چرا محمدرضا شجريان کنسرت نمی گذارد؟
هفت ماه است كه پيروز ارجمند به عنوان مدير دفتر موسيقي معاونت هنري مشغول به فعاليت است. آن طور كه ارجمند ميگويد از زمان استقرار او در دفتر موسيقي، اتفاقات خوشي در حوزه موسيقي افتاده است. سريعتر شدن روند صدور مجوز كنسرت و آلبوم، يكي از اين موارد است.
مجوز دادن به تعدادي از خوانندگان زير زميني از ديگر اتفاقات خوشي است كه ارجمند به آن اشاره ميكند. با اين همه او ميگويد مواردي از جمله رايزني با برج ميلاد در خصوص اجراي گروههاي پاپ يا ارتباط با ساير نهادها نيازمند صبر و حوصله بيشتري است. او در خصوص مشكلات محمدرضا شجريان ميگويد كه خود آقاي شجريان در مورد ديدگاهها و اعتقادات شخصياش، بايد جوابگو باشد. پيروز ارجمند از آن دسته مديراني است كه در چند ماه حضور خود در دفتر موسيقي معاونت هنري، موافقان و مخالفان بسياري داشته است.
موافقان او معتقدند كه با روي كار آمدن يك موزيسين و متخصص موسيقي كارهاي دفتر موسيقي با نظم و سرعت بيشتري جريان پيدا كردهاست و مخالفانش ميگويند كه او هنوز نتوانسته آن طور كه بايد و شايد به موسيقي جاني دوباره ببخشد. به بهانه فعاليت چند ماهه پيروز ارجمند در دفتر موسيقي، با او درخصوص مسائل اين روزهاي موسيقي كشور به گفتوگو نشسته ایم:
چند ماه پيش در جريان صحبتهايي كه درباره گرفتن مجوزها عنوان ميشد، شما گفتيد كه بحث گرفتن مجوزها سه روز تا يك هفته انجام خواهدشد. صحبتهاي ما با سرپرستهاي گروهها، نشانگر اين است كه اين اتفاق هنوز محقق نشدهاست، اين به چه دليل است؟
وقتي پروندهاي در دفتر ما براي صدور مجوز تشكيل ميشود، اگر كمبود مدرك نداشته باشد و كار نيازي به مجوز شوراي شعر و موسيقي و كارشناسي نداشته باشد، مجوز آن در كمتر از يك هفته صادر ميشود. فرض كنيد خوانندهاي يا شركتي تقاضاي اجراي كنسرت در يكي از سالنها را دارد، معمولاً بررسي ما بيشتر از دو يا سه روز طول نميكشد. اما گاهي اوقات كار نياز به كارشناسي دارد.
چقدر طول ميكشد تا يك شعر، مجوز بگيرد؟
مجوز شعر يك ماه تا يك ماه و نيم زمان ميبرد. با توجه به ورودي زياد شعر، زمان محدود شورا و اينكه شورا هر روز تشكيل جلسه نميدهد، امكان كوتاه شدن اين زمان وجود ندارد. بهطور متوسط روزي۵۰ قطعه شعر وارد دفتر موسيقي ميشود، يعني ماهي حدود ۱۵۰۰ شعر، در دفتر موسيقي ثبت ميشود. شورا زمان محدودي براي بررسي هر شعر دارد. در گذشته، اگر شورا با حداكثر ظرفيت هم كار ميكرد، سه هفته بعد نوبت طرح اثر در شورا ميشد، يعني اين شعرها سه تا شش ماه بعد به دفتر شعر ميرفت.
ما شورا را سه تا كرديم و كار را ظرف يكماه تا يكماه و نيم انجام ميدهيم. اين زمان با توجه به ورودي زياد شعر به دفتر، طبيعي است، چون در هر صورت اين شعرها بايد بررسي شود. شعري كه به دفتر موسيقي وارد ميشود، در سامانه ثبت ميشود و كد رهگيري به متقاضي داده ميشود. در گذشته روال اداري اين كار، دو تا سه هفته زمان ميبرد اما در حال حاضر يك روز طول ميكشد. اگر شعر و موسيقي نيازي به طرح در شوراي موسيقي نداشته باشد و مدارك كامل باشد، كار كمتر از يك هفته در دفتر موسيقي انجام ميشود اما در مورد آلبومها، وضعيت فرق ميكند.
