آوینا_استیکی 2
adexo3

جشنواره قرعه کشی حساب های قرض الحسنه پس انداز

ثبت نام کنید
۱۰۶۷۸۰
۳۶ نظر
۵۰۱۹
۳۶ نظر
۵۰۱۹
پ

گفتگو با پدربزرگ ۳۴ ساله ایرانی

پدربزرگ! با شنیدن این عنوان شاید اولین چیزی که به ذهنتان برسد تصویر مردی سالخورده با موهای سفید باشد، اما اکبر کمال بین کسی است که در اول جوانی و درست در سن ۲۹ سالگی طعم پدربزرگ شدن را چشیده است.

گفتگو با پدربزرگ 34 ساله ایرانی





همشهری سرنخ: پدربزرگ! با شنیدن این عنوان شاید اولین چیزی که به ذهنتان برسد تصویر مردی سالخورده با موهای سفید باشد اما در این گزارش متوجه خواهید شد تمام تصوراتی که از مفهوم پدربزرگ در ذهن تان نقش بسته کاملا اشتباه است چرا که اکبر کمال بین کسی است که در اول جوانی و درست در سن 29 سالگی طعم پدربزرگ شدن را چشیده است و حالا با داشتن پنج نوه، عنوان جوانترین پدربزرگ ایران را به دوش می کشد. اگر می خواهید از جزییات زندگی این مرد بیشتر بدانید، این گزارش را تا انتها دنبال کنید.

برای دیدن جوانترین پدربزرگ ایران، باید به روستای عباس آباد آستارا بروید. آن وقت از هر کس که نشانی خانه اکبر کمال بین را بپرسید، آدرس منزل او را به شما می دهد، خانه ای که نسبت به تعداد افرادی که در آن زندگی می کنند چندان بزرگ نیست اما صفا و صمیمیت در این خانه و میان اهالی آن همیشه برقرار است. اعضای این خانواده هر روز کنار هم هستند، در کارها به یکدیگر کمک می کنند تا چرخ زندگی شان بچرخد و زندگی آرامشان دوام داشته باشد.

ازدواج در 13 سالگی

«به خاطر مشکلاتی که در همان دوران نوجوانی برایم به وجود آمد، مجبورشدم تا زود ازدواج کنم.» این حرف ها را اکبر کمال بین به زبان می آورد و در ادامه برایمان تعریف می کند که فوت مادرش باعث شده تا برای سر و سامان دادن به اوضاع خود و خواهر و برادرانش تصمیم به ازدواج بگیرد: «مادرم به دلیل بیماری که داشت فلج شد و بعد از مدتی فوت کرد. من بچه بزرگ خانواده بودم و به همین خاطر مراقبت از خواهر و برادرانم به من سپرده شد چرا که پدرم هر روز سر کار می رفت و نمی توانست از آنها مراقبت کند، از طرفی خودم هم مجبور بودم برای امرار معاش و تامین مخارج خانواده سر کار بروم و کسی نبود تا از بچه ها مراقبت کند؛ برای همین با پیشنهاد بزرگان فامیل تصمیم به ازدواج گرفتم.»

گفتگو با پدربزرگ 34 ساله ایرانی

شاید شنیدن این ماجرا برایتان عجیب باشد اما اکبر آقا در حالی که تنها ۱۳ سال سن داشت به خواستگاری دختر مورد علاقه اش رفت تا هم سر و سامانی به زندگی خود بدهد و هم خواهر و برادرانش را زیر پر و بال خودش بگیرد: «همسرم در روستای خودمان زندگی می کرد و تا حدودی با هم آشنا بودیم. به همین دلیل وقتی به خواستگاری اش رفتم، به من جواب مثبت دادند و خانواده اش مخالفتی با ازدواج ما نداشتند.»

خانم کمال بین هم از همان ابتدا می دانست که قرار است به چه خانواده ای پا بگذارد اما او به واسطه علاقه ای که به همسرش داشت، همه مشکلات را به جان خرید تا زندگی خوشی را در کنار او داشته باشد. زندگی که تا به امروز دوام داشته است.

