مصاحبه صمیمانه با خانواده محمدعلی فردین (۱)
فردین یكی از كسانی است كه تنها ۲۰ سال بازی كرده و بعد از آن در هیچ اثر تصویری حاضر نشده است اما هنوز با «سلطان قلبها» بر دل مردم حكومت میكند.
فردین یكی از كسانی است كه تنها ۲۰ سال بازی كرده و بعد از آن در هیچ اثر تصویری حاضر نشده است اما هنوز سكانس آبگوشتخوری او در فیلم «گنج قارون» یكی از سكانسهای مهم سینمای ایران است و مردم با آن زندگی میكنند یا «سلطان قلبها» هنور بر دل مردم حكومت میكند؛ جوری كه كیومرث پوراحمد تصمیم گرفت ۵۰سال بعد از ساخت آن فیلم، نسخه به روز آن را بسازد و مردم را به سینما بكشد. «گل یخ» كیومرث پوراحمد با بازی الناز شاكردوست و محمدرضا گلزار به محمدعلی فردین تقدیم شد.
با همه اینها هنوز از فردین كم میدانیم. واقعا راز این همه ماندگاری و محبوبیت و موفقیت چیست؟
مدال نقره كشتی جهان را داشت اما وقتی وارد سینمای ایران شد، بیگانه نبود. به چشم بر هم زدنی ستاره سینمای ایران شد و لقب پولسازترین بازیگر سینمای ایران را ششدانگ به نام خود زد. تهیهكنندهها یكییكی ردیف میشدند تا فردین را نقش اول فیلمشان كنند تا پول به جیب بزنند اما فردین توی فیلمهای خودش بازی میكرد. به جایی رسیده بود كه تهیهكننده، كارگردان و سوپراستار فیلمهای خودش بود. روزگار بر وفق مراد نماند و فصل بیكاری از راه رسید. فردین كسی نبود كه كم بیاورد و رفت سراغ فرشفروشی. فرشفروشی را با طبع هنرمندانه متحول كرد و اولین كسی بود كه فرشها را مثل اثری هنری برای خریدار آویزان كرد تا جلوه بهتری داشته باشد. آنجا هم غریبه نبود و موفق شد.
شاید خیلیها این اولین بودنها، موفق بودنها و محبوبیت را به هوش تجاری و استعداد ذاتی ربط دهند ولی جدای از اینها، آنچه فردین داشت و بقیه نداشتند مهرهمار بود؛ همان كه اگر كسی داشته باشد همه دستنیافتنیها برایش میسر خواهد بود.
ما ایدهآلیها تصمیم گرفتیم سراغ نوادگان او برویم تا بدانیم جدا از آن تختهفرشها و شكل و شمایل فردینی، آن مهرهمار هم به آنها ارث رسیده یا نه و در نهایت ببینیم فردین كجای زندگی آنهاست؟
از قهرمانی كشتی گرفته تا محبوبیت در سینما
سیاوش فردین: من متولد۱۳۳۵ و فرزند دوم محمدعلی فردین هستم. زمانی كه به دنیا آمدم پدرم كشتی را كنار گذاشته بود. او در آن زمان كشتیگیری مطرح و مدال نقره داشت تا اینكه یك سال بعد وارد سینما شد و اولین فیلمش به نام «چشمه آب حیات» را بازی كرد. شش، هفت سال طول كشید تا پدر در این عرصه مطرح شد و همواره برای رسیدن به جایگاهش در سینما تلاش كرد.
تا هشت سالگی خاطره خاصی به یاد ندارم تا زمانی كه پدر در فیلم گنج قارون به ایفای نقش پرداخت. در روزهای اكران فیلم، وقتی سینماهای شلوغ سطح شهر را دیدم، تازه متوجه شدم این همه استقبال به خاطر پدر من است. كمكم با حضور خبرنگارها در خانه و محل كار پدرم مواجه شدیم. همین موضوع نشان میداد او چقدر در میان مردم محبوب است.
هیچگاه خلأ حضورش را حس نكردیم
سیاوش فردین: شخصیت پدر از قبل معروف شدن تا بعد از آن كوچكترین تغییری نكرد و فقط به واسطه حضورش در سینما محبوب شد و اخبار زندگیاش بازتاب گستردهای پیدا كرد؛ البته ما همچنان زندگی خصوصی خودمان را داشتیم. مرحوم پدرم هیچوقت برای خانوادهاش كم نگذاشت و هیچگاه نبود او را حس نكردیم چون مسائل كاری را از زندگی خانوادگی متمایز میکرد.
