«چند متر مکعب عشق» با چاشنی خشونت
روایت یک عشق با لهجه ی افغانی در بستری خشن وتراژیک که البته به خوبی پرداخت شده و واقعی از آب درآمده است.
برترین ها - ایمان عبدلی:
عشق تو به من،عشقی مجازی است
وفاداری تو به من ،وفایی مجازی است
تنها مرگ مجازی من حقیقی است، مانند تنفس
غاده السمان
روایت یک عشق با لهجه ی افغانی در بستری خشن وتراژیک که البته به خوبی پرداخت شده و واقعی از آب درآمده است،جمشید محمودی(کارگردان) و نوید محمودی(تهبه کننده) دو برادر مهاجر افغان که از خردسالی در ایران زندگی میکنند با استفاده از تجربیات واقعی و ترکیب آن با دیده ها و شنیده هایشان موفق شده اند یک عاشقانه ی متفاوت بسازند چه در شکل روایت چه در جغرافیای آن و حتی در انتخاب بازیگر، کما اینکه ساعد سهیلی را نمیشود ستاره نامید و از ان جالب تر حسیبا ابراهیمی است که با فراخوان جذب کار شده ،دختر افغانی که حتی تجربه زندگی در قامت یک کودک کار را هم دارد ،اما این زوج تا اندازه ای موفق به اجرای قدرتمند نقش هایشان میشوند که تماشاچی را تحت تاثیر قرار میدهند، البته همراهی مخاطب با عشق مرونا و صابر بیش از هر چیز مدیون شخصیت پردازی هوشمندانه کاراکتر ها در فیلمنامه است.
در (چندمترمکعب عشق) ما با یک اثر سینمایی به معنی درست آن مواجه ایم فیلم زیاده گو نیست و نویسنده و کارگردان تلاش نکرده اند همه چیز را بگویند، آنها خیلی از حرفها را نمایش میدهند ،در خیلی از سکانس ها ما با یک نشانه به اندازه ی چند خط دیالوگ اطلاعات کسب میکنیم ،نشان دادن مهربانی و دلسوزی عبدالسلام نسبت به دخترش در دو سکانس بسیار ماهرانه پرداخت شده :سکانس درد کشیدن مرونا که موعد عادت ماهانه اش شده و آجر داغ کردن پدربدون انکه دیالوگی ردو بدل شود و یا سکانسی که مرونا خواب است و عبدالسلام به محض ورود به خانه محو معصومیت به خواب رفته دخترش میشود ، اسپند دود میکند.
در مجموع میتوان گفت زبان تصویری فیلم قوی است هر چند که میتوانست غنای بیشتری داشته باشد ، از دیگر ظرایف موجود در فیلم میتوان به سیاه و سپید نکردن شخصیت ها در داستانی که به شدت مستعد جبهه بندی است اشاره کرد ،نه افغان ها و نه ایرانی ها کاملن سیاه و سپید نیستند ، هرچند که فیلم بر جبر مهاجرت تاکید دارد اما به ورطه شعار نمی افتد .
استفاده نمادین از فضای مابین کانتینر هاو فضای داخلی آن ،بازی با نور آفتاب در داخل کا نتینر،لهجه هایی که به درستی ادا می شوند،لوکیشنی که واقعی است، از دیگر عوامل مثبت به کار رفته در ساخت این اثر سینمایی است، داستان فیلم در خاوران و جایی نزدیک به ۲۰ کیلومتری تهران فیلمبرداری شده است وبسیاری از عوامل کارگر فیلم نقش خودشان را ایفا کرده اند،آنها کارگرانی هستند که در همان بیغوله ها ساکنند و به فیلم چهره ای رئال داده اند ،فیلمی که زبانی جهانی دارد و مختص به اینجا نیست ،(چند متر مکعب عشق)از آن دسته آثاری است که با هر مخاطبی ارتباط میگیرد ،به هر حال مهاجرت و عشق دغدغه ای جهان شمول است و اگر چنین دغدغه ای بدون لکنت وبا ریتمی مناسب بیان شود نفوذ بیشتری دارد در این مورد از نقش مثبت (سپیده عبدالوهاب) نباید به راحتی گذشت ،تدوین کوبنده و گیرای او به فیلم کمک بسیاری کرده : یک سوم ابتدایی مکث و تامل روی فضا و شخصیت ها به خوب ما را وارد داستان میکند و یک سوم میانی به خوبی اوج میگیرد و درست جایی که تماشاچی احساس خستگی میکند اورا رها میکند.
فقط ای کاش کمی خشونت فیلم کمتر بود ،همان پایا ن تراژیک به اندازه ی کافی حرف فیلم را می زند دیگر نیازی به آب و تاب صحنه های کتک کاری نبود، سیاهی پایان داستان و آن حبس نمایشی و نمادین که گویا مابه ازای واقعی داشته با برفی که در انتها همه چیز را سپید میکند به خوبی چفت شده اند و شاعرانگی خاصی به این عاشقانه ی نه چندان آرام داده اند.
بعد التحریر:هنگام تماشای فیلم مهاجران افغان زیادی در سالن حضور داشتند برای من جالب بود که بعد از مدت ها همدیگر را پیدا کردیم،انکار نمیکنم که هر مهاجرتی تبعات سنگینی برای جامعه ی میزبان دارد اما فارغ از قدرت فیلم،دغدغه ی انسانی موجود در آن ،حداقل یک بار ارزش دیدن دارد،فروش ۵۱ میلیونی هفته ی اول شاید مهر تاییدی بر این مدعا باشد...
نظر کاربران
وای خدا افاغنه به صنعت سینما هم را یافتند