هدیه ای از طرف خدا

کمال بین در سال ۷۰ با همسرش که هشت سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد و بعد از گذشت یک سال، اولین فرزندش به دنیا آمد تا زندگی این زوج رنگ و بوی دیگری به خود بگیرد. «معتقدم به دنیا آمدن پسرم یک هدیه از طرف خداوند بود چرا که با تولد و ورودش به زندگی ما حال و هوای خانه مان را به کلی عوض کرد و شیرینی خاصی به زندگی من و همسرم بخشید.»

در حالی که پسر اکبر آقا تازه یک سال و نیمه شده بود، دومین بچه او هم به دنیا آمد: «خودم به بچه ها علاقه زیادی دارم و این علاقه ام نسبت به بچه ها با تولد فرزندم بیشتر شد. برای همین، وقتی بچه دوم و بچه های بعدی ام به دنیا آمدند، بسیار خوشحال بودم و خدا را شکر می کردم که فرزندانم همگی صحیح و سالم هستند.»

حالا کمال بین ده بچه قد و نیم قد دارد. یعنی هفت پسر و سه دختر. جالب است بدانید که اکبر آقا و همسرش به طور میانگین هر یک سال و نیم یک بچه به دنیا آورده اند. «بزرگترین بچه ام بیست و سه سال سن دارد و کوچکترین آنها هم که دوقلو هستند، شش سال دارند و تازه امسال به مدرسه می روند.» کمال بین می گوید همه بچه هایش را به یک اندازه دوست دارد و هیچ فرقی بین آنها نمی گذارد. او برای همه فرزندانش به یک اندازه وقت می گذارد و دوست ندارد که آنها تصور کنند که بهشان بی توجهی شده: «بچه ها و خانواده ام را خیلی دوست دارم و بهترین لحظات زندگی ام در کنار آنها سپری می شود. به همین خاطر برای راحتی و آسایش خانواده ام هر کاری می کنم تا آب در دل آنها تکان نخورد.»

همکار با فرزندانم

شاید برای خیلی ها این سوال پیش بیاید که اکبر آقا چطور خرج و مخارج زندگی اش را تامین می کند. او با خنده جواب این سوال را اینطور می دهد: «آرماتوربند ساختمان هستم و خدا را شکر درآمد خوبی دارم. اوایل که بچه ها کوچکتر بودند سعی می کردم با اضافه کاری خرج و مخارج زندگی ام را دربیاورم اما الان به خاطر رکود کارهای ساختمانی کمی با مشکل مواجه شده ام با اینحال اگر کار باشد از نظر مالی به مشکل نمی خورم و در همه حال خدا را شکر می کنم.»

البته پسرهای آقای کمال بین برای اینکه باری از دوش پدر خود بردارند به کمک او می روند: «یکی از پسرهایم هر تابستان به کمکم می آمد و در کارهای ساختمانی به من کمک می کرد. اینطوری انرژی بیشتری برای انجام کار دارم.»

با شادی شان شاد می شوم

خانواده کمال بین پرجمعیت هستند و با هم زندگی می کنند.در این میان تنها یک دختر و یک پسر او از آنها جدا شده و مستقل زندگی می کنند: «دخترم پس از ازدواج برای زندگی به اردبیل رفت و پسرم هم در نزدیکی ما با همسرش زندگی می کند.» اما آنها هم هر وقت فرصتی پیدا کنند خودشان را به خانه پدری شان می رسانند.

آقای کمال بین راجع به داشتن فرزند زیاد حرف های جالبی برای گفتن دارد. او می گوید هیچگاه از بودن کنار بچه هایش خسته نمی شود اما موقعی هم بوده که سختی داشتن فرزند زیاد را درک کرده است: «زمانی که چند نفر از بچه ها با هم مریض می شدند یا همگی به شکلی هماهنگ با هم شروع به گریه کردن می کردند واقعا تحملش برایم سخت بود چرا که هیچ کاری از دستم برنمی آمد. در این لحظات فقط به همسرم کمک می کردم تا هر چه زودتر نیاز بچه ها را برطرف کنیم تا آنها آرام شوند. حالا هم که بچه ها بزرگتر شده اند صدای داد و فریاد و بازی هایی که در حیاط می کنند بعضی از مواقع برایم ناراحت کننده است اما با اینکه همیشه خسته از سر کار به خانه برگشته ام و نیاز به آرامش دارم ولی چیزی به آنها نمی گویم چرا که شادی و خوشحالی آنها برای من مهمتر از هر چیزی است و با خوشحالی فرزندان و نوه هایم شاد می شوم.»