چرا شعر بزرگاني مثل مولوي، حافظ، سعدي و. . . هم شامل اين قانون ميشود و به مجوز نياز دارند؟
شعر مولوي، حافظ، سعدي، عطار و بهطوركل بزرگان ادبي، بدون اشكال است. فقط ابيات محدودي ممكن است اشكال داشته باشد. اكثر شعر اين شعرا، در شورا بررسي شده است و وقتي براي گرفتن مجوز به شورا ميآيد، سريع مجوز ميگيرد. بهطور مثال بازخواني چندين ديوان شعر به دفتر موسيقي آمده است و ما بدون اينكه آن را در شورا مطرح كنيم، فقط به آن مجوز دادهايم.
اين اشعار از چه جنبهاي ممكن است، مشكل داشته باشند؟
بعضي از واژهها كه در دوره حافظ استفاده ميشد، امروز معناي متفاوتي پيدا كرده است. مثلاً واژه مطرب تا پيش از دوره صفويه اصلاً واژه بدي نبود و بار معنايي آن، بعد از صفويه تغيير پيدا كرد لذا اگر امروز به كسي مطرب بگويند، به او برميخورد. اما بهطور كلي اشعار سعدي، مولانا و بزرگان ادب، به جز ابياتي بسيار بسيار محدود نيازي به مجوز ندارند.
چرا در دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد، اشعار دوباره بازنگري ميشوند؟ و شعرهايي كه در اداره كتاب وزارت ارشاد مجوز گرفتهاند چرا گاهي توسط اين دفتر رد ميشود؟
خواندن يك شعر با آكسان گذاريهاي متفاوت، خيلي وقتها معناي متفاوتي ايجاد ميكند. ميشود يك شعر را به گونهاي خواند كه معناي شعر، متفاوت، متضاد و خلاف عرف يك جامعه شود. اين يكي از خصلتهاي موسيقي است. وقتي شما شعري را به صورت مجزا در كتاب ميخوانيد، برداشت شخصي شما مبين معناي آن شعر است اما وقتي روي اين شعر، ملودي گذاشته ميشود، برداشت آهنگساز به عنوان مولف بر آن شعر، بروز پيدا ميكند و شعر معناي ديگري مييابد.
آهنگساز به عنوان يك مؤلف، مانند فيلمسازي است كه از فيلمنامهاي كه در وزارت ارشاد تصويب و در كتابي چاپ شده، فيلمي ميسازد اما به آن فيلم مجوز نميدهند، اما اگر آن فيلمنامه را شخص ديگري كارگرداني كند، به او مجوز ميدهند. اگر شعر حافظ بعد از قرار گرفتن ملودي روي آن، معنايي بر خلاف عرفيات و شرعيات و اخلاقيات جامعه بدهد، به آن مجوز نميدهيم.
با توجه به شرايط حاكم بر دنياي ارتباطات و دسترسي افراد به موسيقيهاي متعدد و متنوع، اين همه سختگيري براي چه؟
من به عنوان يك تئوريسين فرهنگي كه در دنيا تدريس تئوري موسيقي ميكند به سلامت محصول فرهنگي و هنري اعتقاد دارم. من مردم شناسم، ما در مردم شناسي معتقديم كه هر نوع عرف و هر نوع ذائقه فرهنگي به معناي خوب بودن آن نيست. هر آنچه اين فرهنگ در داخل خود تبديل به يك سنت ميكند، به معناي خوب بودن آن نيست، كما اينكه بسياري از سنتهايي كه در غرب وجود دارد در فرهنگ ما مذموم شمرده ميشود.