سینمایی به سبك فردین
سیاوش فردین: در آن زمان «سینمای فردین» یك برند محسوب میشد. این درست كه آقای بهروز وثوق و ملكمطیعی در آن سالها حضور موثری در سینما داشتند اما حداقل ما به عنوان خانواده فردین، پدر را بیرقیب میدانستیم؛ همانطور كه دستمزد او در سینما مشخص میكرد جایگاهش چقدر متفاوت از سایر هنرمندان است؛ البته احترام همكارانش همیشه محفوظ بود و هیچوقت نسبت به هنرمندی احساس برتری نمیكرد.
نقاشی میكشید و عاشق فرش بود
سیاوش فردین: بعد از انقلاب و به دلیل عدم فعالیت در عرصه سینما هم اجازه نداد این اتفاق تاثیری منفی در خانواده بگذارد. ما هم مثل بسیاری از خانوادهها از نظر مالی افت كردیم. تا قبل از انقلاب خانواده مرفهی بودیم. بعد از این دوران به دلیل جریمههایی كه پدر باید پرداخت میكرد با مشكلاتی مواجه شدیم. او شركایی داشت كه از ایران رفته بودند و بدهیهایشان به گردن مرحوم پدرم افتاده بود. همه این اتفاقها با بیكاری همزمان شد تا اینكه تصمیم گرفت شغل دیگری انتخاب كند و مغازه فرشفروشی در میدان ونك باز كرد كه بعدها همان مغازه به قنادی تبدیل شد.
پدرم از قدیم عاشق فرش بود و در خانه ما همیشه بیش از متراژ خانه فرش وجود داشت كه آنها را روی هم میانداختیم. او هر شهری مثل اصفهان، تبریز و. . . میرفت چند تخته فرش با خودش میآورد. پدرم دستی در هنر داشت و نقاشی هم میكشید؛ به همین خاطر نقوش فرش همیشه برای او جذاب بود. جالب اینكه در شغل جدیدش هم موفق و متفاوت عمل كرد. دكور مغازه فرشفروشی فردین بسیار متفاوت از سایر مغازهها بود. از آن به بعد تغییر و تحول عمدهای در فرشفروشیها به وجود آمد.
البته فرشفروشی را هم بعد از مدتی به قنادی تبدیل كرد. زمانی بود كه زیرخاكی در فرشفروشی و آنتیكفروشیها معامله میشد و پدر تصمیم گرفت تا مسالهای پیش نیامده مغازه را به قنادی تبدیل كند.
هرگز خانهنشین نشد
سیاوش فردین: پدربزرگم كارمند اداره تسلیحات بود و در خیابان ری باربندسازی داشت. شرایط مالی متوسط او بعد از اینكه فردین وارد عرصه سینما شد، بسیار تغییر كرد. پدرم در انجام هر كاری بسیار موفق بود؛ از كشتی، هنر و فرشفروشی گرفته تا نفوذی كه در عرصه سینما داشت. او به هیچوجه بعد از انقلاب افسردگی نگرفت؛ البته از این قبیل شایعات زیاد مطرح شد.
برای خود من هم جالب بود كه چقدر تغییر شغل برای او آسان بود. هر تصمیمی كه میگرفت اجرا میكرد و به نتیجه مطلوب هم میرسید؛ البته برای پدر هم با توجه به موفقیتش در عرصه سینما، جدایی آسان نبود ولی این موضوع هیچوقت باعث نشد زندگی اصلی را كنار بگذارد و خانهنشین شود. این قضیه برای بسیاری از هنرمندان بزرگ دنیا هم اتفاق افتاد ولی فردین به دلیل سابقه كشتی و روحیه ورزشكاری كه داشت این اجازه را به خودش نداد كه زندگی روزمره را رها كند و خانهنشین شود.
در آرامش كامل از این دنیا رفت. . .
نارملا عینالدین: شب قبل از فوت آقای فردین، شام مهمان خانهشان بودیم. همهچیز مثل همیشه بود و فقط به نسبت روزهای قبل كمتر صحبت میكرد. فردای آن روز حدود ساعت چهار بعدازظهر بچهها را با سیاوش پارك برده بودیم كه برادر همسرم به سیاوش زنگ زد و خیلی ناگهانی اعلام كرد كه پدر فوت شده است. سیاوش شوكه شد. به منزلشان رفتیم.
