۱۰۰ کارتون خاطره انگیز دهه شصتیها
کارتون جزیره گنج و جیم هاوکینگز!
کارتون جزیره گنج، یک داستان ماجراجویانه جالب است که گروهی را در حال پیدا کردن نقشه گنج نشان میدهد. گویا پیدا کردن گنج در کارتونها و فیلمهای غربی، موضوع جالب توجه بوده که درباره ان، داستانها و کارتونها و فیلمهای بسیاری ساخته شده است.
کارتونهای دهه شصت، مملو از نوستالژیهای خوب و شیرین و به یاد ماندنی برای ما ایرانیها هست. مخصوصاً، کودکان دیروز که امروزه جوانانی رشید هستند و شاید برای کودکانشان، این کارتونهای خاطره انگیز را تهیه و پخش میکنند. یکی از کارتونهای به یادماندنی دهه شصت را باید، کارتون جزیره گنج دانست که روایتی است جالب از غرب وحشی که در جست وجوی گنجهای مدفون در زیر دریا یا در جزیرههای دور افتاده مرموز هستند. روایتی جالب که همواره برای قشر کودک و نوجوان، حاوی داستانی جذاب و هیجانی میباشد.
کارتون جزیره گنج، شاید به یاد خیلیها نیاید. اما به هر حال، کارتون جذاب دهه شصت بود. این کارتون، در ژانر ماجراجویانه مانند بیست هزار فرسنگ زیر دریا و خانواده دکتر ارنست میباشد و بین سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ ساخته شد. این کارتون ژاپنی ساز، توسط استودیوی توکیو شینشا مادهاوس، ساخته شد و توسط اوسامو دزاکی، کارگردانی شد. کنتاروه هاندا، کار ساخت موسیقی جالب کارتون را عهده دار بود و ۲۶ قسمت از این کارتون را موسیقی متن گذاشت.
هر قسمت در ۲۳ دقیقه طراحی شده بود که در شبکه اول سیما، پخش گردید. کارتون جزیره گنج، همانند بسیاری از کارتونهایی که کارخانه کارتون سازی ژاپنیها در قرن بیستم تولید میکردند، اقتباسی است هنرمندانه و خلاقانه، از مشهورترین داستانهای کودک و نوجوان جهان که این بار، کتاب رابرت لوییس اسینسون اسکاتلندی، دست مایه این کارتون جالب شده است. البته فیلمی هم به همین نام در سال ۲۰۱۳ میلادی، ساخته شد.
شخصیتهای اصلی داستان را جیم هاوکینگز، که پسری سیزده ساله و ماجراجو و شجاع است، در کنار جان سیلور دراز قد، که سردسته باند تبهکاران و جست و جو گران گنج است، تشکیل میدهد. گری، پاپی، کاپیتان سملت، دکتر جانس، بن گون، جویس و هونتر، از دیگر شخصیتهای این کارتون جالب هستند که در بخشهای مختلف این روایت ماجراجویانه، با آن ها برخورد میکنیم.
دکتر جانس، استایل متفکرانه و با صلابتی دارد که همواره در این داستان، نقش پر رنگ و تعیین کننده ای از خود بروز میدهد.
این کارتون، درباره پیدا کردن نقشه ای بود که محل قرارگیری یک گنج مملو از جواهرات را نشان میداد. این نقشه، بارها در این کارتون به تصویر کشیده شد. یادتونه!؟
افرادی که قصد پیدا کردن جزیره گنج را میکنند، کشتی بزرگی برای این کار آماده میکنند و جیم به همراه دکتر جانس و همراهان دیگر که یک سرآشپز قهار نیز آن ها را همراهی میکند، به سمت این سفر پر ماجرا میشوند.
در این سفر، آشپز قهار و کار کشته ای به نام سیلور، همراه جیم میباشد که نکات زیادی را به وی آموزش میدهد. وی، پای سمت راست ندارد و آن را به خاطر سفرهای دریایی که ملوان بوده، از دست داده است. یادتونه که آقای سیلور، یک طوطی سبز رنگ زیبایی هم داشت که همواره بر روی شانه سمت راست آقای سیلور قرار داشت. آقای سیلور، اسم این طوطی را ناخدا طوطی گذاشته بود.
آگه یادتون باشه، این طوطی همیشه میگفت: لنگرها را بکشید بالا... .!!
جیم در این سفر دریایی، همواره دوست داشت که در داخل جعبههایی از میوه بخوابد و به ستارههای آسمان شب، نگاه کند تا خوابش ببرد. یک خوب رؤیایی در فکر جزیره گنج و جواهرات بسیارش. یادتونه؟
در این کارتون، جیم همواره پیش خود زمزمه میکند که: آقای سیلور، من روزی ناخدای کشتی میشوم...
در یکی از شبها، جیم متوجه میشود که گروهی در عرشه کشتی، نشسته و درباره برنامه ای صحبت میکنند. این گروه، میخواهند به محضی که به جزیره رسیدهاند، خدمه کشتی را به اسارت گرفته و خود صاحب گنج شوند. جیم، این قضیه را متوجه میشود و وقتی که به گروه نکاه میکند، میبیند که آقای سیلوری که همیشه بهش ارادت داشت، سر دسته این گروه تبهکاری را تشکیل میدهند. جیم، قضیه را به آقای اسمیت و دکتر جانس منتقل میکند و داستان، ماجراهای جالبی را در خود انتظار میکشد.
جیم، با قایقی به جزیره میرود و به صورت مخفیانه، کارهای سیلور را دنبال میکند. وقتی وارد جزیره میشود، ناگهان به مردی برخورد میکند که معتقد است، ۳ سال هست با هیچ انسانی حرف نزده است و خود را پیتر معرفی میکند!
جیم در این ماجرا، متوجه میشود که سیلور و دار و دستهاش، قصد دارند تا گنج را پیدا کنند. روزی به همراه، جیم به سمت محل دفن گنج می روند، اما مشاهده میکنند که محل گنج، حفاری شده و گنج از آن جا برداشته شده است. بعداً، دار و دسته، فک رمی کنند که سیلور با جیم، هم دستی کرده و گنج را برداشتهاند. در همین حین، یک گلوله به سمت جیم شلیک میشود که سیلور خود را در مسیر گلوله قرار میدهد و زخمی میشود.
در همین حین، دکتر جانس از راه میرسد و به همراه پیتر، چند تن از دار و دسته سیلور را از بین میبرند. وقتی دکتر جانس میرسد، سیلور را مداوا میکند و به همراه وی و جیم، به سمت محل گنج می روند که قبلاً پیدا شده و در جای مخفی، قرار گرفته بود. جیم به همراه همه دوستانش، با شادمانی، به همراه صندوق پر از جواهرآلات، با کشتی، به سمت خانهاش عزیمت میکند.
رابرت لویی بالفور استیونسُن (Robert Louis Balfour Stevenson) نویسنده اسکاتلندی قرن نوزدهم بود. شهرت داستان دکتر جکیل و آقای هاید این نویسنده به حدی است که نام آن در زبان انگلیسی به صورت ضربالمثل در آمده است. دیگر رمان معروف او جزیره گنج است.
کارتون جزیره گنج
ارسال نظر