من به عنوان تئوریسين فرهنگي معتقدم كه وظيفه ما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، نظارت بر سلامت محصول هنري است. سلامت محصولات فرهنگي در موسيقي را شعر تضمين ميكند. شعري كه سخيف، هجو و به يك فرد خاص اشاره ميكند، رد ميشود، چون معتقديم حيثيت افراد در شعر بايد تضمين شود. شعر اگر سياهنمايي داشته باشد و مسائل را بر خلاف آنچه در نظام وجود دارد، نمايش دهد، از ما مجوز نميگيرد. يكي از وظايف موسيقي نشان دادن ناهنجاريهاي اجتماعي و ارائه راهحل است، به عنوان مثال، موسيقي اعتراضي ما ميتواند اين مساله را مطرح كند كه چرا ما كودك خياباني داريم، ميتواند به اين مساله بپردازد و راهحلي ارائه دهد، ميتواند آدمها را به همياري تشويق كند و از طريق موسيقي اين مشكل را حل كند.
موسيقي اعتراضي ميتواند با رعايت شئون اخلاقي، شرعي و عرفي وجود داشته باشد. يك شعر خوب و سالم، ملودي خوب، تنظيم خوب، خواننده، نوازندگي، استوديو خوب، كيفيت پكيج و بستهبندي، طراحي خوب، همه اينها در ارتقاي كيفيت محصولات موسيقي تاثير دارند. ما بايد محصولي كه به دست مخاطب ميرسد را ضمانت كنيم تا خانوادهها آن را باخيالي آسوده به فرزند خود توصيه كنند و گوش دهند. سلامت محصول هنري را ما بايد تضمين كنيم. اين سلامت، سلامتي است كه ما به آن معتقديم.
شما در مورد موسيقي رسمي ميتوانيد اين اعمال نظرها را داشته باشيد؛ در صورتي كه برخی، موسيقي را به صورت غير رسمي با اشعار خيلي بي ارزشتر گوش ميدهند. شما با اين مساله چه ميكنيد؟
وظيفه ما اين است كه اجازه توليد محصول را بدهيم و مخاطب آگاهي پيدا كند. موسيقي غير رسمي در همه جاي دنيا وجود دارد. اگر شما بخواهيد در آمريكا اثري را منتشر كنيد، اثر شما مورد بازبيني كيفي قرار ميگيرد. تفاوت اين مساله در اين است كه موسيقي در اروپا توليد و عرضه ميشود اما اگر كسي به دولت شكايت كند و بگويد كه كودك يا نوجوان من با شنيدن اين اثر يا محصول فرهنگي، خودكشي كرده است، آن گروه موسيقي بايد جوابگو باشد.
در محصول فرهنگي به دليل اينكه تاثيرگذاري عميقتر از مطبوعات و كتاب است و مصرف صد درصد دارد، ما بايد قبل از عرضه موسيقي سلامت آن را تضمين كنيم. در همه جاي دنيا هر نهاد فرهنگي، اعم از دولتي و غير دولتي، چه شهرداري، چه NGO، چه يك تالار، به خود اين حق را ميدهد كه محصولي كه توليد و استفاده ميشود را مورد پايش قرار دهد.
اگر بحث، سلامت روان است، موسيقي غير رسمي كه راحتتر، با يك دانلود در اختيار مخاطب قرار ميگيرد. در بحث نظارت هم اين امكان وجود ندارد كه روي كل جامعه موسيقي نظارت وجود داشته باشد. به نظر ميآيد مساله چيز ديگري است!
وقتي كه ما محصولاتمان را در معرض يك مميزي خيلي سفت و سخت قرار ميدهيم و زمينههاي بررسي ظرفيتهاي آن را در يك شوراي تخصصي فراهم نميكنيم، ناخواسته موسيقي را به سمت موسيقي غيررسمي سوق ميدهيم. در موسيقي غير رسمي، سلامت كنترل نميشود و همين موجب ميشود كه محصول نهايي ناسالم شود. من در حال حاضر ادعا ميكنم كه بالاي ۶۰ درصد موسيقي زيرزميني ما در همين شش ماهي كه در دفتر موسيقي حضور داشتهام، روي زميني شده است.
