خواندنی ها با برترین ها (۱۱)
در این شماره از خواندنی ها با کتابی درباره تاریخ ژاپن مدرن، داستانی از آرتور شنیتسلر نویسنده مشهور اتریشی، کتابی درباره ی دموکراسی و... آشنا می شوید.
برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره از خواندنی ها با کتابی درباره تاریخ ژاپن مدرن، داستانی از آرتور شنیتسلر نویسنده مشهور اتریشی، کتابی درباره ی دموکراسی و... آشنا می شوید.
ظهور ژاپن مدرن
- ویلیام جی. بیزلی
- ترجمه ی شهریار خواجیان
- انتشارات ققنوس
- چاپ اول ۹۳
این کتاب به تاریخ ۱۵۰ سال اخیر ژاپن می پردازد؛ کشوری متشکل از چهار جزیره که تا نیمه ی قرن نوزدهم زیر سایه ی سنگین تاریخی و تمدنی همسایه بزرگ خود چین مانده بود و در تاریخ روابط شرق و غرب از عهد باستان تا سده های میانه و حتی عصر جدید کمتر نامی از آن برده می شد. ژاپن در کم تر از پنج دهه توانست به یک قدرت بزرگ آسیایی تبدیل شود تا آن جا که در آغاز قرن بیستم امپراتوری قدرتمند روسیه را در نبردی برق آسا شکست داد و پس از چند دهه به یک قدرت صنعتی و نظامی قاره ای و حتی جهانی تبدیل شد.
در این کتاب می خوانیم که ژاپن چگونه در کم تر از یک نسل از جامعه ی پسافئودالی به اشکال آغازین تولید صنعتی گام گذاشت؛ تجربه ای دردناک برای ژاپنی ها که ناچار از پشت سر گذاشتن سنت و رفتن به سوی مدرنیته و غرب گرایی شدند.
کتاب سپس به دهه ی پر آشوب ۱۹۳۰ امپراتوری ژاپن می پردازد که در کم تر از هشت سال (۱۹۳۷-۱۹۴۵) سر برآورد و فرو ریخت و آن گاه تحولات عمده ی پس از جنگ جهانی دوم از جمله دست یافتن به رشد خیرکننده ی اقتصادی را تحلیل می کند و در پایان رکود افتصادی و نا آرامی های سیاسی گسترده ی دهه ۱۹۹۰ تا پایان قرن بیستم را بررسی می کند.
برخوردی کوتاه با دشمن (منتخبی از داستان های کوتاه مجله ی نیویورکر)
- انتخاب و ترجمه ی گلی امامی
- انتشارات نیلوفر
- چاپ اول ۹۳
«مجله ی نیویورکر در سطح بین المللی به عنوان معیاری برای چاپ داستان های کوتاه شناخته شده است. بسیاری از نویسندگان سرشناس و صاحب نام جهان (نه لزوماً امریکایی) که برخی، برنده ی جوایز مهم ادبی هم هستند، نخستین داستان های کوتاهشان را در این مجله به چاپ رسانده اند.
نویسنده ای که داستانش در این مجله منتشر می شود، کمابیش آینده ی ادبی اش تضمین شده است. انتخاب تعدادی داستان برای مجموعه ای از این مجله ی هفتگی کاری است سهل و ممتنع. داستان ها هرچند جذابند ولی همگی قابل ترجمه نیستند، چه به دلایل «موردی» چه فرهنگی و چه ترجمه شده از زبان دیگر.
این داستان ها بر مبنای الگوی خاصی برگزیده نشده اند و به همین دلیل خطی ارتباطی میان آنها وجود ندارد تنها وجه اشتراک آنها چاپ شدنشان در این مجله ی معتبر و معیار (برای داستان کوتاه) است اکثر این داستان ها جای جای مجلات کم تیراژ منتشر شده اند که ظاهراً مخاطبین چندانی هم ندارند. هیچ واکنش مثبت یا منفی از کسی نگرفتم. از این رو فکر ککردم شاید جمع آوری آنها در یک کتاب خوانندگانی را به کار آید.»
