از تهرانپارس تا قلب لندن با حسین تهی (۱)
حسین تهی با ترانه «رقص» خودش را در دل مخاطبانش جا کرد و با ترانه «کلید» به اوج محبوبیت و معروفیت رسید. دوره ای را با تتلو در قالب گروه T&T همکاری کرد و همین باعث شد این دو در کنار هم بیشتر و بیشتر دیده شوند.
۰۲۱ آن زمان شهرت و معروفیت خود را تا حد زیادی مدیون این چهره ها بود و باعث شد به مرور آوازه «رپ» گسترش بیشتری پیدا کند. تهی به مرور فعالیت های مستقل کاری اش را جدیتر دنبال کرد و بعد از سرکوب شدید موسیقی رپ، از ایران خارج شد. می گوید برای رسیدن به اهداف بزرگترش از ایران رفته و در پی رسیدن به آرزوهای کاری اش بوده. هر چند هم چنان قلبش در ایران است.
او هنوز هم اعتقادات قلبی خود را حفظ کرده و محرم امسال هم به سبک سال های قبل نذرش را ادا کرد و در قلب لندن دهل زد و شربت پخش کرد تا ویدئوی این کارهای او خیلی زود در اینترنت جزو پربیننده ترین ها شود. عاشورای امسال «حسین تهی» کیلومترها آن طرف تر، به سوالات من درباره همه سال های فعالیت اش جواب داد. گفت و گویی که اولین گفت و گوی رسمی این خواننده با یک رسانه داخل ایران است و بسیاری از ناگفته های این خواننده را دربر دارد.
از اینجا شروع کنیم که تو چه زمانی که در ایران بودی و چه الان که در لندن هستی، در ایام عاشورا همیشه ارادت ویژه ای به مراسم آئینی این ایام داشته ای و بارها در ویدئوهایی که از تو منتشر شده، در حال طبل زدن در دسته های عزاداری و نذری دادن هستی. این حس درونی تو در این ایام سال هاست که همین طور باقی مانده و امسال هم تکرار شد. ریشه این علاقه در تو از کجاست؟
من از امام حسین (ع) در کودکی شفا گرفته ام. اعتقاد من و خانواده ام به امام حسین (ع) از انتخاب اسمم معلوم است. به ایشان یک اعتقاد قلبی داریم. وقتی حدود پنج شش سالم بود یک بیماری عجیب و بدی سراغم آمد و درست در ایام دهه اول محرم بستری شدم. یک شب روی تخت بیمارستان به شدت حالم بد بود. تب شدیدی داشتم و از پنجره بیمارستان دسته های عزاداری را می دیدم.
مادرم بالای سرم بود و تنها بودیم. با حسرت بیرون بیمارستان را نگاه کردم و گفتم: کاش حالم خوب بود، توی دسته دهل می زدم و شربت می دادم. مادرم این حرف های من را ناخودآگاه شنید و گریه کرد. زیر لب دعا می خواند و از امام حسین شفای من را می خواست. شب خوابیدم و روز بعد حالم به طرز معجزه واری بهتر شد.
حتی جوری که صبح روز عاشورا از بیمارستان مرخص شدم و توانستم نذرم را ادا کنم. از آن زمان تا حالا هیچ تغییر در عقیده من نسبت به محرم و روز عاشورا به وجود نیامده و همین باعث شده هر سال عاشورا با همان حس و حال آن سال ها دهل بزنم. روزها گذشتند و در سن ۱۵ سالگی قطعه «آقاجون» را برای امام حسین (ع) ساختم. قطعه ای که در آن، همه احساسم به آقا را آورده بودم و هنوز هم زمانی که آن را می شنوم، یاد آن لحظات می افتم.
امسال هم که برای چندمین سال پی در پی در ایران نبودی و در لندن نذرت را ادا کردی و فیلم دهل زدن و نذری دادن ات خیلی زود در صفحات شخصی خودت و فضای مجازی رکورد بازدید را زد.
امسال هم مثل هر سال به مراسم عزاداری امام حسین (ع) در لندن رفتم. دلم برای محل خودمان و حال و هوایی که در محرم داشتیم، تنگ شده بود. یادش به خیر.
تو زاده و بزرگ شده کدام محله تهران هستی؟
من متولد و بزرگ شده تهرانپارس هستم. همه دوران کودکی و نوجوانی ام در آن محل گذشت. البته سال های آخری که در ایران بودم در خیابان پاسداران ساکن بودم.
محله تهرانپارس حتما یک چیز خاصی در آب و خاک اش دارد که تقریبا اکثر خواننده های رپ از آنجا سر بلند کرده اند.