قرار ما؛ هفته ای یک بار

هر خانواده ای، گاهی برای دور شدن از دغدغه های روزمره و تفریح دور هم جمع می شوند. خانواده کمال بین هم در هفته حداقل یک بار دور هم جمع می شوند چرا که آقای کمال بین دوست دارد گاهی همه فرزندان و خانواده اش را در خانه خودش ببیند: «هر وقت دلم برای بچه ها و نوه هایم تنگ می شود همه دور هم جمع می شویم. گاهی هم روزهای آخر هفته را به برنامه های تفریحی اختصاص می دهیم تا کمی حال و هوای بچه ها عوض شود.»

اکبر آقا گاهی همپای بچه ها و نوه هایش شروع به بازی با آنها می کند تا سرگرم شوند. شاید بدون اغراق بشود گفت که آقای کمال بین یکی از سرزنده ترین پدربزرگ هایی است که تا به حال دیده اید: «وقتی به پارک می روم دنبال بچه ها می دوم و با آنها وسطی و هر نوع بازی که دوست داشته باشند انجام می دهم تا آنها را خوشحال کنم. مردمی که در پارک هستند به من می گویند که شما پدر خوبی برای بچه هایتان هستید اما وقتی متوجه می شوند که آنها نوه های من هستند متعجب می شوند و آن وقت است که شروع می کنند به سوال پرسیدن از من، چرا که باور این قضیه برای مردم کمی سخت است.

فرزندانم هم زود ازدواج کردند

جالب است بدانید که پسر اکبر آقا و دوتا از دخترهایش هم در سنین پایین و خیلی زود ازدواج کرده اند. مرتضی کمال بین پسر بزرگ خانواده درباره ازدواجش اینطور به ما توضیح می دهد: «پدرم به دلیل شرایط خاصی که داشت مجبور شد زود ازدواج کند اما ازدواج من به خواست خودم بود. من با وجود اینکه ۱۶ سال داشتم و سنم کم بود می خواستم شرایط جدیدی را در زندگی ام تجربه کنم.»

آقا مرتضی از همان دوران دبیرستان سر کار می رفت و یکی از نان آوران خانه بود. «همسرم و خانواده اش از بستگان دور ما هستند و تا حدود زیادی از خانواده ما شناخت داشتند. آنها می دانستند که من جوان کاری و فعالی هستم، برای همین مخالفتی با ازدواج من و دخترشان نکردند.»

گفتگو با پدربزرگ 34 ساله ایرانی

اما قسمت جالب ماجرا مخالف اکبر آقا با ازدواج زودهنگام پسرش بود اما چون خودش این کار را در نوجوانی انجام داده بود، با وجود همه توصیه هایش نتوانست مانع ازدواج زودهنگام پسرش شود: «من تنها ۱۶ سال داشتم که به خواستگاری همسرم رفتم اما پدرم وقتی ازدواج کرد سیزده ساله بود، برای همین با یادآوری این نکته به پدرم و جلب اعتماد پدرم، با همسرم ازدواج کردم.»

پدرم دوست من است

آقا مرتضی و همسرش حالا بعد از هفت سال زندگی مشترک شان صاحب سه فرزند شده اند که یکی از آنها قرار است به زودی به دنیا بیاید. «بچه اولم پنج سال سن دارد که بزرگترین نوه خانواده ما محسوب می شود. پسر دومم هم یک سال و نیم اش است و فرزند سومم هم قرار است امسال به جمع خانواده مان اضافه شود.»

