طنز؛ متن محرمانه مذاکرات ایران و آمریکا!
سخنگوی وزارت امورخارجه گفت: مذاکرات آمریکا و ایران صریح و شفاف بود.
شرق: پوریا عالمی در نوشت:
سخنگوی وزارت امورخارجه گفت: مذاکرات آمریکا و ایران صریح و شفاف بود.
ما چون در قالب گلدان در این جلسات شرکت داشتیم و مذاکرات را شنود میکردیم، متن منتشرنشده مذاکرات را منتشرشده میکنیم.
ایران: سلام آمریکا.
آمریکا: سلام ایران. چطوری؟ (دستش را دراز میکند تا دست بدهد.)
ایران: نه... نه... من نمیتوانم به تو دست دوستی بدهم.
آمریکا: بیا دستم را برایت رو میکنم.
ایران: نهنه... من نمیتوانم به تو دست بدهم. دیپلماسی خارجی ما اینطوری است که به آمریکا دست ندهیم مگر اینکه قضیه از دست گذشته باشد و مادر طرف را بغل کنیم.
آمریکا: خیلیخب. بیا مذاکره کنیم.
ایران: من پیششرط دارم که شرطی وجود نداشته باشد.
آمریکا: اوکی (و انگشت شستش را به علامت موفق باشید نشان داد)
ایران: ئه؟ نهبابا. بفرما. مذاکرات به حالت شستشست درآمد و معلق میماند.
آمریکا: نه عزیزم. ما اختلاف فرهنگی داریم.
ایران: شانس آوردی برزیل نیستی. چون چندسال پیش یکی توی برزیل دچار اختلاف فرهنگی شد، جامجهانی را تحتالشعاع قرار داد.
آمریکا: قربان شما چی میل دارین؟
ایران: من یه سالاد کلپچ.
آمریکا: ئه... خودم حدس زدم، آیا زیاد حرف زدم؟
آمریکا: پس اون همسایهتون چی؟
ایران: راستش دختر همسایه شبهای تابستون گاهی میاومد روی بوم هردفعه یک گلی پرت میکرد واسه خاوری، خاوری هم عصبانی شد سههزارمیلیارد برداشت رفت کانادا، بغل سلین دیون، همسایه شد.
آمریکا: کانادا چه ربطی به آمریکا دارد؟
ایران: از نظر علمی خارج خارج است و چیزی که خارج است خارج است، [...].
آمریکا: ما که نفهمیدیم شما دقیقا چی میگویید.
ایران: تازه به تفاهم رسیدیم [...].
در اینجا در حالی که آمریکا زارزار گریه میکرد و میگفت: تو باز هم قلب من را شکستی... دوید و رفت و در افق گم شد.
دقیقا در این لحظه بود که سخنگوی وزارت امور خارجه به نقل از ایسنا گفت: «مذاکرات آمریکا و ایران صریح و شفاف بود.» a
سخنگوی وزارت امورخارجه گفت: مذاکرات آمریکا و ایران صریح و شفاف بود.
ما چون در قالب گلدان در این جلسات شرکت داشتیم و مذاکرات را شنود میکردیم، متن منتشرنشده مذاکرات را منتشرشده میکنیم.
ایران: سلام آمریکا.
آمریکا: سلام ایران. چطوری؟ (دستش را دراز میکند تا دست بدهد.)
ایران: نه... نه... من نمیتوانم به تو دست دوستی بدهم.
آمریکا: بیا دستم را برایت رو میکنم.
ایران: نهنه... من نمیتوانم به تو دست بدهم. دیپلماسی خارجی ما اینطوری است که به آمریکا دست ندهیم مگر اینکه قضیه از دست گذشته باشد و مادر طرف را بغل کنیم.
آمریکا: خیلیخب. بیا مذاکره کنیم.
ایران: من پیششرط دارم که شرطی وجود نداشته باشد.
آمریکا: اوکی (و انگشت شستش را به علامت موفق باشید نشان داد)
ایران: ئه؟ نهبابا. بفرما. مذاکرات به حالت شستشست درآمد و معلق میماند.
آمریکا: نه عزیزم. ما اختلاف فرهنگی داریم.
ایران: شانس آوردی برزیل نیستی. چون چندسال پیش یکی توی برزیل دچار اختلاف فرهنگی شد، جامجهانی را تحتالشعاع قرار داد.
آمریکا: قربان شما چی میل دارین؟
ایران: من یه سالاد کلپچ.
آمریکا: ئه... خودم حدس زدم، آیا زیاد حرف زدم؟
آمریکا: پس اون همسایهتون چی؟
ایران: راستش دختر همسایه شبهای تابستون گاهی میاومد روی بوم هردفعه یک گلی پرت میکرد واسه خاوری، خاوری هم عصبانی شد سههزارمیلیارد برداشت رفت کانادا، بغل سلین دیون، همسایه شد.
آمریکا: کانادا چه ربطی به آمریکا دارد؟
ایران: از نظر علمی خارج خارج است و چیزی که خارج است خارج است، [...].
آمریکا: ما که نفهمیدیم شما دقیقا چی میگویید.
ایران: تازه به تفاهم رسیدیم [...].
در اینجا در حالی که آمریکا زارزار گریه میکرد و میگفت: تو باز هم قلب من را شکستی... دوید و رفت و در افق گم شد.
دقیقا در این لحظه بود که سخنگوی وزارت امور خارجه به نقل از ایسنا گفت: «مذاکرات آمریکا و ایران صریح و شفاف بود.» a
پ
نظر کاربران
نه بابا!!!!!!!!!!!!!!!
نویسنده این طنز عشق امریکا هست
از نگاه این طناز دولت امریکایی عاقل و خیر خواه ما هستن و فقط دچار اختلاف فرهنگی هستیم !!!
خوب شد زود مذاکرات در این طنز تمام شد و گرنه از بس در این طنز نمایندگان ایران رو احمق نشون دادن که ممکن بود بریم شاکی بشیم!