ما در دفتر موسيقي، مجوز كليپ صادر نميكرديم؛ يعني اصلا نماهنگي بررسي نميشد كه به آن مجوز داده شود. در صورتي كه يكي از ابزارهاي ارائه موسيقي، كليپ است. ما مجوز تك آهنگ صادر نميكرديم. خيلي از هنرمندان، تمايلي به انتشار آلبوم نداشتند و ميخواستند همان تك آهنگشان را منتشر كنند، ناچار بودند كه آن را در محيط مجازي منتشر كنند، ممكن بود به خاطر همين اقدام، اثرشان خواسته يا ناخواسته تبديل به يك موسيقي زيرزميني شود. ما امروز براي اينكه چنين مشكلاتي پيش نيايد، مجوز تك ترك و كليپ ميدهيم.
حتي اجازه ميدهيم كه هنرمندي مجموعهاي از كليپهايش را منتشر كند. با اين كار بيش از ۶۰ درصد موسيقي زيرزميني را روي زمين آوردهايم. خيلي از اين افراد موسيقي خوب توليد ميكنند و اگر تا امروز موسيقي زيرزمينی توليد ميكردهاند، دلايلي داشتهاست. از جمله اين دلايل؛ طولاني بودن زمان بررسي آثار در دفتر موسيقي و برخوردهايي بود كه در دفتر نسبت به آن فرد صورت گرفته بود و موجب شده بود هنرمند احساس ناامني كند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بايد خانه امن هنرمندان باشد. ما از ابتدا به دنبال برقراري اين حس امنيت بوديم و در همين مدت زمان كوتاه به آن دست يافتيم.
دليل لغو اين همه مجوز كنسرت چيست؟
در تمام موارد، سهل انگاري يا از جانب شركت يا از ادارات استانها بوده است. من مدعي هستم كه اگر كسي براي من مصداقي بياورد كه مشكل از جانب دفتر موسيقي بوده، بنده ثابت ميكنم كه اين طور نيست. زماني كه يك پرونده وارد دفتر ميشود حداقل ده روز مراحل اداري آن، زمان ميبرد. در استانها بايد نظر شوراي تامين و اماكن گرفته شود، بايد بررسيهاي فني انجام شود، بايد مجوز تالار گرفته شود و. . . امروزه اگر شما بخواهيد، در يك تالار، نه درايران، مثلا در تالارهاي لندن برنامه اجرا كنيد، بايد از يكسال قبل سراغ آن سالن برويد.
اما در ايران، گروهي، امروز به تالار وحدت مراجعه ميكند و براي هفته بعد ميخواهد كنسرت برگزار كند. به دفتر ما ميآيد و فشار ميآورد. ما به او مجوز ميدهيم. اگر مجوز را چهار روز قبل صادر كنيد، بعد ميگويد كه من فرصت تبليغ نداشتم. اين داستانهايي كه دوستان ميآيند و در مطبوعات مطرح ميكنند صد درصد غلط است و من اينها را ثابت ميكنم. ضوابط و قوانين بايد رعايت شود؛ در صورتي كه كسي قوانين و ضوابط را رعايت نكند، اگر اتفاقي برايش بيفتد، مسئوليت با خودش است.
در حال حاضر طبق آيين نامه، هر گروهي كه ميخواهد كنسرت برگزار كند، دو ماه قبل بايد تقاضانامهاش را به دفتر موسيقي بدهد. در حال حاضر تقريباً ۹۰ درصد تقاضاهايي كه ميآيد، يك هفته، ده روز قبل از زمان اجراي كنسرت است. ما تمام تلاشمان را ميكنيم، سه روز قبل از كنسرت مجوز را صادر ميكنيم و بعد متقاضي ميگويد شما دير به من مجوز كنسرت را دادهايد. ما درفصل اوج كنسرتها، محدوديتهاي خودمان را داريم. اگر روزي ۵۰ پرونده برسد من نميتوانم بگويم كه هر روز به همان ۵۰ پرونده رسيدگي ميكنم.
