها روایت کند. فیلم چندان از داستان مردگان گرته برداری نکرده است و تنها در شکل گرفتن خط قصه به آن نگاهی داشته. لیلی ستاره سینماست و به تازگی شوهرش را از دست داده است سر صحنه فیلمبرداری ناگهان مقابل دوربین خنده اش می گیرد و از کار باز می ماند. هیچ کس نمی تواند دلیل خنده هایش را حدس بزند و خاطره ها از آن جا شروع می شود.
نظر کاربران
چه مطلب جالبی بود.بعضی هاشو میدونستم اقتباسی هست ولی اوناییکه نمیدونستم رو هم شناختم.ممنون
"شب های روشن" رو یادتون رفت اقتباس از کتاب داستایوسکی به همین نام. خیلی خوب بود اونم
فقط اینجا بدون من... کارای اقتباسی مهرجویی که اصلا قابل قبول نبودند