قهوه خانه (نمایش نامه)
- کارلو گولدونی
- ترجمه ی عباس علی عزتی
- انتشارات افراز
- چاپ اول ۹۳
قهوه خانه یکی از آثار انبوه کارلو گولدونی، درام نویس مشهور ایتالیایی، است که همواره با توجه ویژه ی منتقدان و درام نویسان جهان روبرو بوده است. تا آنجا که اغلب منتقدان آن را یکی از دو یا سه شاهکار ادبی گلدونی دانسته اند و درام نویس بزرگی چون الکساندر استروفسکی با افتخار به ترجمه ی آن پرداخته و به تحسین و مهارت و استادی همتای ایتالیایی خود نشسته است.
در کمدی قهوه خانه دن مارتزیو، اشراف زاده ی خسیس و فضول، چشمش همیشه دنبال این وآن است و ید طولایی در شایعه پراکنی دارد و اوجبینو، تاجر خوش گذران، به رغم علاقه ای که به همسرش دارد، چشمش دنبال دیگران است و روزگارش را در بازی خانه ی پاندولیو می گذراند و هست و نیستش را از دست می دهد. ریدولنو، قهوه چی درستکار که ماجراهای نمایش در قهوه خانه ی او روی می دهد، به خاطر دینی که به پدر اوجبینو دارد، سعی می کند او را به راه راست هدایت کند و مانع فروپاشی خانواده و زندگی اش شود.
شهرت دیرهنگام
- آرتور شنیتسلر
- ترجمه ی ناصر غیاثی
- نشر چشمه
- چاپ اول ۹۳
شنیتسلر زمان نوشتن این اثر جز جمعی از اهل قلم و هنرمندانی بود که از سال ۱۸۹۱ در کافه ای در وین جمع می شدند و اسم خود را «وین جوان» گذاشته بودند. این ها عده ای ادیب جوان همچون هوگوفون هوفمنستال و اشتفان تسوایگ و بسیاری از ادیبان آن روز بودند که می خواستند راه را برای ادبیات مدرن باز کنند.
شنیتسلر در «شهرت دیرهنگام» نه تنها از این جمع و اعضایش تصوری هزل آمیز به دست می دهد. بلکه در هیئت یکی از شخصیت ها خود را نیز به هزل می کشد.
توصیف او از انجمن «وجد» و اعضای آن نشان می دهد که آن ها شباهت بسیار زیادی به افراد محفل «وین جوان» دارند و برخی از دوستان اهل ادب و دیگر هنرمندان هم عصر شنیتسلر همچون هوفمنستال به صورت شخصیت های رمان آشکار می شوند؛ از جمله یکی از هنرپیشگان معروف آن دوران که معشوقه ی شنیتسلر بود. به نظر برخی از منتقدین کمتر نویسنده ای مانند شنیتسلر چنین بی رحمانه و در عین حال با ملاطفت در برداشتن نقاب از چهره تبحر دارد و نشان می دهد که لیبدوی آدمی اختیارش را در دست دارد.
به همین خاطر است که وقتی پای منافعش در میان باشد به راحتی دروغ می گوید و وقتی تحسین و تشویق دیگران مانع نگاهی واقع گرا به خویش می شود، به آسانی حقیقت خود را از یاد می برد. بیهوده نبود که فروید در نامه ای به شنیتسلر به حسادتش به او در شناختش از روح و روان انسان اعتراف می کند.
دموکراسی
- برنارد کریک
- ترجمه ی عبدالرضا سالار بهزادی
- انتشارات بصیرت
- چاپ اول ۹۳
معانی بسیاری با واژه ی دموکراسی پیوسته اند. بنابراین اگر یک معنای راستین برای آن باشد، در واقع همان طور که افلاطون ممکن بود بگوید، چنین معنایی را در آسمان ها باید جست؛ ولی متأسفانه این معنا هنوز به ما انتقال نیافته است. دموکراسی واژه ای است که برخی فلاسفه آن را «مفهومی اساساً بحث انگیز» خوانده اند یعنی از آن واژگانی که ما هرگز نمی توانیم همگی به یکسان تعریفش کنیم زیرا خود حاصل دستور کار متفاوتی از نظر اجتماعی، اخلاقی، یا سیاسی خواهد بود. اما به هر طریق دست کم امروزه ما نمی توانیم بدون آن زندگی کنیم.
نظر کاربران
عالیه .... لطفا همیشه این صفحه رو داشته باشید.