تحصیلات یک زن باعث خیانت شوهر شد
برخوردهاي نامزدم از همان لحظه اول زندگي مان خيلي سرد بود و هرچه سعي مي کردم با محبت هايم او را نسبت به زندگي مان دلگرم کنم فايده اي نداشت.
برخوردهاي نامزدم از همان لحظه اول زندگي مان خيلي سرد بود و هرچه سعي مي کردم با محبت هايم او را نسبت به زندگي مان دلگرم کنم فايده اي نداشت.
رعنا که دانشجوي ترم آخر مقطع کارشناسي ارشد است تمام وقت خود را صرف درس خواندن مي کرد و هر موقع مي خواستم حرفي بزنم با لحني خشن مي گفت: روز خواستگاري با اين شرط مرا پذيرفتي که درس بخوانم، مي خواستي چشم هايت را باز کني و کاش يک نفر مثل خودت انتخاب مي کردي.
مرد جوان در دايره اجتماعي کلانتري سجاد مشهد افزود: با اين رفتارهاي همسرم کم کم از او فاصله گرفتم و سفره دلم را پيش يکي از همکارانم که به تازگي ازدواج کرده است باز کردم. تمام ترسم از اين بود که مبادا همسرم به مرد ديگري علاقه مند باشد.
مرد جوان در دايره اجتماعي کلانتري سجاد مشهد افزود: در وضعيت بسيار کسل کننده اي قرار گرفته بودم تا اين که دوستم پيشنهاد داد براي همسرم داروهاي تقويت کننده و محرک تهيه کنم و با توصيه او پاي فيلم هاي مبتذل و مستهجن نيز به حريم خانه ام باز شد. اما همسرم همچنان سرد و بي تفاوت بود.ديگر از ظاهر شلخته و بهم ريخته او و برخوردهاي بي احساسش خسته شده بودم. او حتي شب هايي که امتحان داشت مرا به خانه پدرم مي فرستاد تا با يکي از دوستانش بيدار بمانند و درس بخوانند.
خيلي عصبي شده بودم و تصميم گرفتم از رعنا انتقام بگيرم. با اين تصور نادرست به خانم جواني که در محل کارم رفت و آمد داشت توجه نشان دادم و از نظر عاطفي به او نزديک شدم. حدود ۲ماه گذشت و رابطه مخفيانه ام با آن خانم به ازدواج موقت ختم شد.
همان موقع بود که رعنا از دانشگاه فارغ التحصيل شد. او با غرور و خودخواهي خودش را يک سروگردن از من بالاتر مي ديد و مي گفت: خيلي زشت است که يک خانم فوق ليسانس زن يک مرد فوق ديپلم باشد و ...!
او با اين حرف هايش سوهان عمرم شده بود و ديگر واقعا خسته شده بودم. هر روز که مي گذشت احساس سرخوردگي بيشتري مي کردم و اين مسئله باعث شد تا به لبخندهاي دختري جوان که يک روز او را به عنوان مسافر سوار خودروي شخصي ام کرده بودم نيز توجه نشان بدهم. سرتان را به درد نياورم اين دختر جوان مرا در لجنزار فساد فرو برد و توسط او با دختر ديگري نيز آشنا شدم و به دام مواد مخدر افتادم. اما از کرده خودم پشيمان هستم و دچار عذاب وجدان شده ام.
هنوز هم باور نمي کنم دچار چنين مشکلاتي شده باشم و اي کاش رعنا مرا تنها نمي گذاشت و من نيز قدر خودم را بيشتر مي دانستم. خواهش مي کنم کمکم کنيد.
منبع: خراسان
رعنا که دانشجوي ترم آخر مقطع کارشناسي ارشد است تمام وقت خود را صرف درس خواندن مي کرد و هر موقع مي خواستم حرفي بزنم با لحني خشن مي گفت: روز خواستگاري با اين شرط مرا پذيرفتي که درس بخوانم، مي خواستي چشم هايت را باز کني و کاش يک نفر مثل خودت انتخاب مي کردي.