مادر همسرم تعریف كرد كه از ظهر همان روز احساس درد داشت و فكر میكرد یك معدهدرد ساده است؛ البته حال عمومیاش خوب بوده و فقط دردی خفیف در قفسه سینه احساس میكرده است. اورژانس میآید و تشخیص میدهد كه ممكن است از قلبش باشد. تا اینكه یك قرص نیتروگلیسیرین میخورد و میخوابد. مادر همسرم مدام به او سر میزده و حالش مساعد بوده است تا اینكه برای خوردن قهوه صدایش میكند و متوجه میشود كه بسیار آرام و بیسرو صدا فوت كرده است.
روزهای آخر عمر استرس داشت. . .
سیاوش فردین: پدر روزهای آخر زندگی در سلامت كامل بود و ورزش میكرد؛ البته این اواخر استرس كاری داشت و درگیر دادستانی هم بود كه در نهایت سینما جمهوری فعلی واگذار شد. پدرم مشكلی با این موضوع نداشت اما خواهرها و برادرم معتقد بودند نباید این سینما واگذار شود و برای این موضوع تمام تلاشمان را کردیم كه البته تمام دغدغهها و استرسهایش برای پدر بود. قبل از فوت مرحوم پدرم هم چند بار شایعه كردند كه فردین فوت شده است. برای پدر مهم نبود و گاهی میخندید و میگفت بعضیها عادت به این كار دارند.
نمیدانستند فردین در ایران زندگی میكند
سیاوش فردین: فوت پدر از طرف رادیو اعلام شد و مردم متوجه شدند. دو ساعت بعد از شبكههای مختلف برای پوشش این خبر به خانهمان آمدند. مراسم خاكسپاری محمدعلی فردین بسیار شلوغ شد. جالب اینكه خیلی از مردم نمیدانستند او در ایران زندگی میكند.
نارملا عین الدین: موضوعی كه همیشه در خاطرمان میماند زمانی است كه آقای فردین را از غسالخانه آوردند. هوا كاملا آفتابی بود اما به محض اینكه جسم با خاك تماس پیدا كرد، باران گرفت. انگار آسمان هم برای محمدعلی فردین گریست و بعد هم بلافاصله آفتاب شد.
دوستی خانواده فردین و تختی
سیاوش فردین: از همان سالهای كودكی رفت و آمد زیادی با مرحوم تختی داشتیم. دوستی تختی و فردین بسیار عمیق بود. تمام اطرافیان هم این موضوع را میدانستند. به یاد دارم قبل از فوت آقای تختی جایی مهمان بودیم، وقتی به خانه رسیدیم خدمتكار خانه گفت آقای تختی دو بار تماس گرفته است. متاسفانه صبح روز بعد پدرم با مادر تماس گرفت و گفت که تختی فوت شده است. مادرم بسیار شوكه شد. مرحوم تختی از وقتی ازدواج كرد تا زمان فوتش هفتهای سه، چهار روز به خانه ما میآمد و ارتباط خوبی با خانواده ما داشت.
نارملا عینالدین: وقتی به آقای فردین پیشنهاد ایفای نقش تختی را دادند، او گفت به جای تختی بازی نمیكنم ولی به شرطی این پیشنهاد را قبول میكنم كه كارگردان این فیلم خودم باشم.
مهاجرت به آمریكا و بازگشت به درخواست پدر
سیاوش فردین: سال ۵۵ همراه خواهر بزرگم برای تحصیل به آمریكا رفتم. حدود ۱۳ سال آنجا بودیم. در ابتدا قرار بود برای یك دوره چندساله تحصیلات تكمیلی به آمریكا برویم كه با انقلاب همزمان شد. سكونت در آمریكا بسیار سخت گذشت اما مسائلی وجود داشت كه پدر ترجیح میداد فعلا همانجا بمانیم. در رشته بازرگانی تحصیل كردم. هیچ علاقهای به این رشته نداشتم. از كودكی با هنر بزرگ شدم و به همین خاطر دوست داشتم در یكی از رشتههای هنری تحصیل كنم و شغل پدر را ادامه دهم اما مادرم بسیار مخالف بود.