بحث اينجاست كه چگونه شركتي كه قرار بوده دوماه قبل، ده روز قبل، يا سه روز قبل پروندهاش را بياورد، ما بايد به او مجوز بدهيم و بعد ادعا ميكند كه من نتوانستم بليتم را بفروشم، خب وقتي بليت به فروش نميرود، مشكل از متقاضي است. زيرا اگر قانون ميگويد دو ماه قبل بايد درخواست اجراي كنسرت را بدهيد، براي اين است كه براي متقاضي ايجاد امنيت كند.
چرا در اين خصوص، اطلاعرساني درستي انجام نميشود؟
من از رسانهها گلايه دارم. درخصوص مشكلاتي كه براي چند كنسرت پيش آمده بود، جوابيهاي از طرف دفتر موسيقي رفت اما اين جوابيه تنها در چند سايت، منعكس شد و خيلي از سايتها جوابيه را منتشر نكردند. هنگامي كه يك خواننده يا شركت چالشي ايجاد ميكند، دفتر موسيقي هم بايد اجازه دفاع داشته باشد، اما اكثر اوقات اين دفاعيهها در رسانهها منتشر نميشود.
به نظرشما كه موزيسين هستيد، هنرمنداني مثل محمدرضا شجريان، شهرام ناظري، حسين عليزاده، كيهان كلهر، براي اجراي كنسرت نياز به مجوز دارند؟
اگر منظور شما بررسي اين كارها از جنبه فني است، بايد بگويم نه! درحال حاضر كار اساتيد شاخص از لحاظ فني، بررسي نميشود. بهطور مثال، آقاي حسين عليزاده وقتي ميخواهد كنسرتي برگزار كند، به دليل اينكه براي ما شناخته شده است، تنها نام قطعات را ميگويد و ما آن را ثبت ميكنيم، ديگر نه اثري، نه ويدئويي از او نميخواهيم. اما شما ميخواهيد كنسرتي برگزار كنيد، تجمعي صورت بگيرد، ما بايد اين را به اطلاع اماكن برسانيم، اماكن بايد امنيت آنجا را تامين كند، پليس امنيت و بنده بايد جوابگو باشيم.
ما بايد در جريان اين اتفاق فرهنگي باشيم و بدانيم هنرمندانمان در كدام سالن برنامه دارند. موسيقيدانان بحثي در گرفتن مجوز از ما ندارند. فقط شايد حق و كرامت آن افراد اين را ميطلبد كه كار من در شورايي مطرح نشود كه مورد پايش قرار بگيرد. ما هم اين كار را انجام ميدهيم. ما در حال تهيه ليست هنرمندان شاخص هستيم.
اين ليست را منتشر ميكنيد؟
بله، كارهاي اين ليست در حال انجام شدن است. در اين ليست موسيقيدانان سنتي، نواحي، حتي پاپ حضور دارند.
آيا دفتر شما از طرف گروههاي فشار زير ذرهبين است؟
من و دفتر من مسالهاي با گروه فشار نداريم، من گروه فشاري نميشناسم.
خب با اين توصيف، تكليف آقاي شجريان چه ميشود؟
در دولت قبل، در دوره آقاي دكتر حسيني، مجوز آلبوم براي ايشان صادر شده است. در حال حاضر اگر ايشان تقاضايي براي آلبوم داشته باشد، ما طبق رويهاي كه داريم كار را بررسي و مجوز آن را صادر ميكنيم.
با اين توصيف يعني اگر آقاي شجريان بخواهد در ايران كنسرتي برگزار كند، مشكلي وجود ندارد؟
در حال حاضر هيچ تقاضايي به دست ما نرسيده است كه آن را بررسي كنيم. ما اينجا شوراي كارشناسياي داريم كه جنبههاي مختلف قضيه را بررسي ميكند و نظر ميدهد. آقاي شجريان و آقاي ناظري هيچ تقاضايي براي برگزاري كنسرت به ما ندادهاند.
