نقش شرکتها در توسعه مسئولیت اجتماعی (۱)
هر روز، شرکتهای بزرگ و کوچک جهان، در معرض پرسشهای مختلف افکار عمومی قرار میگیرند که چه برنامههایی برای توسعه مسائل زیست محیطی، بهداشت و ایمنی کارکنان و شهروندان و در کل، کره زمین دارید؟
پیش از ورود به بحث، ویدئوی زیر را مشاهده کنید که درباره مسئولیت اجتماعی در 10 دقیقه صحبت میکند.
www.youtube.com/watch?v=E0NkGtNU_9w
مسئولیت اجتماعی، آری یا نه؟
مسئولیت اجتماعی میگوید شرکتها کاغذ کم تری مصرف کنند
مسئولیت اجتماعی میگوید شرکتها، فرآیندهای خود را مکانیزه کنند
مسئولیت اجتماعی میگوید، شرکتها کم تر زباله تولید کنند
مسئولیت اجتماعی میگوید شرکتها در بهینه سازی مصرف انرژی بکوشند
مسئولیت اجتماعی میگوید، سود شرکتها فقط در درآمد نیست، بلکه تکریم جامعه است.
موضوع مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) در اواخر قرن بیستم میلادی در محافل صنعتی و مدیریتی اروپا مطرح شد و در راستای تقویت ظرفیتهای توسعه پایدار (SD) که مورد نظر سازمان ملل متحد نیز قرار داشت، جنبه فراگیر به خود گرفت. تبیین مسئولیت اجتماعی برای شرکتهای امروزی، در واقع ملزم کردن فعالیتهای صنعتی و خدماتی و تجاری به خروج از نگاه تک بعدی سود محور به کسب و کار است. مسئولیت اجتماعی در واقع شرکتها را در هر عرصه ای که فعالیت میکنند، به سه موضوع سود (profit)، جامعه (public) و محیط زیست (planet) سوق میدهد و از آنها میخواهد، تا سود خود را با رعایت مسائل زیست محیطی و حقوق شهروندان در جامعه تعریف کنند.
یعنی تغییر نگاه از رویکرد سود محور تک بعدی (single bottom line) به نگاه سه بعدی با سه P یا (Triple Bottom Line). شرکتهای پیش رو در عصر کنونی، تا حدود زیادی به مساله بهداشت ایمنی و محیطی کارکنان و جامعه و همچنین رعایت حقوق زیست محیطی کره زمین در کسب و کار خود میپردازند و سالانه مجموعه اقدامات خود را در قالب گزارش مسئولیت اجتماعی (CSR Report) منتشر میکنند. در واقع رویکرد به CSR، تنها از طریق یک سازمان یادگیرنده (LEARNING ORGANIZATION) که رفتار سازمانیه سه بعدی را مد نظر دارد و خود را متعهد و ملزم به حفظ حقوق جامعه در کسب و کارش میداند، امکان پذیر است.
برای همین، منابع انسانی شرکتها نقش زیادی در توسعه مسئولیت اجتماعی و تبدیل کردن یک شرکت به یک شهروند متعهد حقوقی (corporate citizen) دارند. در ایران، به عنوان کشوری در حال توسعه در خاورمیانه، موضوع مسئولیت اجتماعی از اواسط دهه هشتاد میلادی توسط انجمن مسئولیت اجتماعی ایران cgiran.org و با همکاری وزارت صنایع و بازرگانی مورد توجه قرار گرفت و در حال گسترش است. در میان شرکتهای فعال در ایران، شرکتهای فعال در عرصه نفت و گاز و به ویژه شرکتهای سازنده تجهیزات بالادستی این صنایع، نقش زیادی در تخریب محیط زیست و آلایندگی دارند.
در میان کشورهای غربی، کشور سوئد به دلیل رفتار صلح طلب خود، مساله مسئولیت اجتماعی شرکتها را به صورت جدی در دستور کار قرار داده است و بسیاری از شرکتهای موفق و بزرگ سوئدی، گزارش سالانه مسئولیت اجتماعی خود را منتشر میکند. مرکز مسئولیت اجتماعی سوئد نهادی بین المللی است که بیش از 10 هزار شرکت و هزاران شخصیت حقیقی دران عضویت دارند.
ویدئو زیر که در واقع، بخشی از مقاله ارائه شده در دانشگاه چالمرز سوئد است، نقش مسئولیت اجتماعی را در یکی از شرکتهای سوئدی بررسی کرده است.
مسئولیتی ماورای کارکنان برای شرکتها
کارکنان باید در مسئولیت اجتماعی کمک کنند
مدیر منابع انسانی موظف است کارکنان را برای فعالیتهای حامی محیط زیست ترغیب کند
از اواسط قرن بیستم میلادی به این سو، ظرفیتهای انسانی شرکتها، به عنوان منابع انسانی شناخته شد و مورد تاکید و توجه فعالان صنعتی و علمی قرار گرفت. نگاه کلیدی به منابع انسانی و توجه به اهمیت قابل ملاحظه آن موضوعی است که در دهههای اخیر در مقالات، کتابها و کنفرانسهای بسیاری در اقصی نقاط جهان تبیین شده است. یکی از مهمترین دلایل تغییر رویکرد از کارکنان به منابع انسانی، نگاه علمی به مدیریت و صنعت در دنیای امروز بوده است که منابع انسانی را برگ برنده و امتیاز رقابتی برای موفقیت در بازارهای مختلف میداند.