به یاد دارم یك روز در خانه بودیم و پدرم سناریویی را كه نوشته بود برایم میخواند تا بازی كنم. مادرم از راه رسید و با داد و فریاد گفت كه به هیچوجه نباید بچهها وارد هنر و سینما شوند. مادر از عالم هنر دل خوشی نداشت. همینطور تحمل دوری از پدر و محیط سینما برای مادرم سخت بود. همیشه با مسائل مختلفی مواجه بود كه زندگی روزمره برایش سخت شده بود. آمریكا ماندیم تا اینكه به درخواست پدر به ایران بازگشتیم. خواهرم همانجا ازدواج كرده بود و من زودتر به ایران آمدم تا اینكه پدر به او هم گفت كه با خانواده به ایران بازگردد.
به خاطر مادرم سراغ هنر نرفتم. . .
سیاوش فردین: بعد از گذشت این همه سال گاهی فكر میكنم كاش وارد حیطه هنر شده بودم. در آمریكا هم میتوانستم تحصیلاتم را در زمینه هنر ادامه دهم و مادرم متوجه نشود. اما به دلیل احترامی كه برای او قائل بودم دوست نداشتم به گوشش برسد و ناراحت شود. هنوز هم فكر میكنم در رشتههای هنری موفقیت بیشتری در انتظارم بود.
عشق در یك نگاه
سیاوش فردین: یك سال بعد از بازگشت به ایران با همسرم آشنا شدم. چند بار قبل از آشنایی با او پیشنهادهایی از طرف خانواده مطرح شد كه نپسندیده بودم. برای اولینبار همسرم را در مغازه فرشفروشی پدرم دیدم. به اتفاق خانواده برای خرید فرش آمده بودند و زمانی كه دیدمشان با همان نگاه اول عاشق شدم. موضوع را با پدر مطرح كردم. بسیار استقبال كرد و این آشنایی ادامه پیدا كرد. آن زمان ۳۴ ساله بودم و با این وجود هنوز قصد ازدواج نداشتم. اما وقتی همسرم را دیدم نتوانستم صبر كنم.
نارملا عینالدین: هنوز هم به این موضوع فكر میكنم كه نیمه گمشده من در این دنیا سیاوش بود. شاید اگر در زندگی با او آشنا نمیشدم هیچوقت ازدواج نمیكردم. به یاد دارم همراه پدر و مادرم برای خرید فرش به مغازه آقای فردین رفتیم كه سیاوش را به پدرم معرفی كردند. من در همان نگاه اول از حجب و حیای سیاوش خوشم آمد. بسیار سر به زیر بود و در عین حال ابهت مردانه خاصی داشت. این مسائل را در اولین دیدار متوجه شده و روز به روز بیشتر با شخصیت منحصر به فرد او آشنا شدم. از طریق خانوادهها شش ماه با هم معاشرت كردیم و با خلق و خوی هم آشنا شدیم. بسیاری از خصوصیات آقای فردین در سیاوش هم وجود دارد؛ مثل وفاداری، خانوادهدوستی و احساس مسوولیت. همهچیزهای خوب و ایدهآلی را كه برای یك دختر مهم است سیاوش داشت.
تنها عروس خانواده فردین
نارملا عینالدین: ۱۷ ساله بودم كه ازدواج كردم و خوشحالم از اینكه عروس این خانوادهام. كسانی كه از نزدیك با آقای فردین آشنا بودند میدانند چه طبع بلندی داشت. رابطه من به عنوان تنها عروس خانواده با آقای فردین بسیار محترمانه و در چارچوب خاصی بود. با وجود اینكه بسیار فرد اجتماعی و خوشصحبتی بود، جذبه خاصی هم داشت. گاهی كه آقای فردین با منزل ما تماس میگرفت تا با همسرم صحبت كنند، سیاوش حتی در زمان تماس تلفنی هم ایستاده با پدرش صحبت میكرد.
جرأت نداشتم پدرجان صدایشان كنم
نارملا عینالدین: پدر همسرم را همیشه با عنوان آقای فردین خطاب میكردم و هیچوقت مثل بچههایشان جرات نداشتم پدرجان صدایشان كنم! من مثل همسرم در خانوادهای هنرمند بزرگ نشدم اما آقای فردین را از بچگی به عنوان هنرمندی محبوب میشناختم. پدرشوهرم در سه كلمه شخصیتی گرم، دوستداشتنی و پرابهت داشت.