مرتضی معتقد است ازدواج و داشتن سه فرزند در این سن، تقدیر الهی بوده و همین که خودش و خانواده اش سالم و سلامت باشند، برایش کافی است و از خداوند خواسته دیگری ندارد. بد نیست بدانید که این پسر جوان که حالا ۲۳ بهار از زندگی اش می گذرد و زندگی مستقلی برای خودش تشکیل داده، وقتی به مشکلی برمی خورد یا برای انجام کاری می خواهد تصمیم بگیرد به سراغ پدرش می رود و در واقع پدرش اولین کسی است که از کارهایش باخبر می شود: «در زندگی در هر جایی که با مشکل مواجه می شوم با پدرم موضوع را در میان می گذارم و با او مشورت می کنم. در واقع رابطه میان من و پدرم بیشتر رفاقتی است تا رابطه پدر و پسری. او بهترین دوست من است.»
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتی ۹/۵ ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • طُرفه

      اگه یک ذره اخلاق، وفاداری، مسئولیت و عشق در یک دختر و پسر باشه در هر سنی میشه ازدواج کرد و کاره شاقی نیست. اجداد ماها هم در همین سنین پایین ازدواج میکردند و جالبه که آمار طلاقی همچون آمار طلاق این روزگار نداشتند!!!
      پس مشکل کار از همین آدمیزاده که بلندپروازی اش تمام ناشدنیست !

      پاسخ ها

      • laya

        اجداد ما اشتباه ميكردن با اجداد قبل تر از خودشون كه تو 13 سالگي ازدواج ميكردن اين مزخرفات رو از كجا ميگين اخه...

      • کاربر

        شک نکنید یه بیماری تو این خانواده هست. این قصه هیچ منطقی نداره و درست هم نیست نه تعداد فرزندان نه ازدواج یک پسر 13 ساله با یک خانم 20 ساله و نه بقیه اش. تمام قصه مشکل روحی ، افسارگسیختگی .... بااین مزخرفات چی رو میخواین ثابت کنین؟؟؟

      • بدون نام

        حماقت که حد و مرزی نداره

    • بدون نام

      من از تو عکسا متوجه نشدم این آقا و خانومشون کدما هستن، تو عکس مشخص کنید

    • بدون نام

      ازدواج در 13 سالگي؟؟؟!!!!!
      آخه يه بچه 13 ساله كه بايد بره سر كوچه بازي كنه اومده پدر شده؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!

    • بدون نام

      برترینها زدی تو خط تبلیغ فرزند زیاد .
      تعریف آدمها از شرایط مناسبه زندگی متفاوته اینکه n تابچه داشته باشی همه گشنه افتخار نیست کدومشون به کجا رسیده..؟؟؟ بایدبرای بچه هزینه کنی وآموزشش بدهی تا در آینده یه چیزی ازش درآد ممکنه به خودت خوش بگذره اینطوری ولی داری به بچه ات ستم میکنی

    • بدون نام

      هه هه! من 34 سالمه هنوز ازدواج نکردم! چه کنیم، اینم روزگار ما. من کوتاهی نکردم، واقعا ولی خوب نشد. شکر خدا.

    • بدون نام

      برای کمک به خواهر و برادراش زود ازدواج کرد ولی بعد از ازدواج اونا را چه کرد .عجب بهانه مسخره ای که چون مادرش مرده اون زود ازدواج کرده

    • نورپوری

      به عصر هجر خوش آمدید

      پاسخ ها

      • بدون نام

        حجر! ;)

    • بدون نام

      اینکه خانمی تو سن کم باردار بشه و بارداری پرخطر داشته باشه اینقدر جذابه؟؟؟؟ به عنوان رسانه شما باید اطلاع رسانی کنید

      پاسخ ها

      • مهدی پ

        اگه متنو با دقت میخوندی میفهمیدی که خانمش 8 سال از خودش بزرگتر بوده یعنی 21 سالش بوده که ازدواج کرده

    • بدون نام

      پدر بزرگ 34 سال دارد پسر بزرگ 23 سال دارد 11 سال اختلاف دارند يك سال هم براي بچه دار شدن = دقت در جمع وتفريق و صداقت در نوشتن لطفاً

      پاسخ ها

      • مهدی پ

        اتفاقاً منم تو فکر همین قضیه بودم. کار منو راحت کردی...