جالبه نه؟ علاوه بر رپرها، خیلی از هنرمندان دیگر حوزه ها هم از این محل معرفی شده اند.
از سال های اول موج رپ در ایران حرف بزنیم. دوره ای که تب رپ یک باره همه گیر شد و موسیقی ایران را تحت تاثیر خود قرار داد اتفاقی که هنوز هم خیلی ها درباره روند همگانی شدن و اوج گیری اش چیز زیادی نمی دانند.
همه چیز برای من از یک اتفاق کوچک شروع شد. از شباهتی که بین «رجزخوانی» و موسیقی رپ دیدم. اتفاقی که کاملا ناخودآگاه بود و باعث شد تلنگری به من وارد شود و این علاقه به مرور بیشتر و بیشتر شود. آهنگ ها و قطعات رپ خارجی را بیشتر و دقیق تر گوش کردم و به مرور توانستم این فضا را بیشتر درک کنم. رجزخوانی به نوعی از شعرخوانی اطلاق می شود که در آن شعر با حالتی اغراق گونه و سرشار از شهامت و شجاعت ادا می شود.
در ادبیات ایرانی این قبیل شعرخوانی یا همان «رجزخوانی» مرسوم است و من خیلی این سبک را دوست داشتم. احساس خوبی بهم می داد و من در پس ذهنم توانستم با تلفیق رپ و رجزخوانی، آثاری را تولید کنم. هر چند که امروزه سبک و سیاق من فقط در رپ خلاصه نمی شود و شاید بتوان این گونه عنوان کرد که من خواننده سبک خودم هستم.
و ماجرای خواننده شدن تو از همین اتفاق شروع شد.
دقیقا. این آغازی برای حضور من در عرصه موسیقی شد و در آن دوره تعداد خیلی کمی بودیم که توانسته بودیم در این مسیر قدم بگذاریم. البته مخاطب آن چنانی هم نداشتیم. چهره ها و افرادی هم که در این حوزه کار می کردند خیلی کم بودند. شاید کمتر از ده نفر بودیم. با کمترین امکانات در خانه و با مشکلات فراوان، کار را ضبط و منتشر می کردیم.
امکانات هم جوری بود که باید کار را یک نفس می خواندیم و در یک دور تمامش می کردیم. بعد به مرور می توانستیم کارهایمان را در استودیوهای کوچک ضبط کنیم. کار کمی گسترش پیدا کرده بود و به کمک پخش سی دی ها و انتشار آثار روی بعضی سایت ها آرام آرام تب رپ راه افتاد. چهره های دیگر هم به رغم مشکلات زیاد کارهایشان را ضبط و منتشر می کردند و همین باعث شد موج رپ کم کم شکل بگیرد.
و همین روند به مرور باعث شد تا کل بازار به یک باره به سلطه ستاره های زیرزمینی رپ درآید و جریان موسیقی از رپ خوراک بگیرد.
در آن دوره گونه های دیگر موسیقی به واسطه بعضی اتفاقات اجتماعی دچار یک نوع خواب و تنزل و تکرار شده بود و همین باعث شد که در این فقر محتوا، سبکی جدید که کلماتش را با شجاعت و غرور پشت سر هم می چیند و فریاد می زند، بیشتر به چشم آید. رپ در آن دوره در مرحله آزمون و خطا بود ولی از دل این آزمون و خطاها به یک باره شاهد ظهور استعدادهایی بودیم که توانستند کلیت بازی را عوض کنند و به انتخاب غالب جامعه مخاطبان شان تبدیل شوند.
به نظر تو شاخصه های آن استعدادها چه بود؟ استعدادهایی که خیلی زود مورد توجه قرار گرفتند و همه گیر شدند...
«رپ»، گزندگی، صراحت و یک نوع فضای حماسه واری را با خود داشت که انگار یک نفر با تکیه به قدرت خود و حمایت جامعه می تواند دنیا را عوض کند. یک جاه طلبی غیرقابل انکاری که شنونده و مخاطب نوجوان آن سال ها، خودش را در قالب خواننده می دید و احساس می کرد قدرت گرفته است. با این بازی پرهیجان، روح سرکش اش درمان می شد و حس لذیذ قهرمان بودن به او دست می داد. این روند برای خواننده ها و چهره های آن دوره هم کم و بیش مطرح بود. ولی همین صراحت و گزندگی بود که باعث شد سیل مخاطبان را به سمت خود ببیند.