بهترین خاطره از پدر همسرم
نارملا عینالدین: بهترین خاطرهای كه از پدر همسرم به یاد دارم مربوط به روزی است كه به سینما جمهوری (آن زمان برای آقای فردین بود) رفتم. یك نقاشی سیاهقلم از چهره او در دفترشان بود. تا چشمم به این تابلو افتاد به آقای فردین گفتم: این تابلوی سیاه قلم بینظیر است. از من پرسید: از تابلو خوشت آمده؟ گفتم: خیلی زیاد. به خانه برگشتم و دو ساعت بعد پدر همسرم آن تابلوی بزرگ را با وانت برایم فرستاد.
استاندارد فیلمهای پدربزرگم متفاوت است
حنا فردین: اولین نوه پسری فردین هستم. حدودا هفت ساله بودم كه پدربزرگم فوت كرد اما خاطرات زیادی از او در ذهن دارم. به یاد دارم هر بار كه به خانه ما میآمد فیلمی جدید با خودش میآورد تا ببینیم. حتی یادم هست آخرین فیلمی كه دیدیم یاقوت سه چشم بود. به نظرم استاندارد فیلمهایی كه پدربزرگم بازی كرده با توجه به اینكه تحصیلات خودم هم در زمینه كارگردانی است به نسبت باقی فیلمهای كلاسیك ایرانی بسیار متفاوت است.
نوه فردین بودن مسوولیت دارد
حنا: كارشناسی رشته كارگردانی از دانشگاه سوره را دارم و در حال حاضر هم دانشجوی كارشناسی ارشد هستم. هفت فیلم كوتاه ساختهام كه دو تا از آنها در جشنواره كودكان جایزه گرفته است. بار مسوولیت نوه فردین بودن خیلی بالاست. اساتیدم در دانشگاه بسیار به مرحوم پدربزرگم ارادت دارند و این خیلی ارزشمند است كه در فضای آكادمیك هم این احساس وجود دارد.
میخواهم كارگردان شوم
حنا: ترجیح میدهم كارگردانی را ادامه دهم؛ البته بازیگری را هم دوست دارم اما تا به حال فیلمنامهای پیشنهاد نشده كه بپسندم و دوست داشته باشم. سالهاست فیلمنامههای مختلفی پیشنهاد میشود اما نوه فردین بودن اجازه نمیدهد هر نقشی را قبول كنم؛ البته باز هم كارگردانی برای من اولویت دارد. . . .
لبخند خاص فردین
سیاوش فردین: چهره و استایل فردین در عین اینكه بازیگر توانمندی هم بود در موفقیتش بسیار تاثیرگذار بود. ورزشكار بودن پدرم در بازیگریاش بسیار تاثیر مثبت داشت. بهخصوص خنده خاصش كه بسیار محبوب بود. فیلمهایی مثل غزل كه در آن تغییر چهره داد مثل فیلمهای دیگر مورد استقبال قرار نگرفت چون همه فردین را با همان چهره و استایل دوست داشتند.
جذابیت فردین تنها به خاطر چهرهاش نبود
نارملا عین الدین: برای جذابیت تنها زیبایی كافی نیست. یك بازیگر موفق در كنار زیبایی، باید منش خوبی داشته باشد تا در میان مردم جذاب و محبوب شود. بسیاری از بازیگران، چه خارجی و چه ایرانی زیبا هستند اما دلنشین نیستند. مرحوم فردین در كنار چهره و اندام متناسب ویژگیهای رفتاری ارزشمندی هم داشت. درواقع زیبایی درونش نمود بیرونی پیدا كرده بود.
چهره سوای قدرت بازیگری نیست
حنا: برای ستاره شدن در سینما، چهره سوای قدرت بازیگری نیست؛ البته به لحاظ توانایی بازیگری هم پدربزرگم با حضور در فیلمهایی مثل باباشمل این توانایی را به خوبی به رخ كشیده است.
نظر کاربران
ساده و شیک
پاسخ ها
خوب شد معنی سادگی رو فهمیدیم
خانم فردين شما با مهريه يك سكه و يك جشن خودموني كه ميگيد جشن عروسي هم نداشتيد با مردي كه هفده سال ازتون بزرگتره چطور خانوادشون راضي به اين وصلت شدند؟حرفهاتون خيلي متناقض هست مگر اينكه واقعا اختلاف طبقاتي شما با خانواده آقاي فردين اونقدر زياد بوده كه خانوادتون حاضر شدند دختر زيبا و كم سن و سالشون رو اينطورتقديم خانواده طرف مقابل كنند!