مرد جوان در دايره اجتماعي کلانتري سجاد مشهد افزود: با اين رفتارهاي همسرم کم کم از او فاصله گرفتم و سفره دلم را پيش يکي از همکارانم که به تازگي ازدواج کرده است باز کردم. تمام ترسم از اين بود که مبادا همسرم به مرد ديگري علاقه مند باشد.
مرد جوان در دايره اجتماعي کلانتري سجاد مشهد افزود: در وضعيت بسيار کسل کننده اي قرار گرفته بودم تا اين که دوستم پيشنهاد داد براي همسرم داروهاي تقويت کننده و محرک تهيه کنم و با توصيه او پاي فيلم هاي مبتذل و مستهجن نيز به حريم خانه ام باز شد. اما همسرم همچنان سرد و بي تفاوت بود.ديگر از ظاهر شلخته و بهم ريخته او و برخوردهاي بي احساسش خسته شده بودم. او حتي شب هايي که امتحان داشت مرا به خانه پدرم مي فرستاد تا با يکي از دوستانش بيدار بمانند و درس بخوانند.
خيلي عصبي شده بودم و تصميم گرفتم از رعنا انتقام بگيرم. با اين تصور نادرست به خانم جواني که در محل کارم رفت و آمد داشت توجه نشان دادم و از نظر عاطفي به او نزديک شدم. حدود ۲ماه گذشت و رابطه مخفيانه ام با آن خانم به ازدواج موقت ختم شد.
همان موقع بود که رعنا از دانشگاه فارغ التحصيل شد. او با غرور و خودخواهي خودش را يک سروگردن از من بالاتر مي ديد و مي گفت: خيلي زشت است که يک خانم فوق ليسانس زن يک مرد فوق ديپلم باشد و ...!
او با اين حرف هايش سوهان عمرم شده بود و ديگر واقعا خسته شده بودم. هر روز که مي گذشت احساس سرخوردگي بيشتري مي کردم و اين مسئله باعث شد تا به لبخندهاي دختري جوان که يک روز او را به عنوان مسافر سوار خودروي شخصي ام کرده بودم نيز توجه نشان بدهم. سرتان را به درد نياورم اين دختر جوان مرا در لجنزار فساد فرو برد و توسط او با دختر ديگري نيز آشنا شدم و به دام مواد مخدر افتادم. اما از کرده خودم پشيمان هستم و دچار عذاب وجدان شده ام.
هنوز هم باور نمي کنم دچار چنين مشکلاتي شده باشم و اي کاش رعنا مرا تنها نمي گذاشت و من نيز قدر خودم را بيشتر مي دانستم. خواهش مي کنم کمکم کنيد.
منبع: خراسان
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
kheyli motaesefam pishe ye moshavere khanevade hatman boro
خاک تو اون سر بی مخ زنت دلش خوشه مثلا تحصیل کرده هستش
من هم دقیقا همین بدبختی روداشتم.همسرم هیچ توجهی به من نداشت.ولی خدا راشکر خداکمکم کردودارم به زندگی ادامه میدم.فقط خدا
سلام.بهتره از همین لحظه همه ی کارایی که تا حالا کردینو کنار بزارین و توبه کنین خدا خیلی مهربونه مطمئن باشین می بخشه!بهتر بود با همسرتون حرف میزدین وخواسته هاتونو براش به درستی وبا زبونه خودش بهش میگفتین از خانواده کمک میگرفتین نه از کسایی که خیرخواه شما نیستن!واگه اصلا نمیشد جدا میشدین وبا کسه دیگری ازدواج میکردین!توبه کنید اون میبخشه!پیشگیری بهتر از درمان است.
به نظر مي رسد كه اين مطالب ساختگي باشد. البته بروز چنين وقايعي بعيد نيست اما گويا يك نفر نشسته و با برداشت هاي خاص خودش اين مطالب را مي نويسد . چيزي شبيه به داستانهاي در مجلات قبل از انقلاب اما با مجوز واقعي بودن.
خاك توسر هردوتون كنن كه نفهمين بابا اين عقل وزبون خدا واسه جي داده
قبل از ازدواج باید عنوان میکردید.