ریشه این نگاه علمی را باید در جنبههایی مانند مدیریت دانش (knowledge management) جست وجو کرد که کارکنان را ظرفیتهایی برای توان افزایی (empowerment) و خلق ثروت میداند. در واقع محبوبیت و پسترش مدیریت دانش به صورت گسترده ای در اواخر قرن بیستم با توسعه فناوریهای نوین افزایش یافته است، مخصوصاً بعد از ۱۹۹۶ و در حال تبدیل شدن به یک موضوع مهم در فلسفه مدیریت میباشد که از آن به عنوان یک ابزار مدیریتی نیز یاد میشوند. اسکاربورق و سوان (۲۰۰۱) بر این موضوع تاکید داشتند که صعود و رشد مدیریت دانش یک واکنش مدیریتی به روندهای آماری مرتبط با جهانی سازی و دوران پسا صنعتی میباشد.
علم امروزی مدیریت، کارگران را تنها ابزارهایی مکانیکی نمیدانند بلکه برخی از آن ها را کارگران دانش (knowledge worker) میدانند که عاملی برای توسعه خلاقیت و دانش افزایی و فرصت آفرینی در سازمانهای یادگیرنده (learning knowledge) میباشند.
اگر درباره سازمان یادگیرنده چیزی نمیدانید، پیشنهاد میکنیم ویدئو زیر را مشاهده کنید.
کلوگ، ولفرام ولیخت (۲۰۰۱)، تاکید میکند بر این موضوع که ارزش دانش به پایان یافتن سریع در طی زمان تمایل دارد و به این موضوع که شرکتها نیازمند تسریع نوآوری و تقویت خلاقیت و یادگیری هستند و منابع انسانی در این عرصه بسیار ضروری است. آلوین تافلر، آینده پژوه مطرح آمریکایی در اواخر قرن بیستم اظهار داشت که دنیای آینده دنیای گذار از عصر صنعتی به عصر فناوری ارتباطی است و دران کارگران دانش جای کارگران مکانیکی (سنتی) را خواهند گرفت.
تافلر در این ویدئو، به شما معرفی میشود.
وی از این عصر به دوران موج سوم (Third wave) یاد گرد و کتابی هم با این نام نوشت که دکتر شهیندخت خوارزمی در ایران آن را سالها پیش ترجمه کرد.
سالها پیش از تافلر، مارشال مک لوهان، تئوریسین ارتباطات در کانادا، استعاره دهکده جهانی (Global village) را برای قرن آینده ترسیم کرد که دنیا به یکدیگر متصل خواهد شد و امروز فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT چنین نقشی را به خوبی از طریق فضای مجازی و اینترنت بازی میکند.
شرکتها در دنیای امروزی مجبور هستند تا قواعد بازی را رعایت کنند. شمار زیادی از سازمانها، فرهنگ خرد جمعی و کار مشارکتی در ساختارهای سازمانی و دانش بنیان خود به عنوان یک پیامد پذیرفتهاند و در حال تقویت روز افزونان هستند. شبکههای اطلاعاتی و ارتباطی داخلی و بین المللی نیز در این حوزه تأثیر زیادی داشته است. مساله مدیریت دانش و تقویت کارگران دانش و نقش آن ها در توسعه منابع انسانی و ظرفیتهای آن در راستای مأموریتهای سازمان، مساله مهمی است در کشورهای صنعتی و جهان اول، مورد توجه میباشد.
اقتصاد جدید در حال حرکت به سمت گذر از تولید مواد خام صرف به طراحی کردن فناوریهای جدید، تغییر از پردازش منابع فیزیکی به سمت پردازش دانش و هم چنین گذر از به کار بردن انرژی خام به سمت و سوی به کار گیری ایدههای جدید است. عموماً درک شده است که طراحی سازمانی و فعالیتهای مدیریتی، بیش تر با یکدیگر مجزا شدهاند و کم تر بروکراسی (دیوانسالار) گرا شده و کم تر بر روی ساختارهای قدرت سلسه مراتبی وابسته شده و بیشتر بر روی انسجام روان شناختی متمرکز شدهاند.
ساختار سازمانی در اقتصاد دانش بنیان ، تا حدود زیادی انعطاف پذیری و یادگیرنده هست، همان طور که جهت کسب و کار اکنون بر روی فعالیتهای بالادستی متمرکز شده است که کارگران دانش محور که در استفاده از دانش و استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات تبحر دارند را طلب میکند. همه این عملکردها و رفتارها و انتظارات، در قالب مدیریت منابع انسانی هوشمندانه قابل بررسی میباشد.
ارسال نظر