تشکر.
برو بابا اینام دیگ ادم شدن؟
همین شماها معروفشون میکنن
میگه نوه فردین بودن مسئولیت داره کاش یکم از اعتماد به نفستو منم داشتم
پاسخ ها
++++++++++++++
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
منفی
حسووود
خانواده به این سالمی و محچوبی. حسود نباش. آدم باشی اعتماد به نفست هم میاد
خانومه با دو برابر سن خودش ازدواج کرده،17 و 34!
دختر کوچیکشون دماغ عملیه .
سیاوش خان یه ذره از احترامی که برا پدرش داش برا مادره هم داش بد نبود ،بد حرف زده ددر موردش.
پاسخ ها
آخه اینم نظر که تو گذاشتی ؟؟؟کی میخوای اصلاح بشیuser ؟؟؟؟
امان از وقتی که شور یه چیزی در بیاد هر چیزی همون بار اولش قشنگه ولی اینا هی میرن اینور میرن اونور عکس میگیرن کلا همه جا هستن
میبینم عقده بعضی ها تو کامنتها زده بیرون
سلامت باشند و شاد
همه مردم سلامت باشند و شاد
حالا فردین خودش کی بوده که نوه نتیجه هاش کی باشند! من اصلا نمی فهمم چرا سینمای قدیم اینقدر محبوبه . من که بیشتر از ده دقیقه نتونستم یه فیلمفارسی رو تحمل کنم .
پاسخ ها
منفی
- - - - - - - - - -
سنمای قدیم شرف داشت و غیرت و مردونگی. نه الان که فرق پسر و دختر رو نمیتونی تشخیص بدی از بس بخ سیبیل و ابرو ور میرن!!شما هم فک نکنم زیر 10 دقیقه بشه خودت رو تحمل مرد.
خوب بود، مرسی.
از همینجا به پسر فردین سیاوش فردین میگم که بیخودی ناراحت نباش که چرا نرفتی دنبال هنر و فکرم نکن میومدی سمت هنز موفقتر میشدی چون هیچ چیز خاصی واقعا تو چهرت نیست و هنری بودن بهت نمیاد گفتم که ناراحت نباشی چرا هنر نخوندی :) اما هرچیزی هم فقط اصلش خوده فردین خیلی جذاب بود نوه هاش هرچی هم که باشن کپی هستن ولی خب شباهت دارن بامزس دیگه با اینکه خود پسره فردین اصلا شبیه فردین نیست حتی یه ذره
وای من عاشق این خانواده هنرمندم دوستتون دارم تا ابد
خاک توسرت برترینها که نظرهارو مغرضانه گلچین میکنی و هرکدوم باسلیقه شخصیتون جور نبود حذفش میکنید.
شماها کسایی هستین که دغدغه آزا ی دارن و صبح تاشب ادعا دارن که مملکت ازادی نداره
بعد سایت خودتون هیچ ازادی بیانی نداره
سلام به همه عاشقان فردین..