این بازی در جامعه بسته و منزوی آن سال هایی که کوچک ترین خلاف جهت آب شنا کردن، سرکوب می شد، خطرناک نبود؟
اوضاع از این ترس ها و احتیاط ها گذشته بود. موج به قدری بالا گرفته بود که هر قدم کنار کشیدن، یک خودکشی استراتژیک بود.
«رپ فارسی» بزرگانش را شناخته بود و با آزمون و خطاهایی فراوان، راهش را پیدا کرده بود. رگ خواب مخاطب بیشتر و بیشتر در دست هنرمندان این عرصه افتاده بود و دیگر نمی شد کنار کشید. حیف هم بود خدایی. موجی که با خاک خوری و زحمت راه افتاده بود، به خاطر ترس و احتیاط بخوابد.
این، نوعی خیانت به مخاطب هم بود. آنها دیگر پیروی کننده خط ذهنی بزرگان رپ فارسی شده بودند و هر عقب نشینی از سمت هنرمندان این حوزه با ریزش شدید مخاطبان مواجه می شد.
حالا رپ فارسی بزرگ شده و یک اتفاق اجتماعی از بطن آن بیرون آمده. بازی چطور ادامه پیدا کرد؟
اعتقاد دارم هر سبک موسیقی طرفداران خاص خودش را دارد. در آن دوره هم اوضاع همین بود. ولی سنگینی رپ نسبت به بقیه ژانرها جوری زیاد شده بود که تقریبا می شد از رپ به عنوان سبک غالب موسیقی و انتخاب اول آن نسل نام برد. خواننده ها هر روز آثار جدیدتر و با کیفیت بالاتر ارائه می دادند و پرداختن به موضوعات جدی تر اجتماعی، احساسی و حتی عاشقانه، توانسته بود بازی را بزرگ تر کند.
ترکیب رپ و پاپ به مرور توانست سبکی جدید را به مخاطبان معرفی کند و در آن زمان این سبک به عنوان «آر اند بی» یاد می شود. مفهوم جهانی «R & B» با چیزی که در آن دوره با همین نام در ایران مُد شده بود، زمین تا آسمان فرق داشت ولی این موج هم توانست کارش را درست جلو ببرد و حالا پس از همه گیری «رپ» این بار موج دوم حمله زیرزمینی ها با «R & B» به حد اعلا رسیده بود. دیگر تثبیت قوی ای به وجود آمده بود.
موج سوم هم شامل آثار و چهره هایی می شد که هنجارهای اجتماعی را شکستند و با رکیک ترین فحش ها و عبارات در آثارشان، به نوعی سعی کردند خودی نشان دهند و زنگ خطر اجتماعی بزرگی را به صدا درآورده بودند.
من زیاد وارد آن فضاها نشده و نمی شوم. آن دوره، دیگر از این قبیل آثار به عنوان رد کردن خط قرمزها یاد می شد. هر چند یکی از ابتدایی ترین اصول رپ در مارکت جهانی و آمریکایی، فحش دادن و کل کل است اما در جامعه ایرانی این موضوع کمی زننده به نظر می رسید و همین باعث شد بعضی نگاه های منفی شکل بگیرد. من در آن دوره هم همیشه سعی کردم به همه احترام بگذارم. هرگز اجازه نمی دادم در آثارم به کسی توهین شود.
تفکرم هم جوری بود که اعتقاد داشتم اهالی موسیقی در هر سبکی باید همیشه به متحد بودن فکر کنند و برای موفقیت بیشتر به همدیگر کمک می کردند. همیشه سعی ام در حفظ رفاقت ها بوده حتی در عین رقابت ها. نه آن زمان و نه الان وارد این فضاها نشده ام. همیشه تمرکزم روی کارم بوده و سعی ام بر این بوده که بتوانم بهترین استفاده را از زمان داشته باشم.
هنوز هم با چهره هایی که آن زمان با هم بالا آمدید و توانستید این موج را راه بیندازید در ارتباط هستی؟
دوستی و رفاقت ما با هم همچنان پابرجاست و مشکلی با کسی ندارم. فاصله زیاد باعث شده که کمتر با هم در ارتباط باشیم. ولی نداشتن ارتباط دلیل به اختلاف بین ما نیست. ما و همه کسانی که با هم شروع کرده ایم همه مان توانسته ایم هنوز فعالیت هایمان را ادامه دهیم.
ولی ظاهرا هنوز با «سروش لشکری» (هیچکس) در لندن رابطه قوی و خوبی دارید.
سروش از دوستان قدیمی و خوب من است. همیشه اینجا هم جویای احوال هم هستیم. هر چقدر که او درگیر باشد و من هم درگیر کارها و برنامه هایم باشم، باز هم هر چند وقت همدیگر را می بینیم و اتفاقا منزل سروش هم در لندن نزدیک ماست و همیشه در ارتباط گرمی هستیم.