با اين فرض كه آقاي شجريان قرار است آلبوم دود عود كار آقاي مشكاتيان را اجرا كند و قرار نيست كه قطعه جديدي هم اجرا كند، درخواست مجوز ميدهد، آيا دفتر موسيقي به او مجوز ميدهد؟
من از نظر موسيقي ميگويم كه آقاي شجريان، از نظر فني مورد تاييد است اما بخشهاي ديگري هم در نظام وجود دارد كه بايد براي اجراي يك كنسرت، تاييدیه بدهند.
غير از دفتر موسيقي براي اجراي كنسرت، كدام نهادها بايد تاييدیه بدهند؟
در حال حاضر براي اجراي هر كنسرتي نيروي انتظامي نظر تخصصي خود را ميدهد، هر تجمعي در هر سالني كه اتفاق ميافتد بايد با مجوز نيروي انتظامي باشد. امروزه هر نهادي در اين نظام بخواهد برنامهاي اجرا كند، دريك تالار اعم از دولتي و غير دولتي، بايد از اماكن مجوز بگيرد. پليس راهور و پليس امنيت نظر تخصصي خود را بدهند. اين روال كار كشور است. تعيين صلاحيت فني افراد و شاخصههاي اثري كه ميخواهد روي صحنه اجرا شود، به دفتر موسيقي ربط دارد اما در مورد افراد مراجع ذيصلاح نظر ميدهند.
براي برطرف شدن ممنوعيت موسيقي در فرهنگسراها كه توسط شهرداري اعمال شده است، دفتر موسيقي چه كاري انجام داده است؟
رايزنياي صورت گرفته است. مذاكراتي كه ما با اين دوستان داشتهايم، حاكي از اين است كه آنها ميگويند ما آسيب شناسي كردهايم و متوجه شدهايم كه كيفيت آموزش موسيقي در فرهنگسراها مناسب نيست. ما ميخواهيم اين آسيب را رفع كنيم. در حال حاضر هيچ نظري نميشود داد. دوستان در جلسات گفتهاند كه ما نميخواهيم موسيقي را حذف كنيم، ما ميخواهيم كيفيت آن را ارتقا دهيم. با توجه به اينكه آقاي شهاب مرادي مدير جديدي است و مدير جديد حق دارد كه تغييراتي را انجام دهد.
ما نميتوانيم بگوييم حق نداشتهاند. ما بايد صبر كنيم، به ايشان فرصت دهيم و ببينيم كه اين ارتقای كيفيت اتفاق ميافتد يا نه. اين نگاه مديريتي ايشان است كه ميگويد من نميتوانم تدريجي و به صورت ملايم با اين مشكل برخورد كنم، بايد اين برنامه را بهطور كامل كنسل و از اول شروع به ساختن آن كنم.
از آبان سال گذشته، برج ميلاد به خوانندههاي پاپ، مجوز اجرا نميدهد، در اين خصوص شما رايزنياي انجام ندادهايد؟
كنسرت گروههاي پاپ در برج ميلاد برگزار ميشود اما اولويت با موسيقي سنتي است. مثلاً گروه چارتار به تازگي در برج ميلاد برنامه داشت. اين مشكل از آنجا شروع شد كه مديران شهرداري گفتند موسيقي پاپ، در برج ميلاد برگزار نشود. بعضي از مديران ما در تصميمگيريهايشان، كارشناسي نميكنند ، من جزء مديراني هستم كه معتقدم مدير بايد مساله را حل كند نه اينكه صورت مساله را پاك كند. به نظرم اگر مشكل و معضلي وجود دارد، قابل رفع و قابل بررسي است. ما با دوستان جلسهاي گذاشتيم و در حال حاضر مشغول آسيبشناسي هستيم.
اين مساله بيشتر از كجا نشأت ميگيرد؟
بخشي از اين مشكل، سليقهاي و بخشي حاصل يك نظام مالي است، اين مساله اصلا سياسي نيست و قابل حل است.
پيشبيني ميكنيد اين مشكل چه زماني رفع شود؟
اين مساله طرح پژوهشي نيست كه بتوان زمان دقيق براي آن مشخص كرد. در هر صورت ما سعي ميكنيم صبوري كنيم.
ارسال نظر