من و خانوادم عاشق شخصیت و مردانگی و ابهت فردین هستیم خانواده فردین هم هیچ فرقی نمیکنه درواقع ذاتشون همون فردین هست من به شخصه فردین رو الگوی خودم قرار دادم حتی اسمم به خاطر عشقم به فردین انتخاب شده در مورد اون نظرهای منفیم بگم که همه از روی حسودیه نوه فردین بودن اعتماد بنفس داره(هنرمند واقعی همیشه قابل ستایش است)
خداییش اگه یکی از فیلمهای فردینو حالا بسازند مردم فقط فحش می دند،آخه چه داستانی داره ،چی داره؟چون برای یه عده نوستالژیکه خوششون می آد ولا غیر
عروسش و نوه هاش بیشتر از پسر ش به استاد فردین شباهت دارن
ههههه اونایی که نمیتونن فیلمفارسی رو تحمل کنن و به نظرشون فیلم فردین اگه الان بود فحش میخورد لطفا برین همون فیلمهای الناز شاکر دوست و نیوشا ضیغمی و سحر قریشی رو تماشا کنین شما رو چه به فیلم هایی مثل شازده احتجاب و طوقی و سوته دلان و گوزنها و سایه بلند باد و قیصر و رگبار که حتی الانم قدرت تحلیل و نقدش رو ندارین
دوستانی که ندونسته در مورد یه هنرمند با این همه محبوبیت نظر میدین خودتون کی هستین؟ فردین یه دونه بود اونایی که باید بدونن میدونن بقیه هم مهم نیستن
نوه فردین معلومه خیلی سوسولیه،امان از روزی که شور یه چیزی رو در می یارند الان هم نوه های فردین
نوه های فردین عزیز که میگن شباهت دارند به فردین آره دارندامانه بیشتر تنها کسی که بیشترین شباهت رو به فردین داره یعنی می شه گفت کپی برابر اصل سام نوری است که باوجودش من احساس می کنم فردین عزیز زنده است سام نوری جای خالی فردین راپرمی کند
عالی هستن ولی به نظر من اقاپسرودختری که شالش بنفشه شبیه استادفردین هستند من شباهتی درآن یکی دخترشان نمی بینم
فردین یک مرد واقعی بوداصلاقابل مفایسه باهنرمندای الان نیست حیف که رفت تمام فیلماشودیدم عالی بودن معرفت داشت
سلطان قلبهای همه مردم فردینه یادت همیشه در قلبها میماند
پاسخ ها
لطفا فقط نظر خودتو بگو
چرا میگی هممههههه مردم
بعله جناب فردین خصوصیات خوبی داشتن،فیلم هاشون هم اون موقع خوب بوده،ولی واقعا الان نگاه میکنی هیچ محتوایی نداره(من اکثر فیلم های ایران قدیم رو دیدم،نه فقط فردین بقیشون رو هم دیدم)فقط یه مرد ا عرق خور و مست رو نشون میده که مثلا خیلی غیرتی هم هستن البته فقط مثلا (چون تو همشون با یه زن غریبه چنان عشق بازی میکردن که اصلا ترجنه ی غیرت معنی نداره ،البته این دلیل نمیشه که بگم فیلم و سینمای امرو عالیه،نه اتفاقا خیلی مزخرفه سینمای امروز ولی اون موقع هم تعریف چندانی نداشته )علی ایهالحال خودتونو مچل نکنید،نه از اینا برای ماها آبی گرم میشه نه از این بازیگرای جدید بچسبید به زندگی خودتون
حسادت تا به کی؟اون کسی ک تحمل فیلم فردین نداره یا هر فیلم فارسی قدیمی خودش ازون لوتیای زمونه نیست.اون کسیم ک به خانوادش توهین میکنه یا میگه هیچی نیستن، حالا خودتون (یا خودم)کی هستیم؟اونا خوبه خیلی معروف هستن
خدایش بیامرزد زمانی مردم را مشغول میکرد
فردین یدونه بود کل ترانه هاشومثل خودش میخونم هرکس شماره ازنوه فردین داره برای من اس کمه ترانه هاموعکسهاموبراش بفرستم اون وقت خیال میکنه پدربزرگش زندس
واسه بعضی ازادمای کوته مغزو حسود متاسفم ازته قلبم که واسه یه اسطوره میان حسادت میکنن تابه کی نادانی
فردین عشقه .... تو نوجوونیم با فیلم سلطان قلب هاش های های گریه کردم ... پدرم هم یکی از فیلمهاش ب نام جوانمرد ک با میری و مرجان بازی میکرد رو روزی یکی دو بار نگاه میکرد؛ از بس نگاش کردیم حفظش شدیم ولی از دیدنش سیر نمیشدیم ... روحت شاد ... یادت همیشه در دلهاست
فردین عزیز سلطان قلبهای ما هست و خواهد ماند. بی همتا و بی مانند.
بابا این آشغالها با اون فیلمهای مستهجن که بازی کردن چه خدمتی کردن فردین یک حرامزاده ی حرام لقمه بود خدا لعنتش کنه
پاسخ ها
تو کی هستی که به این راحتی میگی حرام لقمه!..مواظب لقمه خودت باش نمیخواد در مورد دیگران نظر بدی و لعنت بفرستی که بعدا سرت بیاد
تو برو همون فیلمهای شاخص امروزی رو ببین و حال کن!!!
نور به قبرش بباره ..عشق بود و هست و خواهد بود
..جاش توی دلهاست
نیاز نبود زیاد در باره تختی صحبت کنه
اون مرحوم نیست که از خودش دفاع کنه