نظر کاربران
اعتماد به نفس اینو من داشتم الان شهردار نیویورک بودم.ما کی میخایم فرق رقاصی و ژانگولرو با موسیقی بفهمیم.آقا میخای معروف بشی؟برو برقص پول جمع کن چرا گند میزنی به موسیقی آخه.تازه ادامه هم دارد!!!آقا نزارین اینارو ما تو موسیقیمون انقدر هنرمند از یاد رفته داریم که تا آخر عمر مجلتونم ازشون مطلب بزارین تموم نمیشه. میرزا حسین قلی،علی نقی وزیری،احمد عبادی،ابوالحسن صبا،اکبرخان نوروزی،تاج اصفهانی،ادیب خانساری،محمودی خانساری،علی تجویدی ...
اعتماد به نفس اینو من داشتم الان شهردار نیویورک بودم خیلی خوب اومدی
مجله جان اینا چیه میذاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از خض دونی تا خض اباد
خزتوووووو برررررممممم
خدا رحت کنه مرحوم فرهاد مهراد و فریدون فروغی رو.با اینکه هیچ سوء سابقه ای در زمینه کاریشون نداشتند و ابدا در دوره کاریشون در قبل از انقلاب هیچ اثر مبتذلی رو منتشر نکردند ولی بخاطر تندروی یک عده خاص در اون زمان قریب 30 سال خونه نشین شدند اونم بی هیچ دلیلی.حالا چقدر دوره زمونه عوض شده!این آقایون راحت میرن اونور و هر چی دلشون بخواد اونم تو کلیپ های آنچنانی به خورد مردم میدن و خیلی راحت چپ و راست مصاحبه هم میکنند!
انصافا حسین پسر خوب و خوش قلبیه...
نه باباش ایرج بوده و نه چشمای سبز داشته و نه به جریانی وصل بوده...
از بچگی جون کنده و زحمت کشیده حالا هم داره مزد زحماتش رو میگیره...
توی سبک خودش هم خیلی کار درسته
من که طرفدارشم
چرا همش در مورد خواننده های زیر زمینی حرف میزنید وبا اونا مصاحبه میکنید؟
خوب یه بارم در باره خواننده هایی که تو حموم میخونن حرف بزنید وبا اونام مصاحبه کنید!!!
من تو حموم میخونم !!! صدامم از همه اینا بهتره
هوشنگ توخالی!!!
من که دوسش دارم امیدوارم تو کار و زندگیت موفق باشی حسین تهییییی
بدم میاد ازش بسیار جلف و خلافه ..مخصوصا ترانه های اخیرش ..چندشششششششششششششششش
عشقم دوستی دارم....
من در کل کشور ها
آقای حسین تهی
رادوست دارم
بیطسسییس
آقای حسین تهی اگر خودتان نظرات را میخونید من یکی از درجه یک ترین طرفدار های شما هستم تمام آهنگ هایی تا این لحظه خواندید را حفظ هستم و اگر دختر نبودم حتما رپر میشدم
پوست دارم عشقم
من ازحسی تهی خوشمزه آمد ...
همه آهنگات خیلی قشنگن به جز بگو هستی و رویا همیشه طرفدارتم هرجای دنیا هستی موفق باشی**♡
اقاحسین تراخدا شماره ات را بهم بده لطفاً تراخداااااااااااااا
من عاشق حسین تهی ام عاشققق و هز کسانی که پست بد می زارن متو نفرم وخیلی هم بی تربیتن و کاشکی ایران نبودم ودر کنسرت هاتون شرکت می کردم حسین عاششششششقتم
منم خیلی دوست دارم عزیزم خیلیییی
حسین تهی عاشقتم و درون قلب من جا دارید
سلام تهي جون خيلي دوست دارم.لطفا برگرد ايران بابا چيه رفتي لندن برگرد به وطنت شايد اونجا پيشرفت بيشتري بكني ولي اينجا وطنته لطفش بيشتره بيا اينجا كنسرت بده بيايم شركت كنيم!اهنگ هات خيلي قشنگه به جز چند تاش ولي كلا باحالي اگه از امام حسين شفا گرفتي يخورده اين كاراتو بس كن خودتون ميدونيد چه كارايي..................يه اهنگ هم در مورد امام حسين بخون حداقل خدافظ لطفا اين پيامو بخون ممنون♥️
حسین تهی بهترین دوست دارم حسین عاشقتم
حسین تهی بهترین دوست دارم حسین عاشقتم