    • حمید

      درود به غیرتت.ایولا.دمت گرم.
      1 مرد تو دنیا باشه تویی
      تا کور شود هر آنکه نتواند دید...

      پاسخ ها

      • مادر

        فرزند کمتر تربیت بهتر و ...

      • بدون نام

        خدایا با کیا شدیم هفتاد و پنج میلیون

    • همشهری

      انگار فقط بچه پس انداختن هنره اینم شد زندگی که اینا دارن تازم بدون چقدر مشکلات دارند و هیچی نمی گند

      پاسخ ها

      • بدون نام

        آفرین همشهری جان ...مختصر و مفید گفتید.

    • کاوه یوسف زاده

      خوبه!اما من که 44 سالمه تا الان نگذاشته اند مطابق با سلیقه ام ازدواج کنم وهمش می گند تا سه نشه بازی نشه وهرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد. امیدوارم که این دخترخانوم کاشانی خیلی خوشگل ونوجوان ومهربان وآزاداندیش باشه وهمین الان تکلیفم را روشن کنه وبشدت هم از من عذرخواهی کنه.

    • بهشاد

      13 سال و19سال دختر با كدام عقل با بچه13ساله ازدواج ميكند مگر با اجبارو....

    • سیاوش

      هنر نزد ایرانیان است و بس!

    • تن تن

      واقعا! با 10تا بچه چطور میتونست به خواهر برادراش برسه؟
      اصلا به هدفش رسید یا نه؟
      بستگان فامیل به جای این کارا خب واسه باباهه زن میگرفتن

      پاسخ ها

      • کاربز

        اصلا هدفش چی بوده؟؟؟؟ این خیلی مهمه؟؟؟ علی الظاهر اهداف والایی رو کل خانواده دنبال میکنه!!!!

    • sanaz

      اه اه حتی تصورشم چندش آوره !!!
      یه پسره 13 ساله با یه دختره 21 ساله !!!!!
      اون دختره چجوری قبول کرده آخه ...
      بچه اش بوده

    • ایده

      خاک بر سرش. هر چی میکشیم از جهالته

      پاسخ ها

      • مهدی پ

        چرا خاک بر سرش؟ بهتر از اینه که ازدواج نکنه بیفته دنبال دخترای مردم یا دستش به گناه آلوده بشه. البته من موافق ازدواج در سن پایین نیستم ولی حرف شما رو هم قبول ندارم.

      • بدون نام

        دقیقا بعد باید منابعی که مشترک بین ما و همچین آدمهای نادونی که مثل اقوام غارنشین زاد و ولد میکنن تقسیم بشه...

    • بدون نام

      مثل اینکه همه خدارو نادیده گرفتن؟!!!

      پاسخ ها

      • کاربر

        خدا کی گفته حماقت کن بعد به حماقتت افتخار کن بعد هم بگو خواست خدا بوده؟؟!!

    • بدون نام

      شما عرضه ندارید گلیم خودتون تنها رو از آب بکشید بیرون الکی به این بنده خدا ایراد نگیرید بعدم کی گفته فرزند کمتر زندگی بهتره یا تربیت بهتر میشه تک فرزندا که همه خود خواه و لوس بار میان روزیم دست خداست خودش قول داده روزی آدما رو برسونه پس زندگی بهتر ربطی به تعداد بچه کمتر نداره

    • بدون نام

      به خاطر مشکلاتی که در همان دوران نوجوانی برایم به وجود آمد، مجبورشدم تا زود ازدواج کنم:))))))))) برا ماهم این مشکلات بود و هنوزم هست اما نتونستیم ازدواج کنیم

    • بي تربيت جون

      موندم چي بگم !

    • کاردار

      حالا که خدارو شکر همه چی آرومه اینا چقد خوحشالند! دعوای ما واس چیه؟!!! ب جای این حرفا واسه اونا دعا کنیم و واس خودمون آستینی بالا بزنیم!

    • سیده

      کار خوبی کرده ازدواج کرده مثل پسرهای الان باشه خوبه

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج